eitaa logo
اسناد المصائب
3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
305 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
2⃣0⃣1⃣ وارد دارالعماره کوفه و مجلس عبیدالله بن زیاد شدند!👇 @AsnadolMasaeb
✅در این هنگام، به دستور عبیدالله کاروان اسراء را وارد دارالعماره کوفه کردند. مجلس مهیای ورود اسراست. زینب کبری(س) در حالی که زنان اهل بیت(ع) و زنان بعضی از اصحاب و خدمتکاران و کنیزان دور زینب کبری(س) حلقه زده بودند، وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شد. ابن زیاد توقع داشت بعد از این حادثه که به خیال خودش اینها را خرد کرده و تمام نیروهایش را گرفته است، دیگر باید اینها تسلیم شده باشند، فکر می کرد اکنون وقت خواهش و التماس است. شیخ مفید نقل می کند که؛ 📋《وَ أُدْخِلَ عِيَالُ الْحُسَيْنِ(ع) عَلَى ابْنِ زِيَادٍ فَدَخَلَتْ زَيْنَبُ أُخْتُ الْحُسَيْنِ(ع) فِي جُمْلَتِهِمْ مُتَنَكِّرَةً وَ عَلَيْهَا أَرْذَلُ ثِيَابِهَا فَمَضَتْ حَتَّى جَلَسَتْ نَاحِيَةً مِنَ الْقَصْرِ وَ حَفَّتْ بِهَا إِمَاؤُهَا》 ♦️هنگامی که اهل بیت امام حسین(ع) وارد کاخ ابن زیاد شدند، حضرت زینب(س) در حالی که پوشش و لباسهای کهنه و معمولی بر تن داشت بی اعتنا به ابن زیاد وارد کاخ  شد. به گوشه ای از کاخ رفته وکنیزان حضرت(س) دور تا دور حضرت(س) قرار داشتند. در این هنگام عبیدالله پرسید : 📋《مَنْ هَذِهِ الَّتِي انْحَازَتْ نَاحِيَةً وَ مَعَهَا نِسَاؤُهَا ؟》 ♦️این زن چه کسی است که از سایر اسراء جدا شده و دور تا دور او را کنیزانش فراگرفته است؟ کسی به او جواب نداد. سؤالش را تکرار کرد و باز هم کسی جواب نداد. دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت : 📋《هَذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)!》 ♦️این زینب دختر فاطمه(س) دختر رسول اکرم(ص) است. بعد از این که ابن زیاد، حضرت زینب(س) را شناخت، چنین گفت : 📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ وَ أَكْذَبَ أُحْدُوثَتَكُمْ》 ♦️شکر خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و افسانه شما را دروغ نمود. پس زینب کبری(س) در مقابل این زخم زبان چنین پاسخ داد : 📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِيراً وَ إِنَّمَا يَفْتَضِحُ‏ الْفَاسِقُ‏ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ》 ♦️ستایش خدای راست که ما را به وجود پیامبرش گرامی داشت و ما را از پلیدی پاک ساخت، به درستی که فاسق رسوا می شود و فاجر دروغ می گوید و او غیر از ماست و ستایش مخصوص خداست.(۱) به نقل از لهوف، ابن زیاد به اینجا که رسید، گفت : 《كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟》 ♦️رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟ زینب کبری(س) جواب داد : 📋《مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلًا! هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى‏ مَضاجِعِهِمْ‏ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ!》 ♦️من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاه‏هاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟ مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه! در این هنگام؛ ابن زياد از سخنان زينب کبری(س) خشمگين شد به گونه‏ اى كه گويى تصميم بر کشتن حضرت(س) گرفت. در این هنگام؛ عمرو بن حريث كه در مجلس حاضر بود به ابن زياد گفت : اين زنى بيش نيست، زن را نبايد به گفتارش مجازات كرد! ابن زياد به زينب(س) گفت : 📋《لَقَدْ شَفَى اللَّهُ قَلْبِي مِنْ طَاغِيَتِكِ الْحُسَيْنِ وَ الْعُصَاةِ الْمَرَدَةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكِ》 خداوند دل مرا با كشتن حسين گردنكش تو و افراد قانون شكن فاميلت، شفا بخشيد. زينب(س) فرمود : 📋《لَعَمْرِي لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلِي وَ قَطَعْتَ فَرْعِي وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِي فَإِنْ كَانَ هَذَا شَفَاكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ》 ♦️به جانم سوگند! بزرگ فاميل مرا كشتى، و شاخه‏ هاى مرا بريدى و ريشه مرا كندى، اگر شفاى دلت در اين است، باشد. و در ادامه فرمود : ولی من تعجّب مى‏ كنم از كسى كه با قتل امامانش، دلش را شفا مى‏ بخشد، و مى‏ داند كه فرداى قيامت، آنها از او انتقام مى‏ گيرند.(۲) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۱۱۶- ۱۱۵ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3⃣0⃣1⃣ عبیدالله بن زیاد با مجادله می کند!👇 @AsnadolMasaeb
✅عبیدالله بن زیاد پس از شکست از سخنان حضرت زینب(س) رو کرد به امام سجاد(ع) و پرسید : 📋《مَنْ أَنْتَ؟》 ♦️تو کیستی؟ 📋《أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️من علی بن حسینم! 📋《أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟》 ♦️ آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین را نکشت؟ 📋《قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ》 ♦️من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند. 📋《بَلِ اللَّهُ قَتَلَهُ》 ♦️بلکه او را خدا کشت. 📋《اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها》 ♦️خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند. در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت : آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟ در این هنگام، دستور داد : 📋《اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ》 ♦️او را ببرید و گردنش را بزنید. در اين هنگام حضرت زينب(س) خود را سپر امام سجّاد(ع) قرار داد و خطاب به ابن زياد، فرياد زد : 📋《يَا ابْنَ زِيَادٍ! حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا》 ♦️اى پسر زياد! آن همه از خون ما ريختى براى تو بس است. پس دست بر گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود : 📋《وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ‏ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ》 ♦️اگر قصد كشتن او را دارى، مرا نيز با او بكش. ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد(ع) صرف نظر كرد. و گفت : او را رها كنيد، به گمانم همان بيمارى و رنجورى او را بكشد.(۱) به نقل از لهوف آمده است که در اين هنگام امام سجّاد(ع) به زينب(س) رو كرد و فرمود : 📋《اُسْكُتِي يَا عَمَّةِ حَتَّى أُكَلِّمَهُ》 ♦️آرام باش عمه جان تا من سخن بگویم! سپس رو کرد به ابن زیاد و فرمود : 📋《أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي يَا ابْنَ زِيَادٍ؟ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ》 ♦️اى پسر زياد! آيا مرا از مرگ مى‏ ترسانى، مگر نمى‏ دانى كه كشته شدن براى ما يك كار عادى است، و شهادت مايه سربلندى ما مى‏ باشد. پس ابن زیاد با دیدن این همه صلابت و عزت، عقب نشینی کرد و آنگاه دستور داد، امام سجّاد(ع) و همراهانش را به خانه‏ اى كه در كنار مسجد اعظم كوفه بود بردند و در آنجا زندانى نمودند. زينب(س) براى اينكه مبادا بانوانى به ملاقات آنها بيايند و همين ملاقات موجب يك نوع شماتت و تحقير خاندان عصمت گردد فرمود : هيچ زن عرب نژاد حقّ ملاقات با ما را ندارد، جز كنيزان كه آنها نيز مانند ما اسيرى ديده‏ اند.(۲) همچنین در مجلس ابن زیاد، حضرت رباب(س) وقتی نگاهش به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بی‌تاب شد، و آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه‌سرایی کرد. 