eitaa logo
• الشَغَف •
107 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
93 فایل
بـسـمـ ربـــ یوسف الــزهـرا♥ شـروعــ مــونـ : ¹¹'⁹'¹⁴⁰⁰ "الشَغَفْ" یعنی نهايتِ مرحله‌ىِ عشق؛ نفوذِ عشق تا پرده‌یِ دل { یا منجی }♥️ کانال وقف صاحب الزمان♥️ کــپــی؟ فقط از پست هایی که کپی ممنوع نیست حلالت رفیق😉 کانال همسایه @BarayeAgaahi
مشاهده در ایتا
دانلود
داشتم درس می خوندم که مامان صدام کرد. رفتم داخل سالن. مامان توی آشپزخونه بود و داشت پیاز رنده می کرد. -بله؟کاری داشتید؟ مامان :امروز عصر میریم. -خوبه مامان :ناهار هم کوکو سیب زمینی هست. -به به بابا داشت مستند تماشا می کرد. رفتم کنارش نشستم.. بابا:این دوستت رها دختره خوبیه؟ -آره. بابا:اگه دختر خوبیه چرا همچین کارهایی کرده‌؟ -والا منم نمی دونم؛اون اصلا همچین دختری نبود! بابا کانال رو عوض کرد. بابا:مطمئنی دیگه سمت اینجور کارها نمیره؟ -آره باباجون؛فکر کنم دیگه آدم ‌شده! رفتم توی اتاقم و یه پیام دادم به النا(سلام،مامانم و بابام امروز میرن) النا سریع آنلاین شدو بهم پیام داد:چه خوب! شروع کردیم به چت کردن. -به رها گفتی؟ النا :آره گفتم بهش،خیلی خوشحال شد. -خداروشکر النا :ایشلا پدرش قبول کنه. -آره نیم ساعتی با النا چت کردم بعد گوشیم و گذاشتم کنار. همین که از روی صندلی بلند شدم صدای مامان بلند شد:پارمیس جان بیا ناهار. رفتم و پشت میز نشستم مامان هم دیس غذا رو گذاشت و شروع کردیم به خوردن. بعدغذا من میز رو جمع کردم و ظرف ها رو شسکتم و مامان و بابام حاضر شدن و رفتن. ادامه دارد.....