آینده سازان ایران
[#احکام 😇] ❓سوال: چه کارایی رشوه حساب میشه؟ 💭پاسخ:👆🏼🙄😄 تعجیلدرفرجآقا #امام_زمان صلوات 🆔|➣@Ayande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[#احکام 😇]
❓سوال: حکم قسم خوردن چیه؟
💭پاسخ:👆🏼🙄😄
تعجیلدرفرجآقا #امام_زمان صلوات
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
I💞💍💞I [ #همسرانه ] 🔴فرمول آشتی باهمسر 💠 قهر کردن، سمّ مهلکی است که روابط همسران را به شدّت سرد می
I💞💍💞I
[ #همسرانه ]
خانوم ها بدانند❗️
🔴 جمله هایی که مردان از شنیدنشان بیزارند.
⛔️خودم می توانم، کمک لازم ندارم.
اگر تا بحال به همسرتان که قصد کمک کردن به شما را دارد این جمله را گفته اید دیگر آن را تکرار نکنید . بیان این جمله این حس را به همسرتان القا می کند که او توانای انجام کاری را ندارد و نقش حمایتی از بین می برد . بنابراین و او را از شما بیزار کرده و دور می کند.
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
تعجیل در فرج آقا #امام_زمان صلوات ...
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣ @Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
[#خنده🤣] گفتگوی شبکه دیبیسی فارسی با حمید فرخنژاد سلبریتی فراری😂😐👆🏼... ═══ೋ❀😝❀ೋ═══ 🆔|➣@Ayande_Sa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[#خنده🤣]
روایت حمیدفرخ نژاد (صحنه سقوط)😂😐👆🏼...
═══ೋ❀😝❀ೋ═══
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 #حاج_قاسم_سلیمانی:
من خودم شخصا اگر داخل هواپیما بنشینم، دوست دارم بین اینکه بچهحزباللهی کنار من بنشیند یا به تعبیر خودمون یک سوسولی کنار من بنشیند، من ترجیحم آن سوسول است.
#جانفدا #حاج_قاسم
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تعبیر زیبای فعال رسانهای مسیحی از سردار دلها؛
#حاج_قاسم مانند شیشه عطری بود که رایحهاش در همه جا پخش شد
👤 «زینه کرم» فعال رسانهای مسیحی:
تا زمانی که «قاسم سلیمانی» در قلب و روح و خون من باشد، عکسهای حاجقاسم روی دیوار باقی خواهند ماند و حتی تعدادشان بیشتر هم خواهد شد.
همانگونه که شهید قاسم سلیمانی در راه رهبری ثابتقدم ماند و پیش از شهادتش به ما وصیت کرد که همه ما پیرامون رهبر گردهم آییم و ایشان را تنها نگذاریم؛ از برادران ایرانی میخواهم که رهبری را تنها نگذارند.
#حاج_قاسم_سلیمانی #جانفدا
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
یک بام و دو هوای سلبریتیها درحالی که برخی سلبتریتیها شادی کردن و جشن گرفتن در شب یلدا را برای مر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنایه مجری تلویزیون به بازیکنان دستگیرشده در پارتی؛
اگه ناراحتین باید ناراحت بمونین دیگه!😂😐
یکصدا#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 فیلم دیدهنشده از ورود پیکر شهدای مقاومت به فرودگاه بغداد
یکی از کاربران عراقی توییتر برای اولینبار ویدیویی را از لحظه ورود پیکر سرداران شهید #حاج_قاسم_سلیمانی و شهید#ابومهدی_المهندس و جمعی از همراهان آنها به فرودگاه المثنی عراق را منتشر کرد.
