eitaa logo
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع
833 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
38 فایل
☀اینجا اتفاقات مهم تاریخی و از زندگی اهل بیت ع رو یاد میگیری به صورت داستان و با سند معتبر😍 . . ارتباط با ما 👈 @yamahde_1 . لینک گروه مون 👇 https://eitaa.com/joinchat/272957452C63387cddc4 .
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 ماجــرای ع💚 اسيران هنوز در خرابه شام هستند و يزيد سرمست از پيروزى، هر روز سرِ امام حسين(عليه السلام) را جلوى خود مى گذارد و به شراب خورى و عيش و نوش مى پردازد.😭😭😔😔 امروز از كشور روم، نماينده اى براى ديدن يزيد مى آيد. او پيام مهمى را براى يزيد آورده است. نماينده روم وارد قصر مى شود. يزيد از روى تخت خود برمى خيزد و نماينده كشور روم را به بالاى مجلس دعوت مى كند. او كنار يزيد مى نشيند و يزيد جام شرابى🥂 به او تعارف مى كند. نماينده روم مى بيند كه قصر يزيد، زينت شده است، صداى ساز و آواز مى آيد و رقاصان مى خوانند و مى نوازند. گويى مجلس عروسى است. چه خبر شده كه يزيد اين قدر خوشحال و شاد است؟ ناگهان چشم او به سر بريده اى مى افتد كه روبروى يزيد است: ــ اين سر كيست كه در مقابل توست؟ ــ تو چه كار به اين كارها دارى؟ ــ اى يزيد! وقتى به روم برگردم، بايد هر آنچه در اين سفر ديده ام را براى پادشاه روم گزارش كنم. من بايد بدانم چه شده كه تو اين قدر خوشحالى؟ ــ اين، سرِ حسين، پسر فاطمه است.🥺🥺 ــ فاطمه كيست؟ ــ دختر پيامبر اسلام. نماينده روم تعجّب مى كند و با عصبانيت از جاى خود  برمى خيزد و مى گويد: "اى يزيد! واى بر تو، واى بر اين دين دارى تو".😏 يزيد با تعجّب به او نگاه مى كند. فرستاده روم كه مسيحى است، پس او را چه مى شود؟ نماينده كشور روم به سخن خود ادامه مى دهد: "اى يزيد! بين من و حضرت داوود، ده ها واسطه وجود دارد، امّا مسيحيان خاك پاى مرا براى تبرك برمى دارند و مى گويند تو از نسل داوود پيامبر(صلى الله عليه وآله) هستى. ولى تو فرزند دختر پيامبر خود را مى كشى و جشن مى گيرى؟ 😞تو چگونه مسلمانى هستى؟! اى يزيد! پيامبر ما، حضرت عيسى(عليه السلام) هرگز ازدواج نكرد و فرزندى نيز نداشت و يادگارى از پيامبر ما باقى نمانده است، امّا وقتى حضرت عيسى(عليه السلام) مى خواست به مسافرت برود سوار بر درازگوشى مى شد، ما مسيحيان، نعل آن درازگوش را در يك كليسا نصب كرده ايم. مردم هر سال از راه دور و نزديك به آن كليسا مى روند و گرد آن طواف مى كنند و آن نعل را مى بوسند. ما مسيحيان اين گونه به پيامبر خود احترام مى گذاريم و تو فرزند دختر پيامبر خود را مى كشى؟".😳 يزيد بسيار ناراحت مى شود و با خود فكر مى كند كه اگر اين نماينده به كشور روم بازگردد، آبروى يزيد را خواهد ريخت. پس فرياد مى زند: "اين مسيحى را به قتل برسانيد". نماينده كشور روم رو به يزيد مى كند و مى گويد: "اى يزيد، من ديشب پيامبر شما را در خواب ديدم كه مرا به بهشت مژده داد و من از اين خواب متحيّر بودم. اكنون تعبير خوابم روشن شد. به درستى كه من به سوى بهشت مى روم، "اشهد أنْ لا اله الا الله و أشهد أنّ محمّداً رسول الله".💚 همسفرم! نگاه كن! او به سوى سر امام حسين(عليه السلام) مى رود. سر را برمى دارد و به سينه مى چسباند، مى بويد و مى بوسد و اشك مى ريزد.😘😢 يزيد فرياد مى زند: "هر چه زودتر كارش را تمام كنيد". مأموران گردن او را مى زنند در حالى كه او هنوز سرِ امام حسين(عليه السلام) را در سينه دارد. ... ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄ @Atashe_entezarr313 🔳کــانــالِ عَطـــــش اِنتـــــظار 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