eitaa logo
آوای ماندگار°🎼؎
483 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
916 ویدیو
42 فایل
عشق ؛ آواز میخواند . . . نواهای تاثیر گذار و خوب ارتباط با ما جهت تبادل پیشنهاد انتقاد @YaAliy
مشاهده در ایتا
دانلود
توچه رازی.mp3
454.7K
تو چه رازی که به هر شیوه تو را می‌جویم  تازه می‌یابم و بازت اثری پیدا نیست    شب که آرام تر از پلک تو را می‌بندم  در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست  این که پیوست به هر رود که دریا باشد  از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست    من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم  این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست
•♡• با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
•♡• نزدیکترین مردم به قلبت کسی است که تغییر رفتارت را از حروفی که می نویسی مشاهده می کند آن همان مهارتی است که جز عده کمی کسی آنرا انجام نمی دهد
در دلم صد حرف و تقریرش نمی‌دانم که چیست؟! دیده‌ام خوابی و تعبیرش نمی‌دانم که چیست...؟ گه به تیرش می‌زنی، گاه از تغافل می‌کشی عاشق بیچاره تقصیرش نمی‌دانم که چیست...؟!
Audio_954284.m4a
1.2M
خیالت راحت میروم از قلبت . ‌. .
Kht7cn(1).mp3
1.7M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ @Fanous با پای پر ورمم 💔 دردسر حرمم 😭 شهادت سه ساله اباعبدالله الحسین حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها تسلیت باد. علیه السلام
خوانش غزل۴۲۱غلامعلی امیرنوری.mp3
1.88M
غزل شمارهٔ ۴۲۱     در سرای مغان رُفته بود و آب زده نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده عذار مغبچگان راه آفتاب زده عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت ز جرعه بر رخ حور و پری گلاب زده ز شور و عربده شاهدان شیرین کار شکر شکسته سمن ریخته رباب زده سلام کردم و با من به روی خندان گفت که ای خمارکش مفلس شراب زده که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب زده فلک جنیبه کش شاه نصره الدین است بیا ببین ملکش دست در رکاب زده خرد که ملهم غیب است بهر کسب شرف ز بام عرش صدش بوسه بر جناب زده بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم هزار صف ز دعاهای مستجاب زده
رباعی حمیده سادات غفوریان.mp3
218.1K
"در سختی و در بلا نگه می‌دارد نامرئی و بی صدا نگه می‌دارد تو جانب اهل حق نگه دار و ببین دستان خدا تو را نگه می‌دارد
خوانش غزل۴۲۰غلامعلی امیرنوری.mp3
1.05M
غزل شمارهٔ ۴۲۰     ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان وز میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول عاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه