eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
- - - 💚🍃 - - - #قرار_عاشقی هر جا دلے شڪست ، هر جا دلے گرفت ، اینجا بیاورید ... - - - 💚🍃 @asheghaneh_halal - - -
[• #آقامونه😌☝️ •] 😌)• آرامشی که میدهی‌ام 📖)• وقت خواندنت 👇)• مانند حالِ یافتۀ 😉)• چشمه‌ی بقاست ۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #شهریار|✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات📿 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(580)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🍁•° @Asheghaneh_Halal
[• #صبحونه 🌤•] 🌺)• چشمآنم از سر صُبح قدم ھاے تو را مےجويند ☺️•) من به گوشـه چشمے از جآنب شما اميـد بسته ام... #سلام‌آقاےمنـ💓 #صبحتون‌بخیر☀️🍃 [•♡•] @asheghaneh_halal
#همسفرانه تو غــزل خیــزترین °😍° مزرعــه احساســی °💕° به گــــل روی تــــو °🌹° از فاصــله ای دور ســلام °🙋° #یاسر_نوروزی_کما📌 #صبحت_بخیر_عشقِ‌من🍃❤️ 💍|♡ @Asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
[• #مجردانه♡•] موضوع: خواستگاری و مسایل مربوطه😜 #قسمت_دوم اگه راجبه #مهریه صحبت میکنید با طرف مق
[• ♡•] موضوع: و مسایل مربوطه برگرفته از سخنرانی استاد فرهنگ نکته اول اینکه اصلا از سوالات کلیشه ای استفاده نکنین:انگیزه شمااز ازدواج چیه؟به چه چیزی توزندگی اهمیت میدین؟ نکته دوم اینکه از همون جلسه اول موقع پرسیدن سوالات، به طرف مقابل بگید و گوشی تون رو روی ضبط صدا بزارین. چون ممکنه موقع تصمیم گیری نتونید پاسخ همه سوالات رو به یاد بیارین یا اگر بخواین بنویسین، خب طول میکشه و ممکنه بازم چیزی از قلمتون بیفته. پس صدا رو ضبط کنید و بعد در کمال آرامش گوش کنید. ۱_مسایلی که اززندگی شخصی و خانوادگی او برای ما مهمه:مثل اینکه رسم و رسومات شما چجوریه؟خانواده در تصمیمات شما چقدرکمکتون میکنن؟ ۲_سوالاتی که وقتی به اونها پاسخ بده،مامتوجه میشیم که ایا این فرد اهل رشد هست یا نه؟ : چه صفات و رفتارهایی رومیخواید در خودتون بیشتر کنید؟بزرگترین نقطه ضعفتون چیه؟ایا تاحالا فکرکردین که راه حل نهایی برای این نقطه ضعفتون چیه؟ ۴_سوالاتی که مارو بیشتر با روحیات و خلق و خوی ا.ن فرد اشنا میکنه: تاحالا باکسی دردودل کردین؟باکی؟چه چیزهایی شماروبهم میریزه؟حرف مردم براتون مهمه؟اهل مطالعه،فیلم،موسیقی،کتاب و....هستین؟چه موضوع و برنامه هایی؟خودتون رو مدیون چه کسانی میدونید؟ ۵_سوالاتی که درباره ی دوستانش هست: چندتادوست صمیمی دارین؟ملاکتون برای انتخاب دوست چیه؟برنامه ای برای بیرون رفتن بادوستاتون دارین؟کجامیرین؟چقدربرای دوستاتون وقت میزارید؟کاضرید برای دوست صمیمیتون هزینه کنید؟اگه ازدواج کنید،چقدربرای دوستاتون و دوست صمیمیتون وقت میزارید؟ ۶_سوالاتی در مورد فرزند دار شدن:بچه میخواید؟چندتا؟اگه همه بچه هاتون دختر یا پسر باشن،چیکارمبکنید؟دوسدارین اولین بچتون کِی به دنیا بیاد؟بلافاصله بعدعروسی یا چندسال بعد؟؟؟ خب دوستان،برای اینکه مطالب زیاد نشه و خسته نشید،ما چند قسمتش کردیم پس منتظر قسمت بعدیِ سوالات خاستگاری باشید😜😜 ... نوشته: مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
🌷 #چفیه 🌷 وقتےشماازاین‌وآن و لاجرم‌به‌گوشه‌ے‌اتاق‌پناه‌میبرید و‌اشڪ‌میریزید‌به‌خدا‌قسم‌اینجآ کربلا‌مےشود‌وبراۍ‌هریڪ‌ازغم‌هاے دلتان‌اینجـا‌تمام‌شهـدآ‌زار‌میزنند! #شهیدسیدعلمدار #شهادت‌یعنے‌صاف‌بری‌توبغل‌خدا •🕊• @Asheghaneh_halal
#ریحانه رفتار چادری ها یا فرمان خدا ؟ 🌀یک سری افراد مدعی اند : چادری ها از همه بدترند.😱😏 اما حجاب فقط چادر نیست .❌ جواب:📢 در هر قشری خوب و بد هست .👌🏻 اسلام ملاک است نه او که مدعی مسلمانی است .✅ بد بودن بعضی اعمال افراد چادری به حجاب آنها ربطی ندارد.❗️❌ خداوند متعال هرکس را متناسب با گناه او مجازات می کند.😰 مجازات بی حجابی سرجای خودش و مجازات با حجاب های گنهکار هم سرجای خودش .✋🏻 #ملاک_اطاعت_از_فرمان_خداست🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌꧁ℒℴνℯ🍃🌹• • • @Asheghaneh_halal
🍃🕊🍃 | 📿|ختم صلوات امروز 🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓ ❣| احمدجعفرنژاد 😔 ارسال تعـداد به آے دے😌👇 •🌷• @F_Delaram_313 تعداد صلواٺ ها •• ۲۳۸۷ •• هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇 |❤️| @asheghaneh_halal 🍃🕊🍃
- - - 🕗🍃 - - - #قرار_عاشقی 🍃•|گرچہ منزلگاه آهو دشٺ باشد بهتر اسٺ ☺️•|جاے آهو پیش شاه هشٺ باشد بهتر اسٺ 🙃•|مےروم مشهد ولے این بار لطفے ڪن بہ من 💗•|یڪ بلیطِ رفٺِ بےبرگشٺ باشد بهتر اسٺ #اقاجان‌میشه‌منم‌بیام‌مشهد... #اومدنی‌بدون‌برگشت💔 - - - 🕗🍃 @asheghaneh_halal - - -
°🐝| #نےنے_شو|🐝° ☹️] از بش هَبا آلوتَ اشتااااا آدم دلش نمیحواد بِله بیلون بِجَلده. 🙁] ببین حادِل شدم بلیم بیلون فَلی دوفتن بلای قولوه های حساس حطل ناچِ. 😜] بلیم شمال بیبینیم هبای اوندا شطوله. 😊] به دوست من تو شمال سربزن . از دیدنت خوشحال میشه😘 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_سی_و_هشت فاطمه همیشه فکر میکرد دخترایی که سهیل باهاشون میگرده حتما
💐•• 💚 دستهای فاطمه همچنان روی گوشش بود، انگار زمان ایستاده بود و هیچ صدایی نمیشنید، دلش میخواست همون طور بمونه، برای همیشه، دلش نمیخواست به خانم فدایی زاده و سهیل فکر کنه، به اتفاقات چند لحظه پیش، دلش نمیخواست چیزی بشنوه، چیزی حس کنه، آرامش میخواست حتی شده برای چند لحظه. سهیل منتظر به فاطمه نگاه میکرد، دلشوره بدی داشت، اشکهای فاطمه بدجور آزارش میداد ... فاطمه عشقش بود، در این حرفی نبود، اما کی می تونست بفهمه وقتی از کسی بخوان چیزی باشه که نیست، چه در خواست بزرگی کردن ... سهیل عاشق بود و به خاطر این عشقش حاضر شده بود سختی های زیادی رو تحمل کنه، و حالا وقتی دو سال تمام به خاطر قولی که به فاطمه داده بود دست از پا خطا نکرده بود اما باز هم این طور فاطمه رو سردرگم میدید کلافه تر میشد. دلش میخواست فاطمه حداقل به حرفش گوش بده، بهش فرصت بده تا براش توضیح بده... اما اشکهای آشکار فاطمه، اخمش، دستهای روی گوشش همش خبر از چیزی میداد که خیلی سهیل رو میترسوند... آروم دستهای یخ زده فاطمه رو توی دستهاش گرفت، میخواست حرفی بزنه، بگه که رابطش به شیدا خیلی وقته که تموم شده، بگه که شیدا فقط اومده که فاطمه رو ازش بگیره، دلش میخواست توضیح بده، بگه که زیر قولش نزده، اما شیدای شیطان صفت عهد بسته که با خاک یکسانش کنه،دلش میخواست مثل همیشه اون باشه که به دستهای فاطمه گرمی میده، و فاطمه باشه که با صبرش به سهیل اطمینان می ده، اما فاطمه که انگار دوباره به زندگی برگشته بود عصبانی از این حرکت سهیل با خشونت دستهای همسرش رو پس زد و از جاش بلند شد. چند لحظه ای ایستاد، به سهیل نگاه نمیکرد، آرزو میکرد که ای کاش میشد نمیدیدش، ای کاش الان اینجا جلوی من نبود، ای کاش می تونستم هیچ وقت نبینمش ....بالاخره تونست توانش رو دوباره جمع کنه و بدون توجه به سهیل رفت توی جمع بچه ها. سهیل درمونده دستی به موهاش کشید، کلافه گی از وجودش میبارید، دائم با خودش میگفت، آخه این جونور چی از جون من میخواد، چجوری به فاطمه ثابت کنم که من زیر قولایی که بهش دادم نزدم، ... نمی تونست تحلیل کنه، نمی تونست تصمیم بگیره، عصبانی از جاش بلند شد و دوری توی آشپزخونه زد، نگاهی به جمع بچه ها و فاطمه انداخت ،فاصله اونها از آشپزخونه زیاد نبود، اما احساس می کرد هزاران کیلومتر باهاشون فاصله داره، دلش اون فاصله رو نمی خواست، آهی کشید و بعد از چند لحظه به جمع بچه ها پیوست. اون شب پدر و مادر هر دو سعی کردند شب تولد دخترشون خراب نشه، عکس میگرفتند، دست میزدند ، میخندیدند، با علی و ریحانه و بقیه بچه ها شمع فوت کردند، اما کی میدونست تو دلشون چی میگذره؟ مخصوصا توی دل فاطمه، کی میدونست خندیدن با دل پرخون چقدر سخته... بعد از تموم شدن کارها و خوابیدن علی و ریحانه سهیل به بهونه رسوندن سها از خونه زد بیرون، تصمیم داشت اول سها رو برسونه و بعد بره سراغ شیدا، خیلی از دستش عصبانی بود، به طوری که مطمئن بود بلایی سرش میاره، فاطمه چیزی نگفت، در واقع دلش میخواست برای اولین بار توی عمرش سهیل رو نا دیده بگیره، سهیلی که زیر قولش زده بود. برای همین نه چیزی ازش پرسید و نه خواست چیزی بشنوه. ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••