eitaa logo
اسناد المصائب
3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
304 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَى مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ السَّلاَمُ عَلَى مَنْ أُرِيقَ بِالظُّلْمِ دَمُهُ》🔷🔹 ✅طبق نقلها، کاروان اهل بیت(علیهم السلام) در روز ششم ماه ربیع الاول سال ۶۱ قمری وارد مدینه شد. ابن نما حلی می نویسد : 📋《لَمَّا وَصَلَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) إِلَى اَلْمَدِينَةِ نَزَلَ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ أَرْسَلَ بَشِيرَ بْنَ حَذْلَمٍ لِإِشْعَارِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ بِإِيَابِهِ مَعَ أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِهِ》 ♦️هنگامى که کاروان اهل بیت(علیهم السلام) به مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود بیایند و خیمه ها را برپا کنند ودر آن جاى بگیرند و حضرت(ع) «بشیر بن جذلم» را به مدینه فرستاد تا به آنان اطلاع دهد وآنان را به بیرون مدینه فرا خوانَد.(۱) حضرت(ع) به بشیر بن حذلم فرمود : 📋《يَا بَشِيرُ! رَحِمَ اَللَّهُ أَبَاكَ! لَقَدْ كَانَ شَاعِراً! فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ؟》 ♦️اى بشیر! خدا پدر شاعرت را رحمت کند، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ بشیر گفت : 📋《بَلَى يَابْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي لَشَاعِرٌ!》 ♦️آرى. اى پسر رسول خدا(ص) من نیز شاعرم! امام(ع) فرمود : 📋《اُدْخُلِ اَلْمَدِينَةَ وَ اِنْعَ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع)!》 ♦️پس وارد مدینه شو و خبر شهادت حضرت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن! بشیر مى گوید : 📋《فَرَكِبْتُ فَرَسِي وَ رَكَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ اَلْمَدِينَةَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ(ص) وَ رَفَعْتُ صَوْتِي بِالْبُكَاءِ وَ أَنْشَأْتُ》 ♦️بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم و هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم : 📋《يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ بِهَا قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاَءَ مُضَرَّجٌ وَ اَلرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى اَلْقَنَاةِ يُدَارُ》 ♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع) کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد. سپس بشیر گفت : 📋《هَذَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَ عَمَّاتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ قَدْ حَلُّوا بِسَاحَتِكُمْ وَ نَزَلُوا بِفِنَائِكُمْ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَيْكُمْ أُعَرِّفُكُمْ مَكَانَهُ》 ♦️این على بن حسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه ی شهر فرود آمده اند و من فرستاده ی او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. سپس نقل می کند : با این سخن، 📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》 ♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت!(۲) در نقلها آمده است که؛ بشیر هنگامی که وارد مدینه شد، در مسیر خود با حضرت ام البنین(س) مواجه شد و خبر شهادت فرزندانش را به او داد. در این هنگام؛ ام‏ البنین با صبر و بصیرتى بى‏ نظیر پرسید :  📋《یَا بَشِیرُ! اَخبِرنِى عَن اَبِى عَبدَاللهِ الحُسَینِ(ع)! اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》 ♦️اى بشیر! مرا از اباعبدالله الحسین(ع) باخبر ساز! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فداى اباعبدالله(ع) باشد.(۳) هنگامی که بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به او داد؛ 📋《هُنَالِكَ اَنهَارَت وَ لَطَمَت وَجهَهَا وَ صَاحَت : وَاوِيلَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 ♦️در این هنگام، در همان جا بر زمین افتاد و بر صورت زد و فریاد کشید : واویلاه! واحسیناه!(۴) و آهى کشید و با دنیایى از غم و اندوه گفت :  📋《قَد قَطَعتَ نِیَاطَ قَلبِى!》 ♦️آه که بندهاى قلبم را پاره پاره کردى.(۵) بعد از اجتماع مردم مدینه، امام سجاد(ع) برای آنان خطبه خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  📋《وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا》 ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند! @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
منظور امام سجاد(ع) از سفارش رسول اکرم(ص) «آیه مودّت» بود که خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود؛ «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌ کنم جز دوست‌ داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]!(شوری۲۳) سپس فرمود : 📋《أَيُّهَا الْقَوْمُ! إِنَّ اللَّهَ وَ لَهُ الْحَمْدُ ابْتَلَانَا بِمَصَائِبَ جَلِيلَةٍ وَ ثُلْمَةٍ فِي الْإِسْلَامِ عَظِيمَةٍ قُتِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ(ع) وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِيَ نِسَاؤُهُ وَ صِبْيَتُهُ وَ دَارُوا بِرَأْسِهِ فِي الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عَامِلِ السِّنَانِ وَ هَذِهِ الرَّزِيَّةُ الَّتِي لَيْسَ مِثْلُهَا رَزِيَّةً!》 ♦️ای مردم، اباعبدالله(ع) و عترت او کشته شدند و زنانش اسیر، و سر مقدس او را بالای نیزه در شهرها گرداندند، و این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد.(۶) بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(علیهم السلام) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت : 📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی‏ نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ(علیه السلام)》 ♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(ع) را براى تو آورده‏ ام.(۷) در این هنگام؛ حضرت سکینه(سلام الله علیها) نیز خود را به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) رساند و عرضه داشت : 📋《يَا جَدَّاهُ! إِلَيكَ المُشتَكَى مِمَّا جَرَى عَلَينَا، فَوَاللهِ مَا رَأَيتُ أَقسَى مِن يَزِيدَ وَ لَا رَأيتُ كَافِرَاً وَ لَا مُشرِكَاً شَرَّاً مِنهُ وَ لَا أَجفَى وَ أَغلَظُ》 ♦️اى جدّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم. به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم! 📋《فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ اَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ : کَیْفَ رَاَیْتَ الْضَّرْبَ یَا حُسَیْنُ(علیه السلام)؟!》 ♦️او با چوب دستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت : ضربه ها چگونه است اى حسین(علیه السلام)؟!(۸) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📝شعر : به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من اگر چه قد کمان و مو سپیدم، رو سفیدم من تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم : نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من به او گفتم برادر جان؛ صبوری می کنم اما دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه مصیباتِ تُرا، از شام تا کوفه چشیدم من به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند فقط با حربه نفرین، نفسهایش بریدم من قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر قسم بر چادر خاکی، علمدار رشیدم من بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من 👤محمود ژولیده 📚منابع : ۱)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۷۴ ۳)شرح الأخبار قاضی نعمان، ج۳، ص۱۸۶ ۴)العبّاس بن على(ع) مدرسی، ص۲۴ ۵)ریاحین الشریعه محلاتی، ج۳، ص۲۹۴ ۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۰۰ ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷ ۸)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۷۶ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ ✍ 7️⃣9️⃣ 👤 (صلّی الله علیه و آله) @AsnadolMasaeb
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ اللّهِ(ص)، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا خَاتَِمَ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ》🔷🔹 ✅درباره لحظات آخر عمر شریف حضرت رسول اکرم(ص) آمده است که؛ حضرت(ص) در بستر افتاده بودند و حال ایشان رو به وخامت بود، تا جایی که مکرر بیهوش می شدند و لحظاتی بعد به هوش می آمدند و تمام زنان و كودكان می گریستند. گروهى از یاران آن حضرت(ص) علاقه‌‌ مند بودند که از نزدیک رهبر عالى قدر خود را زیارت کنند، ولى وخامت وضع رسول خدا(ص) اجازه نمى‌‌داد در اتاقى که ایشان در آن بسترى شده بود، جز اهل بیت ایشان، کسى رفت و آمد کند. حضرت(ص) داشت آخرین وصایای خود را به امام علی(ع) می کرد و حضرت فاطمه(س) نیز گریان بودند و به شدت بی تابی می کردند. در این باره از عایشه نقل شده است که؛ 📋《دَعَا رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنَتَهُ فاطِمَهَ(س) فَسارَّها، فَبَکَتْ، ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَتْ، فَسَأَلْتُها عَنْ ذلِکَ! فَقالَتْ : أَمّا حَینَ بَکَیتُ فَإِنَّهُ أَخْبَرَنى أَنَّهُ مَیتٌ، فَبَکَیتُ، ثُمَّ أَخْبَرَنى أَنّى أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِکْتُ!》 ♦️هنگامى که رسول خدا(ص) مریض شد، رسول خدا(ص) در ساعات آخر عمرش حضرت فاطمه(س) را به حضورش فراخواند و لحظاتی به نجوا و صحبت محرمانه پرداخت، من از دور دیدم که فاطمه(س) نخست گریه کرد و سپس خندید. دخترش فاطمه(س) را نزد خود خواند و در گوش او سخن گفت. فاطمه(س) گریه کرد، مجدّداً رسول خدا(ع) با او نجوا کرد، فاطمه(س) این بار خندید. من از این کار تعجب کرده و از دختر رسول خدا(ص) پرسیدم:ای فاطمه(س)! با پیامبر خدا(ص) چه صحبتی کردید که اول گریه کردی و سپس خندیدی؟ او از فاش کردن موضوع مذاکره خودداری کرد، ولی پس از رحلت رسول خدا(ص) چون از ایشان دوباره خواستم که آن را بگوید، فرمود : پدرم در مرحله نخست، از رحلت خود به من خبر داد و لذا گریه کردم، ولی سپس به من فرمود : اولین کسی که از خانواده ام به من ملحق می شود، تو هستی و لذا خنده نمودم.(۱) لحظاتی گذشت، و در این هنگام که سر مبارک حضرت رسول اکرم(ص) در دامن امام علی(ع) بود، جان سپرد. امیرالمؤمنین(ع)، در یکى از خطبه‌‌هاى خود به این مطلب تصریح کرده و مى‌‌فرماید : 📋《وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِی وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کَفِّی، فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِی وَ لَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَه وَ الْمَلاَئِکَةُ أَعْوَانِی》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) در حالى که سرش بر سینه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفس او در دستم روان گشت و سپس آن را به چهره کشیدم و من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا یارى مى کردند.(۲) صدای ناله و گریه زنان و کودکان بالا گرفت و على(ع) شيون كنان، رحلت رسول اکرم(ص) را اطرافيان خبر داد. «فضه» کنیز فاطمه(س) می گوید : 📋《لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهُ(ص) افْتَجَعَ لَهُ الصَّغِيرُ وَ الْكَبِيرُ وَ كَثُرَ عَلَيْهِ الْبُكَاءُ وَ قَلَّ الْعَزَاءُ وَ عَظُمَ رُزْؤُهُ عَلَى الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَحْبَابِ وَ الْغُرَبَاءِ وَ الْأَنْسَابِ وَ لَمْ تَلْقَ إِلَّا كُلَّ بَاكٍ وَ بَاكِيَةٍ وَ نَادِبٍ وَ نَادِبَةٍ》 ♦️وقتی رسول خدا(ص) از دنیا رفت، کوچک و بزرگ در مرگ او اندوهگین شدند؛ گریه، بسیار و شکیبایی، اندک شد. مصیبت از دست دادن او بر خویشان، اصحاب، دوستان و غریبه هم سنگین بود و مرد و زنی را نمی‌دیدی، مگر در حالت گریه و زاری! 📋《وَ لَمْ يَكُنْ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَحْبَابِ أَشَدَّ حُزْناً وَ أَعْظَمَ بُكَاءً وَ انْتِحَاباً مِنْ مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س)》 ♦️در میان زمینیان، اصحاب، خویشان و دوستان کسی غمزده‌تر و گریه و ناله کننده‌تر از سرورم حضرت فاطمه(س) نبود.(۳) در قسمتی از فرمایشات حضرت صدیقه طاهره(س) پس از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) آمده است که ایشان می فرمود : 📋《يَا أَبَتَاهْ! مَا أَعْظَمَ ظُلْمَةَ مَجَالِسِكَ! فَوَا أَسَفَاهْ عَلَيْكَ إِلَى أَنْ أَقْدِمَ عَاجِلًا عَلَيْكَ وَ أُثْكِلَ أَبُوالْحَسَنِ الْمُؤْتَمَنُ أَبُووَلَدَيْكَ الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَيْنِ(ع) وَ أَخُوكَ وَ وَلِيُّكَ وَ حَبِيبُكَ وَ مَنْ رَبَّيْتَهُ صَغِيراً وَ وَاخَيْتَهُ كَبِيراً وَ أَحْلَى أَحْبَابِكَ وَ أَصْحَابِكَ إِلَيْكَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ سَابِقاً وَ مُهَاجِراً وَ نَاصِراً وَ الثُّكْلُ شَامِلُنَا وَ الْبُكَاءُ قَاتِلُنَا وَ الْأَسَى لَازِمُنَا ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَ أَنَّتْ أَنَّةً كَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُج》 ♦️پدر جان! آن مجالسى كه تو داشتى با رفتن تو دچار ظلمت شده اند. @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
ابوالحسن(ع) تو را از دست داد، همان ابو الحسنى كه مؤتمن، پدر دو فرزند تو حسن(ع) و حسین(ع)، برادر تو دوست تو و محبوب تو مى باشد. همان على(ع) كه تو او را از زمان كودكى پرورش دادى در زمان بزرگسالى اش با او برادر شدى. همان على(ع) كه محبوبترین دوستان و اصحاب تو بود. همان على(ع) كه در اسلام آوردن و هجرت نمودن و یارى كردن تو بر همه سبقت گرفت. ما تو را از دست دادیم، گریه ی قاتل ما خواهد بود و تأسف همراه و مونس ما گردید. سپس آن بانو فریادى زد و ناله اى كرد كه نزدیك بود روح از بدنش مفارقت نماید.(۴) به نقل مشهور رحلت آن حضرت(ص) در روز دوشنبه اتفاق افتاده است. و امام رضا(ع) درباره این روز می فرماید : 📋 《..وَ یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ یَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اللهُ فِیهِ نَبِیَّهُ وَ مَا أُصِیبَ آلُ مُحَمَّدٍ(ص) إِلَّا فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ..》  ♦️دوشنبه روزى نحسى است كه خدا در آن روز پیامبر خود را قبض روح كرد و آل محمّد(ص) دچار مصیبت نشدند مگر در روز دوشنبه!(۵) 🏴امام سجاد(ع) درباره رحلت حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《لَمَّا كَانَ قَبْلَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) ثَلَاثَةَ أَيَّامِ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ : يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ يَقُولُ : كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ(ص)؟ قَالَ النَّبِيُّ(ص) : أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》 ♦️سه روز از عمر با برکت حضرت رسول اکرم(ص) باقی مانده بود که، جبرئیل بر آن حضرت(ص) نازل شد و گفت : یا احمد! همانا خدای متعال بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی می‌ پرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است. و آن سؤال این است که می‌فرماید، چگونه خود را می‌ یابی؟ پیامبر اکرم(ص) در پاسخ فرمود : ای جبرئیل! خود را‌ اندوهناک و دلگیر مشاهده می‌کنم. 📋《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ مَعَهُمَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ فِي الْهَوَاءِ عَلَى سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ! فَسَبَقَهُمْ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ : يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً لَكَ وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ! فَقَالَ : كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ؟ قَالَ : أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》 ♦️روز سوم، جرائیل مجدد به‌ حضور مبارک شرفیاب شد. در این‌ روز، جبرئیل به اتفاق عزرائیل و فرشته‌ای به نام اسمائیل همراه با هفتاد هزار فرشته دیگر به حضور مبارک شرفیاب گردیده بود. جبرئیل، که پیش از عزرائیل و اسمائیل به حضور مبارک رسول خدا(ص) شرفیاب شده بود، از ایشان پرسید : یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی می‌پرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است. و آن سؤال این است که می‌فرماید، چگونه خود را می‌یابی؟ حضرت(ص) در پاسخ فرمود : خود را‌ اندوهناک و غمناک مشاهده می‌کنم. 📋《فَاسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ! فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ! هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ يَسْتَأْذِنُ عَلَيْكَ لَمْ يَسْتَأْذِنْ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَكَ وَ لَا يَسْتَأْذِنُ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَكَ!》 ♦️سپس عزرائیل، اجازه ورود گرفت. سپس جبرائیل عرضه داشت : ای احمد! این عزرائیل ملک الموت است که اذن ورود به خدمتتان را دارد. با اینکه پیش از شما از احدی اذن ورود نخواسته و پس از شما هم، از کسی اجازه نخواهد خواست! 📋《قَالَ : ائْذَنْ لَهُ! فَأَذِنَ لَهُ جَبْرَئِيلُ فَأَقْبَلَ حَتَّى وَقَفَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ : يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَمَرْتَنِي بِقَبْضِ نَفْسِكَ قَبَضْتُهَا وَ إِنْ كَرِهْتَ تَرَكْتُهَا》 ♦️رسول خدا(ص) به جبرئیل گفت : به وی اجازه ورود بده! عزرائیل به‌حضور مبارک شرفیاب شد و در برابر رسول اکرم(ص) توقف کرد و گفت : ای احمد(ص)! خدای متعال مرا بسوی تو اعزام کرده است و دستور داده، هر چه بفرمائی، اطاعت کنم؛ اگر دستور دهی، جان تو را قبض کنم، قبض می‌کنم. و اگر دستور دهی، تو را به حال خود واگذارم، از تو اطاعت کرده و قبض روحت نخواهم کرد. حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《أَ تَفْعَلُ ذَلِكَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ؟ قَالَ نَعَمْ بِذَلِكَ أُمِرْتُ أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي. فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدِ اشْتَاقَ إِلَى لِقَائِكَ》 @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
♦️هر وظیفه‌ای که نسبت به من داری، انجام بده.  عزرائیل گفت : وظیفه من بسته به فرمان شماست. جبرئیل گفت : یا احمد! خدای تعالی اشتیاق دیدار تو را دارد. رسول خدا(ص) فرمود : ای عزرائیل! ماموریت خود را بجای بیاور. 📋《فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) : يَا مَلَكَ الْمَوْتِ امْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ. فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : هَذَا آخِرُ وَطْئِيَ الْأَرْضَ إِنَّمَا كُنْتَ حَاجَتِي مِنَ الدُّنْيَا》 ♦️جبرئیل نزدیک به قبض روح پیغمبر(ص)، گفت :  درود خدا بر تو، ‌ای رسول خدا(ص)! اینک آخرین گامی است که بر روی زمین می‌گذارم و از این پس، به زمین نخواهم آمد؛ زیرا منظور من، از آمدن به زمین، وجود مقدس تو بود.(۶) به نقل شیخ مفید، حضرت رسول اکرم(ص) در سال یازدهم هجری به شهادت رسید. او می نویسد : 📋《وَ قُبِضَ‏ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَةً》 ♦️رسول خدا در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال ده هجری در مدينه در سن شصت و سه سالگی در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۷) پس از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) بدن مطهر ایشان، پس از سه روز، در نیمه شب اول ماه ربیع‌الاول توسط امیرالمومنین علی(ع) در خانه ی حضرت(ع) که اینک داخل مسجد النبی(ص) است به خاک سپرده شد. این در حالی است که بسیاری از غاصبین خلافت، حتی برای شرکت در نماز بر بدن رسول اکرم(ص) نیز حاضر نشدند. بدین ترتیب تشییع جنازه ایشان شبانه صورت گرفت. در منابع آمده است که؛ 📋《تُوُفِّي فِي شَهْرِ رَبِيعٍ الأَوَّلِ يَوْمَ الاثْنَيْنِ وَ دُفِنَ لَيْلَةَ الأَرْبِعَاءِ》 ♦️حضرت(ص) در روز دوشنبه ماه ربیع الاول از دنیا رفت و در شب چهارشنبه به خاک سپرده شد.(۸) 👤بلاذری می نویسد : 📋《أَنَّ عَلِيًّا(ع) وَالْعَبَّاسَ، وَالْفَضْلَ بْنَ الْعَبَّاسِ، وَقُثَمَ بْنَ الْعَبَّاسِ، وَأُسَامَةَ ابن زَيْدٍ، وَشُقْرَانَ مَوْلَى رَسُولِ اللَّه(ص) هُم الذِّينَ وُلُّوا غُسْلَ رَسُولِ اللَّه(ص) وَ دَفْنَهُ》 ♦️امام علی(ع) و «عباس» عموی پیامبر(ع) و «فضل بن عباس» و «شُقران» غلام رسول اکرم(ص) و «اسامه بن زید» از کسانی بودند که امر غسل و کفن و دفن رسول اکرم(ص) را بر عهده گرفتند. «اوس بن خولی» به امام علی(ع) عرضه داشت : 📋《اجْعَلْ لَنَا حَظًّا فِي رَسُولِ اللَّه(ص)!》 ♦️در غسل رسول اکرم(ص) ما را نصیبی قرار بدهید.[بگزار ما هم در این امر، افتخار شرکت داشته باشیم.] امام علی(ع) به او فرمود : داخل شو! 📋《فَدَخَلَ فَجَلَسَ وَحَضَرَ غُسْلَ رَسُولِ اللَّه(ص)، وَأَسْنَدَهُ عَلِيٌّ(ع) إِلَى صَدْرِهِ، وَ كَانَ الْعَبَّاسُ وَالْفَضْلُ وَقُثَمُ يُقَلِّبُونَهُ، وَكَانَ أُسَامَةُ وَشُقْرَانُ يَصُبَّانِ عَلَيْهِ الْمَاءَ، وَ عَلِيٌّ(ع) يُغسلهُ مُسنَدَاََ لَهُ إلَى صَدْرِهِ، وَعَلَيْهِ قَمِيصُهُ يُدَلِّكُهُ بِهِ، وَمِنْ وَرَائِهِ لا يَقضَى بِيَدِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّه(ص) وَ عَلِيٌّ(ع) يَقُولُ : بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، طِبْتَ حَيًّا وَ مَيِّتًا! ثُمَّ كُفِّنَ رَسُولُ اللَّه(ص) فِي ثَلاثَةِ أَثْوَابٍ : ثَوْبَيْنِ أَبْيَضَيْنِ وَ ثَوْبِ حِبْرَةٍ》 ♦️پس «اوس» داخل شد و نشست و در تجهیز بدن مطهر رسول اکرم(ص) حاضر شد. امام علی(ع) جنازه رسول اکرم(ص) را بر سینه خود گذارده بود و خود شخصا بدن مطهر را غسل می داد و «عباس» و «فضل» و «قثم» نیز بدن مطهر را می گرداندند و در چپ و راست کردن بدن مطهر به حضرت(ع) کمک می کردند. «اسامه» و «شقران» نیز بر بدن مطهر آب می ریختند. امام علی(ع) بدن مبارک رسول اکرم(ص) را از زیر پیراهن غسل می داد و می گفت : پدر و مادرم به فدایت که چه اندازه در زندگی و پس از مرگت پاکیزه ای. و وقتی از غسل ایشان فارغ شدند، سپس حضرت(ص) را با سه پارچه «صحاری» و یک پارچه بُرد «حبرة» کفن کردند.(۹) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📝شعر : شهر مدینه صحنه ی صحرای محشر است  باور کنیم عمر جهان رو به آخر است  ملک خدای عزوجل خیمه ی عزاست  کی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر است  در بیت وحی آمده در می زند اجل  این لحظه یتیمی زهرای اطهر است  جاری است اشک دیده ی شیرخدا علی  انگار آب غسل نبی اشک حیدر است  عترت غریب گشته و قرآن به زیر پا  دست امین وحی خداوند بر سر است  باور کنید بر جگر شیر حق علی  داغ نبی فقط نه که داغ برادر است  رکن علی شکسته و از بس شده غریب  از غصه گشته مثل همایی که بی پر است  یارب بر او تو فاطمه اش را نگاه دار  زهرا برای شیرخدا رکن دیگر است  👤سازگار 📚منابع : ۱)امالی شیخ طوسی، ص۴۰۰ ۲)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۳۷۹ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۵ ۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۷۹۳ ۵)تهذیب الاحکام طوسی، ج۴، ص۳۰۱ ۶)امالی شیخ صدوق، ص۲۷۴ ۷)المقنعه شیخ مفید، ص۴۵۶ ۸)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۵ ۹)انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۵۶۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ ✍ 8️⃣9️⃣ 👤 (صلّی الله علیه و آله) @AsnadolMasaeb
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ اللّهِ(ص) وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ》🔷🔹 ✅امام موسی کاظم(علیه السلام) از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که حضرت رسول اکرم(ص) در لحظات پایانی حیات شریف خود، اهل بیت خود را فراخواند و کسانی که در خانه بودند را دستور به خروج آنان داد. حضرت(ص) به ام سلمه دستور داد تا مقابل در ایستاده و مانع ورود کسی به خانه شود. سپس حضرت(ع) به امام علی(ع) فرمود : 📋《يَا عَلِيُّ(ع)! اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِيلاً وَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ بِيَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) اَلْكَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى اَلْكَلاَمِ》 ♦️ای علی(ع)! نزدیک بیا و ایشان نیز نزدیک رفت. سپس حضرت(ع) دست فاطمه(س) را گرفت و مدت طولانی بر روی سینه اش نهاد و با دست دیگرش دست علی(ع) را گرفت و خواست سخن بگوید که گریه او را امان نداد. سپس فاطمه(س) و علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) نیز از آن منظره سخت به گریه افتادند. در این هنگام؛ حضرت فاطمه(س) عرضه داشت : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِي وَ أَحْرَقْتَ كَبِدِي لِبُكَائِكَ يَا سَيِّدَ اَلنَّبِيِّينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ يَا أَمِينَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ يَا حَبِيبَهُ وَ نَبِيَّهُ مَنْ لِوُلْدِي بَعْدَكَ وَ لِذُلٍّ يَنْزِلُ بِي بَعْدَكَ مَنْ لِعَلِيٍّ(ع) أَخِيكَ وَ نَاصِرِ اَلدِّينِ مَنْ لِوَحْيِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ》 ♦️ای رسول خدا(ص)! به حقیقت قلبم را از جا کندی و جگرم را آتش زدی به خاطر گریه و اشکی که جاری ساختی، ای بزرگ تمامی پیامبران! ای امین پروردگار! و ای فرستاده و محبوب و پیامبر خدا! بعد از تو چه کسی [حامی[ برای فرزندانم خواهد بود؟ و [دفع کننده] خواریهایی که بعد از تو بر من باریدن خواهد گرفت؟ و چه کسی [ناصر] برای علی برادرت و یاور دین خواهد بود؟ پس از تو چه بر سر وحی و امر الهی خواهد آمد؟ سپس؛ 📋《ثُمَّ بَكَتْ وَ أَكَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ عَلِيٌّ(ع) وَ اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيْهِمْ وَ يَدُهَا فِي يَدِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ(ع)》 ♦️آن گاه حضرت(ع) گریست و خود را در آغوش پدر افکند و او را بوسید، علی و حسن و حسین(علیهم السلام) نیز چنین کردند. پس سر مبارک را بلند کرد و دست فاطمه(س) را در دستان امام علی(ع) گذاشت و سپس فرمود : 📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع) هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ(ص) عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ. يَا عَلِيُّ(ع) هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى》 ♦️ای ابالحسن(ع)! فاطمه(س) امانت خدا و رسولش محمد(ص)، نزد توست. پس با نگهداری از او، از خدا و رسول(ص) نگهداری کن، و می دانم که تو آن را رعایت خواهی نمود. علی(ع) جانم! سوگند به خدا او سالار زنان بهشت از اولین تا آخرین است. به خدا او مریم کبراست. سپس فرمود : 📋《أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِي هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَكُمْ فَأَعْطَانِي مَا سَأَلْتُهُ! يَا عَلِيُّ(ع)! اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ(س) فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِيلُ وَ اِعْلَمْ يَا عَلِيُّ(ع) أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ(س) وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلاَئِكَتُهُ‌ يَا عَلِيُّ(ع)! وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِيلَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا! اَللَّهُمَّ إِنِّي مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ》 ♦️آگاه باش که من به این حالت نیفتاده بودم مگر این که برای شما و فاطمه(س) دعا کردم وخدا آنچه خواسته بودم به من عطا فرمود. ای علی(ع)! آنچه را فاطمه(س) بدان امر می کند، انجام بده، زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل به آنها امر کرده است. ای علی(ع)! بدان! از کسی راضی ام که فاطمه(س) از او خشنود باشد، و همچنین پروردگار و فرشتگان از او خشنود خواهند بود. ای علی(ع)! وای بر کسی که به او ستم روا دارد. وای بر کسی که حق او را بگیرد. وای بر کسی که هتک حرمت او نماید. وای بر کسی که درِ خانه او را بسوزاند. وای بر آن که همسرش را آزاردهد. وای بر کسی که از او عیب گویی کند و با او مبارزه نماید. خداوندا! من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من بری هستند.(۱) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۲۲، ص۴۸۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰(صلّی الله علیه و آله) تکیه گاه اهل بیت(علیهم السلام) :👇 @AsnadolMasaeb
✅امام صادق(علیه السلام) فرمودند : 📋《مَنْ أُصِيبَ بِمُصِيبَةٍ فَلْيَذْكُرْ مُصَابَهُ بِالنَّبِيِّ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْظَمِ اَلْمَصَائِبِ》 ♦️هر كس گرفتار مصيبتى شد، مصيبت وفات رسول اکرم(ص) را به ياد بیاورد كه از بزرگ‌ترين مصائب بود.(۱) 📋《فَإِنَّ الْخَلْقَ لَمْ يُصَابُوا بِمِثْلِهِ قَطُّ》 ♦️هيچ كس از مخلوقات مانند رسول اکرم(ص) دچار مصائب نشد.(۲) در برخی از روایات تعبیر به «أَصْعَبُ اَلْمَصَائِبِ» یعنی سخترین مصیبت ها!(۳) مصائبی که در راه هدایت و ارشاد مردم دید و زحمت هایی را متحمل شد و همواره ملجاء و پناهگاه نه تنها مسلمانان، بلکه پناهگاه خود اهل بیت(ع) نیز بود و در جای جای تاریخ، توسل خود اهل بیت(ع) به ایشان مشهود است. به طور مثال؛ 1⃣ :👇 وقتی غاصبین امام علی(ع) را برای بیعت اجباری به مسجد می بردند و او را بعد از آن قضایایی که گفته شد آزاد نمودند، امام(ع) سریعا خود را به قبر مطهر پیامبر(ص) رساند. در تاریخ آمده است ؛ 📋《فَلَحِقَ عَلِيٌّ(ع) بِقَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) يَصِيحُ وَ يَبْكِي وَ يُنَادِي : يَ‍اِبْنَ أُمَّ! إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي》 ♦️پس علی(ع) خود را به کنار قبر پیامبر اکرم(ص) رساند، در حالی که فریاد می زد و گریه می کرد و ندا می داد که ؛ ای پسر مادرم! همانا این قوم مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود که مرا بکشند!(۴) 2⃣ :👇 بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(ص)، وقتی مهاجمین به خانه امام علی(علیه السلام) حمله ور شدند، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به پشت درآمد و بعد از جسارت «عمر بن خطاب» به ایشان، در این هنگام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرياد جانسوزی سر داد و فرمود : 📋《یَا اَبَتَاهُ! یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! أَ هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ؟》 ♦️پدر جان! ای رسول خدا(ص)! [نظاره کن، ببین] اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟(۵) 3⃣ :👇 هنگامی که امام حسن مجتبی(ع) توسط جعده بنت اشعث مسموم شد، به امام حسین(ع) وصیت کرد که بعد از شهادتش پیکر او را جهت دیدار به روضه مبارک حضرت رسول اکرم(ص) ببرند. ایشان فرمود : 📋《فَإِذَا قَضَیْتُ فَغَمِّضْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی وَ احْمِلْنِی عَلَى سَرِیرِی إِلَى قَبْرِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ(ص) لِأُجَدِّدَ بِهِ عَهْداً》 ♦️هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان و غسل بده و کفن کن و بر تابوتی گذارده؛ کنار مزار جدم رسول خدا(ص) ببر تا تجدید عهدى کنم. بعد از شهادت امام(ع)، امام حسین(ع) طبق وصیت، برادر را غسل داد و کفن کرد و بر روى سریری گذاشت تا براى آخرین وداع، بدن مطهرش را کنار قبر مقدس رسول خدا(ص) ببرد. مروان و سایر بنی امیه که جزو دار و دسته او بودند یقین کردند که مردم مشایعت کننده قصد دارند، بدن مطهر را در کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپارند. از این رو خود را مجهز به تجهیزات نبرد کردند و با اجتماع خود راه را بر کاروان بستند و مانع شدند.(۶) 4⃣ :👇 امام حسین(ع) وقتی قصد ترک مدینه را به مقصد مکه داشت، دو شب متوالی در شبانگاهان کنار قبر جدّش رفت و عرض کرد : 📋《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ، وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ. أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی، وَ هذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتّى أَلْقاکَ》 ♦️سلام بر تو اى رسول خدا(ص)! من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى. اى پیامبر خدا! گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.(۷) 5⃣ :👇 در ظهر عاشورا وقتی حضرت زینب (س) دید دشمن برادرش را محاصره کرده و بدن صد پاره امام(ع) داخل قتلگاه افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ》 ♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است!(۸) 📚منابع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۵، ص۵۵۰ ۲)الکافی شیخ کلینی، ج۸، ص۱۶۸ ۳)زاد المعاد مجلسی، ص۳۵۸ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۵۷ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۷ ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۷ ۸)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜(صلّی الله علیه و آله) برای اهل بیت(علیهم السلام) گریه می کند :👇 @AsnadolMasaeb
✅حضرت رسول اکرم(ص) از مصیبت هایی که قرار بود؛ برای اهل بیتشان اتفاق بیافتد، آگاه بود و همواره با دیدن آنها، به یاد آن مصیبت های پیش روی آنها می افتادند و گریه می کردند. روایات زیادی این صحنه ها را به تصویر کشیده است. 1⃣گریه برای :👇 در روایتی آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) به همراه امام علی(ع) از مکانی عبور می کردند که به مناسبتی حضرت رسول اکرم(ع) بلند بلند گریستند. امام علی(ع) علت را جویا شدند و پرسیدند : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! مَا يُبْكِيكَ؟ ♦️یا رسول الله(ص)! علت گریه شما چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《یَا اَخِی! ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَامٍ لاَ يُبْدُونَهَا إِلاَّ بَعْدِي》 ♦️ای برادرم علی جان! كينه ها و حقدهایی را مى‌بينم كه در سينه‌هاى این مردم نسبت به تو پنهان داشته اند، و آن را اظهار نخواهند كرد مگر بعد از من!(۱) 2⃣گریه برای :👇 از ابن عباس روایت شده است که؛ در زمان حیات حضرت رسول اکرم(ص) وقتی که زمان رحلت ایشان نزدیک شد؛ 📋《بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ》 ♦️آن حضرت(ص) به قدرى گریست كه محاسن مباركش تَر شد. به ایشان عرض شد : 📋《یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا یُبْكِیكَ؟》 ♦️ای رسول الله(ص)! چرا گریه مى كنى؟ ایشان فرمودند : 📋《أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا) بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی : یَا أَبَتَاهْ! فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی!》 ♦️براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى رسد، مى گریم. گویا مى بینم دخترم فاطمه(س) بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى زند : پدر جان! اما احدى از امّت من به فریاد او نمى رسد.(۲) 3⃣گریه برای :👇 از امام علی(ع) نقل شده است که فرمود : 📋《بَيْنَا أَنَا وَ فَاطِمَةُ(س) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَيْنُ(ع) عِنْدَ رَسُولِ اللهِ(ص) إِذِ الْتَفَتَ إِلَيْنَا فَبَكَى فَقُلْتُ مَا يُبْكِيكَ يَا رَسُولَ اللهِ؟!! فَقَالَ : أَبْكِي مِمَّا يُصْنَعُ بِكُمْ بَعْدِي! فَقُلْتُ وَ مَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟》 ♦️من، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع)، پیش رسول خدا(ص) بودیم که ناگهان، نگاهی به ما کرد و گریست. گفتم : یا رسول الله(ص)! برای چه می گریید؟ فرمود : به آن چه پس از من بر شما فرود خواهد آمد. گفتم : یا رسول الله(ص)! آن چیست؟ بعد حضرت(ص) درباره امام حسن فرمود : 📋《قَالَ : أَبْكِي من طَعْنَةِ الْحَسَنِ(ع) فِي الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَى》 ♦️گریه ام از آن نیزه ای است که بر پای حسن(ع) می زنند و از زهری که او را مسموم می سازد!(۳) 4⃣گریه برای :👇 ابن قولویه روایتی را از امام محمد باقر(ع) نقل می کند که ایشان می فرماید : 📋《كَانَ رَسُولُ الله(ص) إِذَا دَخَلَ الْحُسَيْنُ(ع) اِجْتَذَبَهُ إِلَيْهِ》 ♦️هرگاه سيّدالشهداء(ع) نزد حضرت رسول اکرم(ص) می آمد، حضرت(ص) تمام آغوش خود را می گشود و او را دنبال می کرد. سپس به امام علی(ع) می فرمود : 📋《أَمْسِكْهُ! ثُمَّ يَقَعُ عَلَيْهِ فَيُقَبِّلُهُ وَ يَبْكِي》 ♦️او را نگاه دار! سپس پیامبر(ص) روی حسین(ع) می افتاد و او را پیوسته می بوسید و گریه می کرد. امام حسین(ع) عرض کرد : 📋《يَا أَبَهْ! لِمَ تَبْكِي؟》 ♦️پدر جان! علت گریه ی شما چیست؟ پیامبر اکرم(ص) می فرمود : 📋《يَا بُنَيَّ! أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّيُوفِ مِنْكَ وَ أَبْكِي》 ♦️پسرم! جای شمشیرها را می بوسم و گریه می کنم.(۴) 5⃣گریه برای :👇 طبق نقلی؛ هنگامی که حضرت زینب(س) به دنیا آمد، قنداقه ایشان را خدمت حضرت رسول اکرم(ص) بردند. در این هنگام؛ 📋《فَهَبَطَ جِبرَائِيلُ يَقرَأُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) السَّلَامَ مِن اللهِ الجَلِيلِ وَ قَالَ لَهُ : سَمِّ هَذِهِ المَولَودِةِ زَینَبُ(س)!》 ♦️جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و از طرف خداوند متعال سلام رساند و گفت : نام این مولود را زینب(س) نامگذاری کن! 📋《ثُمَّ أَخبَرَهُ بِمَا يَجرِي عَلَيهَا مِن المَصَائِبِ فَبَكَى النَبِیُّ(ص)》 ♦️سپس جبرائیل به مصائبی که در آینده برای زینب کبری(س) رخ خواهد داد را به رسول اکرم(ص) خبر داد، سپس رسول اکرم(ص) گریستند و فرمودند : 📋《مَنْ بَكَی عَلَی مُصَابِ هَذِهِ الْبِنْتِ، كَانَ كَمَنْ بَكَی عَلَی اَخَوَیْهَا الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَیْنِ(ع)》 ♦️كسی كه بر مصیبتهای این دختر گریه كند، همانند كسی است كه برای برادرش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) گریسته است.(۵) 📚منابع : ۱)المسترشد طبری شیعی، ص۳۴۱ ۲)امالی شیخ طوسی، ص۱۸۸ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۴ ۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۴ ۵)زینب الکبری(س) من المهد الی اللحد قزوینی، ص۳۵ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜برخی اسناد شهادت (صلّی الله علیه و آله) به واسطه مسمومیت در منابع و کتب شیعه و اهل سنت :👇 @AsnadolMasaeb
1️⃣شیخ مفید(متوفی۴۱۳ قمری) : 📋«وَ قُبِضَ‏ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَةً» ♦️حضرت رسول اکرم(ص) در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال ده هجری در مدينه در سن شصت و سه سالگی در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۱) 📚منبع : ۱)المقنعه شیخ مفید، ص۳۴۲ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2️⃣شیخ طوسی(متوفی۴۶۰ قمری) : 📋«وَ قُبِضَ‏ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً» ♦️حضرت رسول اکرم(ص) در مدينه در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۱) 📚منبع : ۱)تهذیب الاحکام شیخ طوسی، ص۵ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3️⃣داود بن يزيد می گويد : از شعبى شنيدم كه مى‌گفت : 📋«وَاللهِ لَقَد سَمَّ رَسُولُ اللهِ(ص)» ♦️به خدا قسم که رسول خدا(ص) مسموم از دنیا رفته است.(۱) 📚منبع : ۱)المستدرک علی الصحیحین نیشابوری، ج۳، ص۶۱، ح۹۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4️⃣از عبدالله بن مسعود نقل شده است که گفته است : 📋«لِأَنْ أَحْلِفَ تِسْعاً ان رَسُولَ اللَّهِ(ص) قُتِلَ قَتْلاً أَحَبُّ الي من أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً انه لم يُقْتَلْ وَذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ نَبِيًّا وَاتَّخَذَهُ شَهِيداً» ♦️اگر نُه بار قسم بخورم كه رسول خدا(ص) كشته شده است برايم محبوب تر است از اين كه يك بار قسم بخورم كه او كشته نشده است؛ زيرا خداوند او را پيامبر و شهيد قرار داده است.(۱) 📚منبع : ۱)المصنف عبد الرزاق صنعانی، ص۲۶۹ @AsnadolMasaeb