زمان رفتنم رسیده...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
حسین! زمان رفتنم رسیده
تمام گیسوهام سپیده
کجایی ای گلو بریده
حسین!برا همه مادری کردم
حالا که کوه رنج و دردم
دارم به دنبالت میگردم
حسین!چه گریه داره حال و روزم
توو گوشمِ صدات هنوزم
بیادِ قتلگاه می سوزم
حسین!یادم نمیره قتلگاهت
غربتِ آخرین نگاهت
خضاب شد اون صورت ماهت
حسین!غرورِ زینبُ شکستن
با چکمه رو سینت نشستن
ملائکه چشمامُ بستن
حسین!سربه سرت گذاشت با نیزه
بالا میرفت هزارتا نیزه
مونده روی گلوت جا نیزه
حسین!پا به پایِ تو ضربه خوردم
دستمُ توو خاک و خون بردم
تاکه گلوت و گیر آوردم
حسین!تو رو غریب گیرت آوردن
لِباسایِ تنت رو بردن
دور سر تو آب می خوردن
حسین!حریرِ موهاتُ لگد کرد
عقیقِ لبهاتُ لگد کرد
تمومِ رگهاتُ لگد کرد
حسین!طعم اسیری رو چشیدم
رو نیزه ها سرت رو دیدم
خودت دیدی چی ها شنیدم
حسین!خدا کنه نشنوِه سقا
چیا گذشته بر دلِ ما
چونه زدن سَرِ اسیرا
حسین!خاطره هاش برام عذابِ
بانوئی که عالیجنابِ
جاش میونِ بزم شرابِ؟
حسین!یکی تا دخترُ نشون داد
سرش رو با خنده تکون داد
توو بغلم سکینه جون داد
#شاعر قاسم نعمتی
می میرم و دَمِ تو مرا زنده می کند
قارىِ من صدات مسیحاىِ زینب است
از سربلندىِ تو سرافراز می شوم
بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است
جانِ مرا گرفته اى و پس نمی دهى
جاىِ تو نیست بر سر نى، جاىِ زینب است
امروز که مشاهده کردى مرا زدند
عین همین مشاهده، فرداىِ زینب است
در طولِ زندگانىِ پنجاه ساله ام
این اولین نمازِ فُراداىِ زینب است
این جلوه هاى مختلفِ روى نیزه ات
از "ما رایت اِلا جمیلا"ىِ زینب است
طورى قدم زدم که همه باخبر شدند
کاخ یزید زیر قدمهاى زینب است
دارند سمتِ من صدقه پَرت می کنند
خرماىِ نخلها جلوىِ پاى زینب است
هرچه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت
آخر حسین، گرمِ تماشاى زینب است…
#شاعر علی اکبر لطیفیان
*اینقدر گریه می کرد،طبیبان به شوهرش عبدالله گفتند: باید جایِ خوش آب و هوایی این خانوم رو ببری. لذا عبدالله باغی داشت، بی بی زینب رو آورد تویِ اون باغ،چند روز بعد از کنیزا سؤال کرد: از خانومم زینب چه خبر؟حالش بهتر شده؟ گفتند: این چه سؤالی است که می کنی عبدالله!؟ گریه اش شدیدتر شده...چرا؟ روزها میره کنارِ نهر آب میشینه، هی صدا میزنه:کودک مگر چقدر میخورد از نهرِ آب،آب!؟...گُلها رو تماشا میکنه گریه میکنه..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ"...*
تمام دوستانم را خریدی و حرم بردی
خجالت می کشم تنها، خدا را خوش نمی آید
*لحظه های آخر دیدن،بی بی زینب،دستش رو رویِ سینه فشار میده، هر چه کردن دستش باز نشد،وقتی جان داد،جلو اومدن،مُشتِ خانوم رو باز کردن، ببینن پیراهنِ پاره پاره ی حسین...*
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_حسن_خلج
پائین تر از آنیم
ز بالا بنویسیم
یا این که بخواهیم
شما را بنویسیم
ما کوزه ی اندیشه ی مان
کمتر از آن است
تا این که بخواهیم
ز دریا بنویسیم
آن قدر به ما
وقت ملاقات ندادند
تا گوشه ی چشمی
ز تماشا بنویسیم
ما را
لُکنت محض آفریدند
تا مدح تو با
لهجه ی موسی بنویسیم
هر جا که حسین بن علی
حک شده باید
زیرش مددی زینب کبری
بنویسیم ...
