[• #آقامونه😌☝️ •]
👇\• قبل از تو دلم
🌺/• گلي که نيکوست نداشت
😌\• همچون تو پدر
🌸\• که فاطمي خوست نداشت
😘\• از بــس که تو ماهي
💚/• پدرم سيد علي
☝️\• والله نمي شود
😉\• تو را دوست نداشت
۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید!
••چه تفاهم نابے داریم😉••
#سلامتے_امامخامنــهاے_صلوات📿
#شبنشینے_با_مقاممعظم_دلبرے😍
#نگاره(655)📸
#ڪپے⛔️🙏
°•🦋•° @Asheghaneh_Halal
🍃💜🍃
💜🍃
🍃
#ریحانه
بانــ•{🌺}•ــو
یادت بمــاند ؛
چــادُرت فقط☝️ براے رضاے
اوست و لا غیر…🚫
اگــــر چـــادُرے ڪـه به سر
انداختــه اے ،😇
خُـدایۍ ات نمۍڪُنــد ؛⭐️
نیــّتت را اصلاح ڪن...‼️
#نیتت_باید_قربةالیالله_باشه😊
@Asheghaneh_halal
🍃
💜🍃
🍃💜🍃
1_192788983.mp3
2.14M
[• #ویتامینه ღ •]
🎧 | حل مشکلات زندگی زناشویی و پیشگیری از طلاق
#دکترمجد
#الگوموناگهبشهحضرتمادروپدراختلافیدیگهنمیمونه☺️💚
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
🌼🍃
🍃
#طلبگی
✨خوشبحال کسانی که از گذشته
خودشان پشیمان نیستند
طوری زندگی کنید که وقتی عمر تمام شد و ملک الموت آمد ،
از گذشته خود پشیمان نباشید و افسوس گذشته را نخورید...✨
🌼🍃
🍃 @asheghaneh_halal
#همسفرانه
تمــامْ قـصه همـین بـود ⇦🤗
مْــن عــاشــق تــو ⇦💓
تـو عاشــق شــﮫــادت ⇦💚
تـو رفتـے برای ⇦🌱
عشـق بازی با خــدایْتْ ⇦ 😇
مـن ماندمـ و ⇦🤕
عشـق بازی با خاطـراتت ⇦💔
#عاشقانه های_شهدایی💕🌹
[💝:🍃] @Asheghaneh_halal
🍃🕊🍃
#چفیه | #خادمانه
📿|ختم صلوات امروز
🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓
❣| احسانفتحے
ارسال تعـداد #صلوات به آے دے😌👇
•🌷• @F_Delaram_313
تعداد صلواٺ ها
•• ۲۶۰۰ ••
هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇
|❤️| @asheghaneh_halal
🍃🕊🍃
🌸🍃
🍃
🍃
#خادمانه
🍃دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی💐
✨جهم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو
هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی💐
✨شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست
عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی💐
✨از نور تو یا کوثر! ـ. تا کور شود ابترـ
دارد دل پیغمبر چه ام ابیهایی!💐
✨مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه
منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی💐
✨معصومهای و عصمت از نام تو میجوشد
هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی💐
✨باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت
حالا که زمین دارد انسیه حورایی💐
✨آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر
آن روز تو میآییای جلوهی زیبایی!💐
✨هم دختر طاهایی هم همسر مولایی
قدر تو، ولی این نیست، اینست که زهرایی💐
✨گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم
هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی💐
✨در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر!
"ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی💐
#روزمادرمـبآرڪ💞
#السلامعلیڪیاامالمومنین
#یافاطمـہزهراسلاماللهعلیها
🌸🍃
🍃 @asheghaneh_halal
🍃
🎊••
#عیدانه
امــروز ✨|•
تمــامِ پسرهای فاطـمه(س)☺️|•
عیدی میدهنـد،😍|•
حسن اش بیــشتر💚|•
#صلیاللهعلیڪیافاطمه🌸
•🌼•@asheghaneh_halal •🌼•
🎊••
••🌸••
#عیدانه
مادرمـ🌼
من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم
زیر پاے تو آرزوهایے بود کہ از آن گذشتے به خاطر من ...💚
مادران عزیز روزتان مبارڪ😍
#بهشتدربرابرمهربانیاتکماستـ
•🌻• @asheghaneh_halal •🌻•
••🌸••
••💚••
#عیدانه
چِشم هایَت مادر☺️
به هر ڪه باز شود،
تضمینِ عاقبت بخیرےِ اوست...!✨
و چه زیبا نگاه میڪُنے،
به فرزندے ڪه صدایَت میزند🧡
#عیدڪممبروڪ🍃
#مادرهمہعالمتولدتمبارک😍
•🌼• @asheghaneh_halal •🌼•
••💚••
🌸••
#عیدانه
من از #مادر خود
تا به ابد ممنونمـ💜
که سپردهست مرا
دستِ اباعبدالله :)
#عیدتونمبارک😍
•💕• @asheghaneh_halal •💕•
🌸••
🍃👑••
#همسفرانه
خوشبـختے|••😍
تنہــا یڪ معنے دارد؛
.
.
.
.
در ڪنارِ تو بودن[••😌
🍃👑•• @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو|🐝°
👼{ عه عه اون شیلینیالو🍰
نباید بخولی عژیژم
حباسه منو پَلت میتُنی، شیلینی بخولی 🤔
پاسو بُلو پاسو
😕 [خب شیرینی برای اینه که بخوریم
من نخورم کی بخوره؟
☺️ { تامِلا مُسَخَصه، بنده
😐[ نیم وجب حاج خانم
#عیدڪممبروڪ💚🌸
#شبعیدےزیادشیرینینخورید🎂
#حاجخانومفسقلیابخورن😬
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_یازده -چون همین جوری یکهو نگفت بفرمایید بیرون، پاپوش درست کرد و
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_دوازده
این مدارک می تونه دخلت رو بیاره
-یعنی چی؟
-یعنی کسی با داشتن این مدارک میتونه زندگیتو نابود کنه ... چند روز نرو خونه و بیا خونه ما، مطمئنا حکم جلبت رو گرفتند.
سهیل دستی به موهاش کشید و گفت: همه این مدارک ساختگیه و یک پاپوشه... لعنت به اون زن...
کامران که با شنیدن اسم زن گوشاش تیز شده بود گفت: کدوم زن؟
-هیچی بابا، هیچی
-سهیل من اگه همه چیزو ندونم نمیتونم کمکت کنم
-یک زن مدیر عامل شرکتمونه که با من بده و می خواست هر جور شده بدبختم کنه که داره موفق میشه.
کامران ابرویی بالا انداخت و گفت: همین؟
سهیل کلافه گفت: آره همین، چطوری باید ثابت کنیم که این مدارک جعلیه؟
-جعلی نیست، امضای تو پاشه.
-اما من اونجا رو امضا نکردم
-آروم باش سهیل ... من باید بیشتر بررسی کنم ... سها کارگاهه زنگ میزنم بیاد خونه، تو فعلا برو خونه ما و تا وقتی که بهت نگفتم دورو بر خونه خودتون پیدات نشه، با فاطمه هم تماس بگیر و ماجرا رو بهش بگو ... ممکنه با حکم جلبت برن دم در خونتون، بهتره فاطمه خونه باشه، بگو بهشون بگه تو رفتی مسافرت.
-اگه بخوان خونه رو بگردن چی؟ فاطمه که تنهاست.
-اولا بعیده که بخوان بگردن، چون با حکم جلب فقط یک بار میشه خونه ای رو گشت و اونها این فرصتشون رو به همین راحتی از دست نمیدن، بعدم به فرض محال که بخوان بگردن، پلیس همراهشونه دیگه، نگران نباش... من پیگیر کارت میشم و تمام تلاشم رو برای تبرئت میکنم... اما...
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_دوازده این مدارک می تونه دخلت رو بیاره -یعنی چی؟ -یعن
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_سیزده
-اما چی؟
کامران سکوت کرد و باز هم به تماشای مدارک مشغول شد، سهیل کلافه گفت: خوب بگو اما چی؟
-نمیتونم الان نظری بدم، اما حدودا میتونم بگم دستم خیلی خالیه...
سهیل نفس تندی کشید و لیوان آب رو تا ته سر کشید...
