eitaa logo
اسناد المصائب
3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
304 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 8️⃣3️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ(سلام الله علیها)》🔷🔹 ✅امام حسن مجتبی(علیه السلام) می فرماید : 📋《رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَةَ(س) قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُکْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیْ‏ءٍ》 ♦️مادرم فاطمه(سلام الله علیها) را در شب جمعه ای دیدم که در محرابش ایستاده بود و پیوسته در حال رکوع و سجده بود، تا اینکه روشنایی صبح نمایان شد و از او شنیدم که برای مردان و زنان مومن دعا می کرد و با اسم آنان را نام می برد و برایشان زیاد دعا می کرد، ولی برای خویش چیزی نمی خواست. پس به ایشان گفتم : 📋《یَا أُمَّاهْ! لِمَ لَا تَدْعِینَ لِنَفْسِکِ کَمَا تَدْعِینَ لِغَیْرِکِ؟》 ♦️مادرم! چرا آنگونه که برای دیگران دعا می کنی، برای خود دعا نمی کنی؟ ایشان فرمود : 📋《یَا بُنَیَّ! الْجَّارَ ثُمَّ الدَّارَ》 ♦️فرزندم! اول همسایه بعد خانه![دیگران مقدم ترند.](۱) 🏴اما مگر به فرموده خداوند متعال؛ 📋《هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ؟》  ♦️آيا پاداش نيکی و احسان، جز نيکی است؟ مردم مدینه و همسایگان حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، پاداش دعای خیر حضرت(س) را اینگونه جواب دادند، که خود حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با وضعیت وخیم جسمی، درد بازو، صورت کبود شده، پهلوی شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و قلبی شکسته و پُر از غم، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : 📋《..فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزَلَ عَلَی بَابَِنا وَ أتَوا بِالنَّارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونَا، فَوَقَفتُ بِعِضَادَةِ البَابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أَن یَکُفُّوا عَنَّا وَ یَنصُرُونَا》 ♦️بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. 📋《فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ مَولَی أبِی بَکرِِ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَّلَ البَابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ غلام ابوبکر گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد و من در آن هنگام باردار بودم، پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. 📋《فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخَاضُ فَأسقَطتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ》 ♦️سپس عُمَر چنان به صورتم سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و مُحسن راـ که بی گناه بود سقط کردم. 📋《فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم》 ♦️آیا این‌ ها مردمانی هستند که می خواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده ی او از آنان بيزاری جسته‏ اند، من نيز از آنان برائت می ‏جويم.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بعد از پدر به فاطمه دشمن امان نداد از مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد زهرا ندید محسن و گلچین روزگار گل چید و فیض دیدن، بر باغبان نداد   می خواست با پسر بدهد جان به پشت در اما چو بی کسی علی دید جان نداد در کوچه خواست تا که شود حامی علی دردا که تازیانه دشمن امان نداد   هر قهرمان کند به نشان خود افتخار زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد  👤قاسم ملکی 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۴۱ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 9️⃣3️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ(سلام آلله علیها) بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷🔹 ✅عشق و علاقه امام علی(علیه السلام) نسبت به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به طورى بود، که غمها و غصه‏ هاى وارده در بیرون از خانه، با دیدار فاطمه(سلام الله علیها) برطرف مى‏ شد. امام على(علیه السلام) خود در این باره مى‏ فرماید : 📋《فَوَاللهِ لَقَد کُنتُ اَنظُرُ الَیهَا فَتَنکَشِفُ عَنَّى الهُمُومَ وَ الاَحزَانَ》 ♦️سوگند به خدا که هرگاه من با او دیدار مى‏ کردم، تمام غمها و غصه‏ هایم از دلم برطرف مى‏ شد.