📋《وَاحُسَینَا! فَلَا نَسِیتُ حُسَینَاََ، اَقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاَعدَاءِ، غَادَروُهُ بِکَربَلَاء صَرِیعَاََ، لَا سَقَی اللهُ جَانِبَی کَربَلَاءَ》 ♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزه‌های دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است. در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۳) اشعاری دیگر از حضرت رباب(س) در این ایام نقل شده است که ایشان سروده هایی برای امام حسین(ع) گفته است. نظیر ؛ 📋《اِنَّ الَّذی کانَ نوُراً یُسْتَضاءُ بِهِ  بِکَرْبَلاءَ قَتیلٌ غَیْرُ مَدْفوُنٍ سِبْطَ النَّبِیِّ جَزاکَ اللَّهُ صالِحَةً  عَنَّا وَ جُنِّبْتَ خُسْرانَ الْمَوازینِ قَدْ کُنْتَ لی جَبَلاً صَعْباً اَلوُذُ بِهِ  وَ کُنْتَ تَصْحَبُنا بِالرَّحِمِ وَ الّدینِ مَنْ لِلْیَتامی وَ مَنْ لِلسَّائِلینَ وَ مَنْ  یَعْنی وَ یَأوی اِلَیْهِ کُلُ مِسْکینٍ وَ اللَّهِ لا اَبْتَغی صِهراً بِصِهْرِکُمْ  حَتَّی اُغَیَّبَ بَیْنَ الرَّمْلِ وَ الطّینِ》 ♦️حسین(ع) که نور پرفروغی بود، در کربلا شهید شده و بدون دفن افتاده است. ای فرزند پیامبر(ص)! خداوند از سوی ما جزای نیکت دهد، و از خُسران میزان دورت بدارد. حسین جان! تو برای من به منزله کوه محکمی بودی که به تو پناه می‏ آوردم، و در مصاحبت و رفتار با دین و مهربانی معاشرت می‏ کردی. بعد از این یتیمان و دردمندان به کجا پناه برند؟ و مستمندان و مسیکنان کدام دری را بکوبند؟ ای همسر عزیزم! تو آن چنان در دل من جای گرفته‏ ای که سوگند به خدا جز تو را رغبت نمی‏ کنم، و به غیر از حسین‏(ع) دل به کسی نبندم تا زیر خاک‏ها دفن شوم.(۴) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۳)شرح الاخبار ابن حیون، ج۳، ص۱۷۸ ۴)إحقاق الحق تستری، ج۳۳، ص۷۶۲ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4⃣0⃣1⃣روز دوازدهم محرم سال ۶۱ هجری، انتقال به زندان کوفه!👇 ✅شیخ صدوق می نویسد : 📋《اِبْنُ زِيَادٍ بِرَدِّهِمْ إِلَى اَلسِّجْنِ》 ♦️عبیدالله بن زیاد دستور داد تا اسرای کربلا را در زندان کوفه، زندانی کنند.(۱) پس او دستور داد امام سجاد(ع) را به غل و زنجیر ببندند و همراه با دیگر اسیران زندانی کنند. ابن زیاد نیز در طی نامه ای به مدینه و شام، خبر شهادت امام حسین(ع) را منتشر ساخت. 📚منبع : ۱)الأمالی شيخ صدوق، ص۲۳۰ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5⃣0⃣1⃣راس مطهر بر روی نیزه قرآن تلاوت می کند!👇 ✅شیخ مفید می‌نویسد : زید بن ارقم می گوید : 📋《مُرَّ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ وَ أَنَا فِي غُرْفَةٍ لِي فَلَمَّا حَاذَانِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ : [أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبَاً؟] فَقَفَّ وَ اللَّهِ شَعْرِي وَ نَادَيْتُ : رَأْسُكَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ!》 ♦️در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده امام حسین(ع) که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه سوره کهف را قرائت می‌فرمود : آیا خیال کرده که پیش‌آمد یاران کهف و رقیم از گزارشات ما شگفت‌آورتر است؟ به‌ خدا سوگند! به مجردی که این آیه را از آن سر بریده نورانی شنیدم، موی بر ‌اندامم راست شد و عرض کردم : به ‌خدا سوگند! سر بریده شما‌ ای فرزند رسول‌ خدا(ص)، شگفت‌ آورتر از پیش‌ آمد اصحاب کهف است.(۱) 📚منبع : ۱)الإرشاد شيخ المفيد، ج۲، ص۱۱۸ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در دو جا، جان را نجات داد!👇 1⃣مورد اول : در روز عاشورا، هنگامی که شمر بن ذی الجوشن وارد خیمه شد و قصد کشتن امام سجاد(ع) را داشت. ابن جوزی می نویسد : 📋《فَوَقَعَت عَلَيهِ زَینَبُ(س) وَ قَالَت : وَاللِه لَا يُقتَلُ حَتَّى اُقتَلَ! فَرَقَّ لَهَا وَ کَفَّ عَنهُ!》ن ♦️حضرت زینب کبری(س) چون از قصد شمر و یارانش مطلّع شد، امام(ع) را در آغوش کشید و فرمود : به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم! پس آنان منصرف شدند.(۱) 2⃣مورد دوم : وقتی کاروان اسراء درکوفه به مجلس عبیدالله بن زیاد وارد شدند، عبیدالله نیز دستور به کشتن امام سجّاد(ع) داد که زینب کبری(س) دست بر گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود : 📋《وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ‏ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ》 ♦️اگر قصد كشتن او را دارى، مرا نيز با او بكش. ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد(ع) صرف نظر كرد.(۲) 📚منابع : ۱)المنتظم فی التاریخ ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسناد المصائب
5⃣0⃣1⃣راس مطهر #امام_حسین_علیه_السلام بر روی نیزه قرآن تلاوت می کند!👇 ✅شیخ مفید می‌نویسد : زید بن ا
6⃣0⃣1⃣دفن شهدای کربلا! ✅بعد از شهادت امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحاب و یاران ایشان در دهم محرم، بدن های قطعه قطعه و خون آلود آنان بر زمین کربلا ماند. در منابع تاریخی، در روز و چگونگی دفن آن حضرت(ع) و دیگر شهدای کربلا، میان مورخان اختلافاتی وجود دارد. عده‌ای روز یازدهم را روز دفن شهدای کربلا می دانند. و برخی دیگر هم روز سیزدهم محرم را زمان دفن شهدای کربلا بیان کرده‌اند.👇 @AsnadolMasaeb
1⃣قائلین به یازدهم محرم :👇 روز یازدهم بیشترین قائل را دارد و نزد مورخین شیعه و اهل سنت شهرت دارد. 👤طبری(متوفی سال۳۱۰ق) : 📋《وَ دَفَنَ الْحُسَيْنَ(ع) وَ أَصْحَابَهُ أَهلُ الغَاضِرِيَّةِ مِن بِنِي أَسَدِِ بَعدَ مَا قَتَلُوا بِيَومِِ》 ♦️اهل غاضریه از قبیله بنی اسد، یک روز بعد از واقعه عاشورا در روز [یازدهم محرم] امام حسین(ع) و دیگر شهدا را دفن کردند.(۱) 👤شیخ مفید(متوفی سال۴۱۳ق) : 📋《لَمَّا رَحَلَ اِبْنُ سَعْدٍ خَرَجَ قَوْمٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ كَانُوا نُزُولاً بِالْغَاضِرِيَّةِ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ أَصْحَابِهِ فَصَلَّوْا عَلَيْهِمْ وَ دَفَنُوا اَلْحُسَيْنَ(ع) حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ وَ دَفَنُوا اِبْنَهُ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ اَلْأَصْغَرَ عِنْدَ رِجْلَيْهِ وَ حَفَرُوا لِلشُّهَدَاءِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابِهِ اَلَّذِينَ صُرِعُوا حَوْلَهُ مِمَّا يَلِي رِجْلَيِ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ جَمَعُوهُمْ فَدَفَنُوهُمْ جَمِيعاً مَعاً وَ دَفَنُوا اَلْعَبَّاسَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) فِي مَوْضِعِهِ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ عَلَى طَرِيقِ اَلْغَاضِرِيَّةِ حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ》 ♦️وقتی ابن سعد از کربلا حرکت کرد، عده ای از بنی اسد که ساکن غاضریه بودند، خود را به پیکر امام حسین(ع) و دیگر شهدا رساندند؛ بر آنها نماز گزاردند و حضرت علی اکبر(ع) و حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) را در جایی که اکنون قبر اوست، به خاک سپردند.(۲)ن 👤ابن شهر آشوب(متوفی سال۵۸۸ق) : 📋《وَ دَفَنَ‏ جُثَثَهُمْ‏ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ》 ♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی ‌اسد پیکرهاى امام حسین(ع) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند.(۳) 👤سید بن طاووس(متوفی۶۶۴ق) : 📋《وَ لَمَّا اِنْفَصَلَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ عَنْ كَرْبَلاَءَ خَرَجَ قَوْمٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ فَصَلَّوْا عَلَى تِلْكَ اَلْجُثَثِ اَلطَّوَاهِرِ اَلْمُرَمَّلَةِ بِالدِّمَاءِ وَ دَفَنُوهَا عَلَى مَا هِيَ اَلْآنَ عَلَيْهِ》  ♦️زمانی که عمر بن سعد از کربلا خارج شد، قومی از قبیله بنی اسد بر اجساد مطهر که به خون آغشته شده بودند، نماز خواندند و در محل کنونی دفن کردند.