خوانش غزل۳۳۱.mp3
زمان:
حجم:
1.17M
خوانش غزل ۳۳۱
به تیغم گر کشد دستش نگیرم
وگر تیرم زند منت پذیرم
کمان ابروی ما را گو بزن تیر
که پیش دست و بازویت بمیرم
غم گیتی که از پایم در آورد
به جز ساغر که باشد دستگیرم
برآی ای آفتاب صبح امید
که در دست شب هجران اسیرم
به فریادم رس ای پیر خرابات
به یک جرعه جوانم کن که پیرم
به گیسوی تو خوردم دوش سوگند
که من از پای تو سر بر نگیرم
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
ز بام عرش می آید صفیرم
بسوز این خرقه تقوا تو حافظ
که گر آتش شوم در وی نگیرم
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
خوانش غزل۳۳۲.mp3
زمان:
حجم:
1.43M
غزل شمارهٔ ۳۳۲
مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
که پیش چشم بیمارت بمیرم
نصاب حسن در حد کمال است
زکاتم ده که مسکین و فقیرم
قدح پر کن که من در دولت عشق
جوان بخت جهانم گر چه پیرم
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که فکرخویش گم شد از ضمیرم
مبادا جز حساب مطرب و می
اگر نقشی کشد کلک دبیرم
در این غوغا که کس کس را نپرسد
من از پیر مغان منت پذیرم
چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
به سیب بوستان و شهد شیرم
قراری بستهام با می فروشان
که روز غم به جز ساغر نگیرم
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
ز بام عرش میآید صفیرم
خوشا آن دم کز استغنای مستی
فراغت باشد از شاه و وزیرم
چو حافظ گنج او در سینه دارم
اگر چه مدعی بیند حقیرم
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
خوانش غزل۳۳۳.mp3
زمان:
حجم:
1.7M
غزل شمارهٔ ۳۳۳
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
خدای را مددی ای رفیق ره تا من
به کوی میکده دیگر علم برافرازم
خرد ز پیری من کی حساب برگیرد
که باز با صنمی طفل، عشق میبازم
به جز صبا و شمالم نمیشناسد کس
عزیز من که به جز باد نیست دمسازم
هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم
سرشکم آمد و عیبم بگفت رویاروی
شکایت از که کنم خانگیست غمازم
ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم میگفت
غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
خوانش غزل۳۳۴.mp3
زمان:
حجم:
1.44M
غزل شمارهٔ ۳۳۴
گر دست رسد در خم زلفین تو بازم
چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم
زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
در دست سر مویی از این عمر درازم
پروانه راحت بده ای شمع که امشب
از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم
آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی
مستان تو خواهم که گزارند نمازم
چون نیست نماز من آلوده نمازی
در میکده زان کم نشود سوز و گدازم
در مسجد و میخانه خیال تو گر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم
گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی
چون صبح درآفاق جهان سر بفرازم
محمود بود عاقبت کار در این راه
گر سر برود در سر سودای ایازم
حافظ غم دل با که بگویم که در این دور
جز جام نشاید که بود محرم رازم
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
خوانش غزل۳۳۵.mp3
زمان:
حجم:
1.36M
غزل شماره ۳۳۵:
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه و سجاده روان دربازم
حلقه توبه گر امروز چو زهاد زنم
خازن میکده فردا نکند در بازم
ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی
جز بدان عارض شمعی نبود پروازم
همچو چنگ ار به کناری ندهی کام دلم
از لب خویش چو نی یک نفسی بنوازم
صحبت حور نخواهم که بود عین قصور
با خیال تو اگر با دگری پردازم
ماجرای دل خون گشته نگویم با کس
زان که جز تیغ غمت نیست کسی دمسازم
سر سودای تو در سینه بماندی پنهان
چشم تردامن اگر فاش نکردی رازم
مرغ سان از قفس خاک هوایی گشتم
به هوایی که مگر صید کند شهبازم
گر به هر موی سری بر تن حافظ باشد
همچو زلفت همه را در قدمت اندازم
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
خوانش غزل۳۳۹.mp3
زمان:
حجم:
1.14M
غزل شمارهٔ ۳۳۹
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل میکشم به مخزن چشم
سزای تکیه گهت منظری نمیبینم
منم به عالم و این گوشه معین چشم
سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر میگرفت دامن چشم
نخست روز که دیدم رخ تو دل میگفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
به بوی مژده وصل تو تا سحر شبِ دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
خوانش غزل۴۲۰غلامعلی امیرنوری.mp3
زمان:
حجم:
1.05M
غزل شمارهٔ ۴۲۰
ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساختهای یعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای
قدر این مرتبه نشناختهای یعنی چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای یعنی چه
سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان
وز میان تیغ به ما آختهای یعنی چه
هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه
#حافظ_خوانی
#با_صدای
#استاد_غلامعلی_امیرنوری
آوای ماندگار°🎼؎
↯
@Avaiemandeghar