°|🌹🍃🌹|°
#همسفرانه
همہ ڪارهاش رو حسـ👌ـاب بود.
وقتۍ پاوه بودیــم، هر روز صبـ🌤ـح محــوطہ را آب و جــارو مۍڪرد، اذان مۍگفت...📢
تا ما نمـ📿ـاز بخــوانیم صبحـ🍞ـانہ حاضــر بود.
ڪمتــر پیش مۍآمد ڪسۍ توۍ این ڪارها از او سبقت🏃 بگیــرد.
خیلۍ هم خــوش سلیـ👏ـقہ بود.
یڪبــار یڪ فرشۍ داشتیــم ڪہ حاشیــہ یڪ طــرفش سفیـ⚪️ـد بود.
ابراهیــم وقتۍ آمد خونہ🏠 گفت:
"آخہ عــزیزمن! یہ زن وقتۍ مۍخــواد آرایہ خونہ رو عــوض ڪنہ، با مــردش صحبت👱 مۍڪنہ. اگہ از شوهــرش بپــرسہ اینو چجــورۍ بنــدازم، اونم مۍگہ اینجــورۍ☝️!"
و فرش را چرخـ🔄ـاند، طــورۍ ڪہ حاشیــہ سفیــدش افتــاد بالاۍ اتاق.🙂
#زندگی_به_سبک_شہــدا 🌷
#بہ_روایت_همســر_شہــید_ابراهیــم_همت🕊
ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😜👇
°[💖]° @asheghaneh_halal
#همسفرانه
🏡|• وقتی ميومد خونه ، من ديگه حق نداشتم كار كنم.
👶🏻|° بچه رو عوض میكرد ، شير براش درست میكرد.
سفره رو مينداخت و جمع میكرد ، پا به پای من می نشست ، لباس ها رو می شست ، پهن می كرد ، خشک می كرد و جمع می كرد....
💞|• اونقدر محبت به پای زندگی می ريخت كه هميشه بهش میگفتم :
درسته كه كم ميای خونه ؛ ولی من نمی تونم محبت های تو رو جبران كنم.
😍|° نگام می كرد و می گفت :
تو بيش تر از اين ها به گردن من حق داری .
☝️🏻|• يکبار هم گفت :
من زودتر از جنگ تموم می شم و گرنه ، بعد از جنگ به تو نشون می دادم تمام اين روزها رو چطور جبران می كردم.....
#زندگی_به_سبک_شہـدا 🌷
#به_روایت_همسر_شهید_ابراهیم_همت 🕊
ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇
《🌸》 @asheghaneh_halal
°|🌹🍃🌹|°
#همسفرانه
😐|° گونی های نان خشک راچيده بوديم كنار انبار ،
حاجی وقتی فهميد خیلی عصبانی شد ، پريد بما كه ديگه چی؟
نون خشک معنی نداره !
☝️🏻|• از همان موقع دستور داد تا اين گونی ها خالی نشده کسی حق ندارد نان بپزد و بدهد به بچه ها !!
😢|° تا مدتها موقع ناهار وشام گونی ها را خالی ميكرديم وسط سفره و نان های سالم تر را جدا ميكرديم و ميخورديم....
#زندگی_به_سبک_شہـدا 🌷
#به_روایت_همسر_شهید_ابراهیم_همت 🕊
ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇
💗°• @asheghaneh_halal
°|🌹🍃🌹|°
#همسفرانه
🚶|• هروقت حاجی از منطقه به منزل می آمد ، بعد از احوالپرسی با من ،
با همان لباس بسیجی ، به نماز می ایستاد.
😄|° یک روز به شوخی گفتم ، تو مگه چقدر پیش ما هستی که ، به محض آمدن نماز می خوانی ؟
😌|• نگاهی کرد و گفت :
هر وقت تو را می بینم ، احساس میکنم باید دو رکعت نماز شکر بخوانم.....
#زندگی_به_سبک_شہـدا 🌷
#به_روایت_همسر_شهید_ابراهیم_همت 🕊
ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇
💗•• @asheghaneh_halal
🖤🍃
🍃
#همسفرانه
بهش گفتــم:
توی جبهه این قدر به خدا می رسی،
میای خونه یه خورده ما رو هم ببین!🙄
البته شوخی می کردما...😁
آخه هر وقت میومد،
هنوز نرسیده، با همون لباس می ایستاد و نماز می خوند.😶
مگه ما چه قدر پیش هم بودیم؟
نصفه شب می رسید و صبح هم نون و پنیر به دست،🍞
بندهای پوتینش رو نبسته، سوار ماشین میشد که بره...
بعد نگاهم کرد و گفت:☺️
«...وقتی تو رو می بینم، احساس می کنم باید دو رکعت نماز شکر بخونم.»
#به_روایت_همسر_شهید_ابراهیم_همت🕊🌷
@Asheghaneh_halal
🍃
🖤🍃