از وسعت نوری بنویسیم
که تابید
ای نقطه ی تاریک
حوالی تو خورشید
بسیار شنیدیم
ولی کم ز تو گفتند
ناگفته زیاد است
اگر هم ز تو گفتند
بر روی زمین
از تو بگوییم چگونه
ای شیوه ی تفسیر تو
در عرش نمونه
لب باز کنی
هر چه نفس بند می آید
از حنجرت
آیات خداوند می آید
پیوند صمیمانه ی دریا
زده بر باد
آرامش آمیخته با لهجه فریاد
قول تو فصیح است
بدان گونه که زهرا
این غرش شیر است
همان گونه که مولا
دستی به درِ
قلعه ی خیبر زد و از جا
لا حول و لا قوة
ای وای مبادا...
ای کوفه به خاطر بسپار
این عظمت را
در دست اگر
تیغ دو صد مرد ندارد
بر پای اگر
از تاختنش گرد ندارد
پیشانی او پارچه زرد ندارد
این دختر مولاست
هم آورد ندارد
ای کوفه به خاطر بسپار
این عظمت را
گاهی که به ناگاه
گذر می کند از راه
با طرز وقاری
که برش کوه شود، کاه
خورشید فرا روی وی و
پشت سرش ماه
جز این نبود
منزلت دختر یک شاه
ای کوفه به خاطر بسپار
این عظمت را
ای کوفه چه زود
این همه از یاد تو پر زد
این لکه ی ننگ
از چه ز دامان تو سرزد
زینب که دمی
راهی بازار نمی شد
از معجر او
باد خبردار نمی شد
اکنون به چه جرم است وِ را
کوچه به کوچه...
دشنام، تماشا،
سر بر نیزه، چه و چه ...
1. بعد از پدر.mp3
زمان:
حجم:
2.95M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
حجت الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
بعد از ائمه و
پدر و جد و مادرت
در مرد و زن
نظیر تو دور زمان نداشت
یک نیم روز و
اینهمه داغ امام صبر
پیغمبری به سختی تو
امتحان نداشت
این غم کجا برم
که گل دامن رسول
آبی به غیر اشک غم
باغبان نداشت
جز استخوان و پوست
ز جسمش نمانده بود
جز نقش تازیانه
به قامت نشان نداشت
شبها گرسنه خفت و
نماز نشسته خواند
سهم غذاش داد به طفلی
که نان نداشت
محمل درست در وسط ِ
« نیزه دارها »
یک ذرّه رحم در دل خود ،
ساربان نداشت ...
1. همه رفتند 1394 دشتی.mp3
زمان:
حجم:
9.06M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
#آواز_دشتی
1394
همه رفتند و من
جا ماندم ای دوست
ز بخت بد به دنیا
ماندم ای دوست
چرا رفتی
مرا با خود نبردی
ببین بعد تو
تنها ماندم ای دوست
بیا این ساعت آخر كنارم
كه روی زانوی تو سر گذارم
دعا كن زودتر جان بر لب آید
كه دیگر طاقت ماندن ندارم
ببین از داغ تو خیلی شكستم
شكستم گر چنین از پا نشستم
شكسته دشمنت
از بس دلم را
چنان گشتم
كه نشناسی كه هستم
به یادت
در نوای آب آبم
چنان تو زیر تیغ آفتابم
تو راحت خفته ای
در خانه ی قبر
ولی من از غمت خانه خرابم
لباس تو در آغوشم برادر
صدایت مانده در گوشم برادر
تو ماندی بی كفن
در خاكِ صحرا
چگونه من كفن پوشم برادر
مرا كابوس شمشیر و تن تو
تماشای به غارت بردن تو
تورا سر نیزه ها بردند و مانده
برای من فقط پیراهن تو
سراسر نیزه میبینم به خوابم
سر و سرنیزه میبینم به خوابم
نمیخوابم اگر یك دم برادر
تورا بر نیزه میبینم به خوابم
دلم هر روز پای نیزه میرفت
كه خونت در گلوی نیزه میرفت
چه میشد مثل سرهای شهیدان
سر من هم به روی نیزه میرفت
3. روضه.mp3
زمان:
حجم:
3.84M
قسمت سوم :
#مناجات_با_خداوند
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_معصومه
( سلام الله علیهما )
( قبل از دعای کمیل خوانده شد )
#استاد_حیدرزاده
خدا امشب این سفره رو تو حرم حضرت معصومه ( سلام الله علیها ) گسترانیده ، از فرصت استفاده کن ، مهمانی ، زائری ، مجاوری .. نمیدونم .. از راه دور اومدی .. گفتی برم زیارت خواهر امام رضا ...
خیلی مهمون نوازه حضرت معصومه ... تو اومدی زیارت خواهر امام رضا ، اما این خواهر موفق به زیارت برادر نشد ... از مدینه راه افتاد بیاد بره امام رضا رو ببینه ، اما مریض شد ، 17 روز توی قم بستری بود ، قم از دنیا رفت ، آخر هم موفق به دیدن امام رضا نشد ، اما مردم من یه خواهر سراغ دارم کربلا ...
هان .. یا اباعبدالله ، شب جمعه ، دلت تو حرم ابی عبدالله باشه ..
اون راهش خیلی دور نبود ... حضرت معصومه از مدینه اومد قم بره خراسان ، اما :
ازحرم تا قتلگه
زینب صدا میزد حسین
( میخای همه با هم روضه بخونیم ؟ )
ازحرم تا قتلگه
زینب صدا میزد حسین
( بگم مصرع بعدیش رو ؟ )
دست و پا مى زد حسین
زینب صدا میزد حسین
( الهی هیچ خواهری نبینه ، قاتل رو سینه برادر نشسته ... )
#تک_بیت_استاد_سازگار
ای عزیز فاطمه دادی بزن
آخر ای مظلوم ،
فریادی بزن ..
یا ز دست قاتلت
خنجر بگیر
یا ره گودال بر مادر بگیر
با اشک بر ابی عبدالله ، کلید ورود به رحمت الهی رو گرفتی ، دستت رو بیار بالا با نام ابی عبدالله بگو : خدا به حق حسین ، به حق اولاد حسین ، به حق محمد وآل محمد ، الهی العفو ...
جوری بگو صدات رو بشنوه ، الهی العفو ...
5/1/1395
#حرم_حضرت_فاطمه_معصومه
( سلام الله علیها )
2. شامیان.mp3
زمان:
حجم:
5.6M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
شامیان !
خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با ناله ی ذریه ی زهرا نزنید
سر مردان خدا را
به سر نیزه زدید ؟
مرد باشید ،
دگر سنگ به زن ها نزنید ...
به زنان سنگ اگر
بر سر بازار زنید
دختران را به کنار
سر بابا نزنید ...
علی و فاطمه
در بین شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه
ما را نزنید ...
کُشتن فاطمه
بین در و دیوار بس است !
تازیانه به تن زینب کبری نزنید
رقص شادی !
جلوی محمل زینب نکنید
پای سرهای بریده
به زمین پا نزنید ...
گر به دیدار سرِ
پاک حسین آمده اید
این قَدَر دست
به هنگام تماشا نزنید ...
بگذارید برای شهدا
گریه کنیم
خنده بر داغ دلِ
سوخته ی ما نزنید ...
#شاعر_استاد_سازگار
2. حاج اسدالله عرب سرخی.mp3
زمان:
حجم:
4.39M
#روضه_حضرت_زینب
(سلام الله علیها )
#حاج_اسدالله_عرب_سرخی
شامیان !
خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با ناله ی
ذریه ی زهرا نزنید ...
سرِ مردان خدا را
به سرِ نیزه زدید ؟
مرد باشید ،
دگر سنگ به زن ها نزنید ...
#اوج :
به زنان بر سرِ بازار
اگر سنگ زنید
( دختران را به کنار
سرِ بابا نزنید ... ) 2
#آی_مردم :
علی و فاطمه
در بینِ شما اِستادند
پیشِ چشم علی و فاطمه
ما را نزنید !
ای حسین ، حسین ، حسین ...
به اسیری که بوَد
در غل و زنجیر زدید
به یتیمی که دویده است
به صحرا ، نزنید
بگذارید برای شهدا
گریه کنیم
خنده بر داغ دلِ
سوخته ی ما ، نزنید
کُشتن فاطمه
بین در و دیوار بس است !
( یازهرا ، یازهرا ... اگر بین در و دیوار ، فاطمه رو نمیزدند ، کجا جرات داشتند کربلا و کوفه و شام ، بچه هاشو تازیانه بزنند ... ؟
کُشتن فاطمه
بین در و دیوار بس است !
تازیانه به تنِ
زینب کبری نزنید ...
به تماشای سرِ
پاک حسین ، آمده اید
اینقدر دست
به هنگامِ تماشا نزنید ...
#شاعر_استاد_سازگار
2. شامیان.mp3
زمان:
حجم:
5.6M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
شامیان !
خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با ناله ی ذریه ی زهرا نزنید
سر مردان خدا را
به سر نیزه زدید ؟
مرد باشید ،
دگر سنگ به زن ها نزنید ...
به زنان سنگ اگر
بر سر بازار زنید
دختران را به کنار
سر بابا نزنید ...
علی و فاطمه
در بین شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه
ما را نزنید ...
کُشتن فاطمه
بین در و دیوار بس است !
تازیانه به تن زینب کبری نزنید
رقص شادی !
جلوی محمل زینب نکنید
پای سرهای بریده
به زمین پا نزنید ...
گر به دیدار سرِ
پاک حسین آمده اید
این قَدَر دست
به هنگام تماشا نزنید ...
بگذارید برای شهدا
گریه کنیم
خنده بر داغ دلِ
سوخته ی ما نزنید ...
#شاعر_استاد_سازگار
حاج محمدرضا طاهری1402013106.mp3
زمان:
حجم:
22.96M
#روضه_حضرت_زینب
شب بیستونهم ماه رمضان ۱۴۴۴
مداح : حاج محمدرضا طاهری
میخانه دگر جای من بی سر و پا نیست
حالی به پریشانی احوال گدا نیست
آمدم سحر یا الهی
بار من بخر یا الهی
از سفرهی مهمانی تو بهره نبردم
دل را به نگاه کَرَم یار سپردم
با سوز جگر یا الهی
آمدم سحر یا الهی
بیچاره کسی که دل محبوب بماند
ماه رمضان رفته و محروم بماند
با عشق حسین حاجت این خسته روا کن
عصر عرفه روزی ما کرب و بلا کن
یک حَرم ببر یا الهی
بار من بخر یا الهی
آمدم سحر یا الهی
بار من بخر یا الهی
****
آهسته تر ای دار و ندار دل زینب
با هر قدم خود بشوی قاتل زینب
الوداع اخا یابن زهرا
میکُشی مرا یابن زهرا
بازی مکن اینقدر حسین با جگر من
من یک زن تنها وسط اینهمه دشمن
میروی کجا یابن زهرا
میکُشی مرا یابن زهرا
****
خواهرش بر سینه و بر سَر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
****
مهلاً مهلا یابن زهرا
#وداع_با_ماه_رمضان