eitaa logo
اشعار زیبا
421 دنبال‌کننده
1هزار عکس
112 ویدیو
2 فایل
شما میتواتید اشعار و مطالب زیبا و دو بیتی های ناب مورد علاقه تان را در این کانال پیدا کنید اگر لذت بردید صلواتی برای سلامتی و فرج امام زمان(عج) هدیه بفرمایید https://eitaa.com/joinchat/1623261194C5 @Asharziba تأسیس کانال ۱۳۹۷/۲/۲۰
مشاهده در ایتا
دانلود
شب اگر بی روح اگر تاریک بود صبح دیدار خدا نزدیک بود آسمان محو تماشای زمین با چه ذوقی آمده روح الامین با خودش بیت الغزل آورده است عطری از روز ازل آورده است سوره ای آورده که منهاج ماست صبح میلادش شب معراج ماست جلوه‌ای از ذات ممدوح آمده از نفخت فیه من روح آمده وحی چون باران شد و بر خاک ریخت کوثری در ظرف ما ادراک ریخت کوثر است و عز و مجد آورده است وه که قرآن را به وجد آورده است قصه ی شیرین اعطیناست او قاب قوسین است او ادنی ست او او کجا و مرزهای فهم ما؟ غیر حیرت چیست از او سهم ما؟ دست شاعر را پر از مضمون کند اهل بیت شعر را موزون کند استعاره از حضورش یاس بود عقل کل در جامه‌ی احساس بود او نبوت را دلیل خاتمه است قصه‌ی خلقت به نام فاطمه (س) است آیه ی تطهیر عین ذات اوست عشق از ذریه سادات اوست هل اتی و نور و قدر و کوثر است دخترِ... نه مادر پیغمبر است چیست دوزخ؟ شعله ای از قهر او چیست جنت؟ کوچه ای در شهر او در قیامت هم قیامت می کند او به لبخندی شفاعت می کند پیش او تکلیف فردا روشن است آرمان آفرینش یک زن است نور عصمت، جلوه‌ی تابنده‌اش زن اگر که اوست، مردان بنده‌اش او به نام زن اصالت می دهد چادرش عطر نجابت می دهد خلقت از دامان زن آغاز شد در مدینه زن تمدن ساز شد در حقوق زن طلبکاریم ما آی دنیا فاطمه (س) داریم ما کیستی ای ماه! ای بدر علی (ع)؟ کیستی ای لیله القدر علی (ع؟ دست هایت تکیه گاه حیدر (ع) است لاله زار بوسه‌ی پیغمبر است از بهشت آمد جهاز ساده ات قبله مایل بود بر سجاده ات ما فقیریم و اسیریم و یتیم خانه ای داری، صراط المستقیم خانه ای که شد خدا معمار آن گرم تسبیحش در و دیوار آن خانه ای که هم شهادت پرور است هم در آن هر روز، روز مادر است خانه‌‌ای کوچک هزاران راز داشت وصله‌های چادرت اعجاز داشت در دل تاریخ نورت جاری است انقلابت نهضت بیداری است تو ولایت را دژ عصمت شدی یک نفر بودی و یک امت شدی ذوالفقار عشق را صاحب تویی پس علی بن ابی طالب تویی ای مزارت قاصد پیغام تو آخرین ذکر شهیدان نام تو ای شروع خوشترین فرجام‌ها فاطمه (س) ای مادر گمنام‌ها با تو همراه رهایی می شوم خواب دیدم کربلایی می شوم چاوشی پر سوز می خواند مرا کربلا هر روز می خواند مرا کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا محور حق با یمن همسو شده است کربلا دریای سرخ او شده است صبح را تا مرز شب آورده ایم کربلا را تا حلب آورده ایم می کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب های مردم است غزه آه! این کربلا چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطه ی پایان اسراییل کن زخم تو آغاز فتحی دیگر است خون غزه از همه رنگین تر است صبح آزادی هوایت عالی است حیف، جای حاج قاسم خالی است بعد او ما هم در آتش زنده ایم هم چنان با خاطراتش زنده ایم یادتان می آید او اینجا نشست؟ ساحلی در محضر دریا نشست او همین جا، او همین جا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد هرکه دید او را به حالش رشک برد تا شهادت محملش را اشک برد آشنا با گریه و درد است او با شهادت زندگی کرده است او السلام ای محور هنگامه اش ای همه حرف وصیت نامه اش دید آرامی، نشد آشفته او ای ستون خیمه ای که گفته او یارت ای یار خراسانی چه شد؟ ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟ ای نگین حلقه ی یکرنگ ها رفتی ای فرمانده دلتنگ ها در شکوه چشم تو دریای ما ای فراتر از دو قطبی های ما چشم هایت، مردم بیداری ات ای فدای رسم مردم داری ات ظلم را تشویش ناکامی تویی شعر از : محمد رسولی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
قلاده های طلا سخت است گفتن اما/  زان سخت تر نگفتن اين راز برملا را/  از اين و آن نهفتن در جامه شباني/ گرگان روزمزدند با قافله رفيقند/ اما شريك دزدند در سر هزار فتنه/ نيرنگ هاي رنگي اهل كدام مرزند/ اين روميان زنگي اوضاع از اين قرار است/ اين اصل ماجرا بود: پاداش گردن كج/ قلاده طلا بود مشغول درس و مشقند/ سرگرم رونويسي سر مي‌رسند ناگاه/ با كيف انگليسي هم هم نشين دشمن/ هم هم پياله با دوست با همهمه خوشند و / سوغاتشان هياهوست اوضاع از اين قرار است/ اين اصل ماجرا بود: پاداش گردن كج/ قلاده طلا بود  محمدمهدی سیار  ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