+++
بسته ای که به دست محسن رسیده بود کمی نگرانش کرده بود، بی نام و نشون بود، معلوم بود چیزی که توشه نامه نیست، رو به مش رجب گفت: مرسی، می تونی بری
مش رجب هم بیرون رفت و در رو بست. با باز شدن در پاکت، یک نامه و یک سی دی بیرون افتاد، محسن نامه رو برداشت و شروع کرد به خوندن:
سلام آقای خانی
امیدوارم بعد از خوندن این نامه به خاطر حفظ آبروی من هم شده نامه رو از بین ببرید.
من شیدا فدایی زاده هستم. نمی تونستم رو در رو باهاتون صحبت کنم چون شرم وحیا مانع این کار میشد، بنابراین ترجیح دادم براتون نامه بنویسم. لطفا در مورد این نامه به هیچ کس علی الخصوص برادرم چیزی نگید.
من چند وقت پیش با مردی آشنا شدم به اسم سهیل نادی، ایشون به من ابراز علاقه کرد و من بی خبر از اینکه ایشون همسری دارند به عقدشون در اومدم، قرار بود قضیه جور دیگه ای پیش بره و بعد از مدتی با هم ازدواج کنیم ،اما بعد از مدت کوتاهی فهمیدم که این مرد یک شیاد بسیار حرفه ای است که با گول زدن دخترهای ساده ای مثل من به دنبال جمع آوری پول و ثروته، خدا رو شکر میکنم که این موضوع خیلی زود برملا شد و من از گردابی که گرفتارش شده بودم نجات پیدا کردم. این تنها بخشی از وجود اونه، اون یک کلاه برداره که از یک پروژه میلیونی که شرکت ما برعهده گرفته بود مبالغ زیادی اختلاس کرده و به جیب زده و خیلی چیزهای دیگه که مدارکش رو میتونید بعدا خودتون توی سی دی مشاهده کنید . البته امیدوارم اصل امانت داری رو رعایت کنید.
اما دلیل این که این موضوع رو به شما گفتم اینه که همسر آقای نادی توی کارگاه شما کار میکنند، امیدوار بودم شاید شما بتونید کمکش کنید، اون زن هم مثل همه زنهای دیگه اسیر دستهای اون مرد بی همه چیزه و جرات نداره اسمی از طلاق بیاره چون به شدت از شوهرش میترسه و ممکنه جون خودش و بچه هاش به خطر بیفتند، از طرفی برادر و پدری نداره و دست کمک من رو هم رد کرده، من می دونم در خواست بسیار زیادیه، اما با شناختی که من از شما دارم
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #ویتامینه ღ •]
🎥 | جملهای تاثیرگذار در زندگی!💞
🎙| دکتر شاهین فرهنگ
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
🍃💜🍃
💜🍃
🍃
#ریحانه
👈سرقفلی!🔐
📢با اصرار میخواست از طبقهی دومِ آسایشگاه به طبقهی اول منتقل شود. ☹
با تعجب گفتم: «به خاطر همین من رو از دزفول کشوندی تهران!»😒
گفت: «طبقهی دوم مشرف به خوابگاه دخترانه است. دوست ندارم در معرض گناه باشم».😞
وقتی خواستهاش را با مسئول آسایشگاه در میان گذاشتم ؛
نیش خندی😏 زد و با لحن خاصی گفت: «آسایشگاه بالا کُلی سرقفلی داره، ولی به روی چشم منتقلش میکنم پایین».✋️
#شهید_عباس_بابایی🕊🌷
#کتــاب_پرواز_تا_بینهایت، ص35📚
.
.
.
رسول خدا💚(صلی الله علیه و آله و سلم)
همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرو نهاده شود، چشمی که در راه خدا شب زنده دار باشد.
#بحـــارالانـــوار، ج101، ص35📖
@Asheghaneh_halal
🍃
💜🍃
🍃💜🍃
[• #خادمانه •]
سلاااام بر مــــــلت #عاشقانههاےحلال✌️✋
خداقوت✋✌️
ڪم ڪم داریم به لحظه نفس گیر
انتخـــاب #اصلحتــرین نزدیڪ میشویم.✌️☺️
سرعت نامزدها به حدے زیاد شده ڪه
شبیه دو #مارتون شده.😎
در همــین راستا👆👆👆
قراره مــا هم برای #انتخابات
بریـــم به سمت دو #مارتون اونم
از نوع رصدنماییــــش😉
امشب در خدمت استاد بزرگوار
#سیداحمدرضوے🔦 هستیم.😌
مـــــــوضوع: چرا رأے دهیم!!!!؟؟؟
ساعت : ۲۱:۱۵ ⏳
بـــا ما همراه باشید، ملت عاشقانه هاےحلال
بفرمــایید اینجا😄👇👇👇
🇮🇷| @Rasad_Nama
حــقایق را اینجا و با ما #رصـــد ڪنید👇🏻
🌐| @Asheghaneh_Halal
🍃👑
#همسفرانه
°☺️| مــن تَنـم
°😘|و مِــهر تُــــو
°😌|جـانِ مَنست
°🌌|مــن شــــــبم
°💚|و تُـــــو
°🌙|مَه تابانِ من
@asheghaneh_halal
👑🍃
°🐝| #نےنے_شو|🐝°
☺️ به چی فکر می کنی؟
🤔] دالم به این لیشتا فت میتُنم.
اژ بش ژیادناااا آدم با لیشت عَلید
اِشِباه میدیله.
☺️ شایدم به این که بری کاندیدا
بشی فکر می کنی؟؟
😎] نه دیده! اون و باید ابّل دُتُلای
علوم شیاشی بِدیلَم بَهد.
تاندیدا باید با سَباد باشه.
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
[• #خادمانه •]
.
.
⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ
📡 #پخش_زنده ٢۴ ساعته از مزار شهید
#حاج_قاسم_سلیمانے✌️🌹
🌐 برای مشاهده وارد لینڪ زیر شوید 👇
https://masaf.ir/live ✌️🏻
#بازنشر #صدقه_جاریه
#صلوات یادتون نره☺️✋
#اینداغسردنمےشود✋
#انتقامسخت✌️✌️✌️
⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀
•🍃•☝️•
🌹| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_سیزده -اما چی؟ کامران سکوت کرد و باز هم به تماشای مدارک مش
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_چهارده
مطمئنم هیچ وقت یک انسان مظلوم رو به حال خودش رها نمیکنید. من دلم برای اون دختر میسوزه پس دوستانه خواهش میکنم کمکش کنید.
اسم اون خانم فاطمه شاه حسینیه. تمام مدارکی رو که حرفهای من توی این نامه رو ثابت میکنه توی اون سی دی هست. میتونید مطمئن شید. امیدوارم من رو ببخشید. من شکست خورده ای ام که حال خانم شاه حسینی رو درک میکنم، پس خواهش میکنم کمکش کنید.
با تشکر از زحمات شما.
شیدا فدایی زاده
وقتی نامه تموم شد، محسن احساس کرد هیچی متوجه نشده، دوباره نامه رو خوند، سه بار، چهار بار، باز هم خوند ...
اما باورش نمیشد، فورا سی دی رو توی کامپیوتر گذاشت و مشغول تماشا شد، مدارک صیغه نامه، عکسهایی از ازدواج شیدا و سهیل، طلاق شیدا و فیلمها و عکسهای دیگه از سهیل و دختران دیگه هم توی سی دی بود...
محسن نمی تونست باور کنه، فشارش حسابی افتاده بود، فورا یک قند توی دهنش انداخت و برای بار هزارم نامه رو خوند. با خودش گفت: این دختر چی داره میگه، چطور همسر فاطمه میتونه همچین آدمی باشه؟ مگه ممکنه؟ .... چرا چیز عجیبی در رفتار فاطمه ندیده بود؟! حتما شوخی کرده ... نه ... ممکن نیست ... همش دروغه...
نامه رو پرت کرد روی میز و دوباره مشغول تماشای سی دی ها شد... وقتی به عکس فاطمه و سهیل و دو تا بچش رسید، عکس رو بزرگ کرد، خودش بود، همون مردی که توی بقیه عکسها بود ... یعنی خود فاطمه هم میدونه و دم نمیزنه؟!! چطور می تونه همچین مردی رو تحمل کنه ... من باید چیکار کنم ... چطور می تونم کمکش کنم؟ ... خدای من ... فکر میکردم خوشبخته ... اما...
محسن نمی تونست به همین راحتی قبول کنه که حرفهای فدایی زاده راست باشه، این دختر رو زیاد نمیشناخت، از ته دلش دعا میکرد حرفهاش اشتباه باشه... اما دلش میخواست هر جور که شده در موردش تحقیق کنه... شاید واقعا فاطمه نیاز به کمک داشته باشه!!!
