من الحقیر الی رفقای فرهنگی✌️
ما همه با هم هستیم؟!
شیعه با این همه مبانی، فضای ۱۴۰۰ سالهای داشته که مذهب جعفری همیشه در تقیه بوده و روحیه فردگرایی حاکم بوده است.
ما وارد فضای حکومت اسلامی شدهایم، ولی هنوز نتوانسته خودمان را با فضا وفق بدهیم و روحیه مان هنوز در فضای غیبت است، لذا نگاه فعالان فرهنگی ما هنوز نگاه تمدن سازی نیست.
بلکه نگاه التقاطی، منجمد و تحجری به مبانی است و همین نحوهی تعامل ما الگوهای متفاوتی را شکل میدهد.
برای مثال فعالان فرهنگی قبل از انقلاب مهمترین سوالشان این بود که چه کار کنیم پیام ما به مردم برسد؟
یا در دههی ۶۰ که روحیهی مشارکت وجود داشت، از خود می پرسیدند چه کار کنیم مردم درگیر شوند؟
درواقع فضایی حاکم بود که میگفت: ما تکلیف داریم، باید شرکت کنیم و هر هزینه ای هم که دارد ما هستیم، این که خودمان هم صرفاً پیامی برسانیم کافی نیست، باید خود مردم را به نوعی به صحنه بکشانیم لذا دهه اول انقلاب در هر حوزهای که نگاه کنید مثلا کسبه، کارخانه ها، مستضعفین و… فعالیت فرهنگی وجود داشت.
اما امروز فوری ترین مسئلهی انقلاب چیست؟
جای ما کجاست؟
چقدر محصول و محتوا تولید کردیم؟
و اصلاً چه تناسبی میان کارهای انجام شده با بقیهی کارهای ما وجود دارد؟!
ما شدیدا به یک فضایی برای همافزایی نیاز داریم که بخشی از آن رسانهای است.
کار اصلی رسانه ها این است که همین سوالات اصلی را بگذارند جلوی آدمهای صاحب نظر و بگویند ناظر به این ها حرف بزنند.
باید دائم مرور کنیم، برای جبهه سازی به افرادی نیاز داریم که از آسمان نیامدهاند، اما دغدغهمند هستند و مسئولیت پذیر
که یقین دارم این دو ویژگی برای تاثیرگذاری کافیست
و البته معتقدیم این #تیم ها هستند که میتوانند تغییر و تحول ایجاد کنند نه #افراد
و چه خوش اقبال آنکس که بتواند در کنار افراد دغدغهمند حضور داشته باشد...
اساس کار، تربیت است که فراموش شده، گویا نسلهای پیشین فراموش کردهاند آدم سازی کنند و به همین دلیل فضای فرهنگی(فعالان فرهنگی ما)سفارشی کار میکند، و تبدیل شده به یک نسل هزینه ندادهی مرفه فرهنگی بیمسئولیت...
#اندیشه_مقاومتی
📲با یکدیگر #آشنا شویم:
@Ashena_ab
#فیلم_سینمایی 《حمال طلا》
🔖 داستان مردی که کارش حمل کردن طلا از کارگاه به طلافروشی است و روزی مورد سرقت قرار میگیرد...
دومین فیلم سینمایی تورج اصلانی که پیش از این در فیلمهای زیادی در مقام فیلمبردار و مدیر فیلمبرداری حضور داشته است.
ایده اولیه داستان توانایی همراه کردن مخاطب را دارد اما زمانی که فیلم به نیمه میرسد، مسیر خود را گم میکند و برای سرپا ماندن به هرچیز که در اطرافش باشد چنگ می زند!
هرچند که دغدغههای فیلم، دغدغههای روز جامعه هستند و به شکل مشخص با یکی از معضلات یعنی گران شدن ناگهانی قیمت طلا پیش میرود و در کنار آن معضلات دیگر طبقه کارگر را در پس زمینه خود میپروراند.
فیلمنامه ایراداتی دارد و به بدترین شکل ممکن به انتهای خط می رسد تا ضرب المثل « باد آورده را باد میبرد » را تداعی کند.
تمامی جوانب اجتماعی فیلم باورپذیرند، حداقل باورپذیرتر از فیلمهای این سالهای سینمای ایران و بازیِ بازیگران کم تعداد و ناآشنا نیز با اهداف فیلم همسو است.
البته که تلاش فیلمساز برای به هم زدن حال بیننده تمامی ندارد و باصحنه های مکرر و واژههای گوناگون، تهوع مخاطب را به حداکثر میرساند، فیلمسازی که علاقهمند به بدبخت کردن کاراکترهای خود است.
حمال طلا، پر از ایدههای ریز و درشت است که نیاز داشت با ایده بکرتری پایان بگیرد تا با فیلم کوبندهتری روبهرو بودیم، در نهایت فیلم حمال طلا یک فیلم قابل قبول بوده که نکات فنی را نیز رعایت کرده است.
✍ آقای خوشنویس
#هفت_خوان
🖇شما همراهان گرامی میتوانید نوشته های انتقادی خود را پیرامون آثار تولید شده در سینما و تلویزیون برای ما ارسال کنید که به اسم خودتان در #آشنا منتشر شود✌️
eitaa.com/Ashena_ab
#فیلم_سینمایی 《آبادان یازده۶۰》
🔖 رادیو آبادان با موج ۱۱۶۰ که در دوران جنگ نقش مهمی در اطلاعرسانی به عهده داشته تبدیل به سوژه فیلم مهرداد خوشبخت شده است. کارگردانی اصالتا آبادانی که در جدیدترین ساخته خود حکایت گردانندگان رادیو نفت ملی آبادان در روزهای جنگ را نقل میکند.
فیلم روایتگر روزهایی زرین در تاریخ ایران است که به برکت خون پاک رزمندگان دلیر ایران اسلامی برای همیشه در تاریخ پرافتخار این مرز و بوم ماندگار شد...
1160 فرکانس رادیو آبادان در سال های دفاع مقدس بوده است که اهالی شهر با شنیدن صدای آن به مقاومت شهر دلگرم و با اطلاعیههای آن برای پیکار با دشمن آماده میشدند.
«آبادان یازده شصت» با مهارت مهرداد خوشبخت قالبی کمتر دیده شده از جنگ است که بهجای خط مقدم به هنر و رسانه پرداخته و همین موضوع برای مخاطب جذابیت دارد.
فهرست بازیگران فیلم به مخاطب ثابت میکند که فیلمساز با کم ادعایی فیلم خود را جلوی دوربین برده است.
هرچند ضعف فیلم در شخصیت پردازی مشهود است و شخصیتها دارای خصیصه بارزی نیستند که مخاطب بتواند با آنها ارتباط برقرار کرده و سرنوشت آنها را دنبال کند.
فیلم تلاش زیادی کرده با استفاده از صدا وتصاویر ارشیوی، فضا را به روزهای جنگ نزدیک کند، تلاشی که ناموفق بوده و تاثیری چندانی روی ذهنیت مخاطب ایجاد نمیکند.
در پایان، فیلم دچار سرگشتگی روایت میان ماجرای رادیو آبادان و کوی ذوالفقاری میشود و نوشتار پایانی این تغییر رویکرد را تصدیق مینماید.
✍ آقای خوشنویس
#هفت_خوان
🖇شما همراهان گرامی میتوانید نوشته های انتقادی خود را پیرامون آثار تولید شده در سینما و تلویزیون برای ما ارسال کنید که به اسم خودتان در #آشنا منتشر شود✌️
eitaa.com/Ashena_ab
من الحقیر الی رفقای فرهنگی✌️
فعالان فرهنگی یا بچههای ریش دار؟!
امروزه انتظار از فعالان جبههی انقلاب این است بیش از هر زمان دیگری وسط میدان باشند و با دلایل پشت سر هم تلاش میشود تا ورود گستردهای به عرصهی مسایل اجتماعی صورت گیرد اما هیچ توجهی به آفات کار نیست...
اخیرا(بخوانید مدتهاست)شاهد پدیدهای خطرناک در #تشکیلات هستیم به اسم مدیران لحظهای!
این دسته از افراد به مبانی و ریشهها چندان کاری ندارند و معتقدند درصورت نیاز باید به صورت جهادی و با سَر رفت وسط میدان و کار را جمع کرد.
آنها برای حاکم کردن نظرشان، با شور و هیجان میروند وسط میدان و هیاهو راه میاندازند و جوّ جهاد میدهند و عقب ماندهها از قافلهی شور و هیاهوی خودشان را منفعل میکنند.
افراد عمیق و صاحبنظر را به بیعملی متهم میکنند و این باور را برای همه ایجاد میکنند که فقط آنها هستند که تن به جهاد میدهند و مابقی مشتی خس و خاشاکاند
آنها معمولاً شخصیت پرهیاهویی دارند،
همیشه طلبکارند، داعیهی پیشگامی و پرچمداری داشته و شتابزدهاند...
آنها زدن هر حرفی خلاف حرکت پرشور خود در میانهی راه را، اگر دلیل دیگری بر ردّش نیابند، متهم میکنند به موقعیتنشناسی و تلاش برای ناامید کردن جهادگران
افسوس که چارهای جز صبر نیست...
بهراستی که جبهه فرهنگی را فکرها میسازد و سالهاست دیگر تکروی پاسخگوی فعالیتهای فرهنگی نیست و تا جبهه نشویم در برابر تهاجم دشمن کاری از پیش نخواهیم برد
#اندیشه_مقاومتی
با یکدیگر #آشنا شویم:
@ashena_ab
من الحقیر الی رفقای فرهنگی✌️
شاخها را نشکنیم!
کار را زمین بگذاریم ولی برای رضای خدا، کار را زمین نزنیم...
مشکل عمده ما در گم شدن هدف است، جبهه فرهنگی باید به صورت مفهوم باشد تا به نتیجه برسد و نباید صرفا نگاه تشکیلاتی به آن داشته باشیم.
اساسا وقتی سخن از مفهوم جبهه فرهنگی میکنیم، یعنی همان مفهوم سازی از انقلاب نه آنچه که دارای ظاهر انقلابی است، ولی درعمل تهی است و قوام شخصیتی ندارد.
گاهی میبینیم دوستان خودمحور پیشفرضشان این است که قطعا کار را بهتر از دیگران میفهمند و این قدرت تفکر و خلاقیت را از نیروی کف میدان میگیرد.
لکن اگر کسی با مشی ما مشکل داشت آنرا سرکوب میکنیم...
ما غالباً به همدیگر بیتوجه هستیم و میخواهیم دیگران را ارشاد کنیم، مشکلات دیگران را برطرف کنیم اما خود تحمل نظرات مخالف و انتقادی را نداریم و دچار افراط و تفریط رفتاری در موضع گیری ها هستیم...
گاهی خیلی داغ و تند و تیزیم، که البته به اشتباه است
رحماء بینهم و اشداء علی الکفار
رفیق جان ما باید به دشمن تند و تیز باشیم نه با نیروهای خودی که ممکن است اشتباهاتی هم کرده باشد.
از یاد نبریم رسالت ما هماهنگ کردن جریانات در حال حرکت میباشد نه ساخت جبهه در برابر آنها...
مخاطب این مسائل خود من هم هستم.
#اندیشه_مقاومتی
با یکدیگر #آشنا شویم:
@ashena_ab
من الحقیر الی رفقای فرهنگی✌️
سازمان رزم درست و حسابي نداريم!!
کار روی زمین مانده بسیار است؛
افراد بالقوه توانمند هم زیاد است؛
افراد بالفعل توانمند هم زیاد است...
