1_52039566.mp3
2.42M
🍃🌺
🍃
😍•| #ثمینه |•😍
مــوجــیم و سـاحــل تویے😍
اوج مــــ😍ـــراحل تویے
| قــرآن | نـــازل تویے☺️
| انــسان | ڪــامـــ😌ـل تویے
بےشڪ بهتــرین مــادرای
دنــیا، مــادرای ایرانے هستن😎
ولــ🎉ـادت بــا سر سعادت
حضــرت زهــرا سلام الله علیــها🎈
و روز مـــ😍ـادر خیــــلے مبارڪ😉
#حــاج_محــود_ڪریمے🎤
#هنــذفری_لازمے☺️
•|🎉|• @asheghaneh_halal
🍃🌺
🌺
🍃🌺
🌺
#عیدانه | #مادرانه😍
فـــ😍ـاطمــه مےآید🍃🌺
دروازه های آسمــان گــشوده مےشود🌷
و بــــارانے شگــفت زمــین
را فــرا مےگــیرد☺️
مـــڪه، لـــبریز از عــطر یــاس،
بــــا چشمـــ👀ـانے گــشاده تــر
از هـــر روز بیستمـــین روز
جمــادی الثانے🗓 را دیــدار مےڪند😉
شـــب ولادت
حضــرت زهرا سلام الله علیها
خیلے مبــارڪ باشه😍
زنـــدگــیتون و بخت و اقبــالتون
زهــــرایے🍃🌸🍃🌸🍃
روزتـــون پیشــاپیش
مبارڪ مــامانای مهـــربون☺️☺️
•|🌺|• @asheghaneh_halal
🍃🌺
🌺
💛✨
✨
#آقامونه
در دنیایے🌍 که همهے رویدادها و پدیدهها انسان را از رسیدن به یک روزگار لذتبخش😇 و شادیبخش مأیوس میکند انتظار ظهور مهدی(عج)، در انسان امید میدمد😍
#سخن_جانانــــ❤️
✨ @asheghaneh_halal
💛✨
#عیدانه
(🌈)جبریل بھ عرش
(✨)نقش ڪوثر زدھ است
(🌸)طوبے گل تسبیح
(👌)بھ پیڪر زدھ است
(🏡)از خانھ ے ڪوچڪ
(❤️)محمد امشب
(☀️)خورشید زمین و
(🍃)آسمان سر زدھ است
#عیدتون_گل_گلے😍
(🎈) @Asheghaneh_halal
🍃🎉
🍃
🎉•| #خادمانه |•🎉
اول ڪاری لطـــفا با
لبـــخــ☺️ـند وارد شــوید😁
شــب عــیده عبـــوس نـــباشید😎
نـــاراحـــت نــــ⛔️ـباشــید😋
یــه یــاعلے بگــید و
#حـــافظ و #سعــدی
خفتـــه درونتـــونو بیدار ڪنید و
بشتـــــ😉ـابید برای
#مشــاعره امــشب ڪه همــه
خــوبان جمــع انــد☺️
جــااااا نمـــونید😌😎
امــشب راس ساعت 22:15
قـــرارمـــون اینجــااا👇👇
🍃 @heiyat_majazi
🍃🎉
🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_چهل ♡﷽♡ دانای کل هم که باشی باز دانای میزان خیلی چیزها نیستی!یکیش
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صدو_چهل_ویک
♡﷽♡
_حتما اگه کمکی از دستم بر بیاد انجام میدم
مهران هیجان زده به سمتش بر میگردد و میگوید: اتفاقا فقط از دست تو برمیاد!
ابوذر مشکوک نگاهش میکند:میشنوم!
_خب میدونی طرف...شیوا خانمه!
ابوذر چشمهایش گرد میشود:جدی میگی مهران؟
مهران مصمم میگوید: بله جدی میگم ابوذر!
ابوذر متفکر به صندلی تکیه میدهد و میگوید: کارت سخت شد!
_چرا؟
_مهران تو مطمئنی؟
_اه ابوذر داری حوصلمو سر میبری معلومه که مطمئنم! چرا کارم سخت شده؟
_مهران اون دختر پاکیه! ایدآل ایشون شدن واقعا سخته!من میترسم حست یه حس زودگذر باشه!
_نیست! نیست! میفهمم فرق داره!میفهمم هوس نیست!
ابوذر لبخند میزند و میگوید:باهاش صحبت میکنم!
مهران لبخند میزند و خواست چیزی بگوید که استاد وارد کلاس شد.
و ابوذر به این فکر کرد حالا شیوا را چطور مجاب کند؟
_______________________
[از زبان آیہ]
قدم زنان به در خانه میرسم. چه روز خسته کننده ای بود امروز.کلید در را پیدا میکنم و میخواهم در
را باز کنم که زودتر از من باز میشود و چند جعبه کارتونی نزدیک بود روی سرم بیوفتد که کنار
میکشم. با تعجب سرم را بالا میگیرم و مرد تقریبا چاق و با ریش های پر پشت و صورت مردانه
ای را میبینم بی آنکه چیزی بگویم نگاهم بین کارتونها و مرد در گردش است که مرد میگوید:
همشیره شرمنده ببخشید تو رو خدا
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صدو_چهل_ویک ♡﷽♡ _حتما اگه کمکی از دستم بر بیاد انجام میدم مهران هیجان ز
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صدو_چهل_ودو
♡﷽♡
با تعجب خواهش میکنمی میگویم مرد شروع به جمع کردن کارتونها میکند. واقعا برایم سوال بود
که او کیست و اینجا چه خبر است که صدای آشنایی پاسخم را میدهد:
_حواست کجاست قاسم؟
صدا صدای امیرحیدر بود. از راهرو بیرون آمد و دم در من را که دید سرش را پایین انداخت و
گفت:سلام خانم سعیدی شرمنده ببخشید.
همیشه همینطور بوده ! از وقتی یادم می آید پیش غریبه ها نه ابوذر اسمم را می آورد نه این مرد
گوش شکسته!
سلامی میگویم و بعد خیره به کارتونها میگویم: خواهش میکنم اشکالی نداره!اینجا چه خبره؟
لبخندی میزند و میگوید: اسباب زحمت شدیم!داریم اسباب کشی میکنیم!
گنگ میپرسم: اسباب کشی؟
_بله سوییت پایینو اجاره کردیم!
_آهان خسته نباشید.
و بعد با اجازه ای میگویم و از در کنار میرود تا بروم داخل!چشمهایم گرد میشود از این سرعت
عمل! مامان عمه تو رو خدا ببین چه بساطی برایمان درست کردی!
دیوار ها به قدر پوست پیاز کلفتی دارند و اینها تا خود صبح میخواهند اسباب کشی کنند و سرو
صدا! و من وقتی خسته بودم نیاز به یک سکوت مفرط داشتم تا بخوابم!
پشیمان شدم و از خانه بیرون زدم به مامان عمه خبر دادم شب را میروم خانه بابا او هم بیاید
آنجا!
شماره خانه را گرفتم و بعد از چند لحظه پریناز گوشی را برداشت: سلام آیه خانم چه اعجب...
_سلام پری جان خوبی؟ یه لطفی میکنی؟
_جانم؟
_خونه رو از هر سر و صدایی برام خالی میکنی میخوام بیام بخوابم!
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صدو_چهل_ودو ♡﷽♡ با تعجب خواهش میکنمی میگویم مرد شروع به جمع کردن کارتون
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_وچهل_وسه
♡﷽♡
میخندد و میگوید: چی شده مگه؟
_ماشاءالله این آقای جابری چه سرعت عملی داره! سوییت پایینو اجاره کردند دارند اسباب کشی
میکنن نمیتونم بخوابم!
بلند تر میخندد: ای جانم باشه بیا عزیزم خیالت راحت
_خدا خیرت بده فعلا خداحافط
_خداحافظ عزیزم.
گوشی را قطع میکنم و با پای پیاده سمت خانمان راه می افتم.
صدای بابا محمد بود که داشت صدایم میکرد:
_آیه بابا پاشو ...پاشو نمازت قضا شد!
آرام چشمهایم را باز میکنم و نگاهی به دور و برم می اندازم. بابا محمد را بالای سرم
میبینم.نگاهم میرود به ساعت که پنج صبح را نشان میداد.گیج نگاهی به دور و برم انداختم.یعنی
واقعا پنج صبح بود؟ کمیل را دیدم که سر سجاده نشسته بود و با لبخند نگاهم میکرد. با صدای
خش داری گفتم: پنج صبحه؟
بابا محمد خندان از اتاق خارج میشود و میگوید:بله تنبل خانم! پاشو نمازتو بخون....
دستی به موهای آشفته ام میکشم و نگاهم میرود سمت تخت کمیل که دیشب اشغالش کرده بودم
و لحاف تشکی که برای خودش انداخته بود شرمنده میگویم:
_وای ببخشید داداشی جای تو رو هم گرفتم.
سجده ای میکند و مهر را میبوسد و بعد جانمازش را جمع میکند و بعد بوسه ای به پیشانیم
مینشاند و میگوید: دیگه از این حرفا نزنیا آبجی!
لبخند میزنم. کمی سردم شده. از جا بلند میشوم و وضو ام را میگیرم.مامان عمه و پریناز هم
بیدارند و با لبخند سلامشان میدهم.مامان عمه سرش را از کتابچه ی دعای عهدش بالا می آورد و
میگوید:صبحت بخیر لوس عمه!😐
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
💚🍃
🍃
#مجردانه
تو ازدواج ۳تا میم خیلے مهمہ😎
[🌸]ﻣﻨﻄﻘے ﺑﻮﺩﻥ
[🌸]ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ
[🌸]ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﭘﺬﯾﺮ ﺑﻮﺩﻥ
یعنے ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺭﺍبطہ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ ﻭ
بہ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﻌﻬﺪ ﺩﺍﺭﯾﺪ...😃
#حواستون_هست؟
پ.ن:
پیدانڪردم😐
🍃 @asheghaneh_halal
💚🍃
°•| #ویتامینه🍹 |•°
از عذرخواهے نترسید😌👌
[🌸]اگر متوجہ شدید رفتار شما باعث ناراحتے و عصبانیت همسرتان شده است عذرخواهے ڪنید...
[🌸]این امر برای ترمیم رابطہ و ڪاهش آثار زیانبار پرخاشگرے ضرورے است...
#این_نڪتہ_هاےریز
#روحواستون_هست؟😊
لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇
°•|🍊|•° @asheghaneh_halal
9437610_958.mp3
4.64M
💛🎀
🎀
#ثمینه
اے بانو💝
همیشہ سایہات رو سرمــ😌
بہ فدات ، مادر ، پدرمـــ😇
اسمت رو لب فرشتہ😍
زیرِ پاے تو بهشتہ🌹
#روز_مادر_مبارڪ 🌼🍃
#سید_مجید_بنےفاطمہ 🎤
🎀 @asheghaneh_halal
💛🎀
🌸|°°
#عیدانه
نه مثل ساره ای و مریم!
نه مثل آسیه و حوا، فقط شبیه
خودت هستی! فقطشبیهخودتزهرا!
اگر شبیهکسیباشی، شبیهنیمه
شب قدریشبیه آیهتطهیری
شبیه سوره «اعطینا»
#روز_مادر_مبارک
🌸|°° @asheghaneh_halal
#هرچےبهتـمیڱمبگــوچشم
👈یعنی با دستان خودتان و
غیر مستقیم ڪودڪ خود را براے
همڪارے ڪردن با یڪ ڪودڪ آزار
آماده میڪنید.
ڪودڪ آزارها هم از همین شیوه براے تعرض جنسے به ڪودڪ استفاده می کنند.
#نڪاتریزوتربیتےوکاربردے ☺️👇
👶🏻•| @asheghaneh_halal
HOSEIN-taheri-veladat-hazrat-zahra-1396-W-W-W-.-M-O-H-J-A-T-.-N-E-T-.mp3
1.47M
🌸🍥
🍥
#ثمینه
بهار عشقہ🌺|°
هواے عشقہ😍|°
مادرمونہ کہ😊|°
خداے عشقہ💖|°
دعا کرد امسال هم🙏|°
ڪہ با حیـــدر باشم✌️|°
و هر روز از دیروز🌤|°
حسینــــــــــے تر باشم😌|°
#مادرروزتمبارڪ😇
#پیشنهاد_ویژژژژژژژه💟
#ڪربلایے_حسین_طاهرے🎵
🍥 @asheghaneh_halal
🌸🍥