شیدا که حمله همه جانبه خودش رو شروع کرده بود، با فرستادن این نامه و عکسهایی که تونسته بود از گذشته سهیل گیر بیاره قصد داشت محسن رو هم وارد زندگی فاطمه کنه، میخواست هر جور شده فاطمه رو هم از سهیل بگیره، میدونست از دست دادن پول و خونه و زندگی برای سهیل اونقدر سخت نیست که بفهمه فاطمه رو از دست داده ...
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_چهارده مطمئنم هیچ وقت یک انسان مظلوم رو به حال خودش رها نمیکنید
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_پانزده
شیدا فدایی زاده که نتیجه یک اشتباه سهیل بود، خوشحال بود و مصمم...
تحقیقات محسن نشون میداد مدارک توی سی دی درسته و سهیل نادی مورد اتهامه و شاکیانش با حکم جلب دنبالش میگردند، باورش خیلی سخت بود، با خودش فکر میکرد چطور فاطمه میتونه همه این قضایا رو بدونه و همچنان با این روحیه بیاد سر کار؟ توی این مدت که در حال تحقیق بود حسابی فاطمه زیر نظر داشتش ولی فاطمه مثل همیشه آروم و سر به زیر بود، هر روز سر وقت می اومد، با خواهر شوهرش مثل یک دوست صمیمی رفتار میکرد، موقع اذان اولین نفری بود که وارد نمازخونه میشد، با همه با مهربونی رفتار میکرد، لبخند از لبانش جدا نمیشد و ... مگه ممکن بود؟ این همه مشکلات و این همه بی خیالی؟!!!
نمیدونست باید چیکار کنه، دلش میخواست با فاطمه حرف بزنه، اما از این میترسید که غرور فاطمه شکسته بشه ،شاید چون خودش خواستگارش بوده، فاطمه میخواست جلوش نشون بده که زندگی خوبی داره، و وقتی اون بخواد بهش بفهمونه که میدونم زندگیت چقدر داغونه غرورش بشکنه ... نمیدونست ... اما باید کاری میکرد، برای همین شماره وکیلش رو گرفت و مشغول صحبت شد...
+++
دو هفته گذشته بود و کامران هنوز هم نتونسته بود حکم جلب سهیل رو باطل کنه، سهیل عین یک زندانی توی خونه سها بود و توی این مدت نه فاطمه رو دیده بود و نه بچه هاش، بهش خبر داده بودند که به شدت مراقب فاطمه اند تا هر طور شده جای سهیل رو پیدا کنند. بی تاب بود و نگران، بی تاب دیدن زن و بچش و نگران آینده زندگیش ،بالاخره فکری به ذهنش رسید و...
از طرف دیگه فاطمه دلش برای سهیل تنگ شده بود، نگران آینده زندگیش بود، خسته بود از تلفنهای تهدید آمیزی که هر روز بهش میشد و میگفت سهیل رو میکشه، نگران بچه هاش بود، تامین زندگیشون و آیندشون ... مطمئن بود راهی هست، اما چطور باید این مشکل رو حل میکردند؟! با وجود خستگی زیاد مشغول گردگیری اتاق شده بود تا شاید سرش گرم بشه و بتونه از این مشغولیت فکری رها بشه که دستش خورد به یک پاکت که زیر کشوی کمدش قایم شده بود، یادش نمی اومد پاکت چیه، بیرونش آورد و با دیدن اون سی دی های کذایی دوباره خاطره اون روز و اون تصاویر و اون فیلمها براش زنده شد ... قلبش لحظه ای تیر کشید، اون قدر درد تیرش زیاد بود که سی دی ها از دستش افتادند، روی زمین نشست و محکم به سینش چنگ زد، برای اولین بار بود که همچین دردی احساس میکرد... با خودش تکرار میکرد: نه فاطمه ... نذار چیزی از پا درت بیاره ... طاقت بیار... اما هیچ چیز سر جاش نیست ... هیچ چیز درست نیست ...
گریش گرفته بود، اشکهاش سرازیر شد و گفت: از هیچ چیز مطمئن نیستم ... نه سهیل ... نه زندگیم ... نه آیندم...
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••