شب اگر بی روح اگر تاریک بود صبح دیدار خدا نزدیک بود آسمان محو تماشای زمین با چه ذوقی آمده روح الامین با خودش بیت الغزل آورده است عطری از روز ازل آورده است سوره ای آورده که منهاج ماست صبح میلادش شب معراج ماست جلوه‌ای از ذات ممدوح آمده از نفخت فیه من روح آمده وحی چون باران شد و بر خاک ریخت کوثری در ظرف ما ادراک ریخت کوثر است و عز و مجد آورده است وه که قرآن را به وجد آورده است قصه ی شیرین اعطیناست او قاب قوسین است او ادنی ست او او کجا و مرزهای فهم ما؟ غیر حیرت چیست از او سهم ما؟ دست شاعر را پر از مضمون کند اهل بیت شعر را موزون کند استعاره از حضورش یاس بود عقل کل در جامه‌ی احساس بود او نبوت را دلیل خاتمه است قصه‌ی خلقت به نام فاطمه (س) است آیه ی تطهیر عین ذات اوست عشق از ذریه سادات اوست هل اتی و نور و قدر و کوثر است دخترِ... نه مادر پیغمبر است چیست دوزخ؟ شعله ای از قهر او چیست جنت؟ کوچه ای در شهر او در قیامت هم قیامت می کند او به لبخندی شفاعت می کند پیش او تکلیف فردا روشن است آرمان آفرینش یک زن است نور عصمت، جلوه‌ی تابنده‌اش زن اگر که اوست، مردان بنده‌اش او به نام زن اصالت می دهد چادرش عطر نجابت می دهد خلقت از دامان زن آغاز شد در مدینه زن تمدن ساز شد در حقوق زن طلبکاریم ما آی دنیا فاطمه (س) داریم ما کیستی ای ماه! ای بدر علی (ع)؟ کیستی ای لیله القدر علی (ع؟ دست هایت تکیه گاه حیدر (ع) است لاله زار بوسه‌ی پیغمبر است از بهشت آمد جهاز ساده ات قبله مایل بود بر سجاده ات ما فقیریم و اسیریم و یتیم خانه ای داری، صراط المستقیم خانه ای که شد خدا معمار آن گرم تسبیحش در و دیوار آن خانه ای که هم شهادت پرور است هم در آن هر روز، روز مادر است خانه‌‌ای کوچک هزاران راز داشت وصله‌های چادرت اعجاز داشت در دل تاریخ نورت جاری است انقلابت نهضت بیداری است تو ولایت را دژ عصمت شدی یک نفر بودی و یک امت شدی ذوالفقار عشق را صاحب تویی پس علی بن ابی طالب تویی ای مزارت قاصد پیغام تو آخرین ذکر شهیدان نام تو ای شروع خوشترین فرجام‌ها فاطمه (س) ای مادر گمنام‌ها با تو همراه رهایی می شوم خواب دیدم کربلایی می شوم چاوشی پر سوز می خواند مرا کربلا هر روز می خواند مرا کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا محور حق با یمن همسو شده است کربلا دریای سرخ او شده است صبح را تا مرز شب آورده ایم کربلا را تا حلب آورده ایم می کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب های مردم است غزه آه! این کربلا چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطه ی پایان اسراییل کن زخم تو آغاز فتحی دیگر است خون غزه از همه رنگین تر است صبح آزادی هوایت عالی است حیف، جای حاج قاسم خالی است بعد او ما هم در آتش زنده ایم هم چنان با خاطراتش زنده ایم یادتان می آید او اینجا نشست؟ ساحلی در محضر دریا نشست او همین جا، او همین جا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد هرکه دید او را به حالش رشک برد تا شهادت محملش را اشک برد آشنا با گریه و درد است او با شهادت زندگی کرده است او السلام ای محور هنگامه اش ای همه حرف وصیت نامه اش دید آرامی، نشد آشفته او ای ستون خیمه ای که گفته او یارت ای یار خراسانی چه شد؟ ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟ ای نگین حلقه ی یکرنگ ها رفتی ای فرمانده دلتنگ ها در شکوه چشم تو دریای ما ای فراتر از دو قطبی های ما چشم هایت، مردم بیداری ات ای فدای رسم مردم داری ات ظلم را تشویش ناکامی تویی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من خاک من گل شود و گل شکفد از گل من تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من مولانا ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
💠 آیا می دانید؟ در مورد مداحی که *ملاباسم کربلایی* برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانه های شیعیان جهان پخش میشود. ماجرایش چیست ؟ آیا میدانید که این شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدند که حضرت امام حسین علیه السلام این شعر را می خوانند برای زوار اربعین 😭 ایشان صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعداً توسط آقای *باسم کربلایی* مداحی میشود . 👇👇👇👇👇👇 *تِزورونی اَعاهِـدکُم* به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم ▪ *تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم* می‌دانید که من شفيع شمایم ▪ *أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم* اسامی‌تان را ثبت می‌کنم ▪ *هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید ▪ *وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه* قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او ▪ *أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه* من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید ▪ *یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه* ای که جان‌هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌اید ▪ *عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه* بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران! ▪ *تواسینی شَعائرْکُم* عزاداری‌هایتان به من دلداری می‌دهد ▪ *تْرَوّینی مَدامِعْـکُم* و اشک‌هایتان مرا سیراب می‌کند ▪ *اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم* من و زخم‌هایی که بر تن دارم به شما دلداری می‌دهیم ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید ▪ *هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ* خوش آمدید ای که وعده‌تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌شوید ▪ *إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ* آمدید در حالی که نه گرما برای‌تان مهم بود و نه سرما ▪ *وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر* قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر ▪ *اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ* در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم ▪ *عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم* در وقت دیدار پیشتان می‌آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم ▪ *مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم* پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید ▪ *یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی* ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌اید ▪ *تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟* می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟ ▪ *بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی* به یاد آن دست بریده‌ای که فریاد زد: مرا دریاب ▪ *صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی* و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد ▪ *کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ* تیر هجرت کمرم را شکست ▪ *نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ* بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید ▪ *اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ* سفارش این پرچم را به شما می‌کنم ▪ *هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید ▪ *یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ* ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید ▪ *اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ* حاجت‌تان را می‌دانم، نیازی به گفتن نیست ▪ *وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ* قسم به گلوی شیرخواره، حاجت‌تان را برآورده می‌کنم ▪ *یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ* زائران من، عهده کرده‌ام که هر بیماری را شفا دهم ▪ *اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ* برادر زینب به خاطرتان شاد شد ▪ *هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم* خوش آمدید صدایتان می‌زند ▪ *یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم* مرد غیرتمند به شما درود می‌گوید ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید ▪ *زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی* زینب هنگامی که شما را می‌بیند که زیارتم می‌کنید، می‌گوید: ▪ *تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!* کاش در جنگ حاضر می‌شدید ▪ *ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی* که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند ▪ *و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی* با تازیانه‌های خیانت نمی‌زدند ▪ *تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره* صدایم می‌زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت ▪ *اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم* شما را بر این مصیبت می‌گریانم ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من،‌خوش آمدید. ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر امام حسن مجتبی (ع) اى علوى ذات و خدايى صفات صدر نشين همه كائنات سيد و سالار شباب بهشت دست قضا و قلم سرنوشت صبر هم از صبر تو بى تاب شد  كوزه شد و زهر شد و آب شد بعد شهادت نكشيد از تو دست  تير شد و بر تن پاكت نشست سبزه برآمد ز گلستان دين تا رخ تو سبز شد از زهر كين ريشه دين گشت همايون درخت  تا ز تو خورد آن جگر لخت لخت ملّت اسلام كه پاينده باد  مشعل توحيد كه تابنده باد هر دو رهين خدمات تواند  شكرگزارنده ذات تواند شعر از ریاضی یزدی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
▪️شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام سخت است چگونه بنویسم محنت را آتش زده این زهر تمام بدنت را آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را از کودکیت سوختی و شکوه نکردی حالا همه دیدند، ولی سوختنت را هر پاره جگر تکه‌ای از غصه‌ی کوچست مادر تو کجایی که ببینی حسنت را تشیع تو هر تیر که از چله برون شد میدوخت به تابوت نخی از کفنت را این صحنه خودش گوشه‌ای از کربلا شد صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را هرچند کفن پاره و گلگون شده، اما غارت که نکردست کسی پیرهنت را سنگین که نشد سینه ات از چکمه‌ی شمری پر خون که نکردست سنانی دهنت را شعر از : امیر علوی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
رفته صبر از کَفَم این حال نمی‌فهمم چیست عمق این فاجعه صد سال نمی‌فهمم چیست در سرم هست از او طرح سری خون‌آلود من که نقاشی و تمثال نمی‌فهمم چیست درکَم از اوست همین قدر که شد ذبح عظیم باقی روضه يِ‌ گودال نمی‌فهمم چیست کشتن تشنه‌یِ زخمی عمل سختی نیست بر سرش این همه جنجال نمی‌فهمم چیست! سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟ بسمل کَنده پر و بال نمی‌فهمم چیست نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر غارتِ خیمه و اموال نمی‌فهمم چیست زره و خوود و سپر باز هم ارزش دارد غارتِ چادر اطفال نمی‌فهمم چیست!!! بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده نعل آوردن و پامال نمی‌فهمم چیست شاعر : محمد رسولی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸افشین علا، شاعر توانای کشورمان تازه ترین سروده اش را به ماجرای انصراف محمدجواد ظریف از معاونت راهبردی رئیس جمهور اختصاص داده است. 🔸آقای علا در این سروده از زبان مسعو پزشکیان نوشته است: دست‌ در لیست‌تان با رفقا نتوان کرد! تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد! این چه سعی است که در نیمه رهایش کردی شوخی انگار که با جمع شما نتوان کرد دولت این‌دوره به صد خون دل افتاد به دست پس بیا قهر نکن کار رها نتوان کرد! عارضت موقع تبلیغ، گل انداخته بود سرخ حالا به دوصد بوسه چرا نتوان کرد نظر پاک تو این بود که از جمع خودی همه را نصب کن از دم، که سوا نتوان کرد! شاید از کاپشنم سخت به تنگ آمده‌ای چه کنم بر تن مسعود قبا نتوان کرد غیرتم کشت که از آذری جهرمی‌ات دو سه ماهی‌است که یک لحظه جدا نتوان کرد مشکل رابطه با غرب نه در دانش ماست با شما بر سر این چون و چرا نتوان کرد تا به حدی است تورا نازکی طبع ظریف که جز اصحابِ تو، نصب وزرا نتوان کرد! بجز ابروی تو محراب به کابینه نبود طاعتِ غیر تو در دولت ما نتوان کرد شعر از: افشین علاء ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅️ غوغای اربعین یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة اگر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری... ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اشعار زیبا
متن شعر برنامه سرگذشت حیف عمری که بگذره پای عشقای کوچه بازاری ای قربون امام حسینی که نه تکرار شد نه تکراری اونکه تب میکنه برا آدم براش بمیری سزاواره دل باید بسپری به اونیکه بلد باشه دل نگه داره حسین دعای مستجاب مادرم من از تو بگذرم کجا برم دچارتم تو چاره منی حسین غمت شروع سرگذشتمه نباشی روز درگذشتمه تولد دوباره منی پیدام کردی و فهمیدم بیخودی دور و برم شلوغ بود دل به خیلی چیزا بستم اما راستشو بخوای همش دروغ بود حسین دعای مستجاب مادرم من از تو بگذرم کجا برم دچارتم تو چاره منی حسین غمت شروع سرگذشتمه نباشی روز درگذشتمه تولد دوباره منی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام 🌸🍃 صبح بخیر🌸🍃 روزتون پر از شادی و سلامتی🌸 ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان منست او هی مزنیدش آن منست او هی مبریدش آب منست او نان منست او مثل ندارد باغ امیدش باغ و جنانش آب روانش سرخی سیبش سبزی بیدش متصلست او معتدلست او شمع دلست او پیش کشیدش هر که ز غوغا وز سر سودا سر کشد این جا سر ببریدش هر که ز صهبا آرد صفرا کاسه سکبا پیش نهیدش عام بیاید خاص کنیدش خام بیاید هم بپزیدش نک شه هادی زان سوی وادی جانب شادی داد نویدش داد زکاتی آب حیاتی شاخ نباتی تا به مزیدش باده چو خورد او خامش کرد او زحمت برد او تا طلبیدش اشعار مولانا ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحتان پرازمحبت الهی سهم امروزتان شادی سهم زندگیتون عشق سهم قلبتون مهربانی سهم چشمتون زیبایی و سهم عمرتون عزت باشه روز خوبی پیش رو داشته باشید ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
«صبحم» شروع مے شود آقا به نامتان «روزی من» همه جـا «ذکـر نـامتـان» مـن دلخـوشـم بـه «جـواب سلامتـان» ...!! السلام علیــک یا اباصالحَ المهــدی ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گذرم تا به در خانه‌ات افتاد حسین خانه‌آباد شدم، خانه‌ات آباد حسین صلّی الله علیک یا ابا عبدالله ⛱کانال اشعار زیبا 《🍃🍂@asharziba🍂🍃》