آتاشه (Attache)
⏪ قطبی نگری بلای فرهنگ ایرانی 1️⃣ در چند روز اخیر نقدهای زیادی علیه روابط ایران و چین و حمایت این ک
پیوست 👆🏻👆🏻👆🏻
♻️ قطبی نگری: طرد مطلق و جذب مفرط در روابط خارجی از بینش قطبی ناشی میشود. شیفتگی به نیروي سومی که با نقابی بر چهره، خود را منجی ایران نشان میداد و پس از چندي مبدل به یک قدرت استعماري و استثمارگر در ایران میشد، شاهد مثالی از نگرش قطبی در روابط خارجی ایران است. الیتها و نخبگان سیاسی ایران در دوره قاجار و پهلوي اول و دوم معمولاً بر اساس گرایش آنها به یکی از قطبهاي قدرت در جهان (انگلیس، روسیه و امریکا) تقسیم میشدند.
♻️ نگرش قطبی در دوران صفویه، نادرشاه و کریمخان هم وجود داشت. در مقاطعی حتی روابط با همسایگان نیز متأثر از همین نگرش قطبی بود. این آسیب در سیاست خارجی عمدتاً ناشی از فقدان تعریف مشخص از منافع
ملی بود. اهداف و منافع ملیِ مشخص و معین است که کیفیت روابط خارجی را مشخص میکند و روابط خارجی را عقلایی، متعادل و به سیاست خارجی تبدیل میکند.
♻️ این نگاه قطبی حتی در دوران شاه عباس هم وجود داشت آنچنانکه شاه عباس به انگلیس به عنوان نیروي سوم براي مهار عثمانی و اخراج پرتغال از خلیج فارس نگریست، به کمپانی هندشرقی امتیاز فراوان داد و راه را براي استعمار انگلیس در خلیج فارس باز نمود.
♻️ قطبی نگري در شرایطی که هیچگونه پایبندي به منافع ملی وجود نداشت، سکه رایج رجال سیاسی در دوران قاجار بود. دربار ایران به عنوان مرکز اصلی تصمیم گیري هاي کشور به روسگراها و انگلیسی گراها تقسیم میشد. با حذف قائم مقام از صحنه قدرت، قطبی نگري افزایش بیشتري یافت. پناه بردن به روسها از شر انگلیسیها و پناه بردن به انگلیسی ها از شر روسها، مشی متداول سیاسی در حکومت قاجار گشت. امیرکبیر که مصالح ملی را در کاهش وابستگی ایران به دولتهاي خارجی میدید، در مقابل خود ائتلافی منظم از عناصر داخلی و خارجی را دید و پس از مدتی کوتاه از صحنه سیاسی کشور حذف گردید.
♻️ دوره رضاشاه نیز قطبی نگري در روابط خارجی مشهود بود. گرایش به امریکا، شیفتگی به آلمانها، تنفر از انگلیسیها و هراس از شوروي به وضوح
در میان نخبگان سیاسی و افسران نظامی رضاشاه دیده میشد.
♻️ نگرش قطبی پس از کودتای 28 مرداد بر اساس گرایش سیاستمداران و احزاب ایرانی به شوروي، انگلیس و بهخصوص امریکا تشریح می شود. در این گرایشها به خصوص نسبت به امریکا نوعی شیفتگی وجود داشت.
♻️ طیف دیگر طرفداران امریکا بودند که آنها نیز مانند علی امینی و.. براي گسترش نفوذ امریکا در ایران تلاش میکردند. پس از سقوط دولت علی امینی، نفوذ امریکا در ساختار سیاسی ایران بهشدت افزایش یافت و امریکا قطب مخالف شوروي و انگلیس تعریف شد. شاه به شدت از شوروي می ترسید و نسبت به سیاستهاي انگلیس سوءظن افراطی داشت.
#قطبی_نگری #آمریکا #چین #منافع_ملی
📎https://qpss.atu.ac.ir/article_2375_a1bed834c41887ba7144c55d5acbcaf3.pdf
💟@attacheeintl
🔰 برای نابودی رژیم صهیونسیتی
🔻جنگ تحمیلی به صورت مقطعی به آتش بس منجر شد و فرصتی است تا با رفع نواقص با قدرتی مضاعف برای نابودی رژیم صهیونسیتی آماده باشیم.
🔹 بدیهی است که وقتی رژیم صهیونسیتی به اهداف اعلامی خود از جمله تضعیف توان هسته ای و موشکی و تغییر رژیم در جمهوری اسلامی ایران دست نیافته، آنها را شکست خورده این مرحله بدانیم؛ هر چند ما نیز ضربات شدیدی دریافت کردیم اما انسجام اجتماعی ملت با حاکمیت ایجاد شد. بله، انسجام اجتماعی ملت مهمترین دستاورد جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی رژیم صهیونسیتی بود که لازم است برای حفظ آن نهایت تلاش خود را انجام دهیم. در همین راستا پیشنهادات زیر در قالب مقدورات (الزامات) و محذورات (فاصله گرفتن از آن اقدامات) ارائه میشود:
✔️ مقدورات
۱- توجه بیشتر به فناوریهای نظامی: جنگ، جنگ فناورانه بود. همین مسأله منجر به کاهش تلفات مردم، حملات هدفمند به زیرساختها و کشتن نظامیان دو طرف گردید. در این جنگ لازم نیست ماهها و سالها در جنگ بود؛ همان چند روز اول تعیین کننده بوده و الزامی به تطویل آن نیست. مهمترین نقطه قوت رژیم صهیونسیتی برخورداری از آخرین فناوریهای روز جهان بود. از همین رو لازم است ما نیز علاوه بر بکارگیری ظرفیت نخبگان داخلی به دنبال انتقال برخی فناوری های نظامی از کشورهای چین و روسیه باشیم.
