eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_پنجاه_وپنج ♡﷽♡ پریناز با خودش اندیشید بهشت مگر جز همین لحظات است محمد ه
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ بیشتر فکر کرد...زیباییش! و حجابش ... و بیشتر فکر کرد و بیشتر فکر کرد...از خودش پرسید:اینها کافی است برای یک عمر همراهی ؟ حق را به خودش داد!او حتی یک بار هم مستقیم و جدی با زهرا هم صحبت نشده بود و خب اینها زیاد هم بودند! آیه در اتاق سامره را گشود و ابوذر را دید که هنوز متفکر به تلویزیون خاموش خیره است ...حرصی صدایش کرد: تو زبون آدمیزاد حالیت نیست ابوذر؟ ابوذراما بی توجه به حرف آیه از جایش بلند شد و مادر و عمه عقیله را صدا زد! تصمیمش را گرفته بود شاید در همان چند دقیقه حجت را هم بر خودش تمام کرد که این هم یک امر مهم مثل تمام اتفاقات مهم زندگی اش است ... پریناز و عقیله توی اتاق کوچکی که تقریبا کارگاه خیاطی پریناز در خانه بود داشتند مانتو طراحی شده عقیله را میدوختند... ابوذر در اتاق را زد و وارد شد...پریناز سرش را از چرخ خیاطی بالا گرفت:جانم ابوذر؟ نفسی کشید و مصمم گفت: میشه بابا رو صدا بزنید و با عمه بیایید تو هال بشینید؟ یه حرفی دارم باهاتون پریناز کنجکاو پرسید:چه حرفی؟ عقیله خندید و پریناز را به شک انداخت ابوذر حرصی از خنده عمه عقیله اش گفت: شما تشریف بیارید عرض میکنم خدمتتون و بی هیچ حرف دیگر برگشت به هال عقیله هم تند از جایش بلند شد برود که پریناز پرسید:عقیله تو میدونی چی میخواد بگه؟ عقیله خندان گفت: آره فک کنم بدونم !و بعد چشمکی به پریناز زد! پریناز حالا به شک های زیبای ذهنش یقین پیدا کرد و با ذوق رفت تا محمد را صدا کند... عقیله آرام در اتاق سامره را گشود سامره در آغوش آیه خیلی آرام خوابیده بود آرام و بی صدا پرسید: تو نمیای؟ بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🌙•| #آقامونه |•🌙 °| آنـ چـنان جـاے گرفـتے😍👌 °| تو به چشـ👀ـمـ و دلـ💚 من °| ڪـه بـه خــــوبـان دو عـالـمـ °| نـظــرے نیـســتــ مـرا😌❤️ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے #نگاره(282)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌺•° @Asheghaneh_Halal
💪🇮🇷 ڪـانالے سرشـار از آرامش😎 سـرشار از ایده هاے نــاب💪 ســرشار از قدرت و شجاعت👇 یڪ ایـــرانے انقلابے🇮🇷🇮🇷🇮🇷 اصــلا یه جـوونه حزب اللهے ڪه عشقش رهبــرشه #واجبــه این ڪانال رو داشته باشه😍😍😍 بدوووو تا دیر نشــده ڪلیڪ ڪن👇 تــــا جانمــوندددے😎👇👇 sapp.ir/basijnews.khorasan_razavi
#صبحونه لبخند بزنـ😊 به روزگارے ڪه از #نو شروع شده صبـ🌤ـح یادآور زیبایےهاستـ یادآور زندگے نو😍 شروعے نو👌 نگاهے نو و امیدے نو ردپاے خـ💚ـدا در زندگیستـ #صبحتون_بخیر💐 🍃🌸| @asheghaneh_halal
🌨❄️ ❄️ #پابوس ☺️ــسلیمانا از این خرمنــ 🌾ــفقط یک خوشہ مےخواهمــ 🌎ــز گوشہ گوشہ‌ے دنیا 😇ــفقط شش گوشه مےخواهمــ #دوشنبہ‌هاےامام‌حسینے(💚) ❄️ @asheghaneh_halal 🌨❄️
°|🌹🍃🌹|° ‌ ابراهیم یہ روز بعد ازدواج...✨ همسرشو به همسفرے تو جاده جنگ فراخوند و... مرضیه هم لبیک گفت و..✌ ️ باهاش به پادگان شهید بهشتی اهواز رفت...😊 ابراهیم طے نامه ای برای مرضیه به فلسفه این کار اشاره کرد و چنین نوشت: … "دلم میخواست که تو در کنارم باشے و😌 به خداوند تبارکـ و تعالی عرض میڪردم... ای مولای من...! من براے خدمت بہ تو... عیالم را هم به منطقه آوردم🙈 تا شاهد تلاش بیشتر من باشے من جهادم را گسترش دادم... جهاد با نفس و جهاد با شرک کفر و الحاد!! عشق و اُلفَت این دو لحظه ای کم نشد💞 ابراهیم تو نامه‌ای دیگه ای مینویسه: "من آن گریہ تو را…😭 در آخرین دیدارمان…💕 در منزلمان…🏡 در روز جمعه فراموش نمیکنم😢 نبین کہ من در ظاهر گریه نکردم اما... در دل آݧ مقدار که توانستم اشڪ ریختم😓 تا شاید تو ناراحت نشوے💕 مݧ تو را از ته قلب میخواهم و... ❤ تنها یـک دیدار با تو...💕 دنیایے تازه و دیگر به من میدهد! و سرانجام... اردیبهشت ماه سال۱۳۶۲... طے حادثه رانندگی و حین مأموریت... به ‌همراه همسر وفادارش...💕 به بارگاه کبریایے حضرت حق پر کشید💚 😞 🌷 🌺 🌻 ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇 °🍓° @Asheghaneh_halal
|👳| ترسیدن از خدا عڪس‌العمل فورے خدا در مهربانے‌ ڪردن به بنده‌اش را به دنبال دارد. چون ترس از خدا انسان را در برابر خدا بےپناه مےڪند خدا ڪریم است و ڪسے را ڪه در برابرش بےپناه باشد تنها نمےگذارد و پناه مےدهد. هر ڪسے مےخواهد مهربانے خدا را در قلب خود احساس ڪند با ترس از خدا شروع ڪند. |👳| @Asheghaneh_halal
Hadadian Shab 2 Fatemie 97-03.mp3
6.67M
⚫️🏴 🏴 ☑️ #ثمینه 🎶 |•😣•| برگرد کہ خونہ بےتو دلگیره |•😢•| برگرد کہ حیدر بےتو میمیره |•😭•| برگرد حسن بهونہ میگیره |•😰•| حالا کہ من پر از غم و دردم |•😔•| من دور تابوت تو میگردم |•💔•| برگرد ببین در ، رو عوض کردم #فاطمیه ◾️ #مداحی_دست_اول 😌 #پیشنهاد_دانلود_شدیدا💯 #ڪربلایے_محمدحسین_حدادیان🎤 🏴 @asheghaneh_halal ⚫️🏴
😜•| |•😜 یعنے حـق داریـم اگـه شڪ ڪنیم ایــن پهلوی های 2500 سال در اندرونے ڪــله ی👥 مــبارڪ چیزی تحت عنــوان مغــز دارن یــا نه😱😱 آخــه شخص اول مملڪت اگــه به فڪره مــردمش باشه اینجــوری بذل و بخشش مےڪنه اونــم 9 میلیــارد دلار 😱😱😱 فڪر ڪنم ســواد ڪافے نداشت و نمےدونست 9 میلیارد دلار دقیـقا چقـــد مےشه خـــدایا شڪرت مــا با ڪیا مےشیــم 7 میلیــارد😅😃 حــیف اونم مغزی،ڪه آڪبنـــد گذاشتیــش و اصلا ازش استــفاده نڪردی😄😂😂 منــبع📥 تاریخ سیاسے ایران🇮🇷 نوشته مدنے، صفحه 224👌 😱 😉 ڪلیڪ نڪنے میلیارد نمیشے😁👇 •|😜|• @asheghaneh_halal
🍃💚 🌷•°|…حَقیقَتاً شَهادَتْ🕊 جانْ کَندَنْ نیستْ، دِلــ💔 کَندَنْ اَست…ْ|°•🌷 💚 خوشگل ــسازے😌👇🏻 @ASHEGHANEH_HALAL 🍃💚
🌷 🍃 🍃 |حاج حسین یڪتا| 🌸..| بچه‌ها بیایید یه ڪاری ڪنید ڪه.. امام‌زمانــ برنامه‌هاشو روی ما پیاده ڪنه؛ ما اون مأموریتِ خاصِّ آقا رو انجام بدیم! ❤️..| این یه رابطه خصوصے با امام زمان میخواد... 🙂..| این یه نصفِ شب گریه‌کردن‌های خاص میخواد. 😍✋🏻 🕊...| @asheghaneh_halal 🍃 🌷🍃
📷💣 📋•| #ڪارنامه_سیاه_پهلوی |•📋 حڪومت 2500 ساله ای ڪه چشم بر دهــان آمریڪا بود، و هرچه ایــن دولت تجـاوزگــر بر دیده منــت انجــام مےداد👊👊 نتیــجه اش چه شــد☝️☝️ #عڪس_باز_شود📥 •|📋|• @asheghaneh_halal 📸💣