(۱) جابر بن عبدالله انصاری می گوید : سه روز پیش از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) از آن حضرت(ص) شنیدم که به امام علی(علیه السلام) می‌فرمود : 📋《فَعَنْ قَلِيلٍ يَنْهَدُّ رُكْنَاكَ وَ اللَّهُ خَلِيفَتِي عَلَيْكَ》 ♦️طولی نمی‌ کشد که تو دو رکن خویشتن را از دست خواهی داد، من تو را به خدا می‌سپارم. هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) رحلت کرد، علی‌ بن‌ ابی‌ طالب(علیه السلام) فرمود : 📋《هَذَا أَحَدُ رُكْنَيَّ الَّذِي قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ(س) قَالَ عَلِيٌّ(ع) : هَذَا الرُّكْنُ الثَّانِي الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)》 ♦️این یکی از آن دو رکن من بود که رسول خدا(ص) به من خبر داد و وقتی که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از دنیا رفت، امیر المومنین(علیه السلام) فرمود : این دومین رکنی بود که حضرت رسول اکرم(ص) به من خبر داده بود.(۲) هنگام دفن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مولا علی(علیه السلام) مشتی از خاکِ قبر ایشان را برداشت، که در منابع حالات حضرت(علیه السلام) اینگونه وصف کرده اند که؛ 📋《هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ》 ♦️حزن و اندوه عجیبی سرتاسر وجود ایشان را فرا گرفت.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : رفتی مرا به وادی غم واگذاشتی  تنهای من! مرا ز چه تنها گذاشتی؟  یادش به خیر باد که نه سال پیش بود  آن شب که تو به خانه ی من پا گذاشتی  حوریه ی بهشت علی! نیمه های شب  رفتی سوی بهشت و مرا جا گذاشتی  یاسین من! چقدر غریبانه از وطن  رفتی و سر به دامن طاها گذاشتی  کردی به هر نفس طلب مرگ از خدا  تا داغ خویش بر جگر ما گذاشتی  هرکس نهد ز خویش نشانی، تو بعد خود  یک قبر بی‌نشانه به دنیا گذاشتی  👤سازگار 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴٣، ص١٧٣ ۳)امالی شیخ طوسی، ص۱۰۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 🎙روضه جانسوز با نوای :👇 @AsnadolMasaeb
حضرت فاطمه(س).mp3
13.78M
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 0️⃣4️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹️🔷️《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(سَلامُ اللهِ عَلَیهِمَا) سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷️🔹️ ✅در یکی از آخرین وصایای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در اواخر عمر شریفشان آمده است که ایشان به امام علی(علیه السلام) فرمود : 📋《یَا أَبَالحَسَنِ(ع)! أَنْتَ أَوْلَی بِی مِنْ غَیرِی وَ حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَی وَ أَدْفِنِّی بِاللَّیلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَدَاً وَ أَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و أَقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یومِ الْقِیامَةِ》 ♦️ای أَباالحسن(ع)! تو از دیگران بر من سزاوارتری. حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام برسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطلاع مده. تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود می فرستم.(۱) بعد از شهادت ایشان، مراسم تشییع دختر رسول خدا(ص) برگزار شد. مرحوم مجلسی می نویسد : 📋《فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ، أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع)، وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ، وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ؛ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا، وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ》 ♦️پس هنگامی که پاسی از شب گذشت و چشم ها به خواب رفتند، امام علی(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام)،‌ عمّار، مقداد،‌ عقیل، زبیر، ابوذر، سلمان، بریده و گروهی دیگر از بنی‌ هاشم و نزدیکان و خواص اهلبیت(علیهم السلام) جنازه ی مطهره ایشان را تشییع و بر ایشان نماز خواندند.(۲) هنگامی که تابوت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را برای خاکسپاری مهیا کردند؛ 📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》 ♦️ناگهان در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. 📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! أَسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️سپس امام علی(علیه السلام) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى‏ سپارم، اين جنازه ی دختر رسول خدا(ص) است. 📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(ع)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَأَرْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》 ♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى‏ گفت : يا على(علیه السلام)! من از تو به او مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش!(۳) ابن شهر آشوب می نویسد : هنگام دفن حضرت فاطمه(سلام الله علیها)؛ 📋《أَنَّهُ لَمَّا صَارَ بِهَا إِلَى الْقَبْرِ الْمُبَارَکِ خَرَجَتْ یَدٌ فَتَنَاوَلَهَا وَ انْصَرَفَ!》 ♦️زمانی که فاطمه(سلام الله علیها) را در قبر گذاشتند، دستی بیرون آمد و جنازه را گرفته، درون قبر نهاد و ناپدید گشت.(۴) وقتی که امام علی(علیه السلام) فاطمه(سلام الله علیها) را دفن نمود، دست مبارک از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشک را بر گونه‏ هایش جارى شد، سپس رو به جانب قبر رسول اکرم(ص) گرداند و گفت : 📋《قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ‏ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ‏ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ》 ♦️به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا(سلام الله علیها) خيلى سريع از دستم ربوده شد.(۵) و در منابع حالات امام علی(علیه السلام) را اینگونه وصف کرده اند که؛ 📋《هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ》 ♦️حزن و اندوه عجیبی سرتاسر وجود ایشان را فرا گرفت.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : از دست می روی، همه دار و ندار من گفتی تمام عمر، تو هستی کنار من بی تو شود سیاه دگر روزگار من حالا چرا شکسته ای ای ذوالفقار من؟ من بی سپاه می شوم ای لشکرم، بمان! خانه خراب می شوم ای همسرم، بمان! از حیدرت سه ماه چرا رو گرفته ای؟ با گریه های مخفی خود، خو گرفته ای یک دست بر جراحتِ پهلو گرفته ای یک دست بر کبودی بازو گرفته ای صد پاره، فاطمه ز غمت شد دل علی تو با همین سکوت شدی قاتل علی ای استخوان شکسته ی حیدر نفس مکش شعله کشد ز آه تو، دیگر نفس مکش باشد برای زخم تو بهتر، نفس مکش رنگین شده ز خون تو بستر، نفس مکش 👤رسول زاده 📚منابع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۱ ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۹، ص۱۱۳ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۶۵ ۵)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۵۹ ۶)أمالی شیخ طوسی، ص۱۰۹، مجلس۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👤نقش در دفاع از حريم ولايت و امامت و همچنین شخصی :👇 ╭────────────╮        ✍کانال اسناد المصائب 🆔 @AsnadolMasaeb ╰────────────╯
