▪️🍃
#همسفرانه
/♡/ مــرا
به جــایگاهِـ
همسـرِ وَهَـبـــ
رســانــدهاے👌🏻
تـ💚ـو را
بـه آرزوے
لحظـه لحظهاتـ
رسـانـدهام /♡/
#شهید_بیسر💔
▪️🍃| @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
اِمسَب تو خونمون لوضه گلفتیم °🏴°
آخه سَبه تاسوعاس ~💔~
منم این لوسلیلو اینطولی بستم
چه موهام پیدا نَسه~ 🙂~
آخه اینجا آگاها میاند بلای زنجیل زنے
بعدس خب نامحلمند~ ❌~
تاسوعا لو به نیت حضلته عباسِ
منم چون میدونم حضلته عباس
غیلتی بودنو دوس دالند چه من
با حداب باسَم قول دادم همیسه واسه خوسحال
کَلدَنِسون حداب تُنَم 🍂🌼🍂
ماشاالله به تو نازنیم
خداحفظت کنه، حضرت عباس "ع"
دستگیرت باشند، التماس دعا گل دختر •💚🌸•
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_چـهـل_و_هـشـتـم 《سپاه پاسداران》 خانواده و دوستان شهید اواخر سال۱۳۶
🍃🎀
#عشقینه
#عارفانه💚
#قسمت_چـهـل_و_نـهـم
یک دستگاه موتور سیکلت تریل ۲۵۰ از طریق سپاه پاسداران در اختیار احمد آقا بود.
نامہ ای از سپاه براع معرفی
به راهنمایی رانندگی دریافت کرد و مشکل گواهینامه را برطرف کرد.
از مسئولین سپاه اختیار کامل موتور را گرفته بود،یعنی اجازه داشت در امور مختلف شخصی وکارهای مسجد از آن استفاده کند و همه ی هزینه های موتور را خودش پرداخت کند.
این موتور خیلی بزرگ بود. به طوری که وقتی توقف می کرد پای احمد آقا به سختی روی زمین می رسید.
یک روز سراغ ایشان رفتم وگفتم :
برای یکی از کارهای مسجد دوساعت موتور را لازم داریم.ساعت دوعصر موتور را تحویل داد وما هم حسابی مشغول شدیم!
خیلی حال میداد.
دوساعت ما،تاغروب فردا ادامه پیدا کرد!
باهزار خجالت و ناراحتی رفتم درب خانه ی احمد آقا.
برادر ایشان دم در آمد. گفتم :
میشه احمد آقارا صدا کنید.می خواهم موتور را تحویل بدهم.برادرشان رفت و برگشت و گفت: بدهید به من.
آن شب وقتی احمد آقا به مسجد آمد خیلی خجالت زده بودم.اما خیلی عادی با ما صحبت کرد.
او اصلا از ماجرای موتور حرفی نزد.
بعداً فهمیدیم که از بدقولی ما حسابی ناراحت بوده.
برای همین خودش برای گرفتن موتور پشت در نیامد.
تا ناراحتی و عصبانیتش از بین برود.
موتور احمد آقا کاملاً در اختیار کارهای مسجد بود.
از عدسی گرفتن برای دعای ندبه تا...
یک روز به همراه احمدآقا به دنبال یکی از کار های مسجد رفتیم.
باید سریع برمی گشتیم.برای همین سرعت موتور را کمی زیاد کرد.
خب خیابان هم خلوت بود.
موتور تریل ۲۵۰ هم کمی شتاب بگیرد دیگر کنترلش سخت است.
با سرعت از خیابان در حال عبور بودیم.
یکدفعه خودرویی که در سمت چپ ما قرار داشت بدون توجه به ما
به سمت راست چرخید!
در سمت راست ما هم یک خودروی دیگر در حال حرکت بود.
زاویه عبور ما کاملا بسته شد.
من در یک لحظه گفتم : تمام شد.
الان تصادف می کنیم.
از ترس چشمم رابستم و منتظر حادثه بودم!
لحظاتی بعد چشمم را باز کردم دیدم احمد آقا به حرکت خود ادامه میدهد!
من حتی یک درصد هم احتمال نمی دادم که سالم از آن صحنه عبور کرده باشیم.
با رنگ پریده وبدن لرزان گفتم : چی شد؟
ما زنده ایم؟!
احمد آقا گفت:خدا را شکر.
بعد ها وقتی در باره ی آن لحظه صحبت کردم به من گفت :
خدا مارا عبور داد ما باید آنجا تصادف می کردیم.
اما فقط خدا بود که مارا نجات داد. من در آخرین لحظه کنترل موتور را از دست دادم و فقط گفتم: خدا.
بعد دیدم که
از میان این دو خودرو به راحتی عبور کردیم!
#ادامــہدارد
بہ قلــم🖊:
گروهفرهنگےشهیدابراهیمهادے
#ڪپےبدونذڪرمبنعشرعاحــــراماست☺️
#تایپڪتابهادرمجازےباڪسباجازه
#ازانتشاراتومولفبلامانعاست
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🎀
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_چـهـل_و_نـهـم یک دستگاه موتور سیکلت تریل ۲۵۰ از طریق سپاه پاسداران در
🍃🎀
#عشقینه
#عارفانه💚
#قسمت_پـنـجـاهـم
|تابستان۶۴|
«استاد محمدشاهی و برادر شهید»
تهدیدش کرده بودند.گفته بودند
تو را ترور می کنیم.
حتے به محل کار احمد آقا زنگ زده بودند و گفتند : تورا می کشیم!
آمده بود مسجد و براے بچه ها صحبت ڪرد.
تقریباً اوایل تابستان سال 1364 بود.
آن زمان احمد آقا در اوج مسائل معنوی بود.
بعد از جلسه برای من و یکی از بچه ها گفت :
ظاهراً تقدیر خدا بر شهادت من است.
توے همین چند روز آینده!
خیلے تعجب ڪردیم.آن موقع ما چهاردهساله بودیم.گفتیم:
احمد آقا یعنی چی؟ شما ڪه جبهه نیستی!
گفت : بله،اما من در تهران شهید می شوم.به دست منافقین.
ما به حرف های احمد آقا کاملاً اعتماد داشتیم.برای همین خیلی ناراحت شدیم.
هر روز منتظر یک خبر ناگوار در محل بودیم.
شب ها وقتی در مسجد،چشم ما به احمد آقا مےافتاد نفسی به راحتی می کشیدیم و
می گفتیم : خدا را شکر.
تا اینکه یک شب بعد از نماز، وقتی پریشانی را در چهره ام دید به من گفت : ناراحت نباش،قضا و قدر الهی تغییر ڪرده. من فعلاً شهید نمی شوم.
بعد ادامه داد : من چند ماه دیگر در ڪنار شما خواهم بود.
نمی دانید چقدر این خبر برای من خوشحال کننده بود.
بعد ها از برادر احمد آقا شنیدم ڪه این قضیه خیلے جدے بوده و براے همین آن چند روز احمد آقا به صورت مسلح در محل حضور داشته.
مسجد امین الدوله در ماه رمضان و در تابستان سال 1364 عجیب بود.
نواے مناجات هاے مرحوم سید علےمیرهادے،سخنرانےهاے انسان ساز حاج آقا حق شناس،زندگی در کنار احمد آقا و...
این ها شرایطے را پدید آورد که یکی از به یاد ماندنےترین ایام عمر من شد.حاضرم هر چه خدا مےخواهد بدهم و یک بار دیگر آن ایام نورانی تکرار شود.
سحرها بعد از خوردن سحری دوباره به مسجد مےآمدیم و بعد از نماز با احمد آقا قرآن می خواندیم.
آن موقع من و ایشان تنها بودیم.بسیاری از نصیحت های انسان ساز ایشان مربوط به آن سحرهای نورانی بود.
در ایام تابستان و اوایل پاییز 1364 حال و روز احمد آقا بسیار تغییر ڪرده بود.
نمازهای او از قبل عجیب تر شده بود.
در زمان اقامهی نماز جماعت صورتش از اشڪ خیس می شد.بدنش به شدت می لرزید.
مانند پرنده ای شده بود که دیگر توان ماندن در قفس دنیا را نداشت.
من با خودم می گفتم:بعد از این احمد آقا چگونه می خواهد زندگی کند؟
در همان ایام وقتے دربارهے کرامات و یا مشاهدهے اعمال افراد و... صحبت مےکردم کمتر جواب مےداد و مےگفت:براے ڪسی که مےخواهد به سوی خدا حرکت کند این مسائل سنگریزههای راه است!
یا مثال می زد ڪه خداوند به برخی از
سالکان طریق و انسان هاے وارسته عنایاتی مانند چشم برزخی و یا طیالارض عطا ڪرده.
اما آن ها با تضرع از خداوند خواستند ڪه این مسائل را از آن ها بگیرد!
چون این ها نشانهی کمال انسان نیست!
احمد آقا مےگفت:بزرگان ما علاقه دارند زندگے عادے مانند بقیه مردم داشته باشند.
یادم هست مےگفت:همین طیالارض ڪه برخے آرزوے آن را دارند از اولین کارهایے است ڪه یڪ مؤمن مےتواند انجام دهد اما اهل سلوڪ همین را هم از خدا نمےخواهد!
یادم هست احمد آقا عینکے👓 شده بود.
گفتم:خب شما قرآن بیشتر بخوان.
مےگویند:هر ڪس قرآن بخواند مشڪلات و درد چشمانش برطرف مےشود.
لبخندے زد و گفت:مےدانم ڪه اگر به نیت شفاے چشم خودم قرآن بخوانم،حتماً ضعف چشمانم برطرف مےشود.
بعد ادامه داد:اما نمےخواهم به این نیت قرآن بخوانم!
مےخواهم زندگےام روال عادی داشته باشد!
آن ایام نورانے خیلے زود سپرے شد.
با شروع پاییز مدارس باز شد و تابستان زیباے من به پایان رسید.
اما نمےدانستم این آخرین فرصت های من در ڪنار احمد آقا است ڪه سریع طی می شود.
#ادامــہدارد
بہ قلــم🖊:
گروهفرهنگےشهیدابراهیمهادے
#ڪپےبدونذڪرمبنعشرعاحــــراماست☺️
#تایپڪتابهادرمجازےباڪسباجازه
#ازانتشاراتومولفبلامانعاست
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🎀
عاشقانه های حلال C᭄
🍂🕯🍂 🕯 #حسینیه 🏴پرسھ بر سالار🏴 🌴بازخوانی دقایقى از ظهر روز عاشورا🌴 ⇦ #مجلس_ششم ⇨ •{السلام علیک یا
🍂🕯🍂
🕯
#حسینیه
🏴پرسھ بر سالار🏴
🌴بازخوانی دقایقی از ظهر روز عاشورا🌴
⇦ #مجلس_هفتم ⇨
•{السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)}•
🍃حسین(ع) همچنان مقاومت مےکند. در حال نشسته نیز با شمشیر از خود دفاع مےکند. ظالمے به ناگاه از دور سنگے بر پیشانے مبارکش مےکوبد. خون جَستن مےکند و بر چهره مبارک جارے میشود.
جلو چشمانش پرده میشود. پیراهن را بالا میزند تا خون را از چهره پاک کند. حرمله، که منتظر فرصت است تیرے سه شعبه و زهرآلود به سینه مبارک مےزند. تیر سینه را مےشکافد و از پشت شانه خارج میشود.
▪️حسین تلاش مےکند تیر را از سینه بیرون بکشد.
اما پرههاے تیر مانع خروج مےشود. خم میشود و با زحمت تیر را از پشت خارج میسازد. خون فوّاره میزند و صدایے حزین در فضا میپیچد:
« بسم اللّه و باللّه و على ملة رسول اللّه»
🍃حسین دیگر تاب نشستن نیز ندارد به زمین مےافتد رو به قبله مےخوابد. برجستگیهاے سطح زمین مانع دید او مےشوند، دیگر نمےتواند خیمهگاه را ببیند.
دلشوره تمام وجودش را فرا مےگیرد، در حال احتضار نیز نگران اهل حرم است،
با دستان لرزانش مقدارے خاک را جمع مےکند تا سرش در موضعى بالاتر قرار دهد. با یکے از دو چشم، شبحى از خیمه را مےتواند ببیند، خیالش راحتتر مےشود.....
•°● این #روضه_نویسے تا روز یازدهم محرم ادامه دارد با ما همراه باشید ●°•
نویسنده: #امیرحمزهمهرابے✒️
▪️ @Asheghaneh_halal ▪️
🕯
🍂🕯🍂
[• #ویتامینه | #مجردانه •]
.
.
.
امروز به نیت نهمین روز محرم،
تصمیم میگیریم ادب رو در همه
جوانب زندگے مون رعایت میڪنیم
ان شاءالله به مدد آقا اباعبدالله
همسرے مومن و اهل بیتے نصیب همه
مجردها بشه...
.
.
.
امروز به نیت نهمین روز محرم،
ادب رو در زندگے مشترڪ رعایت
میڪنیم
ان شاءالله به مدد سقاے آب و ادب
زندگیمون زیر بیرق امام حسین{؏}
جارے باشه...
#محتواتولیدیستڪپے❌
#دهروزفرصتزیادےنیست
#اماآغازخوبیهوقطعابےنتیجهنخواهدبود
.
.
.
[•🖤•] @asheghaneh_halal
💍🖤
🖤
#همسفرانه
از صبح تاسوعا خیلی دلهره داشتم.😢
سعی کردم که خودم را مشغول کارهای دیگر کنم اما نشد.😣
از صبح که بیدار شدم میخواستم به یکی از مسئولینش پیغام بدهم و خبری از مصطفی بگیرم، اما ترسیدم که اگر بگویند: «آخرین بار کی از ایشان خبر داشتی؟»
و من بگویم «دیشب»، خندهدار باشد.
تا ساعت 4 و 5 به آن مسئول پیامی نفرستادم. اگر یک زمانی خبری نداشتم و پیام می فرستادم سریع جواب من را میدادند.
آن روز من از ساعت 4 به ایشان پیام دادم. ایشان پیام را دیدند و تا ساعت 5 جواب ندادند.😕
وقتی من دیدم ایشان جواب نمیدهند مطمئن شدم که یک اتفاقی برای مصطفی افتاده است.😰
خودم را مشغول کردم و پیش خودم گفتم که لابد مجروح شده است.😓
باز گفتم نه، اگر مصطفی مجروح شده بود به من میگفتند.😑
دیگر یک جورهایی اطمینان قلبی پیدا کردم که مصطفی بشهادت رسیده است.💔
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#در_روز_تاسوعا_شهید_شدن🖤
@Asheghaneh_halal
🖤
💍🖤
[• #حسینیه 💚•]
.
.
آیا مرا از مرگ میترسانید و مگر
بیش از ڪشتن من نیز ڪارے از
شما ساخته است؟
شأن من، شأن آن ڪس نیست ڪه از
مرگ میترسد.
چقدر مرگ در راه وصول به عزت و
احیاے حق، سبڪ و راحت است!
مرگ در راه عزت، نیست مگر حیات
جاوید و حیات با ذلت، نیست مگر موتے
ڪه نشانے از زندگانے ندارد.
آیا مرا از مرگ میترسانے؟
هیهات، تیرت به خطا رفت و ظنے ڪه
درباره من داشتے به یأس رسید.
#ڪپے❌
#روز_نهم
#فتح_خون
#شھیدسیــدمرتضےآوینے
.
.
السلامعلیڪیااباعـبدالله✋🏻
[•🏴•] @asheghaneh_halal
Haj Mahmood Karimi - Bebar Ey Baroon Bebar.mp3
5.16M
#خادمانه
ببار بارون ببار…🌧
عمـہجان عمـہجان اے عمـہ💔
گوشه چـادر زینبـہ…
اگه دلتون شکست
خیلی خیلی التماس دعا💔😭
◼️ @asheghaneh_halal ◼️
🕯
#حسینیه| #خادمانه
شـهـــداے کــربلا🍂
یاران امام حسین علیه السلام از غیر بنی هاشم
.أنیس بن معقل الاصبحی:
.ابراهیم بن الحصین:
.ابو الحتوف بن الحارث الانصاری:
.ابو عامر النهشلی:
.ابی الشّهثاء البَهدلیّ الکـِندیّ: شجاع، تیراندازی ماهر، از هر صد تیرش شاید پنج تیر به خطا میرفت.
.ادهم بن امیه العبدی:
.اسلم ترکی: پدرش ترک بود و کاتب امام علیه السلام.
.امیة بن سعد الطایی:
.انس بن الحرث كاهلى:
.بریر بن خضیر الهمدانی: مردی زاهد و عابد و سید قاریان قرآن، بزرگ اهالی کوفه.
