eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
••🍃🕊•• #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بہ نیت: ••شھیدمحمدمهدےڪازرونے•• [🌷]ارسال صلوات ها [🌷] @F_Delaram_313 جمع صلـوات گذشتہ: • ۲۳۸۷ • ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇 @asheghaneh_halal ••🍃🕊••
Narimani-ma-basijiha.mp3
5.81M
#ثمینه 😌|• جـآن بھ ڪـ🖐ـف داریـمــ در خطـ رهبـ🇮🇷ـــر 😉|• مقتداے ماستــ حضــرت حیــدر😍 #نریمانے #شهدایے_ولایے💚 |🎶| @asheghaneh_halal
😜•| |•😜 📣ستاد استهلال با عذر خواهی ازمردم ایران اعلام کرد : بدلیل اشتباه ستاره شناسی که رخ داده ماهی که روزه گرفتیم شعبان بوده ....😐 پیشاپیش حلول ماه رمضان مبارک😁 فک کن چی میشد اگه میشد😵😂 . ماه رمضونے متفاوت با☺️👇 😜• @asheghaneh_halal
🌸♡🍃 ♡ 🍃 #همسفرانه 🙈》صورتم سرخ است 💚》وقتے "طــو" ☺️》صدایت مےڪنم 》اضطرابِ ناگزیـــرِ 💝》"دوستت دارم" ☝️》ڪه هیـــچ! ... #همینقدرخجالتے☹️ 🍃 ♡ @asheghaneh_halal 🌸♡🍃
Joze27_1396-3-25-19-19.mp3
4.27M
••🍃🎙•• #سکینه 🌙: #ویژه‌برنامه‌ماھ‌مبارڪ‌رمضان تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖 بھ صورت تحدیر(تندخوانے) [• جزء بیست و هفتم •] @asheghaneh_halal ••🍃🎙••
[• 🍲 •] . . اول از همه ۲لیوان شکر را با ۲لیوان آب بزارین رو حرارت تا شکر حل بشه بعد ۳ق غ زعفران علیظ دم کرده بهش اضافه کنید حرارت را خاموش کنید تا شیره سرد بشه. ۱لیوان آرد سفید را با حرارت ملایم تفت بدین تا خامیش بره بعد ۱لیوان آرد نخودچی رو‌هم به آرد سفید اضافه کنید و با هم ۱۵دقیقه تفت بدین حالا آردها رو الک‌کنید و دوباره روی حرارت بزارین ۵۰گرم کره و ۳ق غ روغن جامد و ۳ق غ روغن مایع به آردها اضافه کنید ۱/۴لیوان گلاب و ۱ق چ پودر هل را به مواد اضافه کنید بعد شیره را اضافه کنید حرارت را زیاد کنید تا حلوا جمع بشه. ✨ خواندن سوره قدر در هنگام طبخ غذا باعث نورانی شدن غذا می‌شود. . . تغذیه ـسالم و اقتصادے در😌👇 [•☕️•] @asheghaneh_halal
[• #قرار_عاشقی🌙 •] 🙂.•| اے ڪاش دلمـ شبیہ گنبد مےشد عالمـ همگےشبیہ مشهد مے‌شد•.|😃 😍.•| اے ڪاش دلمـ شبیہ یڪ فرش فقط از داخل صحن‌هاے او رد مے‌شد•.|☺️ •• #دلمـ_بےقرارتـوست😓💔 #السلام_علیکﯾﺎعلےﺍبن_موسےالرضا . . هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝° 😄| این طولی خوفه؟؟ دو ساحته من و نجه داسته می‌خوات عِ دونه عسک باسه نےنےسو بنتاسه. 😋 | اونم نه حالا باسه عیدفلط!!! میجه مثلا بخول . نمیجه من خوچولوام دلم موخوات سوود بخولم تمون بسه. 😅| شما راحت باش. بازم بیسکویيت هست. استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وهشت - اما شاهرخ ... - مهدوی! باشه بعداً. فعلاً خداحافظ و رفت. شروین
🍃🍒 💚 با سرعت کم کنار خیابان می رفت. یکدفعه انگار نظرش عوض شده باشد؛ مسیرش را تغییر داد و پیچید توی یکی از خیابانها. پشت سرش صدای بوق ماشین ها بلند شد. گاهی پشیمان می شد و گاهی مصمم. بالاخره رسید. جلوی در ایستاد، ماشین را خاموش کرد. مدتی به در خیره ماند. پیاده شد، در زد. صدای شاهرخ را شنید. - کیه؟ جواب نداد. در باز شد. - اومدم باهات حرف بزنم شاهرخ قیافه اش همان طور جدی بود اما به نظر آرام تر می آمد. - سلام علیکم شروین که تازه متوجه شده بود سلام نکرده سلام کرد و ساکت شد. - بفرما داخل شروین که دوباره یادش آمده بود چی شده شروع کرد. - ببین شاهرخ، باور کن، من قصدم اذیت کردن تو نبود. همه اون چیزا اتفاقی بود. باورم نمیشه اینجور راجع به من فکر کنی - می خوای حرف بزنیم؟ باشه. اما داخل خونه هم می شه حرف زد، نه؟ شروین ناباورانه پرسید: -واقعاً؟ شاهرخ از جلوی در کنار رفت. - بیا تو خودش جلو می رفت و شروین هم پشت سرش. شاهرخ ا زپله های ایوان بالا رفت وروی یکی از صندلی های میز صبحانه خوری نشست. شروین همانطور ایستاده نگاهش می کرد. شاهرخ به صندلی اشاره کرد. - خطرناک نیست شروین نشست. - خب، می شنوم شروین که به شاهرخ خیره مانده بود شروع کرد به توضیح دادن: بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_ونه با سرعت کم کنار خیابان می رفت. یکدفعه انگار نظرش عوض شده باشد؛ مسی
