مشک و علم برداشت از خیمه بیرون زد
#سبک_واحد
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشک و علم برداشت، از خیمه بیرون زد
با اون دل پر خون، پیش حسین اومد
چشماش پر از خونه، سینش پر از آهِه
کی میدونه این بار، چی تو دلِ ماهه؟
میدون برو عزیزم
اما فقط به فکر آب باش
این تشنگی شدیده
دنبال یک جرعه جواب باش
جونم فدات شه عباس، (الهی)۲
تو این شب سیاهم، (تو ماهی)۲
یادت نره که چشمم، (به راهه)۲
قدم منو خمیده، (نخواهی)۲
سقا به میدون رفت، رفت و رجزخون شد
با رفتنش دیدن، قلبِ حرم خون شد
«إنّی اُحامی» خوند، دستاش و انداختن
فرزند حیدر بود، هی کوچه میساختن
از هر طرف که رفتن
با تیر و نیزه سر گرفتین
نامردا مشک آب و
آخه چرا هدف گرفتین؟
چشم امید خیمه، (به آبه)۲
این مشک آب امید، (ربابه)۲
فریاد العطش از، تو خیمه (بلنده)۲
ای وای که حال اصغر، (خرابه)۲
سقا تو امّیدِ، اهل حرم بودی
پاشو اباالفضلم، تو لشگرم بودی
با غیرتم پاشو! قلب حرم سوخته
پاشو ببین! دشمن، به خیمه چشم دوخته
افتاد ستون خیمه
زینب حالا یه غصه داره
بارون چشم ناپاک
به خیمهها داره میباره
اینجا نمون عزیزم، (که تنهام)۲
پاشو غمت رو سقا، (نمیخوام)۲
پاشو ببین کنارم، (چه غوغاست)۲
دشمن داره میخنده، (به دردهام)۲
«ای وای اباالفضل»
*شاعر: #محسن_ناصحی
#واحد
نریمانی
#شب_نهم
📋 کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست
#سبک_زمینه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلا خواستی، کربلا رفتی
کربلا قسمتِ هر ساله ی تو بوده و هست
یا ندونستی، یا حواست نیست
کربلا رفتی و قلبای زیادی که شکست
آی رفیق! دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست
کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست
گوشه ی خونه همسایه، یتیمش خوابه
روضهها رو بلدی، مادرش بیتابه
کربلایی شو! پدری کن تو براش
کربلایی شو! کم کن از رنج و بلاش
کربلایی شو! کم کن از درد و غمهاش
کربلایی شو...!
کربلا خواستی، کربلا رفتی
کربلایی شدی امسال بگو چند سفره؟
یا ندونستی، یا حواست نیست
کربلایی شدن از رفتنش هم مهمتره
آی رفیق! دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست
کربلا رفتنمون، به کربلا رفتن نیست
پیرمردی توی این شهر زمینگیر شده
روضهها رو بلدی، پدری پیر شده
کربلایی شو! کاش بمونی پسرش
کربلایی شو! کاش بشی بال و پرش
کربلایی شو! خالی دور و بَرِش
کربلایی شو...!
کربلا خواستی، کربلا رفتی
اربعین ها همه سال از تو حرم زنگ زدی
یا ندونستی، یا حواست نیست
به دل شیشهای چند نفر سنگ زدی
آی رفیق! دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست
کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست
گل فروش سر این کوچه یک دختر بچه است
روضهها رو بلدی، خونهشون ویرونه است
کربلایی شو! یک بزرگتر میخواد
کربلایی شو! یک برادر میخواد
کربلایی شو! سایه ی سر میخواد
کربلایی شو!...
*شاعر: #محسن_ناصحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حسین_جااان
مانده بودم که مرا عشق کجا خواهد برد
عشق اما همه را کرب و بلا خواهد برد
کشتی نوح نشد منتظر هیچ کسی
این حسین است که با خود همه را خواهد برد
#محسن_ناصحی
#شب_جمعه
#کربلا
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_مناجات
قصد، قصد زیارت است اما، مانده اول دلم کجا برود
حال و روز مرا هرآنکس دید، گفت باید به کربلا برود
-نجف و کربلا-دلم لرزید، -مشهد و کاظمین، خوب آمد
یازده بار استخاره زد دل من، تا بفهمد به سامرا برود
ابتدای مسیر،الله است، انتهایش بقیه الله است
سامرا وعده گاه آخر ماست، جاده باید به انتها برود
همه یک روح و یک بدن هستید، پس تمام شما حسن هستید
دل من با تو سامرایی شد، تا به دیدار مجتبی برود
تو بقیع پر از مخاطره ای،کربلایی و در محاصره ای
یا که باید جگر به زهر دهی، یا سرت روی نیزه ها برود
دل به غم هرچه مبتلا می شد، پیش تو سُرَ مَن رَءا می شد
بعد تو بار غم گرفته به دوش، دل که تا ساء من رءا برود...
شاعر: #محسن_ناصحی
#مناجات_باخدا
#ماه_رمضان #دوبیتی_و_رباعی
وَ إن أدْخَلْتَنِی النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ
گر سر طلبی تو، ترک سر خواهم کرد
من بنده ام از تو کی حذر خواهم کرد
گر داخل دوزخم کنی، آنجا را
از آتش عشق خود خبر خواهم کرد
یا عظیم المنّ ، یا قدیم الاحسان...
اسم تو دواست ، راه و رسمت درمان
من طالب نعمت توام ، یا منّان
اشک آمد و اسم اعظمت را دیدم
در نام حسین ، یا قدیم الاحسان
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
=========================
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
از خواب ناز، کودک من پا نمیشود
میخواستم که پا شود اما نمیشود
هاجر اگر دوید به زمزم رسید، آه
سعی رباب، ختم به دریا نمیشود
چسبیده حلق کودکم از تشنگی به هم
با تیر هم گلوی علی وا نمیشود
چشم امید من به ابالفضل بود آه!
عباسِ روی نیزه که سقّا نمیشود
بی فایده است سعی شما نیزهدارها
سر، کوچک است بر سر نی جا نمیشود
من رو زدم به نیزه، علی را به من نداد
این نی چه محکم است چرا تا نمیشود
خم شو برای خاطرم ای چوب! رحم کن
از پای نیزه خوب تماشا نمیشود
✍ #محسن_ناصحی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن
از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن
چشم امید من به دوتا قطره اشک بود
این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن
هرشب بساط ساز من آماده بوده است
امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن
فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت
از چشم شور مردم بی روضه دور کن
ما مُردهایم بی تو و بی کربلای تو
فکری به حال مردم اهل قبور کن
کردی سفارش آن دو ملک را؛ ولی حسین
گاهی هم از کنار مزارم عبور کن
پروندهام پُر است از اعمال بد؛ ولی
تو صفحههای نوکریام را مرور کن
✍ #محسن_ناصحی
روضه خوانها شب به شب غمگین به منبر می رسند
با همان یک یا حسین از سر به آخر می رسند
روضه ها را از پسر تحویل بابا داده و
از سر بر نیزه ی بابا به دختر می رسند
گاه مابین مقاتل پا به پای بیتها
سمت سقا می روند اما به اکبر می رسند
اربن اربا روضه ی سختی است اما غالبا
روضه سنگین می شود وقتی به اصغر می رسند
گوش تا گوش علی را تیر از هرسو برید
روضه خوانها در همین مقتل به حنجر می رسند
شمر می آید به گودال و به دستش خنجر است
روضه ها از روی تل اینجا به خواهر می رسند
من گلی گم کرده ام می جویم او را ، روضه ها
از میان نیزه و خنجر به پیکر می رسند
روضه ای سرتاسر گودال را پر کرده است
یا بنُیَّ... ناله ها از سمت مادر می رسند
عصر عاشوراست اما خیمه ها در آتشند
دشمنان دارند از هرگوشه ای سر می رسند
زینب از هرسو یتیمی را بغل وا می کند
دختران فکر حجابند و به معجر می رسند
شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر
نیزه داران یک به یک دارند با سر می رسند
#محسن_ناصحی
.
#حضرت_معصومه
#شهادت
بی جهت نیست اگر صاحب همسر نشده
حکمتی داشت که این فاطمه مادر نشده
وسط کوچه کسی حرمت او را نشکست
داخل خانه خجالت کش شوهر نشده
ازدحام وسط کوچه ندیده است ، چه خوب
خانه اش با لگد حادثه بی در نشده
پیش چشم پسرش دست به پهلو نگرفت
شاهد گریه و بی تابی دختر نشده
بخت او با لگد و میخ نخورده است رقم
آتش و سوختن او را، نه مقدر نشده
پای او هیچ کجا باز به گودال نشد
داغ بوسیدن رگهای برادر نشده
وسط معرکه دنبال برادر ندوید
گل او گم وسط نیزه و خنجر نشده
عوض قم کسی او را به سوی شام نبرد
هیچ جا دربه در غارت معجر نشده
#محسن_ناصحی✍
.
جبهه ی حق غریب است ، سرباز هستی ؟
ای پرنده مهیای پرواز هستی ؟
لحظه ی حمله شد ، بند پوتین که بستی؟
فرصت جانفشانی شد آغاز ، هستی ؟
تو شهادت طلب کرده بودی ، بفرما
جبهه ی حق برای تو شد باز ، هستی ؟
ای اُحامی نخوانده تو را درد دین هست؟
دشمنت تیغ برداشت ، جانباز هستی؟
#محسن_ناصحی
.
🩸#زمینه #شهدا
🩸#شهید_گمنام
بند1️⃣
شهر ما بوی خدا گرفته ، چثد صفا گرفته
دوباره رنگ و روی کرببلا گرفته
چشمامون ، هوای گریه داره ، وقتشه که بباره
پیکری که می بینید ، نام و نشون نداره
پیکری که رو دستا بالا اومده ،ا ز زیر خاک داغ صحرا اومده
نگید که گمنامه نداره مادری ، برای تشیعش زهرا اومده
شهید گمنام (۲) الهی که شبیه تو بشم سرانجام
بند2️⃣
صب تا شب / یه عمره که یه مادر / نگاهشه به این در / رفتنت و یه عمره / هنوز نکرده باور
می دونه / براش میاد یه پیغام / که تو میای سرانجام / میشناسَدِت با اینکه / تویی شهید گمنام
یه عمره توو خونه میاد صدای تو
مادر تو فدا شده برای تو
خونه رو آب و جارو میزنه هنوز
مونده توو این کوچه ردّ پای تو
شهید گمنام (۲) الهی که فدای تو بشم سرانجام
بند3️⃣
ای گمنام / ای گل گشته پرپر / تویی عزیز مادر / ازت نموند نشونی / زهرا خریدت آخر
ای خوش نام / نیومده پلاکت / قسم به اسم پاکت / نِمیری از دلامون / سر میذارم رو خاکت
قسم به خون پاک تو به نام تو
می مونه توی یاد ما مرام تو
همیشه غبطه میخوریم که عمریه
گرفته توو بغل تو رو امام تو
شهید گمنام (۲) الهی که فدای تو بشم سرانجام
🎼ملودی:#کربلایی_مهدی_خیامیان
✍شعر:برادران#محسن_ناصحی و #مهدی_خیامیان
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
برای روضه نشستیم و روضهخوان آمد
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه! روضهخوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب! مقتلها
نوشتهاند چه بر روزگارتان آمد
نوشتهاند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضهها که از این داغ بر زبان آمد
سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشتهاند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشتهاند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبهای خسته، نیمهجان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
به قصد حنجرهات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد، یکی به نیزه؛ ولی
یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد
برای بردن انگشتر غنیمتیات
همین که غائله خوابید، ساربان آمد
✍ #محسن_ناصحی
#امام_صادق_ع_مدح
در سینه دلی همیشه عاشق داریم
با آل علی دلی موافق داریم
پایندهتر از ما چه کسی دیده که ما
اندازهی دهر "قالَ صادق" داریم
✍ #محسن_ناصحی
.
#سیدالشهدای_خدمت
#یا_امام_رضا
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
تازه شد خبر ، خبر جدید شد
چیست ؟ خادم الرضا شهید شد
کوله بار بسته یار ، عازم است
کیست این ؟ رفیق حاج قاسم است
کیست این ؟ چقدر کربلایی است
باز هم شهید ، یک رجایی است
کیست این شهید یا رضا به لب ؟
جان او رسید با رضا به لب
کیست این که نام او سرآمد است ؟
مقصدش رواقهای مشهد است
پله زد به آسمان قدم قدم
باز شد به روی او در حرم
راه را نرفت ، راه را دوید
شد کبوتر و به آسمان پرید
باز هم خبر ، خبر جدید نیست
کشور رضا که بی شهید نیست
#محسن_ناصحی✍
.
.
📋 مائیم و همین حسرت در خون نتپیدن
#واحد
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مائیم و همین حسرت در خون نتپیدن
ماندن وسط راه و به مقصد نرسیدن
آنان که دویدند رسیدند به مقصود
مائیم و زمین خوردن و دیگر ندویدن
بازار غریبی است، ضرر کردهام ای عشق
از آمدن و دیدن و یوسف نخریدن
شمعیست شهادت که به سوسو زدن افتاد
از پیله خوشا! لحظهی پروانه پریدن
زندهست شهادت که پیاپی شده کارش
در کالبد مُردهی ما روح دمیدن
هرجا که شهیدیست همان جا وطن ماست
تا کِی سرِ این شاخه و آن شاخه پریدن
از شمع و گل و نالهی پروانه بیاموز
افروختن و سوختن و جامه دریدن
آزادگیِ بیتنِ بر نیزه چگونه است؟!
برخیز که حیف است چنین قد نکشیدن
قد قامتِ ظهرِ عطش از پا نَفِتادهست
ای سرو! خوشا پا شدن و قد نَخَمیدن
مائیم و همین دست توسل به شهیدان
محتاج شهیدیم به وَاللّٰه، شدیداً
مائیم و قراری که قرار است بیاید
مائیم و همین حسرت دلدار ندیدن
*شاعر: #محسن_ناصحی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روز_دهم_محرم
#شهدا
.👇
.
#شعر_پایداری
#غزه #فلسطین
اذان بگو! سَنُصَلّی؛ رجز بخوان! سَنُقاوِم
به عشق صبح ظهوری همیشگی و مداوم
نوشتهاند رسائل، هزار عالم و فاضل
مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_
که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است
نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم
غمین مباش #فلسطین! که رازِ آیهی والتّین،
برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم
ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا
فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو به کافر و ظالم*
حماسه است و حماسش، خروش دشنه و داسش
یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم
اگر زمانه منافق، نبود اگر که موافق
تو در نگاه خلائق، غیور باش و مقاوم
غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم!
قسم به قدس میآییم، به نام نامی قاسم!
#محسن_ناصحی ✍
*اشاره به آیه ۶٧ سوره یس
#طوفان_الاقصی
.
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#امام_حسین_ع_شهادت
گیرم آتش به جفا، «در» که نباید میسوخت
آشیان سوخت، کبوتر که نباید میسوخت
آتش اینبار گلستان نشد انگار؛ ولی
باغ و بستان پیمبر که نباید میسوخت
کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم،
وسط حادثه مادر که نباید میسوخت
آتش افتاد در این مزرعه، گندمها سوخت
همهی حاصل حیدر که نباید میسوخت
زیر خاکسترِ «در» شعله گرفت آتش باز
خیمهها سوخته، معجر که نباید میسوخت
ظهر اگر سوخت برادر وسط معرکه، عصر
چادر خاکی خواهر که نباید میسوخت
از تنور آمده بابا وسط تشت، ولی
اینقَدَر هم دل دختر که نباید میسوخت
نه فقط شمع، نه پروانه که در این آتش
سوخت از غُصه دلِ هرکه نباید میسوخت
✍ #محسن_ناصحی