.بشر بن عبد الله الحضرمی:
.بشربن عمرو: از مشاهیر و شجاعان
.بکر بن حی التیمی: از مشاهیر و شجاعان
.جابر بن الحارث السلمانی:
.جابر بن الحجاج التیمی:
.جابربن عروه غفاری:
.جبلة بن علی الشیبانی: از شجاعان اهل کوفه بود.
.جنادة بن کعب الانصاری: از اهالی مکه با اهل و عیال آمده بود.
.جندب بن حجیر الخولانی: از اصحاب امیرالمومنین علی علیه السلام.
.جوین بن مالک التمیمی:
.جَون، مولی ابوذر غفاری: غلام سیاهپوست ابوذر غفاری.
.حارث بن امرئ القیس الکندی:
.حارث بن نبهان: غلام حمزه علیه السلام
.حباب بن الحارث:
.حباب بن عامر الشعبی: از شیعیان کوفه است.
.حبشى بن قيس نهمى:
.حبیب بن مظاهر اسدى:
.حجاج بن بدر السعدی: حامل نامه مسعود ابن عمرو، و از اهالی بصره.
.حجاج بن مسروق الجعفی:
.حر بن یزید الریاحی: در روز عاشورا تحت تاثیر سخنان امام علیه السلام توبه نمود و از یاران ایشان شد.
.حلاس بن عمرو الراسبی: از سرداران لشگر امام علی علیه السلام در کوفه بود و از اهالی کوفه.
.حنظلة بن اسعد اشبامی: از بزرگان شیعه و شجاعان و فصحا اهل شام
.حنظلة بن عمرو الشیبانی:
.رافع آزاد شده مسلم الازدی:
.زاهر بن عمرو الکندی: غلام عمروبن الحَمق بود. پس از مرگ عمرو تا روز عاشورا در خدمت امام علیه السلام بود.
.زهیر بن القین البجلی: فرمانده سمت راست سپاه امام.
.زهیر بن بشر الخثعمی:
.زهیر بن سلیم الازدی: شب عاشورابه اردوی امام پیوست.
.زیاد بن عریب الصائدی:
.سالم آزاد شده عامر عبدی:
.سالم بن عمروق: از مشاهیر و شجاعان
.سعد آزاد شده علی بن ابی طالب:
.سعد آزاد شده عمرو بن خالد صیداوی:
.سعد بن الحارث الانصاری: غلام امیرالمومنین علی علیه السلام
.سعد بن حنظله تمیمی: از بزرگان لشگر امام علیه السلام
.سعید بن عبد الله الحنفی: درنماز ظهر رو به دشمن ایستادند تا امام علیه السلام نماز بخواند شجاع، از بزرگان کوفه.
.سعیدبن عبدالله: از بزرگان شیعه کوفه، در نماز
.ظهر عاشورا پیش روی امام ایستاد.
.سلمان بن مضارب البجلی:
.سلیمان آزاد شده حسین ع:
.سوار بن منعم النهمی: در کربلا زخمی و اسیر شد قومش او را شفاعت نمودند، شش ماه بعد شهید شد.
.سوید بن عمرو بن ابی المطاع: مردی شریف
.النسب، زاهد و کثیرالصلاة بود.
.سیف بن الحارث بن سریع الجابری:
.سیف بن مالک العبدی: برخی گفتهاند که او پس از نماز ظهر شهید شده است.
.شبیب (آزاد شده حارث جابری):
.شوذب (آزاد شده بنی شاکر):
.ضرغامة بن مالک: برخی گفتهاند که او پس از نماز ظهر شهید شده است.
.عائذ بن مجمع العائذی:
.عابس: از رجال شیعه، رئیس، شجاع، خطیب، عابد، متهجد
.عابس بن ابی شبیب الشاکری:
.عامر بن حسان:
.عامر بن مسلم العبدی: از شیعیان بصره بودند.
#ادامـہدارد
#ایــنحـــــســـیـنڪیـست…💔
#آجـرڪاللهیاصـاحـبالزمـان💚
◼️ @asheghaneh_halal ◼️
🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسینیه| #خادمانه
دقایقے قبل
عزاداری، حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام 💔💔
#یاابوالفضلالعباسادرکنےعموجان✋💔💚
🏴 @asheghaneh_halal 🏴
▪️🍃
#حسینیه
اُمُ البنین بھ پیشِ همھ
روضھ خواند و گفت:
شرمندھ ام رُباب،پسرم را حلال ڪن..
#علمدار_نیامد💔
▪️🍃 @asheghaneh_halal
#خادمانه🏴
سلام علیکم شبتون حسینے💚
ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین و هفتاد و دوتن از یاران باوفایشان تسلیت باد.🍂💔🍂
باعرض پوزش🙏
از امشب تا چهارشنبه شب به حرمت شب عاشورا و شام غریبان حسینی از بارگذاری رمان معذوریم.
ان شاءالله در شبهای آتے جبران خواهد شد.
التماس دعا در این شب های پر عظیم الشان ما و خادمان بزرگوار کانال رو از دعای خیرتون
بی بهره نگذارید🙏
اجرتون با مولامون صاحب الزمان
یاعلی مدد✋
🏴 @asheghaneh_halal 🏴
هدایت شده از هیئت مجازی 🚩
#خادم_مجازے 🏴
"ان الحسین مصباح الهدے و سفینة النجاة"
سلام علیڪم؛
عزادارے هاتون قبول درگاه حق ان شاءالله.
امشب شب عاشوراست🏴🏴
لطفا رأس ساعت 00:00
اینجا باشید💔
#هیئت داریم خدمتتون..
التماس دعا🖤🍃
@Heiyat_majazi
عاشقانه های حلال C᭄
🍂🕯🍂 🕯 #حسینیه 🏴پرسھ بر سالار🏴 🌴بازخوانی دقایقی از ظهر روز عاشورا🌴 ⇦ #مجلس_هفتم ⇨ •{السلام علیک
🍂🕯🍂
🕯
#حسینیه
🏴پرسھ بر سالار🏴
🌴بازخوانی دقایقى از ظهر روز عاشورا🌴
⇦ #مجلس_هشتم ⇨
•{السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)}•
🍃لختے نمیگذرد که سواران عمر سعد بهسوے خیمه هجوم میبرند.
ناگهان غیرت اللّه تمام نیروے باقیمانده خویش را در توان و صداے خویش جمع میکند، نیمخیز میشود و بر سر مهاجمان فریاد میزند.
▪️مهاجمان به خیال اینکه امام هنوز زنده است، سراسیمه از خیمه ها دور میشوند و پا به فرار میگذارند.
حسین بےحال بر زمین مےافتد، اما میزان خونے که در هر بازدم به بیرون فوران مے کند کم و کمتر مےشود و فاصله بین نفسها نیز طولانےتر میشود....
▪️ ناگهان شمر بن ذےالجوشن، لشکریان خویش را نهیب مےزند که «چرا کار حسین را یکسره نمےکنید؟» سپاهیان از همدیگر سبقت مےگیرند و بهطرف بدن نیمهجان و بےرمق حسین خیز برمےدارند.
🍃حصین بن تمین، تیر به دهان مبارکش مےزند. ابو ایوب غنوے، سرنیزه بر حلقوم شریفش مےکوبد. زرعة بن شریک با ضربت شمشیر مچ دست او را قطع مےکند.
سنان بن انس، با سنگدلے بالاے سر حسین مےآید و نیزه خود را چندین بار در سینه و گردن او فروکرده و بیرون مےآورد.
•°● این #روضه_نویسے تا روز یازدهم محرم ادامه دارد با ما همراه باشید ●°•
نویسنده: #امیرحمزهمهرابے✒️
▪️ @Asheghaneh_halal ▪️
🕯
🍂🕯🍂
[• #پابوس •]
.
.
.
باید ملت ما این معنا را داشته باشد کہ امروز روز #عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بیایستیم
و همین جا هم کربلاست!
قضیہ کربلا مختص بہ یک جمعیت هفتاد و چندنفرے و یک زمین کربلا نبودهـ
#ملتهابایدغفلتنکندازاینکہهمیشہبایدمقابلظلمبایستند❣
.
.
#مقاممعظمرهبری
#عاشوراے_حسینے🍂
#یااباعبدالـلــــہ(ع)...!😭😔
#کلیومعاشوراوکلارضڪربلا💔
#چہبگویمکہنشانازدلبیتابدهد...😞
.
.
.
[•🏴•] @asheghaneh_halal