(۴) 👤عماد الدین طبری(متوفی قرن هفتم) : 📋《لَمَّا غَادَرَ اِبنُ سَعدِِ كَربَلاءَ نَهَضَ جَمَاعَةُ مِن بِنِي أَسَدِِ كَانُوا نُزُولاً هُنَاكَ وَ أَقبَلُوا إِلَى كَربَلاءَ وَ دَفَنُوهُ》 ♦️هرگاه ابن سعد از کربلا رفت، بلافاصله جماعتی از بنی اسد که در آنجا ساکن بودند، در کربلا فرود آمدند و شهداء را دفن کردند.(۵) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 2⃣قائلین به سیزدهم محرم :👇 👤مقرم(متوفی ۱۳۹۱ق) : 📋《وَ فِي اليَومِ الثَالِثِ عَشَرَ مِن المُحَرَّمِ أَقبَلَ زَينُ العَابِدِينَ(ع) لِدَفنِ أَبِيهِ الشَهِيدِ》 ♦️امام سجاد(ع) در روز سیزدهم محرم، برای دفن پدر شهیدش به کربلا آمد.(۶) ✍نقل است روزی على بن ابی حمزه نزد امام رضا(ع) در مورد تدفین و تکفین امام موسی کاظم(ع) سوالی پرسید که این امور را در حق ایشان چه کسی بر عهده گرفت؟ و امام رضا(ع) برای اثبات این امر به دفن امام حسین(ع) توسط امام سجاد(ع) استدلال کردند علی ابی حمزه گفت : 📋《إِنَّا رُوِّينَا عَنْ آبَائِكَ أَنَّ اَلْإِمَامَ لاَ يَلِي أَمْرَهُ إِلاَّ إِمَامٌ مِثْلُهُ》 ♦️براى ما از پدرانت روايت شده كه كار تكفین و تدفین امام را جز امامى مانند خود او بر عهده نمى گيرد! امام رضا(ع) فرمود : 📋《فَأَخْبِرْنِي عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) كَانَ إِمَاماً أَوْ كَانَ غَيْرَ إِمَامٍ؟》 ♦️پس مرا از حسين بن على(ع) خبر بده كه امام بود يا نبود؟ ابی حمزه گفت : امام بود! امام رضا(ع) فرمود : پس چه كسى اين كارها را برايش به عهده گرفت؟ ابی حمزه گفت : على بن حسين(ع)! امام(ع) فرمود :على بن حسين(ع) كجا بود؟ ابی حمزه جواب داد : در كوفه در دست عبيدالله بن زياد، زندانى بود؛ امّا بدون آن كه بدانند، بيرون آمد و كارهاى پدرش را به انجام رسانْد و سپس باز گشت. امام رضا(ع) به او فرمود : 📋《إِنَّ اَلَّذِي أَمْكَنَ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ(ع) أَنْ يَأْتِيَ كَرْبَلاَءَ فَيَلِيَ أَمْرَ أَبِيهِ فَهُوَ يُمْكِنُ صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ أَنْ يَأْتِيَ بَغْدَادَ فَيَلِيَ أَمْرَ أَبِيهِ ثُمَّ يَنْصَرِفَ، وَ لَيْسَ فِي حَبْسٍ وَ لاَ فِي إِسَارٍ》 ♦️اگر على بن الحسين(ع) چنين امكانى داشت كه به كربلا بيايد و كارهاى پدرش را به انجام برسانَد، صاحب كنونى اين امر امامت هم مى تواند به بغداد برود و كارهاى پدرش را به انجام برساند و سپس بازگردد، در حالى كه در زندان و اسارت هم نيست.(۷) 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۵ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۴ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۲ ۴)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۲ ۵)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۳۵۶ ۶)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۱۹  ۷)اختیار معرفة الرجال[رجال الکشی]، ص۴۶۳   @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜اختلاف نظر در شهادت :👇 @AsnadolMasaeb
📚سال شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟ 1⃣نظریه اول:[سال۹۴ ه.قمری] «فَإِنَّهُ مَاتَ فِي سَنَةِ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ» 👥قائلین : ۱)شیخ مفید(متوفی سال۴۱۳ق)(۱) ۲)شیخ طوسی(متوفی سال۴۶۰ق)(۲) ۳)ابن اثیر(متوفی سال۶۳۰ق)(۳) ۴)اربلی(متوفی سال۶۹۳)(۴) ۵)علامه مجلسی(متوفی سال۱۱۱۰ق)(۵) 2⃣نظریه دوم:[سال ۹۵ ه.قمری] «مَاتَ فِي سَنَةِ خَمْسٍ وَ تِسْعِينَ» 👥قائلین : ۱)شیخ کلینی(متوفی سال۳۲۹ق‌)(۶) ۲)مسعودی(متوفی قرن چهارم)(۷) 📚روز شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟ دو نقل مشهور در میان سایر نقلهای دیگر! 1⃣نظریه اول : [۱۲ محرم] «فِي ثَانِی عَشَرَ اَلْمُحَرَّمِ» 👥قائل : ۱)شیخ طبرسی(متوفی سال۵۴۸ق)(۸) 2⃣نظریه دوم : [۲۵ محرم] «فِي خَمْسَةَ وَ عِشْرِينَ اَلْمُحَرَّمِ» 👥قائلین : ۱)اربلی(متوفی سال۶۹۳ق)(۹) ۲)کفعمی(متوفی سال۹۰۵ ق)(۱۰) ۳)شیخ طوسی(متوفی سال۴۶۰ق)(۱۱) ۴)سید محسن امین(متوفی سال ۱۳۷۱ق‌)(۱۲) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۹ ۲)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷ ۳)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۲۳۸ ۴)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۲۹۴ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۶، ص۱۵۱ ۶)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۶۸ ۷)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۱۶۰ ۸)اعلام الوری طبرسی، ص۲۵۶ ۹)کشف الغمه اربلی، ج۲، ص۲۹۴ ۱۰)المصباح کفعمی، ص۵۰۹ ۱۱)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷ ۱۲)اعیان الشیعه مرحوم امین، ج۱، ص۶۲۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 1⃣6⃣1⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِىَّ بنِ الْحُسَیْنِ(علیهما السلام) یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ》🔶🔸 ✅کاوران اسرای اهل بیت(علیهم السلام) بعد از طی مسیر طولانی و پرمشقّت از کوفه تا شام، بعد از عبور از منازلی، به دمشق، پایتخت شام و مرکز خلافت بنی امیه، رسیدند. و آنچه در تاریخ آمده اینکه؛ 📋《وَفِی أوَّلِ صَفَرٍ اُدخِلَ رَأسُ الحُسَينِ(ع) إلى دِمَشقَ، وهُوَ عيدٌ عِندَ بَني اُمَيَّةَ》 ♦️در روز اوّل صفر، سر مبارک امام حسين(ع) به دمشق، وارد شد و آن روز، نزد بنى اميّه، عيد بود.(۱) 📋《فَوَقَفُوهُم عَن الدُخُولِ ثَلاثَه أَیّامِ وحَبَسُوُهُم هُناکَ، حَتّى تَتَوفّر زینَهُ الشامِ وتَزویقُها بِالحَلیِّ والحُلَلِ والحَریرِ والدِّیباجِ والفِضَّهِ والذَهَبِ وأنواعِ الجَواهِرِ عَلى صَفِه لَم یَر الراؤُوُن مِثلَها لا قَبلَ ذلکَ الیَومِ وَلا بَعدَه》 ♦️اهل بیت(ع) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، و آنها را در آنجا به بند کشیدند. در این حین شهر را به بهترین شکل زیور بستند، به گونه‌ای كه چشمی مثل آن را ندیده بود. 📋《ثُمَّ خَرَجَ الرِجَالُ والنِسَاءُ، والأَصَاغِرُ والأَکابِرُ، والوُزَرَاءُ وَالأُمَرَاءُ، وَالیَهُودُ وَالمَجُوسُ والنَصَارَى وسَائرُ المِلَلِ، إلَى التَفرُّجِ ومَعَهُم الطُّبُولُ وَالدُّفُوفُ وَالبُوقَاتُ وَالمَزامِیرُ، وَسَائِرُ آلَاتِ اللَهوِ والطَرَبِ، وقَد کَحَّلُوا العُیُونَ، وخَضَبَوا الأَیدِی، وَلَبسُوا أَفخرَ المَلابِسِ، وتَزیَّنُوا أَحسَنَ الزِّینَه، وَلَم یَرَ الرَاؤوَن أَشَدَّ اَحتِفَالاً وَلَا أَکثَرَ اجتِمَاعَاً مِنهُ، حَتَّى کَأنَّ النَاسَ کُلَّهُم حُشِرُوا جَمِیعَاً فِی صَعیِدِ دِمَشقَ》 ♦️سپس زنان و مردان شامی، بزرگ و کوچکشان، وزیران و امیران، یهودیان و مسیحیان، برای دیدن اسراء از خانه هایشان خارج شدند، در حالی آلات غناء از جمله دف و طبل و بوق و دهل به همراه داشتند. جامه ی نو و فاخر پوشیده و خود را به کُحل و خضاب آراسته بودند و به بهترین شکل تزیین کرده بودند در حالی كه چشمی مثل آن روز شام را شلوغ و پر ازدحام ندیده بود.(۲) 📋《قَد عَلَّقُوُا السُّتُورَ وَالحُجُبَ وَالدِّيبَاجَ وَ هُم فَرِحُونَ مُستَبشِرُونَ وَعِندَهُم نِسَاءُ یَلعَبنَ بِالدُفُوفِ والطُبُولِ》 ♦️اهل شام هر آنچه که باعث زینت می شد را به خود آویخته بودند و در بین آنها زنانی مشاهده می شد که با دف و طبل مشغول رقّاصی بودند و شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور است.(۳) بساط شراب گستراندند و همگی در معابر با طبل و شیپور به استقبال اسراء رفتند و به هم دیگر این روز را تبریک می گفتند. جارچیان اسراء را خارجی می خواندند. ابتدا اسرای کربلا، در بازار دمشق، گردانده شدند و در این میان، چه بی حرمتی ها که به خاندان اهل بیت(ع)، صورت نگرفت. سپس اسراء را وارد مجلس یزید کردند. 🏴امام صادق(علیه السّلام) در این باره می فرماید : 📋《لَمَّا أُدْخِلَ‏ رَأْسُ‏ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) عَلَى يَزِيدَ لَعَنَهُ اللهُ وَ أُدْخِلَ عَلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) وَ بَنَاتُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّداً مَغْلُولًا》 ♦️وقتی که سر مبارک امام حسین(ع) را وارد مجلس یزید کردند، در این هنگام امام سجاد(ع) به همراه دختران امیرالمومنین(ع) نیز وارد مجلس کردند، در حالی که دست و گردن و بازوی جد اسیرم، در غل بسته بود.(۴) 📋《..أجسادُهُم مُجَرَّدَةً، وثِيابُهُم مُرَمَّلَةً، وخُدودُهُم مُعَفَّرَةً》 ♦️در حالیکه، پیکرهای شهدای کاروان امام حسین(ع)، برهنه، با لباس های خونین و صورت های خاک آلود بودند.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای شام، کربلای تو یا زین العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین در بین خنده و کف و شادی گریستند زنجیرها برای تو یا زین العابدین در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد دست گره گشای تو یا زین العابدین تا حشر انقلاب حسین است سربلند در پای خطبه های تو یا زین العابدین در کوچه های شام فقط سنگ های بام بودند آشنای تو یا زین العابدین 👤سازگار 📚منابع : ۱)المصباح کفهمی، ص۵۱۰ ۲)حیاه الإمام الحسین(ع) قُرشی، ج۳، ص۳۶۹ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۲۷ ۴)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳ ۵)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۶۰ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ماجرای شعر فرزدق در مدح و خشم هشام!👇 @AsnadolMasaeb
✅ابن کثیر می نویسد : 📋«أَنَّ هِشَامَ بْنَ عَبْدِ الْمَلِكِ حَجَّ فِي خِلَافَةِ أَبِيهِ أَوْ أَخِيهِ الْوَلِيدِ فَطَافَ بِالْبَيْتِ، فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يَسْتَلِمَ الْحَجَرَ لَمْ يَتَمَكَّنْ حَتَّى نُصِبَ لَهُ مِنْبَرٌ، فَاسْتَلَمَ وَجَلَسَ عَلَيْهِ، وَقَامَ أَهْلُ الشَّامِ حَوْلَهُ» ♦️هشام بن عبدالملک در زمان حکومت برادرش ولید بن عبدالملک اموى به قصد حج، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجدالحرام گذاشت. وقتی به منظور استلام حجرالاسود به نزدیک کعبه رسید، فشار جمعیت میان او و حطیم حائل شد، ناگزیر عقب نشینی کرد و بر منبرى که براى وى نصب کردند، به انتظار کاهش ازدحام جمعیت نشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشاى مطاف پرداختند. 📋«فَبَيْنَمَا هُوَ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) فَلَمَّا دَنَا مِنَ الْحَجَرِ لِيَسْتَلِمَهُ تَنَحَّى عَنْهُ النَّاسُ إِجْلَالًا لَهُ وَهِيبَةً وَاحْتِرَامًا، وَهُوَ فِي بِزَّةٍ حَسَنَةٍ، وَشَكْلٍ مَلِيحٍ» ♦️در این هنگام حضرت على بن الحسین(ع) که سیمایش از همگان زیباتر و جامه‌هایش از همگان پاکیزه‌تر و شمیم نسیمش از همه طواف کنندگان دلپذیرتر بود، از افق مسجد درخشید و به مطاف آمد و چون به نزدیک حجرالاسود رسید؛ موج جمعیت دربرابر هیبت و عظمتش کنار رفتند و منطقه استلام را در برابرش خالى از ازدحام کرد، تا به آسانى دست به حجرالاسود رساند و به طواف پرداخت. تماشاى این منظره موجى از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبدالملک برانگیخت و در همین حال که آتش کینه در درونش زبانه می‌کشید، یکى از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنى آمیخته به حیرت گفت : این کیست که تمام جمعیت به تجلیل و تکریم او پرداختند و صحنه مطاف براى او خلوت گردید؟ هشام با آن که شخصیت امام(ع) را نیک می‌شناخت، اما از شدت کینه و حسد و از بیم آن که درباریانش به او مایل شوند و تحت تأثیر مقام و کلامش قرار گیرند، خود را به نادانى زد و در جواب مرد شامى گفت : او را نمی‌شناسم. در این هنگام روح حساس ابوفراس (فرزدق) از این تجاهل و حق کشى سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموى بود، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درنده‌خویى آن امیر مغرور خودکامه بر جان خود بیندیشد، رو به مرد شامى کرد و گفت : اگر خواهى تا شخصیت او را بشناسى از من بپرس، من او را نیک می‌شناسم. آن گاه فرزدق در لحظه‌اى از لحظات تجلى ایمان و معراج روح، قصیده جاویدان خود را که از الهام وجدان بیدارش مایه می‌گرفت، با حماسه‌هاى افروخته و آهنگى پرشور سیل‌آسا بر زبان راند و گفت : 📋«هَذَا الَّذِي تَعْرِفُ الْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ وَالْبَيْتُ يَعْرِفُهُ وَالْحِلُّ وَالْحَرَمُ هَذَا ابْنُ خَيْرِ عِبَادِ اللَّهِ كُلِّهِمُ هَذَا التَّقِيُّ النَّقِيُّ الطَّاهِرُ الْعَلَمُ إِذَا رَأَتْهُ قُرَيْشٌ قَالَ قَائِلُهَا إِلَى مَكَارِمِ هَذَا يَنْتَهِي الْكَرَمُ يُنْمَى إِلَى ذُرْوَةِ الْعِزِّ الَّتِي قَصُرَتْ عَنْ نَيْلِهَا عَرَبُ الْإِسْلَامِ وَالْعَجَمُ يَكَادُ يُمْسِكُهُ عِرْفَانَ رَاحَتِهِ رُكْنُ الْحَطِيمِ إِذَا مَا جَاءَ يَسْتَلِمُ يُغْضِي حَيَاءً وَيُغْضَى مِنْ مَهَابَتِهِ فَمَا يُكَلَّمُ إِلَّا حِينَ يَبْتَسِمُ بِكَفِّهِ خَيْزُرَانٌ رِيحُهَا عَبِقٌ مِنْ كَفِّ أَرْوَعَ فِي عِرْنِينِهِ شَمَمُ مُشْتَقَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ نَبْعَتُهُ طَابَتْ عَنَاصِرُهَا وَالْخِيمُ وَالشِّيَمُ يَنْجَابُ نُورُ الْهُدَى مِنْ نُورِ غُرَّتِهِ كَالشَّمْسِ يَنْجَابُ عَنْ إِشْرَاقِهَا الْقَتَمُ حَمَّالُ أَثْقَالِ أَقْوَامٍ إِذَا فُدِحُوَا حُلْوُ الشَّمَائِلِ تَحْلُو عِنْدَهُ نَعَمُ هَذَا ابْنُ فَاطِمَةٍ إِنْ كُنْتَ جَاهِلَه بِجَدِّهِ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ قَدْ خُتِمُوا اللَّهُ فَضَّلَهُ قِدْمًا وَشَرَّفَهُ جَرَى بِذَاكَ لَهُ فِي لَوْحِهِ الْقَلَمُ مَنْ جَدُّهُ دَانَ فَضْلُ الْأَنْبِيَاءِ لَهُ وَفَضْلُ أُمَّتِهِ دَانَتْ لَهَا الْأُمَمُ عَمَّ الْبَرِّيَّةَ بِالْإِحْسَانِ فَانْقَشَعَتْ عَنْهَا الْغَيَابَةُ وَالْإِمْلَاقُ وَالظُّلَمُ كِلْتَا يَدَيْهِ غِيَاثٌ عَمَّ نَفْعُهُمَا يَسْتَوْكِفَانِ وَلَا يَعْرُوهُمَا الْعَدَمُ..» وقتى قصیده فرزدق به پایان رسید، هشام مانند کسى که از خوابى گران بیدار شده باشد، خشمگین و آشفته به فرزدق گفت : چرا چنین شعرى تاکنون در مدح ما نسروده‌اى؟ فرزدق گفت : جدّى بمانند جدّ او و پدرى همشأن پدر او و مادرى پاکیزه گوهر مانند مادر او بیاور تا تو را نیز مانند او بستایم. هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوایز حذف کنند و او را در سرزمین عسفان میان مکه و مدینه به بند و زندان کشند.(۱) 📚منبع : ۱)البداية والنهاية ابن كثير، ج۸، ص۲۲۷ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅هنگامی که آیه مودت یعنی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» نازل شد، خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود که به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]! (شوری۲۳) ✍طبق منابع هنگام بازگشت از شام، برای مردم مدینه خطبه ای خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  📋«وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا» ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۰۰ @AsnadolMasaeb