فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢تحلیل استاد #مهدی_طائب از گریههای حضرت زهرا سلاماللهعلیها و کیفیت شهادت ایشان
♦️شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، نه در کنج خانه و اوج بیخبری، بلکه در میدان مبارزه با جریان نفاق رخ داد.
♦️صدیقهطاهره سلاماللهعلیها با ابزار سنگینی همچون #گریه، جایگاه علیابنابیطالب را در جامعه دوباره مطرح کرده و ستم به ایشان را ظلم به پیامبر و حرکت او معرفی کردند.
♦️موفقیت #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها در آگاه کردن بخشی از بزرگان، و بازگرداندن آنان به مسیر درست به وسیله گریههای هدفمند، موجب طراحی دستگاه حاکمه برای حمله به خانه شد.
♦️درب خانهی حضرت زهرا سلاماللهعلیها، #میدان_مین بود و فاطمهیزهرا با فدا شدن در این میدان، مانع شهادت علیابنابیطالب شد.
🆔 @amarha
4_6028503868617263423.ogg
295.2K
☑ #گریه_مردم را در آوردید آقای روحانی!
✍ جدیدا صوتی از یکی از سهامداران #بورس در یکی از گروههای بورسی پخش شده که مردی با #گریه از پودر شدن سرمایهاش سخن میگوید.
خانهای داشته و فروخته و وارد بورس کرده تا شاید در این وا نفسا #سودی از رشد سهامش بیرد، اما نه تنها سودی نبرده که پولش با ۷۰٪ #ضرر مواجه شده است.
👈این صوت، مشت نمونه خروار است وگرنه امثال این فرد زیاد بودند که با دعوت های مکرر رئیس جمهور به بورس آمدند و حال چیزی جز ۳۰٪ سرمایهشان باقی نمانده است.
✅ مزرعه خانوادگی احیا👇
✅ @mazraeh_ehya
🔴 یه جوک بگم یه کم #گریه کنیم؟؟
♻️ یک بیماری داریم با دو نوع پزشک...
👈🏼آقای #پزشک_مدرن میگه من نمیدونم چیه و درمان نداره
👈🏼آقای #پزشک_سنتی میگه میدونم و درمان داره
باورتون میشه که #تمام_امکانات و سرمایههای مملکت رو در اختیار آقای پزشک مدرن که نمیدونه و نمیتونه کاری بجز #تحویل_جنازه به خانوادهها انجام بده، قرار میدن؟
تازه طلبکار ملت هم هستند و به بقیه هم میگن بیسواد😔
عضـویت در کــانال👇
📡 @www_irismed_ir
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
🌸 🌸 🌸 🌸 توقدم به چشم من نِه 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸
هدایت شده از سفیر
🚨 من صفر و هیچ هستم، راحت باشید!
🔘 شیخ محمود عید، مدیر مرکز اسلامی آرژانتین:
⭕️ پنج سال پیش با گروه ۲۲ نفری از فارغ التحصیلان #طلاب_خارجی به محضر مقام معظم رهبری رفتیم و دو نفر از طلاب یکی از #ترکیه و دیگری از #پاکستان قرار بود سخنرانی کنند. بعد از طلبه ترکیهای آن طلبه دیگر هنگام سخنرانی دچار #اضطراب شد و دستانش به شدت میلرزید. #حضرت_آقا فرمودند: اگر به خاطر من است که من #صفر_و_هیچ هستم شما راحت باشید.
وقتی این سخن را شنیدیم، همگی به #گریه افتادیم. بعد از مراسم به نوبت دست ایشان را بوسیدیم. در این میان یک طلبه #آذربایجانی به ایشان گفت: روز #قیامت مرا دعا کنید. آیتالله خامنهای فرمودند: اگر من #اهل_بهشت باشم دعایتان می کنم و اگر شما اهل بهشت باشید، مرا دعا کنید.
📘 ماه در آینه، ص۱۵۳
🆔 @sireh_agha
🚨 من صفر و هیچ هستم، راحت باشید!
🔘 شیخ محمود عید، مدیر مرکز اسلامی آرژانتین:
⭕️ پنج سال پیش با گروه ۲۲ نفری از فارغ التحصیلان #طلاب_خارجی به محضر مقام معظم رهبری رفتیم و دو نفر از طلاب یکی از #ترکیه و دیگری از #پاکستان قرار بود سخنرانی کنند. بعد از طلبه ترکیهای آن طلبه دیگر هنگام سخنرانی دچار #اضطراب شد و دستانش به شدت میلرزید. #حضرت_آقا فرمودند: اگر به خاطر من است که من #صفر_و_هیچ هستم شما راحت باشید.
وقتی این سخن را شنیدیم، همگی به #گریه افتادیم. بعد از مراسم به نوبت دست ایشان را بوسیدیم. در این میان یک طلبه #آذربایجانی به ایشان گفت: روز #قیامت مرا دعا کنید. آیتالله خامنهای فرمودند: اگر من #اهل_بهشت باشم دعایتان می کنم و اگر شما اهل بهشت باشید، مرا دعا کنید.
📘 ماه در آینه، ص۱۵۳
🆔 @sireh_agha
🥺زنده زنده سوخت....
اما آخ نگفت...😭😭
حسین خرازی نشست ترک موتورم.
بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در #آتش می سوخت.
فهمیدیم یک #بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!
من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا #ضجه و #ناله نمی زد!
و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد می زد:
#خدایا!
الان پاهام داره می سوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!
خدایا!
الان سینه ام داره می سوزه!
این سوزش به سوزش سینه ی حضرت #زهرا نمی رسه!
خدایا!
الان دست هام سوخت!
می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!
نمی خوام دست هام گناه کار باشه!
خدایا!
صورتم داره می سوزه!
این سوزش برای امام زمانه!
برای ولایته!
اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمی تونم،
دارم تموم می کنم.
لااله الا الله،
خدایا!
خودت #شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم!
آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم!
بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود.
دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟
ما #فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر #گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ #اشک شد.
🌺#شهید سردار #حاج_حسین_خرازی 🌺
#سالگردشهادت