اما مشکل مدیریت و راهبری است، تشخیص دقیق اینکه چه کسی با چه توانایی و ویژگیهایی میتواند سکاندار کدام بخش شود و در این سکانداری قرار است چه کسانی همراه او باشند.
یک نیروی کار علاوه بر تواناییهایی که باعث شده است تا یک مسئولیت را قبول کند، نیاز به #آموزش ضمن خدمت هم دارد...
این اصل اساسی را همه میدانیم و میفهمیم
اما در عمل چیزی که اتفاق میافتد کاملا متفاوت است!
اکنون باید نگرانی اصلی اهالی جبهه فرهنگی، تبدیل شدن افراد به ماشین بیاستعداد و بیتوانی باشد که متوسط زمان کارآییاش شاید بیشتر از ده سال نیست و بعد از آن باید اوراق شود...
سختی #جنگ در این میدان، جمع شدن تمام دغدغههای فردی، خانوادگی، اجتماعی و علمی با هم است؛ محل بروز بحران مدیریت دقیقا همینجاست.
شهید حسن باقری میفرمود: نیروها باید #تشکیلاتی فکر کنند...
تعداد نفرات هر تيپ، گردان، گروهان و دسته را نوشت. با توپ و تانك غنيمتي هم گردان زرهي درست كرد.
ده دوازده تا گردان موجود، شد بيست تا تيپ...
ميگفت: «براي تازه واردهاي جنگ هم جزوهي آموزشي مي خواهيم. نيروها بايد تشكيلاتي فكر كنند. بسيجيهايي كه بر ميگردند شهر بايد گروهان و گردان هر مسجد رادرست كنند... اعزام مجددها هم بايد برگردند به يگان هاي خودشان، مثل مسافري كه برميگردد به خانهاش.»
#اندیشه_مقاومتی
با یکدیگر #آشنا شویم:
@ashena_ab
من الحقیر الی رفقای فرهنگی✌️
آیا خروجی مطلوب حاصل شده؟
همیشه در مجموعههای فرهنگی این سوالات پیش میآید که آیا کاری که انجام میشود درست است؟
این کار به نتیجه قابل قبولی منتهی میشود؟
بین انبوهی از مفاهیم، کدامیک اولویت دارد؟
به چه حوزههایی باید ورود کرد و چه حوزههایی را باید مسکوت گذاشت؟
استاد پناهیان بیان میکرد که: "خیلیها وقتی تنها زندگی میکنند، آدمهای خوبی هستند ولی در امتحانات اجتماعی آدم بدی میشوند. خیلیها در زندگی اجتماعی هم آدمهای خوبی هستند ولی در امتحانات تشکیلاتی که در جمع کاری پیش میآید، آدمهای بدی میشوند!"
به این چند خط توجه کنید:
اثر کار فرهنگی، صد درصد است و هیچ کار فرهنگیِ درست، بدون اثر نیست.
تاثیر هیچ سرمایهگذاریای مثل کار فرهنگی قطعی و نتیجهاش صددرصد نیست. اگر کار فرهنگی کمتاثیر باشد، بدانیم که ارکانش ناقص است و به میزان لازم انجام نگرفته است. باید عیب آن را یافت و اصلاح کرد.
این چنین کار بزرگ و گستردهای؛ پشتوانه، فکر و نظر بسیار محکمی لازم دارد. اگر این پشتوانه فکری و نظری را نداشتید این خطرها در کمین شماست. یک کار به شدت قوی و عمیق نظری و نرمافزاری حتما احتیاج دارید. به نظر من میرسد که این پشتوانه فکری و فرهنگی، بایست خیلی مورد اطمینان باشد. اگر نشد، دچار سطحی نگری میشوید، دچار انحراف میشوید. نه اینکه شما منحرف بشوید؛ تشکیلاتتان آفت انحراف پیدا خواهد کرد...
آفت سطحی نگری پیدا خواهد کرد، آفت تکرار پیدا خواهد کرد، احیانا آفت تحجرهای خطرناک پیدا خواهد کرد. (مقام معظم رهبری)
و سوال اصلی اینکه مشکل کجاست؟!
