eitaa logo
شعر آئینی (عطش)مداحی
103 دنبال‌کننده
317 عکس
488 ویدیو
10 فایل
© کانال رسمی "حاج ابوالفضل همایی؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛  
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهم !!! 🔴همه این کلیپ رو تا آخر ببینن، دختر دارا ببینن، خواهر دارا ببینن، غیرتیا ببینن، ایرانیا ببینن ... چقدرمدیون شهیدان و خانواده های معظم شهیدان هستیم. 🖤@AVINI222🖤
حرفی نداشت چشم ترم جز رثای تو جاری ست بین هر غزلم رد پای تو هر سال فاطمیه دلم شور می‌زند در کوچه‌های غربت و اشک و عزای تو بانو کمی به حال حسین ات نظاره کن حرفی بزن که دق نکند مجتبای تو حالا ببین که روضه گرفتند کودکان در پشت درب خانه برای شفای تو برخیز و با نگاه ترت یا علی بگو جان می دهد به قلب شکسته، صدای تو دیدم تو را که آرزوی مرگ می کنی بانو بس است! کُشته علی را دعای تو همناله با وصیت تو ضجّه می‌زنم با روضه های بی کفن کربلای تو 🆔 @attash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم مانند علی بی کسم اَحباب ندارم پیغام مرا زود به حیدر برسانید: جز گوشه ی اَبروی تو محراب ندارم باید که بپوشانم از او چهره ی خود را با زخم و کبودی رخ مهتاب ندارم طِفلی حسنم دیده که نامرد مرا زد با گریه بمن گفت: دگر خواب ندارم فِضّه بگمانم که حسینم زده فریاد: مادر شده ام تشنه ولی آب ندارم دیدم که علی خیره به در مانده و با خود می گوید از این پس گل نایاب ندارم پنهانی و شب دفن کنید این تن من را یک دلخوشی از این دو سه اَصحاب ندارم پهلو و سر و صورت و بازو، در و مِسمار یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم سیدعلی حسینی @ATTASH
در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو بی ادب ها پشت در فریاد مستی میزنند.. حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو گرمی آتش اذیت میکند حوریه را این وسط آن شعله ی خورده به معجر را نگو پای نامحرم‌ اگر بر چادر ناموس خورد گریه کن بر حالش اما حال شوهر را نگو میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است پیش مادر روضه ی جانسوز دختر را نگو روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو 🔴 @attash 🔴
اینقدر خود را به زحمت، سمت و سوی در نکش عشق سوزان من آتش بر دل حیدر نکش این چه اصراری است که از بستر خود پا شوی دست بر پهلو، اسیر شانه ی اسما شوی شب میان چادری خاکی، سرِسجاده ای صبح ها تب می کنی و بر زمین افتاده ای پیش چشم تار من -دق می کنم- زوری نخند پای چشمت سوخته از زخم ناجوری، نخند خانمم از دست لرزانت چه کاری می کشی؟ رختخوابت را چرا خود آب، داری می کشی؟ آن دری که سوخته، از پاشنه، کج شد بلند میخ را کندم ولی از دنده ی لج شد بلند باهمین بازو چرا دستاس را چرخانده ای! نان چگونه در تنور آتشین خوابانده ای! رو گرفتی از علی و بر همه رو می زنی باچه حالی، صبح تا شب، خانه جارو می زنی این صدای خسته، من را می کُشد بی معطلی خسته ام...اما بگو کمتر خدا قوت علی! پشت در افتاده بودی و دلم آتش گرفت سینه ات آتش گرفت و سینه ام آتش گرفت با قلاف از من جدا شد دست تو، زهرا ببخش لشکر تنهای حیدر! ذوالفقارم را ببخش نیمه شب ها بچه ها را می نشاند زینبت چادرت را مخفیانه می تکاند زینبت مجتبی می گفت بین گوش زینب، خواهرم: روز مادر که بیاید گوشواره می خرم 🔴 @ATTASH 🔴
بی نیاز از تمام دنیاییم مستمند نگاه زهراییم عزت جاودانه می خواهیم رحمت مادرانه می خواهیم فاطمه ای یگانه خلقت سوره ی مهربانی و رحمت مثل باران نور می باری تاج لولاک روی سر داری نغمه ی آسمانی توحید مشرق نور یازده خورشید بر بلندای نور و ایمانی حجت الله بر امامانی آسمانها ز نور چشمانت ملک الموت هم به فرمانت پشت پرچین خانه ات جبریل آمده مستمند احسانت و پدر پشت بوسه ها می دید آسمان را میان دستانت نور شبهای چادرت بانو کرده محراب را غزل خوانت می شود دیدنی جمال علی وقت اعجاز صوت قرآنت برده هوش از سر تمامی شهر عطر خرمای سهم سلمانت بی تو خورشید سنگ تاریک است با تو تا عرش راه نزدیک است پاسخ رنج های دنیایت در قیامت "لَسوفَ یُعطیکَ" است در عبادت عظیم و نستوهی به تو زیبد "نَفَخْتُ مِن روحی" تو صراط کمال دنیایی زهره ی بی زوال دنیایی صفتی نیست قابلت باشد چه کلامی معادلت باشد؟ "یُطعِمونَ الطَعامِ" سوره ی دهر آیه ای از فضائلت باشد انسیه حوریه و یا انسان تا کجا حد فاصلت باشد قبل خلقت که امتحان دادی به خدا خویش را نشان دادی نور اگر پاک دامنی دارد از جمال تو روشنی دارد پدرت جمله ی "فِداها"یش یک جهان حرف گفتنی دارد بر پدر مایه ی مباهاتی نور یک اربعین مناجاتی کوری چشم ابتران حسود مادر نسل پاک ساداتی روز محشر در آن پریشانی صاحب برترین مقاماتی صورتت رو گرفت از دنیا بلکه از آن دو چشم نابینا آفتاب از حجابتان روشن واژه ها در مقابلت الکن با ولای تو زندگی کردیم در کلاس تو بندگی کردیم در پناه دعای روشن نور تبِ دنیا شد از جهانم دور بی پناهم پناه می خواهم خسته ام تکیه گاه می خواهم ای همه عرش و فرش پابستت ای فدای جریحه ی دستت قبر مخفی ت میزند فریاد تا ابد بر سقیفه نفرین باد ای که سرچشمه ی بهاری تو به چه جرمی بنفشه زاری تو یاس هجده بهار دیده چرا ذکر عجل وفات داری تو نود و پنج روز بارانی لحظه ها را به انتظاری تو ای که بر ماه چهره ات مادر طاقت برگ گل نداری تو آه از دست شوم آن نامرد آه از خنده های آن ولگرد وسط کوچه اتفاق افتاد ناگهان ماه در محاق افتاد از خجالت زمین ترک برداشت صورتت داغی از فدک برداشت رد شوم از فضای آن کوچه از غم ماجرای آن کوچه بگذرد این جهان جهانی که... می رسد آن زمان زمانی که... ذولفقار از نیام می جوشد از زمین انتقام می جوشد وارث روزگار می آید یوسفت با بهار می آید 💥✔ @ATTASH ✔💥 ☝☝☝☝☝☝☝☝☝
اما غمی دارم که آن را نیست پایانی داغی که می سوزاندم شاید نمی دانی زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست - پهلوی او‌ هم‌ بشکند - زخمی است ، اما هست سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم! منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟! زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟! زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم می دانم از بس درد داری ناتوانی تو اما عزیزم با علی باید بمانی تو با من بیا این روزها غوغاست در خانه زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم باید بمانی بار غم برداری از دوشم زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری الجار ثم الدار می‌خواندی تو قبل از این حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش 💥✔ @ATTASH ✔💥 ☝☝☝☝☝☝☝☝☝
ما چه می فهمیم اندوه  در و دیوار را ما چه می فهمیم اشکِ  چشم های تار را ما چه می فهمیم وقتی مادری در آتش است پهلویش طاقت ندارد داغیِ مسمار را مانده ام امشب بگویم از غلاف و کوچه ها یا بگویم داستان میخ کج رفتار را پشت در غوغا شده، ای کاش زینب نشنود طعنه های مردکِ بی شرمِ بی مقدار را آتش  آورده ست پشت خانه ی وحی خدا با خودش همراه کرده بی حیا، اشرار را کینه هایی را که در دل داشت در پا جمع کرد.. زد ولی انداخت از پا حیدر کرار را ما چه می فهمیم از این داغ وقتی مجتبی دیده با چشم خود این داغ مصیبت بار را Eitaa.com/attash 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 💥✔  @ATTASH  ✔💥 ☝☝☝☝☝☝☝☝☝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_آقا_بزار_بمونم_همیشه_مبتلاتون_بنی_فاطمه.mp3
4.48M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃آقا بزار بمونم همیشه مبتلاتون 🍃میشه منم بمیرم به عشق کربلاتون 🎤 آجرک الله یا صاحب الزمان 🌷 🌷 @ATTASH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 اندازه‌ے تمام نَفَـس‌هاے خسته‌ات ؛ مـــــــــادر به من نَفَـس بده تا نوڪــری ڪــــــنم @ATTASH ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 داستان زیبای یارگیری (عج) توسط خود حضرت 🔰 ☑ برای پیوستن به کانال روی لینک بزنید🇮🇷 🇮🇷 👇 🆔 🇮🇷 @avini222
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا