eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.2هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
294 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
بالاتر از اندیشه‌ی دنیاست زهرا بالاتر از بالاتر از بالاست زهرا نور خداوند است هر سو بنگری هست سرّ خداوند است، نا پیداست زهرا اهل قیاس او را نمی‌فهمند هرگز آن‌سوتر از مقیاس انسان‌هاست زهرا درس شهادت را حسین آموخت از او مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا در زندگی چیزی برای خود نمی‌خواست هرچه علی می‌خواست را می‌خواست زهرا روزی که مردم وقت یاری خواب بودند پای غریبی علی برخاست زهرا دل را به آتش زد علی تنها نماند افسوس خود در شعله‌ها تنهاست زهرا پروانه‌ها از شعله‌ها پروا ندارند در سیل آتش کوهِ پا برجاست زهرا در انتهای این مصاف نابرابر پیروز میدان بی‌گمان زهراست زهرا «علی ذوالقدر» @Arshiv_Gholam
4_5785393240601529577.mp3
17.2M
🎙تو اسوه‌ی شرف و استقامتی زینب🎙 🔰 کربلایی علی کرمی @Arshiv_Gholam
03.mp3
7.85M
🎙وا أمّاه🎙 🔰 کربلایی محسن عرب خالقی و حسن حسینخانی @Arshiv_Gholam
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در میزنم شما به سرم سنگ میزنید🎥 🔰 کربلایی حسن حسینخانی @Arshiv_Gholam
Ganjineh Marefat 061.MP3
3.02M
🎙زینب بنت الحیدر🎙 🔰 کربلایی نریمان پناهی 🗓 صوت های قدیمی @Arshiv_Gholam
قصدت این بود فقط یار علی باشی و بس ظرف نُه سال گرفتار علی باشی بس  از مقامات خودت دم نزدی تا که فقط باعث گرمی بازار علی باشی و بس بازوی تازه شکسته شده از یادت رفت تا که هر لحظه نگهدار علی باشی و بس خواستی میخ تو را بند کند تا شاید مثل یک عکس به دیوار علی باشی و بس «علی اکبر لطیفیان» @Arshiv_Gholam
آه، در میزدند آه..آه..آه.. چهل نفر میزدند آه..آه..آه.. از خدا بی‌خبرهای کوچه بی خبر میزدند آه..آه..آه.. دست و پا میزد و بچّه‌ها هم بال پر میزدند آه..آه..آه.. دست‌ها را نمیشد بگیرند هی به سر میزدند آه..آه..آه.. حال او را کنیزان که دیدند سر به در میزدند آه..آه..آه.. چشمشان تا به حیدر می افتاد بیشتر میزدند آه..آه..آه.. تازیانه به پهلو، به بازو شانه، سر میزدند آه..آه..آه.. حرمتی را شکستند با پا آه، در میزدند آه..آه..آه.. @Arshiv_Gholam
شما اگر چه نبودید با من أمّا خوب صدای گریه تان را به یاد دارم من قسم به حُرمت زهرایی خودم فردا به دست نار شما را نمی‌سپارم من ولُو به کندن یک گوشه ای ز چادر خود برای روز شفاعت گرو می‌آرم من میان حشر شما را اگر ندیدم، پس کنار درب جهنّم در انتظارم من اگر بناست شما را جدا کنند از ما قسم به موی سپیدم نمی گذارم من کُمیت جمله‌ی ابناء آدمی لنگ است اگر که دست ابوالفضل را نیارم من نگاه بر قد و بالای زرد من نکنید اگر چه برگ ندارم ولی بهارم من رشید بودم و با درد لاغرم کردند میان بسترم آنقدر گریه دارم من به غیر سینه سپر کردنم چه می کردم شبیه شیر خدا که سپر ندارم من هزار شکر که شرمنده‌ی خدا نشدم اگر چه دست ندارم علی که دارم من «علی اکبر لطیفیان» @Arshiv_Gholam
آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف گاه دل‌خون توایم و گاه دل‌خون پدر وای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف از کنار تو که می آید به خانه ناگهان با سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم غُصّه‌ي تو یک طرف داغ برادر یک طرف مثل آن روزی که افتادی می افتد بر زمین پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف من دو بوسه می زنم جای تو و جای خودم زیر گردن یک طرف رگ‌های حنجر یک طرف وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف «علي اكبر لطیفیان» @Arshiv_Gholam
باز هم ای دختر پیغمبر اکرم بمان مرهم درد علی ای درد بی مرهم بمان زندگیِ رو به راهی داشتم؛ چشمم زدند کوری چشم همه با شانه های خم بمان دست های تو شکستش هم پناه مرتضی‌ست تکیه گاه محکم من پشت من محکم بمان تو نباشی پیش من، این ها زمینم می‌زنند ای علمدار مدینه پای این پرچم بمان این نفس های شکسته قیمت جان من است زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان کم ببوس این دست‌هایم را  خجالت میکشم من حلالت می‌کنم أمّا تو هم یک کم بمان با همین دستی که داری، باز دستم را بگیر پیش این مظلوم ای مظلومه عالم بمان از تو و از دیدن تو توشه کم برداشتم یار هجده ساله هجده سال دیگر هم بمان آه آه تو مرا به آه آه انداخته جای کم کم رفتن از پیش علی کم کم بمان روی تو گرچه ورم کرده ولی با آن خوشم با همین روی بهم پیچیده و درهم بمان رفته رفته کار من دارد به خواهش میکشد التماست می‌کنم، چیزی نمیخواهم بمان @Arshiv_Gholam