🍃🍒 💚 -نمی دونم چرا اینجام . نمی دونم چرا وقتی اونجور برخورد کردی نگفتم به درک، شاید چون دوست ندارم راجع بهم اشتباه فکر کنی. شایدم چون بهم اعتماد کردی نمی خواستم فکر کنی سرکارت گذاشتم و سواستفاده کردم. به هرحال، دلیلش هر چی که هست الان اینجام و هنوزم باور نمی کنم که اون حرفها رو صبح از تو شنیده باشم. تو واقعاً فکر می کنی من سرکارت گذاشتم؟ -تو چی فکر می کنی؟ قصد خانم معینی زاده سرکار گذاشتن تو بوده؟ -معینی کیه؟ جواب منو بده - یعنی باور کنم که حرفهای تو راست بوده؟ -درسته هی کانال روحیم عوض میشه اما هنوز به خش خش نیفتادم ناگهان حالت چهره شاهرخ تغییر کرد و لبخند همیشگی روی لبهایش نشست. شروین که این تغییر چهره را خوش یمن می دانست گفت: - از اول هم می دونستم داری فیلم بازی می کنی. تلافی بود دیگه . یکی طلب من شاهرخ موهایش را از توی صورتش کنار زد و گفت: -گاهی ما آدم ها اینقدر خودخواه می شیم که به خودمون اجازه می دیم قضاوت های ذهنی خودمون رو به جای حقیقت باور کنیم و جالبه که اگه همین رفتار رو با خودمون بکنن ناراحت می شیم شروین مثل کسی که سعی می کند چیزی را کشف کند کمی سکوت کرد بعد گفت: -اگه اشتباه نکنم داری سعی می کنی یه چیزی به من بفهمونی! چرا واضح حرف نمی زنی؟ -می دونم که اتفاق دیشب از عمد نبود، اما چه حسی داشتی اگر من بی توجه به حقیقت تنها از روی ظاهر قضاوت می کردم؟ همون کاری که تو درمورد خانم معینی انجام دادی شروین که گیج تر از قبل به نظر می رسید گفت: -معینی کیه؟ راجع به چی حرف می زنی؟ -دیروز ساعت 11 صبح، صندلی کنار حیاط دانشکده، دختر خانمی با تعدادی برگه به دست جلوی تو ایستاد و از تو خواست چون استاد مهدوی کلاس دارن چند تا از مسائل رو براش حل کنی و تو چه رفتاری کردی؟ شروین با لحن تحقیر آمیزی گفت: بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وده -نمی دونم چرا اینجام . نمی دونم چرا وقتی اونجور برخورد کردی نگفتم
🍃🍒 💚 -آها! اون دختره رو می گی؟ -اون دختر خانم رو می گم. بی ادبی کردن به آدمها نشونه باکلاسی نیست - آدم؟ مگه توی این به قول سعید جماعت اناث آدم هم پیدا می شه؟ -یادت نرفته که تو هم از یکی از همین جماعت اناث به وجود اومدی، اگر به آدم بودن اونها شک داری خودت هم زیر سوالی - خیلی خب آدم هم دارن. البته بعضی هاشون - و لابد این بعضی ها رو هم تو تعیین می کنی؟ شروین با حالتی سبکسرانه گفت: -حالا مگه چی شده؟ اومده پیشت آبغوره گرفته و چغولی منو کرده، حتماً فردا ننش رو هم می آره بعد صدایش را نازک کرد: -وای مامان! این به من گفته لوس ... ول کن شاهرخ ! به دختر جماعت نباید رو داد و گرنه سوارت می شن. اصلاً ارزش ندارن که بخوای اینقدر عمیق بهشون فکر کنی - خودت چی؟ اینکه چه طور رفتار کنی یا چطور فکر کنی هم ارزش نداره؟ فقط چون بقیه اینجور فکر نمی کنن؟ -خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. اوکی؟ -پس ارزش وجودی خودت چی میشه؟ - پوف، ارزش؟ دلت خوشه بابا؟به قول سعید حالا دیگه همه به جیبت نگاه میکنن.لااقل من یکی این رو کاملا متوجه شدم. اینجا کسی نمیدونه ارزش خوردنیه یا پوشیدنی -اگر سگ پای تو رو گاز گرفت تو هم پاشو گاز می گیری؟ ارزش یعنی ذات، ذات تو چیه؟ -جایی که همه حیوون هستن تو هم باید حیوون بشی وگرنه می خورنت - اگر این عقیدته پس چرا از رفتاری که تو اون خونه باهات می کنن ناراحتی؟ اگه همه مردم حیوون هستن چرا توقع داری باهات مثل آدم رفتار کنن؟ چرا از اینکه سرکارت بذارن ناراحت میشی؟ شاهرخ این را گفت، تکیه داد و گفت: -نه شروین، مشکل تو خودخواهیته، دوست داری مثل آدم باهات رفتار کنن درحالی که هیچ کس رو آدم نمی دونی. آدم ها همون رفتاری رو که ازش بیزارن با بقیه انجام میدن بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
[• #آقامونه😌☝️ •] 『• برآیِ تـ♡ـو وقتے از تَهِ دل میخندي باید جانـ داد⇓ دِل ڪہ چیزی نیست🍃 •』 #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(402)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal