eitaa logo
آینده سازان ایران
413 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
57 فایل
﷽ راه ارتباطیمون 👇🏼:‌‌‌ @H_dastafkan ناشناسمون😶‍🌫😃👇🏼: https://harfeto.timefriend.net/17372162498571 لینک کانال👇🏼 🍃اسـتیکـرامـونــ🍃: @eshgh_jaan ﴿🦋ڪاࢪی از گࢪۅه دختران گمنام حاج قاسم🦋﴾ « شهرستان آران و بیدگل »
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آینده سازان ایران
‹💞📕› - - هــــر لحظه این را به یــــاد داشته باش که انـــدازه ی مشــــکلاتت از قــــدرت خداونـــــد
‹🥾🕯› - - - می‌گـویند : رفتندتامابمانیـم ولــــی‌من‌می‌گویـم: "شهدارفتندتاماهم‌به‌دنبالشان‌برویم" آری!جـامانـده‌ایـم،دل‌رابایدصـاف‌کـرد! - - 🔅⃟🖤⸾⇜ ⁦💫⁩⁩⃟🖤⸾⇜ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌━━ .•🌷•.━━━━━━━━ ⁦‌🖤|↬@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آینده سازان ایران
﷽ #داستان #پارت_هشتم ☆اعجاز خاک☆ _هیچی _یعنی چی هیچی؟ _خب یبار با واسطه خاستگاری کردم. اول نظرش م
☆اعجاز خاک☆ کتم رو درآوردم و روی یکی از مبل های توی هال نشستم. وقتی منصوره چایی آورد، روبه روی من نشست و گفت: خب خیلی خوش اومدی، مامان و بابا حالشون خوب بود؟ _الحمدالله، خوب بودن. لحظه ای سکوت کردم و بعد گفتم: حالا چیکار داشتی که مارو احضار کردی؟ خنده ای کرد و گفت: فعلا چاییت رو بخور، عجله نکن. بلند شد و رفت میوه آورد. همون طور که داشت زیر دستی و میوه رو جلوم میزاشت به حمید و نرگس گفت بروند توی اتاقشون و بازی کنند. دوباره سره جایش نشست و گفت: خب جناب داماد تعریف کن. وقتی این جمله رو میگفت تبسم شیطنت آمیزی روی لب هاش نشسته بود. خیلی جدی گفتم: منصوره توروخدا سر به سرم نذا، حوصله ندارم. بگو ببینم چی کار داشتی. بی حوصلگی منو که دید خوشمزه بازی رو کنار گذاشت و گفت: ببین داداش یکی از همسایه های ما دختری داره که واقعا دختر خوبیه. _خب منظور؟ _منظورم معلومه دیگه، حالا که تو بابا و مامان رو راضی کردی که خودت همسرت رو انتخاب کنی بیا این دختر همسایه مارو خاستگاری کن. خیلی دختر خوبیه. _تو از کجا میدونی دختر خوبیه؟ _خب همسایه ایم، دانشجوی سال دوم زبان هست، ضمنا باباش هم تاجر چایی هست. _حالا من به شغل باباش کاری ندارم، دانشجو شدن هم که نشد خوبی، همه رقم دانشجویی داریم. منظورم اخلاق و رفتارشه. _ببین داداش، الان چهارساله که این خونه رو خریدیم، از اون موقع تا امروز هم با اینها برو بیا داشتیم، واقعا دختر خوبیه. 🌸 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا اینجوری یاد ندادن؟🙄 نشسته ام به درنگاه میکنم...😐 ═══ೋ❀😝❀ೋ═══ 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
﷽ #داستان #پارت_نهم ☆اعجاز خاک☆ کتم رو درآوردم و روی یکی از مبل های توی هال نشستم. وقتی منصوره چا
☆اعجاز خاک☆ یک دفعه به ذهنم اومد حالا که گرم صحبت شدیمخوبه درباره ی مریم رضایی هم با منصوره صحبتی بکنم و ازش بخوام که زنگی به خونشون بزنه. کمی روی مبل جابه‌جا شدم و گفتم: من درباره ی این مورد فکر میکنم. ولی میخوام محبت کنی به دختری که دکتر احمدی به من معرفی کرده، شماره تلفن و آدرسش رو هم گرفتم، امروز فردا زنگ بزنی، با خودش یا خانوادش صحبت کنی. اگه این کارو بکنی خیلی ممنون میشم. من خودم درست نیست تلفن کنم. _گفتی دکتر احمدی معرفی کرده، همین دکتر احمدی که با تو توی درمانگاه کار میکنه؟ _آره، البته من این دخترو از دوران دانشجویی میشناسم اما آشنایی زیادی با اون ندارم. منصوره که معلوم بود دوست نداره کسی رو رقیب دختر همسایشون بکنه گفت: حالا تو بیا یه سر بریم خاستگاری همین دختری که من میگم، اگه نشد موردی رو هم که دکتر احمدی معرفی کرده پیگیری میکنیم. _حالا چه اشکالی داره تو یه زنگ بزنی؟ _زنگ بزنم چی بگم؟ _خب ببین اصلا میخواد شوهر کنه یا ن، دوسه دقیقه که صحبت کنی همه چیز معلوم میشه. منصوره اصلا حرف منو قبول نمیکرد، ولی وقتی دید من خیلی اصرار میکنم بالاخره پذیرفت که امروز فردا زنگی به مریم رضایی بزنه. 🌸 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
مثلا طرف فوبیا بہ نامحرم داره! از هرچے نامحرمہ میترسه ...💔! میترسہ چت کردنش با نامحرم ؛بشہ یہ قطره از اشڪ‌های اقا(:🌿 ؟! 🚶🏻‍♂