توچه رازی.mp3
454.7K
تو چه رازی که به هر شیوه تو را میجویم
تازه مییابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را میبندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست
#شعرخوانی
#محمدعلی_بهمنی
•♡•
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
#فاضل_نظری
•♡•
نزدیکترین مردم به قلبت کسی است که
تغییر رفتارت را از حروفی که می
نویسی مشاهده می کند
آن همان
مهارتی است که جز عده کمی کسی آنرا
انجام نمی دهد
در دلم صد حرف و تقریرش نمیدانم که چیست؟!
دیدهام خوابی و تعبیرش نمیدانم که چیست...؟
گه به تیرش میزنی، گاه از تغافل میکشی
عاشق بیچاره تقصیرش نمیدانم که چیست...؟!
#حزین_لاهیجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میروی و گریه می آید مرا…♥️⛈
Kht7cn(1).mp3
1.7M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
@Fanous
با پای پر ورمم 💔
دردسر حرمم 😭
شهادت سه ساله اباعبدالله الحسین
حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
تسلیت باد.
#اربعین
#امام_حسین علیه السلام
خوانش غزل۴۲۱غلامعلی امیرنوری.mp3
1.88M
غزل شمارهٔ ۴۲۱
در سرای مغان رُفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده
سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر
ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده
شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده
عذار مغبچگان راه آفتاب زده
عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز
شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده
گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت
ز جرعه بر رخ حور و پری گلاب زده
ز شور و عربده شاهدان شیرین کار
شکر شکسته سمن ریخته رباب زده
سلام کردم و با من به روی خندان گفت
که ای خمارکش مفلس شراب زده
که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای
ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند
که خفتهای تو در آغوش بخت خواب زده
فلک جنیبه کش شاه نصره الدین است
بیا ببین ملکش دست در رکاب زده
خرد که ملهم غیب است بهر کسب شرف
ز بام عرش صدش بوسه بر جناب زده
بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم
هزار صف ز دعاهای مستجاب زده
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
رباعی حمیده سادات غفوریان.mp3
218.1K
"در سختی و در بلا نگه میدارد
نامرئی و بی صدا نگه میدارد
تو جانب اهل حق نگه دار و ببین
دستان خدا تو را نگه میدارد
#حمیده_سادات_غفوریان
خوانش غزل۴۲۰غلامعلی امیرنوری.mp3
1.05M
غزل شمارهٔ ۴۲۰
ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساختهای یعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای
قدر این مرتبه نشناختهای یعنی چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای یعنی چه
سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان
وز میان تیغ به ما آختهای یعنی چه
هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری