#کلام_علماء
💠مرحوم حضرت آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه در تعلیقات خود بر کتاب احقاق الحق شهید نور الله شوشتری رضوان الله علیه در رابطه با جریان تصوف مینویسد:
👈 از نظر من مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگترین مصائب است؛ زیرا ارکان اسلام را منهدم ساخت و بنیان آنرا تَرَک داد.
پس از جستجوی عمیق و گردش در میدانهای کلمات آنان و اطلاع از مطالب مخفی آنان و یافتن رازهای پوشیده آنان در پی دیدار با سران فرقههای تصوف، بر من روشن شد که این درد،
از راهبان نصارا به دین اسلام سرایت کرده و گروهی از عامه (اهل تسنن) مانند: حسن بصری و شبلی و معروف و طاووس و زهری و جنید و دیگران آن را گرفتند، سپس از آنان به شیعه سرایت کرد تا اینکه کارشان بالا گرفت و پرچمهایشان برافراشته شد،
به گونهای که از اساس دین سنگی را روی سنگ باقی نگذاشتند.
آنان نصوص کتاب و سنت را تاویل کردند و با احکام فطری عقلی مخالفت نمودند و به #وحدت_وجود و حتی موجود ملتزم شدند و در عبادت وجهه گرفتند و بر اوراد آکنده از #کفر و اباطیل که رؤسای آنها میساختند، مداومت کردند و به چیزی پایبند گردیدند که آن را ذکر خفی قلبی مینامیدند و از سمت راست قلب شروع میشد و به سمت چپ خاتمه مییافت. گاهی آن را سفر از حق به خلق مینامیدند و گاهی نزول از قوس صعودی به قوس نزولی، و بالکعس که از آن به عنوان سفر از خلق به حق و عروج از قوس نزولی به قوس صعودی تعبیر کردهاند،
خدا به داد این شیادان برسد، پس چرندیات خود را به فقه سرایت دادند، همچنین در مبحث نیت و غیر آن و دیدم بعضی از مرشدان آنان را که اشعار مغربی #عارف را از روی دیوانش میخواندند و گریه میکردند و به آن اعتنا میکردند همچون اعتنایی که به آیات قرآن کریم میشود،
جای تاسف است برای قومی، کسانی که قرآن شریف را ترک کنند و دعاهای صحیفه کامله سجادیه را که زبور آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و سخنان موالی و سروران امامان علیهم السلام را و مشغول شوند به امثال کتاب مغربی و … و دیدم یکی از آنان را که دعوی فضل داشت و از برخی سخنان که به ائمه هدی علیهم السلام نسبت داده شده، برای ترویج مسلک خود استفاده میکند
مانند: «لنا مع الله حالات فیها هو نحن و نحن هو» یعنی برای ما با خدا حالاتی است که در آن حالات او ما هستیم و ما او. و این بینوا در علم و تتبع و تحقیق و ضبط نمیدانست که کتاب مصباح الشریعة و مانند آن که چنین سخنان منکری در آنها جمع شده، ساخته ایادی صوفیان اعصار گذشته است که برای ما به ارث مانده است.
شیوع تصوف و ساختن خانقاهها در قرن چهارم بود. بعضی از مرشدین آن قرن، وقتی تفنن متکلمین را در عقاید دیدند، از فلسفه فیثاغورث و پیروان او در الهیات، قواعدی را اقتباس نمودند و از لاهوتیات اهل کتاب و بت پرستان، جملههایی را گرفتند و آن جملات را به لباس اسلام در آوردند و به علم خاصی تبدیل نمودند که آن علم را علم تصوف یا حقیقت یا باطن یا فقر یا فنا یا کشف و شهود نامیدند.