در جنگ اُحد وعده خداوند پیروزی جبهه حق بود و علیرغم کثرت و قدرت دشمن این امر محقق شد اما به سه دلیل پیروزی به شکست تبدیل شد...
فَشِلتُم(ضعف و تنبلی)
عَصَیتُم(نافرمانی از ولی)
تَنازَعتُم فی الامر(تفرقه)
اگر فرصت داشتید به این سه گزاره بیشتر فکر کنید...
#اندیشه_مقاومتی
با یکدیگر #آشنا شویم:
@ashena_ab
من الحقیر الی رفقای فرهنگی✌️
این خانه از پایبست ویران است!
امروز ما انبوهی از سؤال و مسأله است که جز به چارهجویی و یافتن راهحلهای تازه، گرهای از آن باز نمیشود...
پارهای از مسألهها به اصطلاح متأخراند و پیش از این مطرح نبودهاند، پس ناگزیر راهحل اینها جدید است و تازه
چگونگی تغییرات فردی، گروهی و یا اجتماعی، سؤالی است که همیشه از خود میپرسیم و به دنبال راهحل برای آن میگردیم.
بسیار شنیدهایم که «خانه از پای بند ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است»
فارغ از مقصود جناب سعدی در چند قرن پیش، ما مردم بسیاری از اوقات در مقابل سؤال به تغییر یا اصلاح، با افسوس میگوییم: خانه از پای بست ویران است! و مقصودمان هم روشن است: کاری نمیشود کرد...
اصلاح و تغییری ممکن نیست مگر به تخریب و از نو ساختن!
به روابط فردی و اجتماعیمان دقت کنید..
همه قبل و بعد مرز باریکی قرار دارند! مثلا با کسی تام و تمام دوست و همراهیم تا روزی که دشمن شویم و کینه جو!
خانههایمان همان است که بوده تا خرابشان کنیم و خانهی دیگری بسازیم!
چیزی فرای این مرز باریک برایمان تعریف نشده و همه چیز یا سفید است یا سیاه!
خانه از پای بست ویران است! یعنی تا خرابش نکنی درست نمیشود. پس تا زمانی که میتوانی با آن کنار بیا و یا اینکه بجنگ!
حال اما به روی دیگر این مفهوم هم دقت کنیم:
اوضاع خراب است و امیدی نیست. حوصله میخواهد و صبر بسیار تا بتوانی آشفته بازارت را اصلاح کنی(شما بخوانید پای بست را)
تازه اگر طاقت بیاوری و خسته نگردی از این همه رنج!
با همان نشاط و انگیزه سابق آرام و منظم شروع کن؛ شکلی تازه مبتنی بر هویت گذشته...
نه جنگ با گذشته
و نه تضاد با آن
آرام، منضبط و باحوصله
خواهی دید که صحنه تغییر کرد!
این راهحلی است که به من و شما برای تغییر و اصلاح یاد ندادهاند...
خانهتان را خراب نکنید، گوشه گوشهاش را آرام آرام تعمیر کنید.
#اندیشه_مقاومتی
با یکدیگر #آشنا شویم:
@ashena_ab
من الحقیر الی رفقای فرهنگی✌️
یک گام به پیش، چند گام به پس
دوستی میگفت در جبهه فرهنگی اکثریت عناصر شدهاند تدارکاتچی! مردان وارستهی بی جهت و کم اثر...
یکی از مهمترین دلایل ناکارآمدی عناصر جبهه فرهنگی، عدم ترسیم و التزام به آرایش منظم جهادی است.
مادامیکه تلاشی برای همافق کردن مردم با ولی جامعه صورت نگیرد، عملیاتهای فرهنگی با نگاه اقماری به مجموعهها طرحریزی شوند و شاهد اقدام جدی برای ارتقا انگیزه نیروها نباشیم، سخن گفتن از اتحاد اجتماعی و همبستگی فعالان فرهنگی صرفا یک شوخی مضحک است که همانند یک موج ما را به اینسو و آنسو میبرد...