#جانفدا
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
﷽ #رمان #پارت_صد_و_هفتاد_و_سوم خودت هم که داری بیشتر از اون زجر میکشی، پس چرا خودت رو تو اون خونه ا
﷽
#رمان
#پارت_صد_و_هفتاد_و_چهارم
با صدای بلند خندید و او هم شیطنت کرد: «اونم چه گُلی؟!!! لابد گُل خرزهره!!!!» و باز صدای خنده شاد و شیرینش در فضای خانه پیچید تا بار دیگر باور کنم خدا چه همسر نازنینی نصیبم کرده که همین حس حضورش کافی بود تا نقش غم از وجودم محو شده و بار دیگر سرسرای دلم از شور و شوق زندگی لبریز شود. پرده اتاق خواب را کنار زده و پنجره را گشوده بودم تا نسیم عصرگاهی شنبه سوم اسفند ماه سال 1392، با رایحه مطبوع و دلچسبش، فضای خانه را معطر کرده و دلم را به ترانه تنگ غروب پرندگان خوش کند. هر چند امروز هم حال خوبی نداشتم و سر درد و کمر درد، احساس هر روز و شبم شده بود، ولی لذت مادر شدن ارزش بیش از اینها را داشت که هنوز روی ماه حوریه را ندیده، برایش جان میدادم. هنوز ماه پنجم بارداریام به پایان نرسیده، اتاق خواب کوچک و رنگارنگ دخترم تقریباً کامل شده و به جز چند تکه لباس نوزادی و ظرف غذای کودک، همه وسایل اتاقش را سرِ حوصله خریده و با سلیقه مادری، هر یک را در گوشهای از اتاقش چیده بودم. پایین پنجره، تخت خوابش را گذاشته و دیوار کنار پنجره را با کمد سفید رنگی پوشانده بودم که پُر از عروسکهای قد و نیم قد بود. قالیچهای با طرح شخصیتهای کارتونی کف اتاق کوچکش پهن کرده و حباب صورتی رنگی به جای لامپ قدیمی اتاق از سقف آویزان بود. مجید با وجود اجاره نسبتاً زیاد خانه و ویزیتهای سنگین دکتر زنان و سونوگرافیهای مختلف، ولی باز از خرید اسباب نوزادی چیزی کم نمیگذاشت و با دست و دلبازی هر چه برای دخترم هوس میکردم، میخرید که میخواست جای خالی مادرم را در این روزهای چیدن سور و سات سیسمونی کمتر احساس کنم. با همه ضعفی که بدنم را گرفته و چشمانم از گرسنگی سیاهی میرفت، ولی بخاطر حالت تهوع ممتدی که لحظهای رهایم نمیکرد، اشتهایی به خوردن غذا نداشتم و تنها به عشق مجید قلیه ماهی را تدارک میدیدم. هر چند در این دوره از بارداری، این همه ناخوشی طبیعی نبود، ولی دکتر میگفت ضعف بدن و و فشارهای پی درپی عصبی و اضطراب جاری در زندگیام، گذراندن این روزها را تا این حد برایم سخت میکند، ولی باز هم خدا را شکر میکردم و به همه این درد و رنجها راضی بودم که مادر شدن، شیرینترین رؤیای زندگیام بود. نماز مغربم را با سنگینی بدن و درد کمرم به پایان بردم و طبق عادت این مدت، قرآن را از مقابل آیینه برداشتم تا برای شادی روح مادر، آیاتی را تلاوت کنم که کسی به در اتاق زد. حدس میزدم دوباره نوریه به سراغم آمده تا باز به نحوی مرا به سمت آیین پلید خودش بکشاند و من چقدر از حضورش متنفر بودم که قرآن را دوباره لب آیینه گذاشتم و با اکراه به سمت در رفتم. در را که باز کردم، به رویم لبخند زد و به حساب خودش میخواست صمیمیتی با من ایجاد کند که بو کشید و گفت: «چه بوی خوبی میاد!» و من حتی تمایلی به هم صحبتیاش نداشتم که به جای هر پاسخی، با بیحوصلگی منتظر ماندم تا کارش را بگوید که سرکی به داخل خانه کشید و گفت: «اومدم باهات صحبت کنم. آخه عبدالرحمن خونه نیس، حوصلهام سر رفته!» به کلام سردی تعارفش کردم تا وارد شود و خودم نه برای پذیرایی که برای طفره از هم نشینیاش به آشپزخانه رفتم که صدایم کرد: «الهه! بیا اینجا کارِت دارم!» و دیگر گریزی از این میزبانی اجباری نداشتم که از آشپزخانه بیرون آمدم و مقابلش نشستم که تازه متوجه شدم در دستش چند عدد سیدی نگه داشته و باز طمع تبیلغ وهابیت به سرش زده بود که بیمقدمه شروع کرد: «کتابهایی رو که برات اُورده بودم، خوندی؟» و از سکوت طولانیام جوابش را گرفت که لبخندی مصنوعی نشانم داد و با لحنی فاضلانه توصیه کرد: «حتماً بخون، خیلی مفیده!» و بعد مثل اینکه وجود حقیرش دیگر گنجایش نداشته باشد، چشمان باریک و مشکیاش از ذوقی پُر زرق و برق پُر شد و با حالتی پیروزمندانه ادامه داد: «عبدالرحمن که حتی نیازی نبود این کتابها رو بخونه، همین که من باهاش صحبت کردم، توجیه شد و الان چند هفتهای میشه که رسماً عقاید وهابیت رو قبول کرده!» نیازی به این همه توضیح پُر ناز و کرشمه نبود که از لحن کلام و طرز رفتار پدر پیدا بود که در کمتر از چهار ماه به یک وهابی افراطی تبدیل شده و نوریه نمیدانست که...
✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد
تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
﷽ #رمان #پارت_صد_و_هفتاد_و_چهارم با صدای بلند خندید و او هم شیطنت کرد: «اونم چه گُلی؟!!! لابد گُل خر
﷽
#رمان
#پارت_صد_و_هفتاد_و_پنجم
که پدر نه بر پایه منطق که به هوای هوس دخترکی، هر مسلکی را بیهیچ قید و شرطی میپذیرد که به رویم خندید و بر سرم منت گذاشت: «حالا تو هم اگه حوصله نداری کتابها رو بخونی، هر وقت دوست داشتی بیا پایین تا با هم حرف بزنیم!» و سیدیها را روی میز گذاشت و ادامه داد: «این سیدیها رو هم حتماً ببین! خیلی جالبه! در مورد اثبات مشرک بودن این رافضیهاست! در مورد اینه که شیعهها میرن تو حرمها و به یه مُرده سلام میکنن و ازش میخوان که حاجت رواشون کنه!» و من حتی از نگاه کردن به چشمان شوم نوریه اِبا میکردم، چه رسد به اینکه وقتم را به دیدن این اباطیل تلف کنم که منِ اهل سنت هم میدانستم شیعیان، پیشوایان خود را به اعتبار آبرویی که پیش خدا دارند، به درگاه پروردگاه متعال وسیله قرار میدهند و نوریه این ادبِ دعا کردن شیعه را سند شرک آنها میدانست که نه تنها شیعه که بسیاری از اهل تسنن هم از پیامبر (ص) تمنا میکنند تا برایشان نزد خدا شفاعت کند و اگر این شیوه، شرک به خدا باشد، باید جمع زیادی از امت اسلامی را مشرک بدانیم! هر چند خود من هم در حقیقت این ارتباط عمیق و پیچیده تردید داشته و به خصوص پس از مرگ مادر و بیحاصلی آن همه ذکر دعا و توسل، ردّ پای این تردید در دلم پر رنگتر شده بود، ولی باز هم اتهام شرک، ظلم بزرگی در حق این بخش از امت پیامبر (ص) بود که نمیتوانستم با هیچ حجت شرعی و دلیل عقلی توجیهش کنم، مگر اینکه میپذیرفتم کافر و مشرک دانستن بخشی از مسلمانان، توطئهای از طرف آمریکا و اسرائیل و دشمنان اسلام برای تکه تکه کردن امت اسلامی و هلاکت همه مسلمانان است. حالا نوریه هم به همین بهانه و به نام سوگُلی پدر پیر من و به کام شیطان در خانه ما خوش رقصی میکرد که باز از همنشینیاش بیزار شده و به بهانه کاری به آشپزخانه رفتم و فقط دعا میکردم هر چه زودتر از خانهام برود. دیگر چیزی به ساعت هشت نمانده و دلم نمیخواست وقتی مجید میآید، نوریه در خانه باشد و نوریه ظاهراً قصد رفتن نداشت که با اجازه خودش تلویزیون را روشن کرد و به گمانم دنبال شبکههای عربی کشورهای حاشیه خلیج فارس بود که مدام کانال عوض میکرد و دستِ آخر کلافه پرسید: «پایین که شبکههای الجزیره و العربیه رو بدون ماهواره هم میشه گرفت، پس چرا اینجا پیدا نمیشه؟» و من همانطور که خودم را در آشپزخانه مشغول کرده بودم، بیتفاوت جواب دادم: «نمیدونم، ما هیچ وقت این شبکهها رو نگاه نمیکنیم. برای همین تنظیم نکردیم...» که با ناراحتی به میان حرفم آمد و اعتراض کرد: «آدم باید بدونه که داره تو جهان اسلام چه اتفاقاتی میافته! نمیشه فقط خودت رو سرگرم خونه و آشپزخونه کنی و ندونی دور و برت چه خبره!» و بعد با لحنی قاطعانه فرمان داد: «شبکههای الجزیره و العربیه خیلی خوب اطلاع رسانی میکنن! حتماً تلویزیون تون رو روی این دو تا شبکه تنظیم کن!» و لابد منظورش از حقایق جهان اسلام، جنایات وحشیانه تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه بود و حتماً این شبکههای عربی از این قتل عام مسلمانان به عنوان مجاهدتهای برادران وهابیشان در جهت خدمت به اسلام یاد میکردند که نوریه اینچنین از اخبارش طرفداری میکرد و نفهمیدم چه شد که به یکباره کف زد و با صدای بلند کِیل کشید. حیرتزده از آشپزخانه بیرون آمدم و مانده بودم چه خبر شده که دیدم یکی از شبکههای خودمان، برنامهای درمورد شهر و حرم سامرا گذاشته که سوم اسفند سالروز انفجار حرم دو تن از امامان شیعه در این شهر، به دست همین تروریستهای تکفیری بود و نوریه همچنان با صدای بلند میخندید و نهایتاً در مقابل چشمان متحیر من، سینه سپر کرد و جار زد: «هشت سال پیش همچین روزی، یه عده از مجاهدین یکی از مراکز شرک رو تو سامرا منفجر کردن! حالا این رافضیها براش برنامه عزاداری میذارن!» سپس چشمانش به هوای هوسی شیطانی به رنگ جهنم در آمد و با لحنی شیطانیتر آرزو کرد: «به زودی همه این حرمها رو با خاک یکی میکنیم تا دیگه هیچ مرکز شرکی روی زمین وجود نداشته باشه!» سپس از جا بلند شد و همانطور که شال بزرگش را روی سرش مرتب میکرد تا حجابش را کامل کند، با قلدری ادامه داد: «حالا هِی از مردم پول جمع کنن و این حرم رو بسازن! به زودی دوباره خرابش میکنیم!» مات و متحیرِ مغز خشک و فکر پوچ این دختر وهابی، تنها نگاهش میکردم که حجابش را...
✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد
تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
[🔆#پندانه 🔆] ✍️ فکر نکن بهتر از خدا، میتوانی خدایی کنی یک روز، کشاورزی از خدا خواهش کرد: لطفاً اج
[🔆#پندانه 🔆]
✍️ نگران نقصهایت نباش، شاید به کسی سودی میرساند
پیرزنی دو کوزه آب داشت که آنها را آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش خود حمل میکرد!
یکی از کوزهها ترک داشت و مقدارى از آب آن به زمين مىريخت، در صورتی که دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن به طور کامل به مقصد میرسید!
مدتی طولانی هر روز این اتفاق تکرار میشد و زن همیشه یک کوزه و نیم آب به خانه میبرد!
ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت، بسیار شرمگین بود که فقط میتوانست نیمی از وظیفهاش را انجام دهد!
پس از دو سال، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و با پیرزن سخن گفت!
پیرزن لبخندی زد و گفت:
«هیچ توجه کردهای گلهای زیبای این جاده در سمت تو روییدهاند و نه در سمت کوزه سالم!؟ اگر تو اینگونه نبودی این زیبايیها طرواتبخش خانه من نبود!
طی این دو سال این گلها را میچیدم و با آنها خانهام را تزیین میکردم!»
هر یک از ما شکستگی خاص خود را داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی ما را در کنار هم لذتبخش و دلپذیر میکند! باید در هر کسی خوبیهایش را جستوجو کنیم تا شکستگیاش به چشم نیاید.
پس بهدنبال شکستگیها نباش که همه به گونهای شکستگی داریم، فقط نوع آن متفاوت است!
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
[#احکام 😇] ❓سوال: حکم قسم خوردن چیه؟ 💭پاسخ:👆🏼🙄😄 تعجیلدرفرجآقا #امام_زمان صلوات 🆔|➣@Ayande_Sazane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[#احکام 😇]
❓سوال: برای وضو گرفتن ماهایی که وسواس داریم، چیکار کنیم؟
💭پاسخ:👆🏼🙄😄
تعجیلدرفرجآقا #امام_زمان صلوات
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
I💞💍💞I [ #همسرانه ] خانوم ها بدانند❗️ 🔴 جمله هایی که مردان از شنیدنشان بیزارند. ⛔️خودم می توانم، ک
I💞💍💞I
[ #همسرانه ]
خانوم ها بدانند❗️
جمله هایی که مردان از شنیدنشان بیزارند
⛔️مادرم گفت که این کار را انجام می دهی
اگر شما این جمله را بیان کنید ذهنیت همسر تان درباره شما تغییر می کند و او شما را فردی می بیند که تمام مسائل خصوصی زندگی مشترک خود را با دیگران قسمت کرده است از آن پس هر چه از دیگران بشنود را به شما نسبت خواهد داد. همچنین او شما را فرد دهن بینی تلقی می کند که صحبت دیگران بیشتر برایش ارزش دارد . اگر می خواهید ذهنیت همسرتان تغییر نکند به جای بیان این جمله از طرف مادرتان، این مساله را از طرف خودتان مطرح کنید.
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
تعجیل در فرج آقا #امام_زمان صلوات ...
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣ @Ayande_Sazane_Iran
کلنا فداک یا زینب (س):
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
پیشاپیش رحلت جانسوز مادر سقای آب و ادب و علمدار دشت کربلا، شاه بانوی بنی هاشم، حضرت امّ البنین (علیها سلام) بر تمامی شیعیان و محبّان تسلیت باد🖤
ما عهد کردهایم به هر بزم روضهای
اول برای روز ظهورت دعا کنیم ...
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بغض رهبر عزیزمان راهنگام صحبت درباره آسیه زن فرعون متوجه شدین؟🥺
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
بازی درخانه پدری😍
اززیباییهای دیدارصبح دیروزجمعی ازبانوان بارهبرعزیز👌🇮🇷
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran