shahadat_Moslem_Arzi.mp3
4.04M
#سلام ای بی کفن..
#زمزمه و توسل به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه
سلام ای بی کفن
شَهِ دور از وطن
منم نوکر تویی آقایِ من
میگم با اشکِ سوزان
دوست دارم حسین جان
سر دارم حسین
گرفتارم حسین
میا کوفه که غم دارم حسین
غمت دلواپسم کرد
بیا از کوفه برگرد
میا کوفه حسین جان ..
ـــــــــــــــ
پر از دردم حسین
سر آوردم حسین
ببخش آواره ات کردم حسین
نیاور اصغرت را
سه ساله دخترت را
میا کوفه حسین جان
رخم رنگین شده
سرم خونین شده
برایت جایزه تعیین شده
سلام ای بی کفن
شَهِ دور از وطن
منم نوکر تویی آقایِ من
میگم با اشکِ سوزان
دوست دارم حسین جان
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#مناجات و توسل _ویژۀ شب جمعه اول ماه رجب ( لیله الرغائب )
غیر آهی در بساطم نیست آه آورده ام
هرچه دارم را ب امیدنگاه آورده ام
من گدایی بی کسم،رو سوی شاه آورده ام
با چه امیدی به این خانه پناه آورده ام
در رجب توبه به من احساس بهتر میدهد
این شب جمعه گدایی طعم دیگر میدهد
*آقا جان امشب ما رو یادت نره ....*
سال های سال غفلت کردن من راببخش
سستی وقت عبادت کردن من راببخش
باهمه جز تو رفاقت کردن من راببخش
جای شکرش،کفر نعمت کردن من را ببخش
*به خاطر امام رضا ما رو ببخش ...*
درد من دنیا شده از درد دین رفته کنار
حرف حق محض رضای آن واین رفته کنار
ریزه خوار لطف سلطانم،علی جانم علی
تا علی دارم مسلمانم،علی جانم علی
ریزه خوار لطف سلطانم،علی جانم علی
تاعلی دارم مسلمانم،علی جانم علی
با علی لبریز ایمانم،علی جانم علی
تاسحر هرلحظه میخوانم،علی جانم علی
یامن ارجوهُ لکل خیر ، سائل آمده
توبه کرده با پشیمانیِ کامل آمده
العفو .... العفو ....
وقت درد دل شده حال دعایم رابده
لطف کن امشب جواب گریه هایم رابده
درد روح و جسم دارم پس دوایم رابده
میهمان جمکرانم ، کربلایم را بده ....
چون دراین شب ها بسمت کربلا رفتن خوش است
کربلا هم گرنشد صحن رضا رفتن خوش است
کربلا گفتم از کرب و بلایش سوختم
بازشد حرف حسین و با عزایش سوختم
از غم گودال و ذبح از قفایش سوختم
مادری تا ناله زد از ناله هایش سوختم •••
#استاد_حاج_منصور_ارضی
🍃🌸🍃🌸
.
|⇦•به عشق تو ای یار..
#روضه_ورود_به_کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
السلام علیکم یا اهل بیت نبوه
السَّلامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ
به عشق تو ای یار گفتم حسین
همین اول کار گفتم حسین
خداییش این یازده ماه را؛
به امید دیدار گفتم حسین
شنیدم حبیب عاشق روضه است
نیابت زِ انصار گفتم حسین
نمازِ همه برکت خون اوست
که در سجده بسیار گفتم حسین
شفا از حسین و دوا از حسین
به بالینِ بیمار گفتم حسین
به کوری هر کس نمی خواندش
چه خواب و چه بیدار گفتم حسین
حَسَن دست روی سر من کشید
از آن شب که یک بار گفتم حسین
زگهواره تا گور من نوکرم
بریدم زِ اغیار گفتم حسین
به رویِ دلم حسرت کربلاست
سحر با دل زار گفتم حسین
سر کوچه بازار سنگت زدند
سر کوچه بازار گفتم حسین
رسید بالاخره قافله کنار فرات
سلامتی حسین و قبیلهاش صلوات
ــــــــــــــــــ
رباب آمده با اصغرش خوش آمده است
رقیه آمده با اکبرش خوش آمده است
چقدر خوب که جمع بزرگان جمع است
تمام قافله پروانه عمه هم شمع است
به بنده ها برسان جلوۀ رب آمده است
خبر کنید زنان را که زینب آمده است
چه با شکوه میاید زِ محملش پایین
*بعد از آنی که دستور داد بارهارو بیارید پایین، اول خیمۀ خانم زینب رو بزنید .. حالا این خانم میخواد از ناقه بیاد پایین یکی عنان گرفته یکی زانو خم کرده ..*
چه با شکوه میاید زِ محملش پایین
سرِ تمامی مردان مقابلش پایین
حجابِ دخترِ حیدر هزار پردۀ نور
زِ قد و قامتِ این زن نگاهِ عالم دور
رکاب دار اباالفضل، پرده دار حسین
شکوه این زن اباالفضل و اقتدار حسین
چرا کسی نمیآید سلامشان بکند
سلامشان بکند، احترامشان بکند
بزرگ بانوی این قافله پریشان است
خدا به خیر کند خیره بر بیابان است
*تا رسید دست رو قلبش گذاشت گفت حسین اینجاست میخوان تو رو از من جدا کنن ..*
گمان کنم خبر سر براش آوردن
خبر زِ غارتِ معجر براش آوردن
رسانده اند خبر را که ای صبور حرم
شکسته میشود این سمت ها غرور حرم
اگرچه آمده ای با دو صد جلال اینجا
به عصر روزِ دهم میروی زِ حال اینجا
همان زمان که حسینت میانِ گودال است
همان زمان که تنش زیرِ چکمه پامال است
همان زمان که همه در میانِ آشوبند
به بوسگاهِ نبی نیزه نیزه میکوبند ..
*آقاجان شما مشغول خیمه زدن هستید، خواهرتون بین زن ها نشسته داره زار زار گریه میکنه ناله داره میزنه .. حضرت به عجله اومد سرش رو به سینه گرفت عزیزم چرا اینجوری گریه میکنی؟!.. فرمود داداش از وقتی که اومدم غم عالم به دلم افتاده .. میترسم تو رو از من بگیرن .. نوشتن ساعتی هر دو تا گریه کردن .. بعد آقا فرمود جدم کجا رفت! مادرم کجا رفت! پدرم کجا رفت! حسنم کجا رفت! گفت به خدا همه که رفتن تمام دلخوشیم این بود خدا سایهت رو از سرم کم نکنه .. خیمه ها که زده شد دیدن یه عده اومدن سلام کردن ما از قبیلۀ بنی اسدیم آقاجان .. اول کاری که کرد این زمین هارو همه رو خرید به نام دوستانش زد .. بنی اسد هدیه آوردن، قربونی آوردن .. حضرت فرمود من خودم قربونی دارم .. اما سفارش بهتون میکنم اگه اومدید تو مسیر و کمک دادید خدا کمکتون میکنه حرفاش رو زد به بنی اسد .. دونه دونه همه ساربان ها رو پول داد گفت برید .. همه رفتن .. من نمیدونم این یه دونه ساربان چرا موند تا آخر .. خدا ازت نگذره چه طمعی کرد .. ای حسین ..*
پیچیده در عالم چاووشِ محرم
با گریه بخوانم مادر با قدی خم
ای مذبوح عریان، ای آقای عطشان
مانده پیکرِ تو بی سر در بیابان
واویلا حسین جان ..
می آید زِ هر سو آوای جدایی
امشب جان زهرا گشته کربلایی
امشب قلب عالم دارد آه و ناله
می آید به مقتل هفتاد و دو لاله
واویلا حسین جان ..
از ماتم رسیده جانِ خسته بر لب
خیمه ها به پا شد وای از حال زینب
می ریزد ستاره از چشمانِ تارش
ترسد روی نیزه بیند راس یارش
واویلا حسین جان ..
ــــــــــــــــــ
#ورودیه
#روضه_ورود_به_کربلا
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_دوم_محرم
#محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
⇦🕊*مناجات و توسل جانسوز ویژه روز عرفه _ استاد حاج منصور ارضی *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
▪️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم لا حول ولاقوه الا بالله العلی العظیم▪️
دل که میگیرد دو چشم تر به دادم میرسد
در زمانِ فقر این گوهر به دادم میرسد
وسع کم هرگز برایِ ما فقیران ننگین نیست
دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد
دست بر دارید مردم از سر من چون که من
دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد
از شب قدر تو جاماندم که امروز آمدم
گفته اند اینجا حسین،آخر به دادم میرسد
این کریمی را که من دارم گدایی می کنم
مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسم
*لازم نیست بیام تو خونش ..." سائل میگه دیدم فقط دستشُ بیرون آورد کیسه های زر و داد گفت ازین به بعد اگر اذیت شدی دوباره بیا ..." وایسادم گریه کردن ..." گفت آقاجان اول اومدم خودتو ببینم ...." اما اینجا مرحوم چمنی یه گریز برا خودش میزد،گفت همچین که دست ابی عبدالله رو دید،گریه کرد گفت کم بود ببخشید،گفت نه ؛ ناراحتم این دستات ....." زیر خاک میره ..." بعد اشاره کرد آقاجان این انگشتای تو رو میبرن ...."
این کریمی را که من دارم گدایی می کنم
مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسم
من سراغ هر کسی رفتم،دلم را زد شکست2
غالبا این لحظه ها مادر به دادم میرسد ...
*باور کن شعر نمی خونم،با دلت دارم بازی می کنم*
فاطمه میلش که باشد وضع بر میگرددُ
مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد
پاک ها کرببلا رفتند و من جا مانده ام
فطرسم امروز،بالُ پر به دادم میرسد ...
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#مناجات_دعا
#روز_عرفه
.
|⇦•اگرچه ظاهرا طفلی رضیع ..
#روضه_حضرت_علی_اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
اگرچه ظاهرا طفلی رضیع است
میان عرشیان شأنش رفیع است
قیامت اختیاراتش وسیع است
تمام سینه زن ها را شفیع است
علی را بی ولی، میلِ نفس نیست
حسینی تر ازین شش ماهه کس نیست
به گوش عالمی مانده صدایش
صدای غربت بی انتهایش
هدایت کرده ما را روضه هایش
چه ها کرده است با رأس جدایش
چنان عباس برپا این علم کرد
یزید و لشگرش را متهم کرد
*در بعضی روایات میگن وقتی سرها رو آوردن، سرِ ابی عبدالله با سرِ علی اصغر با هم تو یه طشت بوده .. یکی صدا زد این بچه چقدر شبیه این باباست ..*
چه ابیات پر از دردی سرود و
به روی گونه، رد خاک و دود و
دو چشم بی رمق، رنگ کبود و
لبش مانند چوب خشک بود و
به حال سختیِ جان کندن افتاد
سرش از تشنگی بر گردن افتاد
اصلا طوری شد سر از تشنگی دیگه افتاد .. سپیدی گلو معلوم شد نانجیب تیر رو زد سر کاملا به پوست آویزان شد .. ابی عبدالله یه دست سر رو گرفته بود یه دست بدنُ ..
دو چشمش رفته، بی تغییر مانده
علی لالا چه بی تأثیر مانده
بمیرم مادرش بی شیر مانده
میان خیمه غافلگیر مانده
ربابه خیره سوی اصغرش شد
چه خاکی بود آخر بر سرش شد
*لالا لالا لالا اصغر بخوابه ..*
حسین آمد علی را دید بیهوش
گرفتش با دو چشم تر در آغوش
همین که برد او را بر روی دوش
سه شعبه ذبح کردش گوش تا گوش
به دستی ماند جسم پاک اصغر
سر اصغر میان دست دیگر
پدر ماند و رضیعی سر بریده
مردد مانده و رنگش پریده
عبایش را روی اصغر کشیده
به پشت خیمه ها رفته خمیده
*یه موقع ابی عبدالله شنید خانم زینب داره صدا میزنه داداش صبر کن .. بزار رباب یه بار دیگه این صورت قشنگش رو ببینه ..*
وداع آخر است و مادر آمد
کنار زینب آمد بر سرش زد
ازین پس غصه هایش بی حساب است
عزداری فقط کار رباب است
تمام روز، زیر آفتاب است
همیشه خیره سوی ظرف آب است
بمیرم که چهل منزل پیاپی
سر شش ماهه اش را دید بر نی
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
ــــــــــــــــــ
ای گلت صید خوارج یا رباب
مادرِ باب الحوائج ای رباب
کودکت را خوب کردی تربیت
بر تو و بر شیرخوارت تهنیت
شیرخوارت هدیهای مولایی است
گاهوارش هودجی زهرایی است
در بلوغ عشق ماه آورده ای
ماه پاره در سپاه آورده ای
چون تو ای بانو حرم را یار کیست؟!
هیچ کس قربانیاش شش ماهه نیست
ام لیلا را خجالت داده ای
اکبری از بعدِ اکبر زاده ای
مادری کردی تو با این کودکت
چند عباس است طفل کوچکت
ای ملائک عاشقِ نوزادِ تو
میرسد از آسمان امدادِ تو
ــــــــــــــــــ
#حضرت_علی_اصغر
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•من کویرِ خشکم و ..
#روضه_حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
من کویرِ خشکم و محتاج بارانم حسین
اشک توبه می چکد بر روی دامانم حسین
تا شنیدم گریه اسباب رضای فاطمه است
با همه آلودگی دنبال جبرانم حسین
هم نوا با خواهرت تسکین قلب مادرت
هر تپش قلبم نوا دارد حسین جانم
سائلِ دولت سرای روضه خوانان توام
شاهد این مدعایم چشم گریانم حسین
گرچه از زخم زبان آزرده ام اما بدان
تا ابد پا رکاب عشق میمانم حسین
شد محرّم حجّ عشاق و منا کرب و بلاست
کن قبولم که ذبیح عید قربانم حسین
روضه هایت آبرو بخش بساط عالم است
از ازل شد گریه بر تو دین و ایمانم حسین
اربعین موکب به موکب کاش بینم کربلا
باز هم بر سفرۀ عشقِ تو مهمانم حسین
حُبّ تو سر منشأ انوار «یسعی نورهم»
من به شرط دوستی با تو مسلمانم حسین
روز محشر چون خدا خواهد کند تعریف خویش
از گلویت شاهد تفسیر قرآنم حسین
شاعر : قاسم نعمتی
عربِ بیایان گرده تازه عاشق پیغمبر شده اومد مدینه گفت من میخوام پیغمبر رو ببینم .. سلمان ایستاده صداش کرد بیا پیغمبر از دنیا رفته ولی من یه جا می برمت یه کسی رو نشونت میدم مثلِ پیغمبرِ .. دستش رو گرفت آورد دربِ خانۀ ابی عبدالله .. در زد سلام کرد وارد شد گفت آقاجان این پیرِ مرد شیفته و دلباختۀ پیغمبر شده ولی پیغمبر از دنیا رفته .. حضرت رو کرد به سمت دهلیزِ خانه صدا زد علی جان .. یکی جواب داد بله بابا .. فرمود بیا .. وارد شد .. حضرت فرمود آی پیرِ عرب ما هر وقت دلتنگِ پیغمبر میشیم به چهره ای نوجوان نگاه میکنیم .. (1) اگه میخوای جمال پیغمبر رو ببینی همین شکلیه .. اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله این علی اکبرِ منه .. هی نگاهش میکرد میگفت قربونت برم .. چه صورت زیبایی داری .. حضرت فرمود آی مرد آیا راضی هستی یه خار به پای این بچه بره؟! فرمود الهی اون خار تو چشم من بره .. یه مرتبه ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن .. گفت ای مرد عرب یه روزی میاد این بدنش رو تیر باران می کنن ..
سرو رعنای قدت قامت من خم کرده
داغ تو نام مرا شهرۀ عالم کرده
پیرِ عشقم من و تو حاصلِ عمرم هستی
ای جوان؛ ماتم تو عمرِ مرا کم کرده
خبر کشتنِ تو تا که رسیده به زنان
حرم امن مرا خیمۀ ماتم کرده
ارباً اربای تن تو فزعِ آخر تو !
لحظۀ مرگ مرا خوب فراهم کرده
این شکافی که زده نیزه به پهلوی علی
صحنۀ مادر و مسمار فراهم کرده
*علی جان وقتی این نیزه به پهلوت خورد یادِ مسمارِ در افتادم ..*
خیز و بین اشکِ منو کف زدنِ دشمن را
داغِ تو شادی این قوم فراهم کرده
چه شده جسم تو از لای زره میریزد
نیزه ترکیبِ تنت! وای چه درهم کرده ..
*تنها بدنی که دستور داد عبا بیارن برا همین بود .. صدا زد «يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ إلى الْفُسْطاطِ» (2) ای جوان های بنی هاشم بیایید نعشِ پسرم رو بردارید ..*
برخیز ای جوانم ماهِ آسمانم
داغت ای علی جان زد آتش به جانم
سوزِ ناله ات را از میدان شنیدم
خود را تا کنارت با زانو کشیدم
واویلا .. واولا ..
گشته ارباً اربا از سر تا به پایت
دلتنگم برای آهنگِ صدایت
خیز و از جا بنگر داغت کرده پیرم
با دستم زِ کامت خون لخته بگیرم
واویلا .. واولا ..
میچینم تنت را در بینِ عبایم
گم کردم علی جان دیگر دست و پایم
از خیمه رسیده زینب دیده گریان
حرف معجر آمد کاری کن علی جان
واویلا .. واولا ..
منبع:
1) اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۱۳
مقتل الحسین، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۴ و ۳۵.
2) تاريخ طبرى، ج 4، ص 340
ــــــــــــــــــ
#حضرت_علی_اکبر
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•ذکر ما نام گرامی حسین ..
#روضه_حضرت_عباس علیه السلام اجرا شده روز تاسوعا محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
ذکر ما نام گرامی حسین فاطمه
افتخار ما غلامی حسین فاطمه
حلقۀ وصلی که باشد بین ما اهل بیت
بی گمان؛ نامِ نامی حسین فاطمه
هر گنه کاری بیاید سوی او حر می شود
ماندهام در خوش مرامی حسینِ فاطمه
جان به کف بودن برایِ یاری دین خدا
هست رمزِ هم کلامیه حسین فاطمه
عمر دنیا نیست هم اندازۀ مدح و ثنا
در خورِ والا مقامیه حسینِ فاطمه
در کتاب آسمانی هست در هر مکتبی
با بیانی خوش اسامیه حسینِ فاطمه
شیعۀ اهلِ یمن کافیست بهره دشمنان
این سپاهِ سه امامیه حسینِ فاطمه
وای اگر آید به میدان لشگرِ اثنی عشر
یاورانِ هم قیامیه حسین فاطمه
چیزی از دشمن نمی ماند دگر بر روی خاک
ای فدای هم خیامیه حسین فاطمه
در سپاه او صدای گریۀ شش ماهه اش
هست آهنگِ نظامیه حسین فاطمه
دانی از چه کشته شد شرمنده سقای حرم
داده جان از تشنه کامیه حسین فاطمه
اومد وارد شریعه شد .. «فَذَكَر عَطش الحُسَين و أهل بيته فَرمى الماء ..» (1) همهش نگرانِ تشنگی ابی عبدالله بود .. اگه بتونم آب به خیمه ببرم ..
بعد سقا دید خواهر زیرِ شمشیر و سنان
قطعه قطعه شد تمامیه حسین فاطمه
صلی الله علیک یا مظلوم یا قمر بنی هاشم و یا قمر العشیره ..
نگاه او دل از ارباب می برد
ز چشم اهل کوفه خواب می برد
اگر سقا به باران امر می کرد
تمام کربلا را آب می برد
کسی یاری از او بهتر ندیده است
هواداری از او بهتر ندیده است
نه اینکه من بگویم دشمنش گفت
علمداری از او بهتر ندیده است
به میدان زد تماشاگر فلک شد
ثناگویِ ابوفاضل ملک شد
انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید
زِ وحشت حرمله زَهره تَرَک شد
به زیر پای او لشکر سرش ریخت
دل جنگآوران در محضرش ریخت
انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید
ز وحشت حرمله کرک و پرش ریخت
همین که از شریعه سر در آورد
صدای ضجه از لشکر در آورد
خبر دادند سقا رفته میدان
ز خوشحالی رقیه پر در آورد
بچه ها همه خوشحال شدن .. حتما عمو آب میاره ..