هرچند معتقدیم نباید به خودرویی که در گردنه نفسگیری، نالهکنان بالا میرود، حرکتش کند است و مشکل دارد، سنگ بزنیم؛ چون اگر سنگ بزنید متوقف میشود لذا باید به آن خودرو کمک کنیم و هُلش بدهیم تا بالا برود.
اما ابزار این مجاهدت را چه شخص یا نهادی عهدهدار میشود!؟
مع الاسف به نظر میرسد که اهالی محترم جبهه نیز از همان دارایی فکری قلیل و مختصر خود که حاصل مباحثه بر بیانات حضرت آقاست استفادهای نمیکنند.
با فرض اینکه طبق معمول از جانب عدهای متهم گردم به تزریق ناامیدی اما از باب یادآوری و تذکر به خودم میگویم، جبهه سازی جز با هویت عمیق فکری و معرفتی، فعالیت تمام وقت و متمرکز و نیز تعامل و احیای نقش تنظیمگری محقق نخواهد شد.
من إنتظر أمراً تهیّأ له
هر كس كه منتظر وقوع امری باشد، خود را برای تحقّق آن آماده میكند.
#اندیشه_مقاومتی
با یکدیگر #آشنا شویم:
@ashena_ab
#فیلم_سینمایی 《خورشید》
🔖داستان فیلم حول محور کودک کاری به نام علی که توسط فردی به نام هاشم اجیر میشود تا گنج زیر یک آرامگاه را بیابد و تنها راه رسیدن به آن دفینه، آب انباری است که از زیر مدرسهی خورشید میگذرد.
خورشید بیشتر ساخته ذهن مجیدی برای نمادسازی از آسیبی اجتماعیست تا فیلمی کنکاشگر و تحقیقی از کودکان کار...
او در جدیدترین اثر خود تنها ژست دغدغهمندی به خود میگیرد. مسئلهای را نصفه و نیمه با داستانی از هم گسیخته شرح میدهد و بیننده را با بخشی از زندگیِ یک نوجوان کار آشنا میکند.
باید گفت حرفِ حسابِ فیلم خورشید نامشخص است و جوایزی که این اثر در جشنوارههای داخل و خارج گرفته دلیل بر این نمیشود که بخواهیم فیلم را یک اثر اجتماعی شاهکار قلمداد کنیم.
شاید مهمترین دستاورد فیلم خورشید را بتوان پدیدهای به اسم روح الله زمانی دانست؛ وی در زندگی واقعی نیز یک کودک کار بود که مجیدی توانسته استعدادهایش را شناسایی کرده و او را در مسیر بازیگری قرار دهد...
تماشاگر در خورشید با بچههایی سروکار دارد که هرکدام دارند بار زندگی خود و خانوادههایشان را بهدوش میکشند و تلاش میکنند زیر دست و پا له نشوند.
کُندی روایت، اصلیترین دلیلی است که تماشاگر را خسته میکند، بویژه در دقایق پایانی که همراه علی در تونل محبوس میشود.
در پایان فیلم خورشید از جنبهی فنی، اثری درجه یک است و روایتش را بهگونهای تعریف میکند که توی ذوق نمیزند و ترحم نمیگیرد.
✍ آقای خوشنویس
#هفت_خوان
🖇شما همراهان گرامی میتوانید نوشتههای انتقادی خود را پیرامون آثار تولید شده در سینما و تلویزیون برای ما ارسال کنید که به اسم خودتان در #آشنا منتشر شود✌️
eitaa.com/Ashena_ab
#فیلم_سینمایی《منصور》
🔖فیلم منصور نخستین تجربه سیاوش سرمدی در حیطه فیلم بلند داستانی است. او تجربه زیادی در ساخت مستند دارد و در این فیلم به زندگی شهید ستاری پرداخته است.
شهید ستاری به عنوان فرمانده نیروی هوایی نمیتواند هواپیماهای مورد نیاز نیروهای ایرانی را به جبهههای جنگ برساند و از این رو جنگ وارد یک بحران شده و رزمندهها و مردم ایران با فشار زیادی مواجه هستند.
منصور فیلم میدان جنگ نیست، فیلم پشت جبهه است. جنس رشادت و سلحشوری قهرمان این فیلم با دیگر فیلمهای جنگی فرق میکند.
از قهرمان این فیلم عمل محیرالعقولی سر نمیزند. او فقط در برابر مشکلات مقاومت میکند و با تکیه بر این مقاومت است که مشکلات را حل میکند.
در واقع منصور قصد دارد مدیرانی از جنس مردم به تصویر بکشد و از ستاری بعنوان تیپ بهره گیرد.
شخصیت قهرمان از اشکالات جدی در ساخت، توسعه و پردازش شخصیت رنج میبرد. مشخص نیست کارگردان قرار است روی کدام وجه از شخصیت ستاری تمرکز کند.
خانواده و اتفاقات جاری در زندگی فردی منصور بسیار دیر و ضعیف وارد داستان میشود بهنحوی که بهنظر میرسد بدون لطمه بر داستان میتوان آن را در تدوین بیرون کشید.
فیلمنامه و رویدادهای داستان که با تحقیقات و مطالعات انجام شده از کیفیت قابل قبولی برخوردار است اما شخصیتها از عهده کار خود برنیامدهاند.
در پایان انتخاب نادرست بازیگران و یکنواخت بودن روایت یک اثر صد دقیقهای، منصور را به فیلمی متوسط تبدیل کرده است.
✍ آقای خوشنویس
#هفت_خوان
🖇شما همراهان گرامی میتوانید نوشتههای انتقادی خود را پیرامون آثار تولید شده در سینما و تلویزیون برای ما ارسال کنید که به اسم خودتان در #آشنا منتشر شود✌️
eitaa.com/Ashena_ab
من الحقیر الی رفقای فرهنگی✌️
این نیرو جبهه ندارد!!
کار جمعی و گروهی منافع متعددی دارد که حتی زنبورها و مورچهها هم از آن بهره میبرند، آنها با تقسیم بار و تصمیمگیری از بروز اشتباه در کلونی جلوگیری میکنند؛ اما نکته مهم در این اجتماع چیست؟ هیچ کدامشان بیش از توان خود در کاری مشارکت نمیکند...
درحال حاضر مشکل اصلی در جمع شدن هاست...
در وضعیت موجود که فردگرایی در آن قویست، شبکه سازی بسیار سخت است. افراد تجربههای متعددی در ایجاد مجموعه، تشکلها، نشستهای هفتگی یا ماهیانه و... دارند که عموما با شکست مواجه شده است. این اتفاق اثرات سو ٔ بر ذهن فعالین گذاشته و سبب میشود افراد به شکلگیری شبکه فکر نکنند.
#جبهه_سازی مستلزم بازتعریفی جدید از الگوی کنار هم بودن است؛ ترکیب تجربیات و دانش برای گذر از مسئله ما به مسئله مردم و دست گذاشتن روی یک مسئله واقعی و به تعبیری صدای مردم شدن...
اگر توانستیم دامنه جبهه را گستردهتر و عمقش را بیشتر تصور کنیم، متوجه فعالیت بسیاری از افراد خواهیم شد که بدون دستور و خودجوش(از پایین به بالا) در تلاشاند اما نمیدانند کجای این جبهه قرار دارند...
استراتژی ما باید تعریف و تعیین نقش باشد، یعنی هرکسی در کجا قرار بگیرد... باید بگوییم همه باشند و نقش خود را قبول کنند.
مَا أَضْيَقَ الطُّرُقَ عَلَىٰ مَنْ لَمْ تَكُنْ دَلِيلَه
چه تنگ است راهها بر کسی که راهنمایش نباشی!
#اندیشه_مقاومتی
با یکدیگر #آشنا شویم:
@ashena_ab