۲- بازسازی و تقویت شبکه مقاومت منطقه: اینبار دیگر مردم داخلی نیز ضرورت مقاومت در سوریه، لبنان، عراق و یمن را میدانند. درک کرده اند که اگر سوریه را داشتیم چقدر میتوانستیم خسارات را کاهش دهیم و اصلا میدان جنگ به #تهران نمیرسید. همدلی مردم کشورهای منطقه نیز و #خودباوری ایجاد شده میتواند تسهیلگر بازسازی سریع شبکه مقاومت در منطقه باشد.
۳- ورود و حمایت مستقیم از گروههای مقاومت: دیگر زمان تعارف نیست و علاوه بر مردم داخلی، تمامی ملتهای جهان ما را در دفاع و نابودی رژیم صهیونسیتی محق میدانند. جز در مواردی که تدبیر نظامی یا مصلحت کشور خواهد بود، باید بصورت مستقیم در مرزهای رژیم صهیونسیتی با آنها جنگید.
۴- دیپلماسی ملی: پیگیری منافع ملی مردم ایران و نه جریانی خاص که در هر حالت دلباخته گفتگو با مقامات جنایتکار غربی است. اصولاً دیپلماسی ابزاری برای تحقق منافع ملی است که در کشور ما بواسطه #قطبی_نگری و #غرب_زدگی در این سمت حرکت منسجمی نداشته است. در شرایط فعلی نفع مردم ایران در توانمندی های امنیتی بالاتر و توان نابودی رژیم صهیونسیتی است. از همین رو #مذاکره با رقبا و دشمنان آمریکا مانند چین و روسیه و همکاری با کشورهای اسلامی موضوعیت دارد نه گفتگو با مقامات غربی حامی رژیم صهیونسیتی. در زمینه دیپلماسی ملی باید پیگیر بیداری بیشتر مردم جهان، استفاده مطلوب از دیپلماسی مخفی و به میدان آوردن تمامی ظرفیتها باشیم.
‼️محذورات:
۱- سیاست زدگی رسانه ملی: گاهی اقدامی نکردن از دفاع بد بسیار بهتر است. مردم دیدند، مردم فهمیدند، مردم درک کردند و مردم حمایت میکنند. حضور افراد بعضاً کم سواد یا مغرض با بیان کلیشه هایی مانند #اصلا_درد_نداشت؛ #آسیبی_ندیدیم، #اتصال_تمامی_پاسخها به مقام معظم رهبری، #از_توان_خود_استفاده_نکردیم و... بیش از آنکه حافظ انسجام ملی باشد، توهین به شعور مخاطب تلقی میشود که لازم است در مجموعه های تبیینی بویژه صدا و سیما مورد توجه قرار گیرد.
۲- تله مذاکره با غرب: مهمترین ابزار غرب در جنگ #غافلگیری بود. مذاکرات صرفا وقت کشی با غرب برای تدارک غافلگیری جدید خواهد بود. بنابراین اگر مذاکره ای نیز انجام میشود لزومی به بزرگنمایی آن و راه حل نشان دادن آن نبوده و نیست؛ دلیل تجربه.
۳- توجیه بی سوادان سیاسی و رسانهای: به هر دلیلی با هر روشی افرادی دارای سمتهای سیاسی و رسانهای هستند که لزوما به معنای با سواد بودن آنها نیست؛ و زمانی که سواد و دانش کافی موضوعی وجود ندارد دلیلی برای صحبت، توئیت، پیام و... برای این افراد وجود ندارد. ممنوعیت اظهارات خارج از حیطه برای این افراد یا استفاده از مشاوران خبره برای این افراد پیشنهاد میشود.
۳ـ طرح فانتزیهای توسعه: تا زمان تعیین تکلیف اساسی با دشمن وجودی لازم است طرحهای توسعه ای در اولویت اصلی نباشند. #امنیت اولویت اساسی است و سیاستگذاری ها، طرحها و برنامه ها باید در همین راستا پیش بروند. رویکرد مسئولان و مقامات باید واقع بینانه و مبتنی بر گزاره های واقعی جامعه باشد. برخی مسئولان در همین چند ساعت پس از آتش بس فانتزیهایی از تعامل با آمریکا را مطرح میکنند که گویی در کشوری دیگر زیست میکنند.
۴ـ ایجاد ناامیدی و بی اعتمادی میان مردم: این کار را به اندازه کافی معاندان خارجی انجام میدهند و نیازی به طرح انتقادات مغرضانه نیست؛ با انتقادات غیر سازنده که فاقد پیشنهاد بوده صرفا با اهداف و اغراض سیاسی در جامعه مطرح میشود مواجهه شود.