هدایت شده از رصدنما 🚩
🌓🗞
🗞
#خادمانه
سلام و ارادت✌️
شب همگے بخیر🌙
✍رفقای پایگاه مجازی #رصدنما؛
الهےکہ اوضاع و احوالتون روی
خط #انقلاب🇮🇷 و #ولایت🇮🇷
#فعالانہ در #اوج حرڪت داشتہ
باشہ.
📍غرض از مزاحمت شبانہ
شما به چشم #شب_نامہببینید👌
⌛️تا فردا ظهر ان شاءالله
قبل از موعد نماز جمعه
در انتظار پیام ها و رجز های
انقلابےشما در دولت و شیعہ
خانه امام زمان هستیم✌️
برای محکوم ڪردن
فاجعه تروریستے #شاهچراغ
✅حتے شده یڪجمله کہ
حس میکنید رسالت شمارو
در تشویق هم وطنان برای
شرکت در #راهپیمایے
بہ ثمر میرسونہ.
🔰خادمان شما و سربازان
امام زمان عج تڪ بہ تڪ
پیامهای شما را از این تریبون
درفضای مجازیمخابره خواهند ڪرد.
📨 پل ارتباطی:
🆔 @shahidsadr313_313
💠 روزهاے #پراقتداری
در انتظار ایران ماست🇮🇷
📍 Eitaa.Com/Rasad_Nama
∫°🍁.∫
∫° #صبحونه .∫
.
.
🌱هر یک از ما با مرگ روبرو خواهیم شد!
🌺بنابراین زندگی خود را هدر ندهید
و از فرصت های زندگی سپاسگزار باشید🙏🏻💛🥰
.
.
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍁.∫
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
.
.
چھ زخمها کھ نخوردمـ من از فراق،بیا
بھ زخمـهاے دلمـ جز وصال،مرهمـ نیست...🍂
#امام_زمان 💫
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 💚
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
بیرحمترینقطعھپاییزچنیناست
بارانبزند، شعربیاید، تونباشی 🙃🌧
#بیاپیدامونکندلبر
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
☔️]• یہ شب بارونــے بود.
فرداش حمید امتحــان داشت.
رفتم تو حیــاط و شروع ڪردم بہ شستن لبــاسها . . .
👕]• همینطــور ڪہ داشتم لبــاس میشستم، دیدم حمید اومده پشت ســرم ایستاده . . .
📝]• گفتم: اینجا چیڪار میڪنے؟
مگہ فردا امتحان ندارے؟
دو زانو ڪنار حــوض نشست و دستهاے یخ زدمو از تو تشت بیــرون آورد و گفت:
😓]• ازت خجــالت میڪشم، من نتونستم اون زندگے ڪہ در شــأن تو باشہ برات فــراهم ڪنم!
دخترے ڪہ تو خــونہ باباش با ماشین لبــاسشویے لباس میشستہ حالا نباید تو این هــواے ســرد مجبور باشہ . . .
💗]• حرفشو قطــع ڪردمو گفتم:
من مجبــور نیستم!
با عــلاقہ این ڪار رو انجام میدم.
همین قــدر ڪہ درڪ میڪنے، میفهـمے و قــدرشناس هستے برام ڪافیہ . . .
🌷شـهـیـد مـدافـع حـرم سیـد عبدالحمیــد قـاضی میـرسعیــد
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
↲موفق میشی اگه :
•آروم بحث کنی☁️
•صبورانه کار کنی💜
•خلاقانه فکر کنی🍁
•صادقانه ببخشی ❄️
•بیشتر نفس عمیق بکشی🌞
•به اندازه کافی بخوابی🧬
•هوشمندانه بپوشی 💞
•جسورانه حرکت کنی😎↱
#خودسازی
#خودشناسی
#ایران_تسلیت
#شاهچراغ
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
عاشقانه های حلال C᭄
🌓🗞 🗞 #خادمانه سلام و ارادت✌️ شب همگے بخیر🌙 ✍رفقای پایگاه مجازی #رصدنما؛ الهےکہ اوضاع و احوالتون ر
#خادمانه
منتظرتونیم🙏
بقیه در حد یک بوق شریک خون بودند
شما هم در حد یک پیام شریک همبستگی باشید
✌️✌️✌️
آماده دریافت:
📝متن ها
👌رجز ها
📖اشعار
✊شعارها
⭕️پیام هاتون به اغتشاشگران
📸و تصاویر حضور در راهپیمایی
🆔 @shahidsadr313_313
💢 تمامیِ متون و شعارهای شما در کانال #رصدنما پست میشه👇
Eitaa.com/Rasad_Nama
Mohammad Motammedi - Mozhde Baran (320).mp3
8.93M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#محمد_معتمدی🎙
ایرانیانِ باستان همان هایے بودن ڪه هرگز بت نپرستیدن و همیشه پیروز بودن 😉
این بار هم با تڪیه به خداوند عزوجل رو سفید خواهیم بود ان شاءالله...(:😍♥️
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》 [ #قسمت_دهم ] روز به روز بی حال و حوصله تر می شدم. ه
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_یازدهم ]
از پارتی های کثیف بدم می آمد. دوست داشتم اگر خودم بانی مهمانی هستم فقط محیط شاد و پرهیجانی برای شرکت کنندگان مهیا کنم درست چیزی که خودم به آن احتیاج داشتم. خانه باغ فقط یک سالن بزرگ داشت و یک آشپزخانه. خیالم راحت بود که اتاق خاصی برای کثافت کاری بعضی ها مهیا نیست. از آن لحظه مدام چشمم به عقربه های ساعت مچی ام بود و لحظه شماری می کردم برای اتمام پارتی. اصلا به من خوش نگذشت و تمام حواسم به ساناز بود که توی مهمانی من باز هم سگش را به کسی نسپرد و خودش پی عیاشی نرود. انگار نگهبان خصوصی اش شده بودم. یک آن گمش کردم و به همه جا سرک کشیدم. آنقدر حالم بد بود و عصبی شده بودم که حال خودم را نمی فهمیدم. لیوان... را به زمین کوبیدم و شش دنگ حواسم را به اطراف جمع کردم. یک آن متوجه دستی به شانه ام شدم که تا روی رگ متورم گردنم به آرامی کشیده شد و صدایی مزخرف:
_ خوردی منو... چه خبرته همش دنبالم می گردی؟
با نفرت دستش را از گردنم جدا کردم و خودم را به مهزیار رساندم. میکروفن را برداشتم و گفتم:
_ مهمونی لو رفته. پلیس نزدیکه سریع اینجا رو ترک کنید.
به ربع ساعت نکشید که من تنها توی خانه باغ ماندم. درب را قفل کردم و از درب ورودی خارج شدم و در سکوت محض به آپارتمانم رفتم. هوای خانه سنگین بود. توی بالکن بودم که صدای جیر جیر پنجره و دخترک و ایستادنش به نماز توجهم را جلب کرد. ساعتم را نگاه کردم باز هم از نیمه می گذشت. پوزخندی زدم و به داخل اتاقم آمدم.
بدون هیچ رغبتی به ساعت دیواری اتاقم زل زده بودم و حوصله بلند شدن و کندن از تختم را نداشتم. سرم گیج میرفت. شب گذشته تا نزدیک صبح خوابم نبرده بود. خسته بودم از مهمانی نیمه تمام شده و بی محتوایی که صرفا جهت وقت گذرانی بود. فکر می کردم حالم خوب می شود. فکر می کردم تنوعی می شود بر زندگی کسالت بار و ویرانه ی تنهایی ام. چرا این روز ها اینقدر حس تنهایی خفه ام می کرد؟ من که از کودکی تنها بودم. مادربزرگ هم که چندسال پیش تنهایم گذاشت و باید به وضع خودم ثابت می شدم پس چرا این روزها اینقدر سایه شوم تنهایی را روی خودم و زندگی ام حس می کردم؟ از همان شب که غریبانه تا روز بعد بی حال افتاده بودم روحم تلنگر خورده بود و خوف تنهایی به عمق قلبم ریشه دوانده بود و هر لحظه بیشتر قلبم را می فشرد. باید کاری کنم. باید به خودم می آمدم. حسام همیشه تنها بوده و تنها می ماند. مگر تا چه اندازه می تواند این خفقان را تحمل کند؟ باید کمی حالم راعوض کنم اما نه مثل مهمانی پر دردسر و تهوع آور دیشب...
تلفنم زنگ خورد. طبق معمول تنها احوال پرس من افشین بود.
_ کجایی خوابالو؟
_ رو چه حسابی بهم میگی خوابالو؟
_ رو حساب صدای نخراشیده و کروکودیلیت. رو حساب کرکره مغازه بسته ت. رو حساب این لگنت که بیرون پارکینگ پارکه...
به عروسک من توهین کرد؟ اصلا چرا تو پارکینگ نیست؟ یعنی از دیشب بیرون بوده؟ عجب خریتی کردم حواسم کجا بوده؟ با صدای افشین به خودم آمدم.
_ مردی؟ درو باز کن پایینم.
دکمه آیفون را زدم و قبل از آمدن افشین به آپارتمانم آبی به دست و رویم زدم و منتظر روی مبل لم دادم.
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》 [ #قسمت_یازدهم ] از پارتی های کثیف بدم می آمد. دوست
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_دوازدهم ]
هوا رو به تاریکی می رفت که راه افتادم. همیشه رانندگی به من آرامش می داد. تصمیم داشتم تا جایی که میتوانم با عروسکم بتازم و کمی از تلاطم های ذهنم را سبک کنم. وسایلم خلاصه می شد به کوله پشتی ام که حامل وسایل شخصی ام بود و روی صندلی کنارم جا خوش کرده بود. شیشه را پایین زده بودم. هوا خنک بود و عطر بهار و بوی گل های محمدی باغ های دو طرف جاده در آن خنکی اول شب به مشام می رسید. کمی سرعتم را کاهش دادم و با تمام وجود بو کشیدم. مجموعه ای از باغ های گل که قطعا گذر از کنارشان در ساعت روز زیبایی چشم نوازی داشت اما حالا که هوا سورمه ای رنگ شده بود اکتفا کردم به ، به مشام کشیدن عطر هوای آن منطقه...
ساعت از نیمه گذشته بود که به ابتدای گردنه رسیدم. آخرین غذاخوری قبل از گردنه را که دیدم توقف کردم. تک چراغ درب ورودی روشن بود اما غذاخوری تعطیل شده بود. ساعت را که نگاه کردم از ۲ می گذشت. ناخودآگاه جیرجیر پنجره ی خانه ی قدیمی توی گوشم پیچید و دخترک در ذهنم تداعی شد که این ساعت شب روی ایوان به نماز ایستاده. لبخندی بی معنا روی لبم نقش بست که...
_ تعطیله پسرم
_ بله... متوجه شدم پدرجان. یه آب به صورتم بزنم میرم.
_ خواهش میکنم. گردنه میری؟
_ بله. ویلا دارم اون بالا...
_ الآن که گردنه خیلی سرده. کسی توی ویلا هست؟
_ نه... مدتیه خالیه.
_ الآن بری اونجا یخ میزنی که. چیزی هم برا خوردن نداری حتما.
_ وسیله گرمایشی داره. فردا بازم برمی گردم پایین مواد خوراکی تهیه میکنم.
_ حالا برو سر حوض آبی به صورتت بزن.
مثل یک پسر حرف گوش کن رفتم و شیر آب را باز کردم و دو مشت آب سرد به صورتم پاشیدم. پوست صورتم کرخت شد و خواب از چشمانم پرید. پیرمرد با دستمال دور گردنش مرا تعارف کرد که صورتم را پاک کنم.
_ دستتون درد نکنه خشکش نمیکنم که خواب از سرم بپره.
_ از من میشنوی امشب رو اینجا بمون. تازگیا توی گردنه خبراییه. ساعت از نیمه که میگذره دیگه امن نیست. کاری به اون بالا ندارم که پر از ویلاست و شلوغه. مشکل اصلی مسیر گردنه تا ویلاهاست.
_ چی شده مگه؟
_ راهزنا کمین می کنن. ماشینای مدل بالا رو هدف میگیرن در حال حرکت میزنن شیشه رو میشکونن. راننده های بی خبر هم پارک میکنن ببینن چی شده چرا شیشه شون خورد شده که یهو میریزن و میزنن و می برن. بیچاره ها خیلیا رو اینجوری سرقت کردن. ماشین تو هم که... اسمش چیه؟ من که دیگه این جدیدا رو نمیشناسم.
_ قابلتونو نداره "های لوکس"...
_ نمی تونم تعارفت کنم خونه م بیای زن و بچه م هستن و خونه م کوچیکه پسرم. غذاخوری هم که مال من نیست اجازه ندارم کسی رو راه بدم من فقط نگهبانم. اما میرم برات پتو میارم توی ماشینت امشبو سر کن. صبح که شد راه بیفت برو بالا هم تا شب ویلاتو گرم میکنی هم خدایی نکرده اتفاقی نمی افته.
با سکوت خود فهماندم که می مانم. ماشین را زیر چراغ ورودی غذاخوری پارک کردم و با آمدن پیرمرد آماده خواب شدم. پتو را دور خودم پیچیدم و درب ها را قفل کردم و با فکر اینکه روزی عروسکم را از دست بدهم خوابم برد
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
آقـای امـام رضـا [علیـه الـ🌿سلام]
ڪشـور غمـگیـ💔ن اسـت
در بغـل بگیـرید
و آرامـش کنید..
◦「🕊」 حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو 👼🏻»
😢عِه دُسمَنِ بیعُدا اومَده بود ساهچلاغ
داداسام پَلیدن لَفتن پیس عُدا .😢😭
🏷● #نےنے_لغت↓
ـــــــــــــــــــــــــــــ🖤ـــــــــــــــــــــــــــــ
#آرتین_کنارتیم
#برای_آرتین
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
تو ࢪا ساده دوست دارم🌹|•
آسان و بےهیاهو ...!
تو را اندازه
انگشتانی که هنوز کودکانھ👼🏻|•
وقتِ شمردن کم میآورم دوست دارم😚|•
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
http://Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
|. 🍁'|
|' #آقامونه .|
.
.
⃟ ⃟•💚ما را نبۍ "ص" قبیلہ سلمان
خطاب ڪرد
روی غـرور و غیرت ما هم حـساب ڪرد✨
⃟ ⃟•🗡از ما بترس طایفـہ اے پر اراده ایم
ما مثـل ڪوه پـشـت عـلے ایستاده ایم✋
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛#سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
| 🖼#نگارهٔ «1608»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.🍁'|
∫°🌤.∫
∫° #صبحونه .∫
.
.
<💖> صــبور بآش..!
<😞> گاهــےوقتــآنیــازھبرےتودِلبــدترینها
<😇> براےبــدستآوردنبــھــترینها
#پایانِشبِسیهسپیداست 🌔
#شاهچراغ ✨
.
.
∫°🍂.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🌤.∫
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
.
.
پیامبر اسلام(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم):
جماعت،مایه رحمت و تفرقه،موجب عذاب است.🌱
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
«💌» تو فقط بگو دوستت دارم
من احساسم را
چنان به نگاههایت گره خواهم زد
«🌤» که خورشید
هرروز صبح
قربان صدقه دلبریهای ما برود:)
#عشق
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
هدایت شده از رصدنما 🚩
[ °• #خبر_ویژه 🕵🏻♀🔍 °• ]
✅ ۹۶ هزار امضا در ۴۲ ساعت😎
📌پویش برخورد با عاملان ناامنی در کمتر از ۲ روز از ۹۶ هزار امضا گذشت. علاوه بر این بیش از ۱۲ هزار نظر هم زیر این پویش در سایت خبرگزاری ثبت شده است.
پویش را اینجا امضا کنید:
💻📲 farsnews.ir/my/c/169114
#شاهچراغ
#ایران_تسلیت
.
.
Very important & secretive👇😎
📰🗞| [• Eitaa.com/Rasad_Nama
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
•💛• ناهــار خونہ پـدرش بودیم.
همہ دور تا دور سفــره نشستہ بودن
و مشغول غــذا خوردن.
•🌱• رفتم تا از آشپــزخونہ
چیزے براے سفــره بیارم.
چند دقیقــہ طــول ڪشید.
•😧• تا برگشتم نگـاه ڪردم دیدم
آقا مہــدے دست بہ غـذا نزده
تا من برگــردم و با هم شروع ڪنیم .
•💖• این قــدر ڪارش برام زیبــا بود
ڪہ تا الان توے ذهنــم مونده.
🌷شـهـیـد مـدافـع حـرم مہــدے زینالدیــن
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
در لحظه حال زندگی کن...😍
منتظر نباش که شرایط بهتر و آسون تر بشه تا خوشحال باشی😌
زندگی همیشه چالش های خودش رو داره...🤓
یاد بگیر همین الان با چیزایی که داری خوشحال باشی☺️
وگرنه مجبوری تا آخر عمرت دنبال خوشبختی بگردی..🙄😕
#ایران_تسلیت
#شاهچـراغ
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
.
.
چادرت را سر ڪن اے بانوے خوبم
شڪ نڪن . . ✉❕
سربہ زیرے هاےنابت 😌
سربُلندت مے ڪــــــــــند . . . 🕊
#اللهمالرزقناشهادتفیسبیلالله
#شاهچراغ
#ایران_تسلیت
.
.
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
مداحی آنلاین - نماهنگ شاهچراغ.mp3
6.29M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#ایران_تسلیت
#شاهچراغ
حاجے صدامونو دارے؟
هوامون و چے؟
داعش رسید به شیراز!
شاهچراغ و به خون ڪشیدن!🥀
رفتے و بے سر و پا ها
همگی شیر شدند . . .💔!
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
ز تو کی کنار گیرم؟!🤨
که تو😌
در میانِ جانی ...💙
#جانجانانمتوهستی❣
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