eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
789 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود  زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود  درد رقیه تو پدر جان یتیمی است  درد سه ساله تو مداوا نمی شود  شأن نزول رأس تو ویرانه من است  دیگر مگرد شأن تو پیدا نمی شود  بی شانه نیز می شود امروز سر کنم  زلفی که سوخته گره اش وانمی شود  بیهوده زیر منت مرحم نمی روم  این پا برای دختر تو پا نمی شود  صد زخم بر رخ تو دهان باز کره اند  خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود  چوب از یزید خورده ای و قهر با منی  از چه لبت به صحبت من وا نمی شود  کوشش مکن که زنده نگهداری ام پدر  این حرف ها به طفل تو بابا نمی شود 🔹 🔹 .
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج علی علیان •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• برید کنار میخوام سر و ببینم زخمایِ روزِ آخرُ ببینم جلو چشامُ نگیرید که میخوام پارگی هایِ حنجرُ ببینم .. "مَن الَّذی ایتَمنی "بابایی دیگه تو آغوشِ منی بابایی .. این همه جا رفتی دلت میومد به دخترت سر نزنی بابایی ؟.. لبایِ غرق خون ، با تو چه کرده چوب خیزرون زده چه ضربه ای ، شکسته دندونِ تو از همون حالا که اومدی کنار من بمون کاشکی میشد بازم به روم بخندی پلکایِ زخمیتُ دیگه نبندی خیلی تنم درد میکنه بابایی از شبی که پرت شدم از بلندی ببین لبم داره عجب شکافی نمیشه مویِ سوخته رو ببافی هر دفعه گفتم که بابامُ می خوام بهم زدن یه سیلیِ اضافی از کوچه ها نگو ، راستی خبر نداری از عمو بگو اگه دیدیش ، سرِ رقیه سوخته مو به مو از مجلسِ یزید چیزی بهش نگو .. جایِ طنابِ رو تنم بابایی زخمیِ دورِ گردنم بابایی محلۀ یهودیا شلوغ بود کاشکی فقط میزدنم بابایی میون نامسلمونا حَرم رفت اِنقده اونجا داد زدن سرم رفت کاشکی فقط میزدنم بابایی یه دسته موهام با گُل سَرم رفت شبی که گُم شدم ، صدا زدم نزن میام خودم سوخت بابا چادری که خریدی برا تولدم کبودِ چشمم از شبی که گم شدم *همۀ روضه م تو این یکی دو جمله ست بگم صدا ناله ت بلند شه .. راوی میگه سرُ وقتی دید عمه کمک کرد گذاشت تو بغلش .. بعد یه مقدار نگاه کرد تو اون تاریکی خرابه سرُ گذاشت زمین نازدانه ، دستاشُ مشت کرد .. شروع کرد با دستاش به صورتش میزد .. * چشم بر من بسته ای دیگر نمی خواهی مرا آخرش دیدی که از چشمت مرا انداختند .. من بدونِ معجرم ، خیلی خجالت میکشم تو خبر داری چه شد؟! آن را کجا انداختند؟! خسته ام سر درد دارم پیکرم درهم شده بس که من را از بلندی بی هوا انداختند شاعر : *گفت بابا امروز یه جایی دیدمت که نباید میدیم .. همۀ جگرم آتش گرفت که دیدم عمه ام کاری از دستش بر نمیاد ..* در سرم بود که با هم به تفرُج برویم گفته بودم که مرا شمر به صحرا نبرد خیزران کارِ بدی کرد لبت را بوسید اثر بوس مرا برد ، بگو تا نبرد شاعر : حسین ... *اینم برا شهدامون ، اموات ، مدافعانِ حرمِ زینبی همه فیض ببرن ؛ سرُ که رو زانوش گذاشت ، (شنیدید روضه خوان ها میگن یه وقت عمه اومد دید سر یه طرف رقیه یه طرف ؟) این سه ساله دیگه جونی تو بدن نداشت .. سرُ رو زانو گرفته ، خودش خم شد برا بوسیدنِ بابا .. یه لحظه زینب سلام الله دید دیگه آروم شده .. (زبانِ حال) گفت خوب حرفاشُ با بابا زد خوابید .. درد و دل هاشُ با بابا کرد خوابید .. راحت شد .. بالاخره دید باباشُ .. اما ساعتی نگذشت بی بی دید نه اصلاً تکونم نمی خوره .. رفت جلو ، صدا زد رقیه ام .. رقیه ام .. گفت تا خوابِ سرُ از بغلش بردارم .. اینا اگه بیان با تازیانه بیدارش میکنن .. همین که اومد سرُ از رقیه جدا کنه .. انگار تعادلِ این دختر با همین سر بود .. سرُ که برداشت بچه افتاد .. (بلدی زبون بگیری؟) امام صادق (ع) فرمود آخر الزمان یه عده ای میان مثه مادرِ بچه مرده برا جدِ غریبم حسین گریه میکنن .. تازه موقعِ ناله زدنِ زینبِ .. همین که دید رقیه افتاد .. شروع کرد به سر و صورتش زدن .. اُم کلثوم اومد دستِ زینبُ گرفت .. خواهر چه میکنی با خودت .. گفت الهی براش بمیرم .. بچه م گرسنه مُرد ..* ________.
. |⇦•مکن تقبیحِ من گر در نجف .. و توسل به صاحبِ ذوالفقار حضرت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام _ حاج محمد سهرابی •ೋ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السَّلَامُ عَلَی مَنْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ (1) به درباری که جبرائیل اندازد کلاه آنجا اگر مردی به قدره نیمِ مژگان کن نگاه آنجا به غیر از یادِ او در محضرش تمهید (2) بی شرمی‌ست گنه دارد که فکرِ توبه باشی از گناه آنجا مکن تقبیحِ من گر در نجف از خنده سر مستم شُکوهِ گریه دارد خنده های قاه قاه آنجا مگر تا از غبارِ قبر او تاجی نهی بر سر چنان سگ ها بیفت ای بی نوا قدری به راه آنجا تشابُه ره به سِنخیت بَرَد آخر مشو نومید به مویش راه خواهی بُرد ای رویِ سیاه آنجا همین شبها امیدِ روشنایی دارم از چشمش به مژگانِ سیاهش بسته ام بختِ سیاه آنجا تمام اولیا را در نجف دیدیم و فهمیدیم به گرد مرقدش جمع‌اند مُشتی بی پناه آنجا تو ای "معنی" خجالت ساز کن از شیوه زشتت اگر دنیا و عقبایت دهد جز او نخواه آنجا شاعر: پر از سیاه و سپیدیم همچو عرصه شطرنج پر از نشاط و امیدیم و پر ز غصه و از رنج خرابه ایم و پر از مار و کژدم و اثر گنج بیا که ساعد و بازو و روی و پنجه و آرنج نهاده ایم چنان سگ سر مزار تو هر پنج شکسته می دمد از من دلی که ناله ندارد شکسته باد سری کز درت حواله ندارد خراب باد دلی کز رخت پیاله ندارد قلم، دوات و خط و کاتب و رساله ندارد مگر به باد رود جمله بر نثار تو هر پنج سکوتِ محض دویده است در خیال تبسم تبسمی که رسد خنده بر کمال تبسم نداد جاه تو بر عاشقان مجال تبسم حواس جمع شد از لطف پایمال تبسم حواس خمسه ما ذبح خنده دار تو هر پنج بریز در قدحم باده ای حکومت کامل بکش به صفحه من خطی از سلاسل باطل مرا خلاص کن از این سلاسلم ز مراحل وجود و نیستی و دوزخ و بهشت و منازل اگر تو حکم کنی می شود غبار تو هر پنج نبی نبی شده از تو ز توست مرسل مرسل تویی مفصل خالص تویی خلاصه مفصل چنین شده است مبرهن چنین شده است مسجل تشیع و حنفی مالکی و شافع و حنبل نهاده گردن خود زیر ذوالفقار تو هر پنج نجف به رقص درآرد مرا به رغم کسالت ز لطف کم نگذارد علی به رغم جلالت به اختیار کشیدم ز جبر خویش خجالت خلیل و موسی و عیسی و نوح و ختم رسالت نشسته در علم جبر و اختیار تو هر پنج برون علیست ز حرف و برون علیست ز اوصاف برون ز ننگ محیط و برون ز حیطه اطراف برون ز غیر به جز خود هم از خلائف و اسلاف بهشت و دوزخ و دنیا و هم جهنم و اعراف به هیچ نیز نیرزند بی کنار تو هر پنج چو جبرئیل به شوقت شکفته آید و رقصد چه جای عیب که چون من تو را ستاید و رقصد فقط نه دوست به مردن غزل سراید و رقصد به روز واقعه مرحب زره گشاید و رقصد حواس خمسه عالم به چنگ تار تو هر پنج درآ به مجلس ما بر خلاف رای ستیزان نشسته اند غلامان ستاده اند کنیزان به سلطه تا که نشستی نشست ناز عزیزان صراط و نامه اعمال و قبر و محشر و میزان قیام کرده تماما به افتخار تو هر پنج به اعتبار تو منبر به اعتبار تو گنبد به اعتبار تو آتش به اعتبار تو معبد به اعتبار تو شد هر که شد رسول مؤید خلیل و موسی و عیسی و نوح و حضرت احمد گرفته اند نبوت به اعتبار تو هر پنج اگر طهور شود منجسی به آب مضافی رسد عدوی علی از کدورتش سوی صافی ببند کام و مزن نزد شاه حرف اضافی بحار و مختصر و عروه و مکاسب و کافی عریضه ایست که افتاده در بحار تو هر پنج بیا که خون دلم میچکد ز خنجر بالغ به سلطه تو درآمد فلک بدون مبالغ شدی بدون مبالغ ز دست مسئله فارغ فقیه و صوفی و غداره بند و عام و نوابغ بدون دام شده یک سره شکار تو هر پنج چه لعبت است نمودی به دوستان نحیفت چگونه بار کشم زیر عشوه های ظریفت مرا به خواب نمیشد شوم به غصه حریفت بیا که ابرو و خال و خط و دو چشم شریفت هدر نموده مرا مثل خون به کار تو هر پنج به جز تو کیست در این بزم قدس لایتغیر به جز تو کیست به کیفیت اینقدر همه حیدر به جز تو کیست همه فرع و اصل و جزء و کل آخر حسین و زینب و عباس و اکبر و علی اصغر نشسته اند همه داخل مزار تو هر پنج شاعر: 1) تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۱۴ بحارالأنوار، ج۹۷، ص۳۰۱ 2) معنی تمهید: مقدمه چینی ــــــــــــــــــ علی_علیه_السلام @Asheghane_hazrat_zeynab
زائر اوست زائر زهرا تِلو خیرالنساست معصومه دستگیری کند ز زائر خویش چقدَر با وفاست معصومه آل احمد به سایه‌اش جمع‌اند چون حدیثِ کساست معصومه سیر در خود کند ز فیض قِدم کی حدوثش رَواست معصومه وین عجب بین که در تشعشع خویش خویش تحت‌الشعاعست معصومه خاطرم زنده می‌شود با او چقدَر آشناست معصومه شوهرش نیست لیک مادر ماست فیض بی ردِپاست معصومه صَرف مِهر است فعل و قول کریم خبر و مبتداست معصومه در اصولش کَرم قضا نشود چون فریضه اَداست معصومه دست و پا چون زنم که رزاقِ خلق بی دست و پاست معصومه
. 📋گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود (ع) ............................................. به ساحتی که کند جبرئیل عرض ارادت گر از سگان علی نیستی برو به سلامت ز آفتاب قیامت گرت هوای جدایی است غبار قبر علی باش تا قیام قیامت کدام نشئه روحانی است شارح شاهی که در نماز شب دفن خویش کرده امامت شاعر: ✍ گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود چنگی به دل نمی زد اگر مرتضی نبود ما را نوشته اند گدایان مرتضی بر روی سینه حک شده این لوح یاد بود شایسته است رو به نجف ، عاشق علی شب را سحر کند همه در حالت سجود روح الامین ز جانب حق ذاکر علی است گهگاه اگر به سمت نبی می کند فرود ما را ز خاک پای علی آفریده اند در کثرتیم اگر همه از وحدت وجود تنها امیر هر دو جهان گشته مرتضی کوری چشم دومی و آن زن حسود حاجی به دور کعبه و ما دور مرتضی حج ها بدون حب علی واقعا چه سود ؟! من خاک پای هر که شده زائر علی بر زائران خاک نجف رحمت و درود رفتم بهشتِ مشهد و کرب و بلا ولی خاک بهشت هم به دلم چون نجف نبود حال دلم بد است ، نجف روزی ام کنید رحمت به شاعری که به شعر این چنین سرود : ” چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است “ ایوان طلای یار ، دل از عاشقان ربود با ذکر یا علی ز جهان محو می کنیم آل سعود روزی و روز دگر یهود شاعر : ✍ ............................................. حاج مسعود پیرایش .👇
. خون می‌رود به صفحه گر املا کنم تو را نامت بزرگ بود و نشد جا کنم تو را یاغی نی ام ترحمی ای پادشاه حُسن گردن کشیده‌ام که تماشا کنم تو را آب از سرم گذشته، عصایی بزن به آب یک دم بیا که حضرت موسی کنم تو را خون مرا بگیر به گردن، مرا بکش تا زیر تیغ سجده‌ی اعلی کنم تو را کنجی برای خلوت شب‌های من بده تا گریه‌ای به وسعت صحرا کنم تو را بر مردگان کوی تو باید دخیل بست یعنی قیاس کی به مسیحا کنم تو را بندم بزن که چینی عمرم شکسته است جامم بده که ساقی دلها کنم تو را از روزگار خیر ندیدم بدون تو خیرات، جان خویش چو حلوا کنم تو را سنگینی غمت به تغافل مرا فکند لعنت به من اگر ز سرم وا کنم تو را ✍ .
. 📝 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به جمعیت کفایت کرد امیرالمومنین ما را پریشانی وداعی کرد زین بحرِ یقین ما را به ذلت بر زمینش سر نهادیم و ثَنا گفتیم به روز حشر با عزَت برون آرد زمین ما را یاعلی مولا یاعلی مولا یاعلی مولا... غبارِ قبر او با آستین برگیر تا آن بُت کشد بر آستانش در جزا از آستین ما را تمنا از علی هم صحبتی با اوست خود ورنه شفاعت می‌کند پیش از علی، ام البنین ما را ز اعماق قرون از بین جمعیت تو را دیدم تو هم ای ناز مطلق از همان بالا ببین ما را شاعر: ✍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. زینب که سینه او خود مدفن حسین است روحش چنان لطیف است گویا تن حسین است یارب چه نشئه گل کرد؟ ظلم است و استغاثه!!! دست سنان و اخنس بر دامن حسین است مقتول عشق جز خود قاتل نمی شناسد خون حسین اینجا در گردن حسین است بر ناکسان حرام است تشریف پادشاهی ای شمر این که بردی پیراهن حسین است دل کندن از دو عالم سهل است پیش زینب آن جلوه ای که سخت است جان کندن حسین است قاسم وداع دارد تا حشر یا که اکبر؟ این موج گیسوی کیست بر گردن حسین است؟ زد بخیه زلف قاسم زخم گناه ما را مژگان اصغر اینجا خود سوزن حسین است فرقی ندید معنی بین رقیه و شاه رأس حسین اینجا بر دامن حسین است 👇