📋#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
#متن_روضه / *بخش سوم صوت*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میخوام أِربأ اربا رو برات معنا کنم.
میدونی یعنی چی؟!
همچین که افتاد رو گردن اسب؛
تا نیزه زدن تا شمشیر به فرقش زدن این خونا داره جاری میشه خودش و انداخت رو گردن اسب که نیفته؛ این خونا اومد جلو چشم اسب و گرفت اسب تربیت شدهست باید برگرده سمت خیمهها
اما راهو اسب گم کرد.
عوض این که بره سمت خیمهها رفت توو دشمن گفتن برین کنار تا بیاد..
کوچه رو باز کردن،این طرف و اون طرفه کوچه...
' اینایی که اسارت بودن برا ما تعریف میکردن که کوچه باز میکردن همه با چوب باتوم وایمیسادن همه رو میزدن '
ایناهم کوچه باز کردن، شمشیرا رو آوردن هرکی هرچی داشت رفت آورد؛
یهو ابیعبدالله دید این نیزهها داره بالا میره؛ شمشیرا داره بالا میره...
یا اللّه حرفم تمام؛
اینجا یه جا بود توو کوچه یه جوون گیر افتاد، اما یه جوون دیگرم من سراغ دارم توو یه کوچهی دیگه گیر افتاد...
اینجا فرقش اینه، این جوون مَرده میتونه تحمل کنه اما اون جوون...
همچین که این دست رفت بالا مادر ما نقش زمین شد....
#شب_هفتم
#روضه
.
|⇦•من کویرِ خشکم و ..
#روضه_حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
من کویرِ خشکم و محتاج بارانم حسین
اشک توبه می چکد بر روی دامانم حسین
تا شنیدم گریه اسباب رضای فاطمه است
با همه آلودگی دنبال جبرانم حسین
هم نوا با خواهرت تسکین قلب مادرت
هر تپش قلبم نوا دارد حسین جانم
سائلِ دولت سرای روضه خوانان توام
شاهد این مدعایم چشم گریانم حسین
گرچه از زخم زبان آزرده ام اما بدان
تا ابد پا رکاب عشق میمانم حسین
شد محرّم حجّ عشاق و منا کرب و بلاست
کن قبولم که ذبیح عید قربانم حسین
روضه هایت آبرو بخش بساط عالم است
از ازل شد گریه بر تو دین و ایمانم حسین
اربعین موکب به موکب کاش بینم کربلا
باز هم بر سفرۀ عشقِ تو مهمانم حسین
حُبّ تو سر منشأ انوار «یسعی نورهم»
من به شرط دوستی با تو مسلمانم حسین
روز محشر چون خدا خواهد کند تعریف خویش
از گلویت شاهد تفسیر قرآنم حسین
شاعر : قاسم نعمتی
عربِ بیایان گرده تازه عاشق پیغمبر شده اومد مدینه گفت من میخوام پیغمبر رو ببینم .. سلمان ایستاده صداش کرد بیا پیغمبر از دنیا رفته ولی من یه جا می برمت یه کسی رو نشونت میدم مثلِ پیغمبرِ .. دستش رو گرفت آورد دربِ خانۀ ابی عبدالله .. در زد سلام کرد وارد شد گفت آقاجان این پیرِ مرد شیفته و دلباختۀ پیغمبر شده ولی پیغمبر از دنیا رفته .. حضرت رو کرد به سمت دهلیزِ خانه صدا زد علی جان .. یکی جواب داد بله بابا .. فرمود بیا .. وارد شد .. حضرت فرمود آی پیرِ عرب ما هر وقت دلتنگِ پیغمبر میشیم به چهره ای نوجوان نگاه میکنیم .. (1) اگه میخوای جمال پیغمبر رو ببینی همین شکلیه .. اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله این علی اکبرِ منه .. هی نگاهش میکرد میگفت قربونت برم .. چه صورت زیبایی داری .. حضرت فرمود آی مرد آیا راضی هستی یه خار به پای این بچه بره؟! فرمود الهی اون خار تو چشم من بره .. یه مرتبه ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن .. گفت ای مرد عرب یه روزی میاد این بدنش رو تیر باران می کنن ..
سرو رعنای قدت قامت من خم کرده
داغ تو نام مرا شهرۀ عالم کرده
پیرِ عشقم من و تو حاصلِ عمرم هستی
ای جوان؛ ماتم تو عمرِ مرا کم کرده
خبر کشتنِ تو تا که رسیده به زنان
حرم امن مرا خیمۀ ماتم کرده
ارباً اربای تن تو فزعِ آخر تو !
لحظۀ مرگ مرا خوب فراهم کرده
این شکافی که زده نیزه به پهلوی علی
صحنۀ مادر و مسمار فراهم کرده
*علی جان وقتی این نیزه به پهلوت خورد یادِ مسمارِ در افتادم ..*
خیز و بین اشکِ منو کف زدنِ دشمن را
داغِ تو شادی این قوم فراهم کرده
چه شده جسم تو از لای زره میریزد
نیزه ترکیبِ تنت! وای چه درهم کرده ..
*تنها بدنی که دستور داد عبا بیارن برا همین بود .. صدا زد «يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ إلى الْفُسْطاطِ» (2) ای جوان های بنی هاشم بیایید نعشِ پسرم رو بردارید ..*
برخیز ای جوانم ماهِ آسمانم
داغت ای علی جان زد آتش به جانم
سوزِ ناله ات را از میدان شنیدم
خود را تا کنارت با زانو کشیدم
واویلا .. واولا ..
گشته ارباً اربا از سر تا به پایت
دلتنگم برای آهنگِ صدایت
خیز و از جا بنگر داغت کرده پیرم
با دستم زِ کامت خون لخته بگیرم
واویلا .. واولا ..
میچینم تنت را در بینِ عبایم
گم کردم علی جان دیگر دست و پایم
از خیمه رسیده زینب دیده گریان
حرف معجر آمد کاری کن علی جان
واویلا .. واولا ..
منبع:
1) اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۱۳
مقتل الحسین، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۴ و ۳۵.
2) تاريخ طبرى، ج 4، ص 340
ــــــــــــــــــ
#حضرت_علی_اکبر
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
📋چه داغی نشوندی توو دل من
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
چه داغی نشوندی/ توو دل من
نمون روی خاکا / با این بدن
پاشو بار دیگه / قدم بزن
برای بابا
دل از دیدن تو /نمیشه سیر
بابات اومده/ ناتوان و پیر
ببین خم شدم / دستمو بگیر
عصای بابا
از خیمه رفتی و / بردی دل منو
دریای من گرفت / غم ساحل منو
میگردم از غمت / دشت ستاره رو
پیدا نمیکنم / اون جسم پاره رو
...................
پر از سوت و کف شد / دور و برت
زمین میخورم / پیش پیکرت
سرم خم شد از غم/ روی سرت
نفرین به دنیا
گل من چه پرپر / آوردنت
گلابم چقد بد / فشردنت
عبا کم اومد واسه / بردنت
ای اِرباً اِربا
نامرد مردما / بدجور کشتنت
هی جمع میکنم / منها میشه تنت
پاشو نگات کنم / حتی یه بار علی
بابای پیرتو / تنها نذار علی
.....................
بهاری که دیده / خزونش و
نفسهاش بریده / اَمونش و
نشسته کنار / جوونش و
روضه میخونه
حسین مونده با / سوز گریههاش
علی و / پریشونی باباش
کسی دل / نمیسوزونه براش
دلش چه خونه
ای میوهی دلم / وقت رسیدنت
این لشکر حسود / از شاخه چیدنت
از داغ دیدنت / موهام سفید شده
تو زخم خوردی و / بابات شهید شده
شاعر: #محسن_ناصحی
#روح_الله_پیدایی
🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته
↙️عرشیان عشق↙️
@Arsheyan_Eshgh