1⃣مرحله اول : دفاع جانانه از اميرالمؤمنين و حفظ جان مبارک ایشان!👇 ╭────────────╮        ✍کانال اسناد المصائب 🆔 @AsnadolMasaeb ╰────────────╯
✅هنگام هجوم اصحاب سقیفه و غاصبین به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) لسانی و عملی از امام علی(علیه السلام) دفاع کرد. 🔰دفاع لسانی :👇 حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در خطبه معروف خود، خطاب به مردم مهاجر و انصار درباره امام علی(علیه السلام) فرمود : 📋《کلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ، أَوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّیطَانِ، وَ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ أَخَاهُ فِی لَهَوَاتِهَا، فَلَا ینْکفِئُ حَتَّى یطَأَ صِمَاخَهَا بِأَخْمَصِهِ، وَ یخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیفِهِ، مَکدُوداً دؤوبا فِی ذَاتِ اللَّهِ، وَ مُجْتَهِداً فِی أَمْرِ اللَّهِ، قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ، سَیدَ أَوْلِیاءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً نَاصِحاً، مُجِدّاً کادِحاً، لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَ أَنْتُمْ فِی رَفَاهِیةٍ مِنَ الْعَیشِ، وَادِعُونَ فَاکهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوَائِرَ، وَ تَتَوَکفُونَ الْأَخْبَارَ، وَ تَنْکصُونَ عِنْدَ النِّزَالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتَالِ》 ♦️هنگامی که هر زمان آتش اخگر به هیزم و هیمه فتنه افکندند، خداوند آن را خاموش ساخت و هر گاه شاخ شیطان نمایان مى‌گشت و یا مشرکى دهان به یاوه‌ گویى مى‌گشود، او برادرش على(علیه السلام) را در کام آن مى‌ افکند. امام على(علیه السلام) هم در مقابل تا آن زمان که بر مغز و سر مخالفان نمى‌کوبید و بینى آنها را به خاک مذلّت نمى‌مالید، ترک امر نمى‌ نمود. او در راه خداوند کوشا، به رسول خدا نزدیک، و مهتر اولیاى نصیحتگر، تلاشگر و کوشنده بود، و شما در آن هنگام در آسایش مى‌زیستید و از امنیت برخوردار بودید. مترصّد تغییر جهت چرخ گردون علیه ما و گوش به زنگ اخبار بودید. به هنگام کارزار عقب گرد مى‌کردید و در میدان نبرد فرار را بر قرار ترجیح مى‌دادید.(۱) ┈┉┅━❀🔹️♦️🔹️❀━┅┉┈ 🔰دفاع عملی :👇 طبرسی در این باره می نویسد : 📋《فَأَرْسَلَ عُمَرُ يَسْتَغِيثُ فَأَقْبَلَ النَّاسُ حَتَّى دَخَلُوا الدَّارَ فَكَاثَرُوهُ》 ♦️عمر از ابوبکر، نیروی کمکی خواست. پس مردم مهاجم، هجوم دسته‌ جمعی خود را به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دستور کار خود قرار دادند و همگی وارد خانه شدند. 📋《وَ بَادَرَ عَلِيٌّ(علیه السلام) إِلَى سَيْفِهِ لِيَأْخُذَهُ فَسَبَقُوهُ إِلَيْهِ فَتَنَاوَلَ بَعْضَ سُيُوفِهِمْ فَكَثُرُوا عَلَيْهِ فَضَبَطُوهُ》 ♦️امام علی(علیه السلام) در این هنگام، به طرف شمشیر خود رفت؛ ولی آنان زودتر شمشیر را برداشتند و حضرت(علیه السلام) را دستگیر کردند. 📋《وَ أَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ‏ حَبْلًا أَسْوَدَ》 ♦️و ریسمانی سیاه بر گردن حضرت(علیه السلام) انداختند، در حالی که او را می کشیدند. در این موقع، 📋《وَ حَالَتْ فَاطِمَةُ(سلام الله علیها) بَيْنَ زَوْجِهَا وَ بَيْنَهُمْ عِنْدَ بَابِ الْبَيْتِ》 ♦️کنار درب خانه، حضرت فاطمه(س) میان علی(علیه السلام) و آنان حائل شد و مانع از بردن امام(ع) شد.(۲) سپس فرمود : 📋《وَاللّهِ لا أَدَعُكُمْ تُجُرُّونَ إِبْنَ عَمّي ظُلْمَاً》 ♦️به خدا سوگند! نمي گذارم پسر عموی مرا ظالمانه به سوی مسجد بكشانيد.(۳) اینجا بود که قنفذ تازیانه‌ای را به بازوی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) زد و دست فاطمه(سلام الله علیها) از دامان امام علی(علیه السلام) کوتاه شد و بر زمین افتاد و دشمن، علی(علیه السلام) را مظلومانه و کشان‌ کشان به مجلس ابوبکر بردند تا به اجبار از او بیعت بگیرند. فاطمه(سلام الله علیها) با جراحت تمام، سراسیمه، به زحمت بلند شد تا اینکه به مسجد رسید و دید که ابوبکر بر منبر نشسته و عمر شمشیر را بالای سر حضرت(علیه السلام) گرفته است. فاطمه(سلام الله علیها) خطاب به غاصبین فرمود : 📋《خَلُّوا عَنْ أبنِ عَمِّي!》 ♦️رها کنید پسر عموم را! در این هنگام عمر به ابوبکر گفت : 📋《أَلاَ تَأْمُرُ فِيهِ بِأَمْرِكَ؟》 ♦️آیا دستور نمی دهی کار را تمام کنیم؟!! ابوبکر گفت : 📋《لاَ أُكْرِهُهُ عَلَى شَيْءٍ مَا كَانَتْ فَاطِمَةُ(ع) إِلَى جَنْبِهِ》 ♦️مادامی که فاطمه(س) در کنار علی(ع) است، او را به چیزی مجبور نمی کنم!(۴) سپس در حالی که دستان امام علی(ع) بسته بود، گفتند دستت را برای بیعت جلو بیاور! حضرت(ع) اباء کرد. 📋《فَمَدُّوا يَدَه كَرهَاََ فَقَبَضَ عَلِيُّ(ع) أَنَامِلَهُ، فَرَامَوا بِأَجمَعِهِم فَتَحَهَا فَلَم يَقدَرُوا، فَمَسَحَ عَليهَا أَبُوبَكرِِ، وَ هِي مَضمُومَةُ》 ♦️تمام آنها جمع شدند تا مشت آن حضرت(ع) را باز كنند و در درون دست ابوبكر قرار دهند، نتوانستند. در این هنگام؛ ابوبكر خود پیش آمد و دست خود را بر روی دست بسته امام علی(ع) به عنوان بیعت کشید و به آن اکتفا کرد وهمگی را رها کرد.(۵) 📚منابع : ۱)شرح الأخبار قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۴ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۴۳، ص۱۹۸ ۳)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳ ۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷ ۵)تفسیر البرهان بحرانی، ج۲، ص۷۱۰ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣مرحله دوم : همراهی با برای اتمام حجت با مردم مهاجر و انصار :👇 ╭────────────╮        ✍کانال اسناد المصائب 🆔 @AsnadolMasaeb ╰────────────╯
✅امام علی(علیه السلام) در اولین اقدام در همان شب غصب خلافت، هنوز جنازه مطهر رسول اکرم(ص) دفن نشده بود، که مرکبی را آماده کردند، و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) سوار بر مرکب و دست امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) را گرفته بود و به در خانه تمامی مهاجر و انصار رفت و حق خود را یاد آوری نمود و پیمان گرفت که همگی فردا صبح برای بیعت با علی(علیه السلام) در مسجد جمع شوند، ولی صبح فردا به جز چهار نفر یعنی؛ سلمان، ابوذر، مقداد، زبیر کس دیگری نمی آمد.  امام علی(علیه السلام) این کار را سه شب تکرار کرد. در منابع آمده است که؛ 📋《خَرَجَ عَلِیٌّ(علیه السلام) [لَیْلًا] یَحْمِلُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلَى دَابَّةٍ [عَلَى حِمَارٍ] لَیْلًا یَدُورُ فِی مَجَالِسِ الْأَنْصَارِ تَسْأَلُهُمُ النُّصْرَةَ [وَالْمَعُونَةَ]》 ♦️امام علی(علیه السلام) شبانه به همراه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در حالی که او را بر استری سوار می کرد، خانه ی مهاجر و انصار را به گردش در می آورد، تا از آنان درخواست یاری کند. آنان در جواب به دختر پیامبر اکرم(ص) می گفتند : 📋《یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! قَدْ مَضَتْ بَیْعَتُنَا لِهَذَا الرَّجُلِ وَ لَوْ أَنَّ زَوْجَکِ وَ ابْنُ عَمِّکِ سَبَقَ إِلَیْنَا أَبَابَکْرٍ مَا عَدَلْنَا بِهِ》 ♦️ای دختر رسول خدا(ص)! ما با ابوبکر بیعت کردیم و اگر شوهرت در این امر، سبقت می گرفت، ما از ابوبکر روی گردان می شدیم و با او بیعت می کردیم.(۱) امام علی(علیه السلام) دوباره مثل حالت قبل، شبانه اقدام به رفتن در خانه مهاجر و انصار کرد، که مانند سابق فقط همان چهار نفر به ندای امام(علیه السلام) لبیک گفتند. امام علی(علیه السلام) خود در این باره می فرماید : 📋《وَ حَمَلْتُ فَاطِمَهَ(سلام الله علیها) وَأَخَذْتُ بِیَدِ ابْنَیَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(علیهما السلام)》 ♦️من فاطمه(سلام الله علیها) را با خود می بردم در حالی که دو دست حسن و حسین(علیهما السلام) را نیز می گرفتم و آنان را با خود همراه می کردیم.(۲) حضرت رسول اکرم(ص) در زمان حیات خود، به امام علی(علیه السلام) فرموده بود: 📋《إِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ وَجَاهِدْهُمْ وَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاکْفُفْ یَدَکَ وَاحْقِنْ دَمَکَ حَتَّی تَجِدَ عَلَی إِقَامَهِ الدِّینِ وَکِتَابِ اللَّهِ وَسُنَّتِی أَعْوَاناً》 ♦️اگر یارانی یافتی با آنان جهاد کن و اگر نیافتی دست نگهدار و خون خویش حفظ کن تا که برای برپایی دین و کتاب خدا و سنت من یارانی بیابی.(۳) حضرت(علیه السلام) خود در این رابطه می فرماید : 📋《فَفَعَلْتُ ثُمَّ فَلَمْ أَدَعْ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَدْرٍ وَأَهْلِ السَّابِقَهِ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ إِلَّا نَاشَدْتُهُمُ اللَّهَ فِی حَقِّی وَدَعَوْتُهُمْ إِلَی نُصْرَتِی فَلَمْ یَسْتَجِبْ لِی مِنْ جَمِیعِ النَّاسِ إِلَّا أَرْبَعَهُ رَهْطٍ سَلْمَانُ وَأَبُو ذَرٍّ وَالْمِقْدَادُ وَالزُّبَیْرُ وَلَمْ یَکُنْ مَعِی أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی أَصُولُ بِهِ وَلَا أَقْوَی بِهِ》 ♦️پس چنین کرد و به خانه یکایک مجاهدان بدر و پیشگامان در اسلام از مهاجران و انصار رفتم و آنان را درباره حقّم به خدا سوگند دادم و آنان را به یاری خویش فراخواندم، از همه آنان تنها چهار نفر به دعوتم پاسخ دادند : سلمان، ابوذر، مقداد، و زبیر و از خاندانم نیز کسی نبود تا از من پشتیبانی کند.(۴) امام علی(علیه السلام) این کار را متوالی تکرار کرد، ولی جز این چهار نفر کس دیگری نمی آمد. حضرت زهرا(سلام الله علیها) خطاب به مهاجر و انصار فرمود : 📋《يَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ انْصُرُوا الله! فَإِنِّي ابْنَةُ نَبِيِّكُمْ وَ قَدْ بَايَعْتُمْ رَسُولَ الله(ص) يَوْمَ بَايَعْتُمُوهُ أَنْ تَمْنَعُوهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ أَنْفُسَكُمْ وَ ذَرَارِيَّكُمْ فَفُوا لِرَسُولِ الله(ص) بِبَيْعَتِكُمْ》 ♦️ای مهاجران و ای انصار! خدا را یاری کنید. من دختر پیامبر شما هستم. شما در روزی که با رسول خدا(ص) بیعت کردید، متهعد شدید که از آن چیزی که خود و فرزندانتان را حفظ می کنید. او و فرزندانش را نیز محافظت کنید. پس حالا به بیعتتان با رسول خدا(ص) عمل نمایید.(۵) امام علی(علیه السلام) با این کار حجت را با همه تمام کرد. 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۵۵ ۲)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۶۶۵ ۳)ارشاد القلوب دیلمی، ج۲، ص۳۹۵ ۴)تفسیر البرهان بحرانی، ج۳، ص۷۷۴ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۱۹۱ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3⃣مرحله سوم : طلب یاری در ملاقات های خصوصی توسط :👇 ╭────────────╮        ✍کانال اسناد المصائب 🆔 @AsnadolMasaeb ╰────────────╯
✅حضرت فاطمه(سلام الله علیها) برای در خواست یاری نزد «معاذ بن جبل» رفت. حضرت(سلام الله علیها) به او فرمود : 📋《يَا مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ! إِنِّي قَدْ جِئْتُكَ مُسْتَنْصِرَةً وَ قَدْ بَايَعْتَ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) عَلَى أَنْ تَنْصُرْهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ وَ تَمْنَعَهُ مِمَّا تَمْنَعُ مِنْهُ نَفْسَكَ وَ ذُرِّيَّتَكَ وَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ قَدْ غَصَبَنِي عَلَيَّ فَدَكَ وَ أَخْرَجَ وَكِيلِي مِنْهَا》 ♦️ای معاذ بن جبل! من نزد تو آمدم و طلب یاری دارم تا به آنچه با رسول خدا(ص) بیعت کردی، ذریه اش را یاری نمایی و آنچه از خود و فرزندانت دفع می کنی از آنان نیز دفع کنی! اکنون ابوبکر فدک را غصب کرده و نماینده مرا از آن اخراج نموده است.  معاذ گفت : 📋《فَمَعِي غَيْرِي؟》 ♦️آیا غیر از من کسی هست؟ حضرت(سلام الله علیها) فرمود : 📋《لاَ! مَا أَجَابَنِي أَحَدٌ!》 ♦️نه! کسی مرا اجابت نکرد. معاذ گفت : 📋《فَأَيْنَ أَبْلُغُ أَنَا مِنْ نُصْرَتِكَ؟ مَا يَبْلُغُ مِنْ نُصْرَتِي أَنَا وَحْدِي!》 ♦️من کجا توان یاری شما را دارم؟ من به تنهایی نمی توانم شما را یاری بدهم! حضرت(سلام الله علیها) فرمود : 📋《وَ اَللَّهِ لاَ أُكَلِّمُكَ كَلِمَةً حَتَّى أَجْتَمِعَ أَنَا وَ أَنْتَ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) ثُمَّ اِنْصَرَفَتْ》 ♦️به خدا قسم! کلمه ای با تو حرف نمی زنم تا من و تو نزد رسول اکرم(ص) جمع شویم. سپس حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از نزد معاذ رفت.(۲) 📚منبع : ۱)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4⃣مرحله چهارم : گریه های :👇 ╭────────────╮        ✍کانال اسناد المصائب 🆔 @AsnadolMasaeb ╰────────────╯
✅داغ شهادت حضرت رسول اکرم(ص) چنان سنگین بود که حضرت(سلام الله علیها) شبانه روز در فراق پدر گرامیشان می گریستند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که؛ 📋《اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ : آدَمُ(ع) وَ يَعْقُوبُ(ع) وَ يُوسُفُ(ع) وَ فَاطِمَةُ(س) بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️گريه كنندگان پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) وامام سجاد(علیه السلام).(۱) روزی بزرگان مدینه گرد آمدند و به حضور امیر المؤمنین(علیه السلام) رسیدند و گفتند : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(علیه السلام)! إِنَّ فَاطِمَةَ(سلام الله علیها) تَبْكِي اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلًا أَوْ نَهَاراً》 ♦️ای اباالحسن(علیه السلام)! فاطمه(سلام الله علیها) شب و روز گریه می‌کند، از این رو خواب شبانه در رختخواب، بر هیچ‌ کدام ما گوارا نیست و به هنگام کار و طلبِ معیشتِ روزانه آرامش نداریم. از فاطمه(سلام الله علیها) بخواه یا شب گریه کند یا روز! امیر المؤمنین(علیه السلام) فرمود : مطلوب شما را انجام خواهم داد. پس امیرالمؤمنین(علیه السلام) به سوی خانه آمد و به حضور فاطمه(علیه السلام) رسید؛ در حالی که آن حضرت(سلام الله علیها) از گریه آرام نمی‌گرفت و تسلیت دیگران او را سودی نمی‌رساند؛ امّا چون امیرالمؤمنین(علیه السلام) را دید، اندکی آرام گرفت. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود : ای دختر رسول خدا(ص)! بزرگان مدینه از من درخواست کرده‌ اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز! فاطمه(سلام الله علیها) فرمود : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! مَا أَقَلَّ مَكْثِي بَيْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِيبِي مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْكُتُ لَيْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِي رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️ای اباالحسن(علیه السلام)! چه اندک است مدّت اقامت من بین این مردم و چه نزدیک است نهان شدن من از میان ایشان! به خدا سوگند! هرگز ساکت ننشینم تا این که به پدرم رسول خدا(ص) ملحق شوم. 📋《ثُمَّ إِنَّهُ بَنَى لَهَا بَیْتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَهِ یُسَمَّى بَیْتَ الْأَحْزَانِ، وَ کَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ(ع) أَمَامَهَا، وَ خَرَجَتْ إِلَى الْبَقِیعِ بَاکِیَه فَلَا تَزَالُ بَیْنَ الْقُبُورِ بَاکِیَهً وَ سَاقَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ》 ♦️سپس امیرالمؤمنین(علیه السلام)، دور از مدینه، در بقیع برای فاطمه خانه‌ای ساخت که «بیت الأحزان»(خانه‌ غمها) نامیده شد. فاطمه(علیه السلام) صبحگاهان، حسن و حسین(علیه السلام) را پیش انداخته به سوی بقیع می‌شتافت و در بین قبرها گریه می‌کرد. وقتی شامگاهان می‌رسید، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به سراغش می‌آمد و او را به منزل باز می‌ گرداند.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۱۲، ص۳۱۱ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا