•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
از قلب عاشقم به شما
تا به روز حشر
هر لحظه، صد سلام و
هزاران درود باد
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 هر جا❕
که هستی حاضری🌱
از دور در ما ناظری☺️
﮼𖡼 شب▪️
خانه روشن میشود💡
چون یاد نامت میکنم🥰
مولانا /✍
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🇮🇷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1380»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
🌱امــروز
روز جدیدیــہ🤍
🗒کـہ یـک صفحــہ خالــے
آمـاده برای نوشــتن اون وجــود داره📝
نوشتــن متن در اون صـفحہ بر عهده توئهـــ ✋🏻
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
امام حسین(ع) : «مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟».
امام حسين (ع) فرمود: «پروردگارا! آن كه تو را نيافت، چه يافت و آن كه تو را يافت، چه از دست داد؟».🫂✨
منبع:یحار الانوار، ج 95 ،ص 226 ،ح3
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🌿𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
دستخطی دارم از او بر دلِ خود یادگار
عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار🔪❤️🩹
.
.
𓆩عاشقےباشڪهگویندبهدریازدورفت𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
تصویــــر قشنگ قــاب چشمانم باش😍
تنهـــــا سبب شــــــادے پنهـــانم باش
دلواپسےام پشت سرت بیخود نیست
تو جــ💓ــان منے مواظب جانم باش
#اسماعیل_علیخانے
#خداحفظتکنه💐
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
20.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
هنـوزم دستمال ڪاغذی
رو همینطورۍ میندازۍ
تو کیفت؟!🤔🧻
بیا بهت یـاد بدم چطور یھ
جا دستمال ڪاغذۍ جیبی
درست ڪنی😍☝️
خیلۍ آسون و راحـت💛🍋☁️
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 چند شب پیش مادر بزرگم حالش
خیلی بد شده بود بردیمش بیمارستان،
بعد قرار شد بستریش کنن، هنوز لباساش
رو عوض نکرده بود، خوابید رو تخت؛
یه پرستار خیلی جدی اومد گفت
شما مریضی یا بیمار❔🤨
مادر بزرگ منم گفت هیچ کدوم!
دکترم، خوابیدم اینجا استراحت کنم
بعد مریضامو ببینم😎
پرستاره قرمز شده بود🥵
دیگه ما ندیدیمش😂😂😂
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 930 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
enc_16318853138213434745132 (1).mp3
1.47M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
یا خیر حبیب و محبوب
#شب_جمعست_هوایت_نکنم_میمیرم
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
باورش با تو
چطوریش با خدا(:💚✨
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🇮🇷𓆪•
.
.
•• #خادمانه | #شهید_جمهور ••
🔴 در دوران ریاست جمهوري رئیسي
چه کارهايي انجام شد؟!
▫️دســتِ "او" در آسمـــان
دسـتِ شهــادت را گــرفت
بـال در بـال شهــــــادت
مزد خدمت را گرفت
| #رئیسی_عزیز |
| #سید_خدا |
- ء💚
.
.
در ࢪاھِ خدمت شد جآن فـدا
با یـاࢪان ، شهیدِ جمهوࢪ ما
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🇮🇷𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_چهارصدوسیوششم بعد از مدت ها آن شب با دل خوش
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_چهارصدوسیوهفتم
برای اولین بار واقعا در حالتی بین خوف و رجاء بودم. رجاء و امید به نرم شدن دل آن سرهنگ و ترس از تیرباران احمد بدون آن که بتوانم بار دیگر تو را ببینم.
راضیه می گفت به خاطر جو انقلابی شهر و مملکت جرات این کار را ندارند چون می دانند خشم مردم بیشتر می شود اما اویی که رشوه نمی خواست چرا باید چنین حرفی بزند.
تمام آن شب همه مان بیدار بودیم و تا صبح قرآن و نماز می خواندیم، دعا می کردیم و اشک می ریختیم.
بعد از اذان صبح و نماز علیرضا را آماده کردم و همراه آقاجان راهی حرم شدم.
هر چه توانستم به امام رضا التماس کردم هر چه خیر است اتفاق بیفتد و خودش دل های مان را آرام کند.
سوار بر ماشین آقاجان به در خانه حاج علی رفتیم و با راهنمایی های او به دیدار سرهنگ ساواکی رفتیم.
آقاجان در خیابان ماشین را پارک کرد و خواست پیاده شود که حاج علی گفت:
حاجی شما تو ماشین بمون
فکر نکنم قبول کنن بیای
آقاجان گفت:
حالا میام قبول نکردن بر می گردم.
حاج علی دست روی شانه آقاجان گذاشت و گفت:
نه حاجی نیای بهتره ...
حاج علی به ریشش دست کشید و گفت:
ته دلم حس می کنم قراره اتفاق بدی بیفته ... دعا کن به خیر بگذره
آقاجان دستش را روی دست حاج علی گذاشت و گفت:
خدا خودش ان شاء الله به خیر بگذرونه
همه مون یک حال داریم.
آقاجان به سمت من چرخید و گفت:
باباجان داری میری حتما به خودت و بچه ات آیة الکرسی بخون.
زیر لب چشم گفتم و خواستم ساک وسایل علیرضا را بردارم که آقاجان گفت:
اینو بذار باشه الکی بار خودت رو سنگین نکن
باز هم زیر لب چشم گفتم و علیرضا را زیر چادرم بردم و همراه حاج علی از ماشین پیاده شدیم.
از عرض خیابان گذشتیم و وارد آن دفتر پر از خوف و جنایت، محل اجتماع شیاطینی از جنس انسان شدیم.
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید احمد وکیلی صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•