شده مثلِ پدر الله اکبر
رود سوی خطر الله اکبر
دم ظهرست اما در شریعه
نمایان شد قمر الله اکبر
الا ای ساقیه بی دست عباس
سه شعبه دیده است را بست عباس
نمیخواهد به فکر خیمه باشی
خیالت جمع زینب هست عباس
هر کاری کرد تیر از چشمش بیرون نیامد .. مگه کسی میتونه به سر عباس ضربه بزنه! .. این نیزه و تیر رو گذاشت بین پا و بدنِ اسب .. تیر رو که بیرون آمد کلاه خود افتاد .. یه وقت یه نانجیب جلو آمد .. چنان با عمود آهن به سر عباس زد .. (2)
ندارد بی تو دیگر یار زینب
شود هم صحبت اغیار زینب
زبانم لال بی تو غیرت الله
رود در کوچه و بازار زینب
منابع:
1)بحار الأنوار، ج45، ص: 41
2) ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۵۶
موسوعة بطل العلقمی، ج۳، ص۱۷۴-۱۷۸
حیاة ابیالفضل العباس، ص۲۱۹-۲۲۰
خرّمیان، ابوالفضل العباس، ص۱۰۶- ۱۱۴.
ــــــــــــــــــ
#حضرت_عباس
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
#امسال هم گذشت...
#مناجات و توسل
#به امام زمان عجل الله
#ویژۀ روزها و ساعات پایانی سال
امسال هم گذشت تو از ما گذشت کن
اوضاع مان خراب شد، آقا گذشت کن
وقتی پدرتویی،همه کارت به حکمت است
یا اینکه چوبمان بزن و یا گذشت کن
هرجا شدیم بی خبر از تو حلال کن
هرجا شدیم بنده ی دنیا گذشت کن
از دوستان که خیر و محبت ندیده ای
ماندی میان ما تک و تنها گذشت کن
شرمنده ایم، شاهد ما گریه های ماست
بد کرده ایم ما به تو اما ، گذشت کن
در شهر راحتیم ، اگر هیچ شیعه ای
دنبال تو نیامده صحرا ، گذشت کن
آقا .. به حقِ ساقی عطشان کربلا
حرف از عموت آمده حالا گذشت کن
افتاد بر زمین و صدا زد حسین جان
آبی نرفته خیمه زن ها گذشت کن
#مناجات_امام_زمان(عج)
🎧#استاد_حاج_منصور_ارضی
#أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ
وَ یَكْشِفُ السُّوءَ..»
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
•شد بنده پشیمان ...
#مناجات وتوسل به حضرت علی اکبر علیه السلام ویژۀ ماه مبارک رمضان اجراشده سال ۱۴۰۱
شد بنده پشیمان و خدایش، بخشید
هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید
انگار نه انگار گُنه کاری دید
زود از سرِ مغفرت خطایش بخشید
مَخلوق حیا نکرد هنگام گناه
درد است که خالق از حیایش بخشید
تا بنده دلش نرم شود، گریه کند
شیرینی و لذت دعایش بخشید
هر کس، که خدا خیر وصلاحش را خواست
از دوستی آل عبایش بخشید
بخشید به هر بهانه ای هر کس را
ما را به علی و رَبَنایَش بخشید
هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت
بر ساحتِ پاک مرتضایش، بخشید
از شاه نجف هر که فلاحش را خواست
فِی الفور براتِ کربلایش بخشید
بی نام حسین، هر مناجاتی بود
باید که عطایش به لقایش بخشید
امشب دلِ من رفته به پایین، پایش
ارباب مرا به خاکِ پایش بخشید
آن کهنه عبا که بر سرِ پنج تن است
زهرا به حسینِ مصطفایش بخشید
امشب دلم هوای علی اکبرت نموده
ثمر وجودم، علی اکبرم
*همه ی اهل بیت حرم دارن ولی کربلا میری میبینی حالت شش گوشه داره،چه احترامی این پیمبر زاده داره. اول بدنی که جمع شدحالا بوریا نبود عبا بود، بدن روجمع کرد،همونطوری امام چهارمم دفنش کرد...*
«ای وای که از کار، گره وا نشده
در وسعتِ این عبا علی جا نشده»
توان و قوّت حسین رو داغ علی اکبر گرفت لذا گفت :بذارحالا که اجازه نمیدن تشییع جنازه ای تو این کربلا بشه یه دونه تشییع جنازه رو بذارخودم که زنده ام باشه. همه رو صدا زد بدن رو ریختند تو عبا بلند کردن، راوی خبرنگار دشمنه، میگه دیدم از گیسوان علی، همینطوری خون میریزه....*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
#استاد_حاج_منصور_ارضی
.
|⇦•ای زمین و آسمانت...
#روضه و توسل ویژهٔ #هشت شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲ به نفسِ استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
ای زمین و آسمانت، غرق ماتم ای بقیع
غصهی تخریب تو شد، روضهی غم ای بقیع
داغدار روضهی تو، قلب خاتم ای بقیع
سوگواران تو زهرا و علی هم، ای بقیع
ای بهشت آرزو، ای قبلهی ویران شده
بانیِ حفظ حریمت، ملت ایران شده
نوکران، آمادهی احداث بنیان حرم
تا بسازیم از بقیع، صحن و شبستان حرم
کاروان آید شود یک هفته مهمان حرم
جانِ هرچه عاشقِ زهراست، قربان حرم
گنبد و گلدسته میسازیم در ویرانهات
در بَرِ امالبنین سازیم، سقا خانهات
چون شبستان و حرم تکمیل شد پرچم به کف
راهپیمایی به پا سازیم، با شور و شعف
کاروان عشق را، راهی کنیم از هر طرف
از خراسان کربلا قم سامره تهران نجف
دشمن پست تو کی از ما بگیرد عشق را
هرچه را از ما گرفت، از دل نگیرد عشق را
آری این آب و گِل ما را، حسین آمیخته
طرح دینداریِ ما را، دست زینب ریخته
قلب ما، زیر قدمهای علی آویخته
پشت در، گودال، محراب، آستان بندگیست
روضههای کربلای یار سبک زندگیست
در ته گودال آری، نیزه بر دلها زدند
کعب نی بر جان ما و زینب کبری زدند
در دل محراب ضربت، اشقیا بر ما زدند
ضربهی سیلی به ما و صورت زهرا زدند
صاحب ما رشتهی تقدیر را خواهد گرفت
انتقامِ آیهی تطهیر را، خواهد گرفت
در کف خود قبضهی شمشیر را خواهد گرفت
از گلوی گُل، سه شعبه تیر را، خواهد گرفت
حرمت آل عبا را میرساند او به هم
پیکر و رأس جدا را میرساند او به هم
بلند مرتبه شاهی، به زحمت افتاده
برای جرعهی آبی، به منت افتاده
برای کشتن طفل صغیرِ شش ماهه
به قصد جایزه دشمن، به سرعت افتاده
نجات اهل دو عالم به دست اصغر اوست
به نام طفل ربابش، شفاعت افتاده
بلند مرتبه شاهی، به دفنِ شهزاده
میان خیمه و میدان، به حیرت افتاده
*هی دیدین میره سمت خیمه، میره سمت میدان..یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیمه ها با غلاف شروع کرد قبری روکندن...*
بلند مرتبه شاهی، به مشکل افتاده
که گیر قهقههای ارازل افتاده
رباب اگر که ببیند، حسین میمیرد
چنین که گردن شش ماهه، مایل افتاده
کمی به زیر عبا باز بود پلک علی
رسید خیمه پدر، دید کامل افتاده
لباس و ملحفه، بالشِ بچه، گهواره
چقدر بین بیابان، وسایل افتاده
به جای بستن قنداق، کارِ دست رباب
پس از علی، به طناب و سلاسل افتاده
بزرگ شد پسرم، مرد شد ببین زینب
ز نیزه سایهی اصغر، به محمل افتاده
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
#استاد_حاج_منصور_أرضی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