و در این زمینه کتابها و رسالهها نوشتند و این وضع همچنان ادامه داشت تا آنکه قرن پنجم و قرنهای بعدی فرا رسید و برخی از زیرکان اهل تصوف میدان وسیعی را آماده یافتند تا به اسم ولایت و غوثیه و قطبیه و دعوی تصرف در ملکوت با قوه قدسیه، چه رسد به ناسوت، در میان جاهلان، مقام شامخی همچون مقام نبوت و حتی الوهیت به دست آورند. آنان با مقالاتی مبنی بر تاویلات مزخرف و کشف خیالی و رویاها و اوهام، فلسفه تصوف را توسعه دادند و کتابهای پیاپی بسیاری مانند کتاب تعرف و دلالت و نصوص و شروح آن و نفحات و رشحات و مکاشفات و انسان کامل و العوارف و المعارف و التاویلات و غیره که پر از حکایتهای دروغ و قضایای کاملا بیمعناست، نوشتند. وقتی کالای آنان بازار پیدا کرد و نامشان مشهور شد و بازارشان گرم گردید، به فرقهها و دستههای مختلف تقسیم شدند و عوام وسفلگان را با #حدیث_جعلی
«الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق» اغفال کردند و برای هر فرقهای که از دیگران متمایز گردند، علامتهایی را قرار دادند... خداوند ما و شما را از فریب کاریهای بافندگان #عرفان و #فلسفه و #تصوف حفظ کند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به آستانه اهل بیت پیامبر خدا صلوات الله علیهم اجمعین روی میآورند و کسی را جز آنان نمیشناسند. آمین آمین.
📜احقاق الحق، تالیف نور الله تستری با تعلیقات آیت الله مرعشی، جلد۱، صفحه۱۸۲ - ۱۸۵
{ @AyatollahBahrololom }
#کلام_ناب
💠شیعه زیارت
ناحـیهی مقدّسه
را شعار خود ساخته
● قضیهی کربلا به عنوان یک مصیبت بزرگ و عاشورا به عنوان روز حزن و غم برای همهی اولیاء الهی بویژه ائمهی اطهار(ع) مطرح بوده و هست.
● شیعه نمیتواند با تفسیرهای روشنفکرمآبانه و یا عرفان نمایانه دست از دستورالعمل در مورد عزاداری و نوحهگری بردارد و به جمع اهل وجد و نشاط، #رقص_و_موسیقی بپیوندد.
● شیعه زیارت ناحیهی مقدّسه را شعار خود ساخته «وَ ابتَغوا اِلَیهِ الوَسِیلَه» را با اشک و آه در نظر گرفته، با شمشیر مجلس عزا و #فریاد_یا_حسین(ع)، به جنگ مخالفین اسلام و ستمگران میرود.
● بعضی از نویسندگان اخیر نوشتهاند که: گریه و #عزاداری و سینهزنی و نوحهخوانی کار مردمی است که در عالم کَثرات گرفتارند و از نفس، برون نیامدهاند!
● سؤال اینست:
ائمهی معصومین(ع)، بزرگان دین، علماء عاملین که در مصیبت امام حسین(ع) گریان و #محزون بوده، آیا در عالم کثرات گرفتار و از نفس برون نیامده بودند؟
● اگر راستی عزاداری و نوحهخوانی بر امام حسین(ع) کار خفتگان و #غافلان است، پس گریهی ائمهی معصومین(ع) بر آن حضرت را چگونه باید تفسیر نمود؟!
● عمل فاطمیات، که در این مصیبت عظمی گریان و نالان بودند، #گریبان_چاک، لطمه بر صورت میزدند را چگونه باید شرح داد؟
● آیا پیروان راستین ائمه(ع) غافل از مراتب و درجات شهیدان کربلا بودهاند و به امام حسین(ع) معرفت نداشته، از #بیخبری به گریه و ناله بر امام حسین(ع) میپرداختهاند؟
● آیا عبارت زیارت ناحیهی مقدّسه:
«فَلَأنذُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَأبکِیَنَّ...»
گویای غم و غصّه و تأسف بر #مصائب امام حسین(ع) نمیباشد و یا امام زمان(عج) به مراتب و درجات امام حسین(ع) عالم نبودهاند؟
● آیا سیرهی اهلالبیت(ع) را در امر عزاداری امام حسین(ع) نادیده گرفتن و عزاداران را غافل و بیخبر خواندن، خود را #عارف پنداشتن و #عرفان را به بند انحصار کشاندن، مطلوب خدای عارفان است!؟
● ریشهی این مطلب، یعنی سرور در روز عاشورا، به استعمار بنیامیه و بنیعباس برمیگردد و #بلندگوهای_سقیفه با همکاری مدعیان عرفان و سکینه، در طول تاریخ جهت بیصدا نمودن فریاد عاشورا و بیرنگ نمودن بُعد مبارزاتی کربلا به تبلیغ این روش پرداختهاند.
📝برگرفته از مقدمه کتاب: نوای بلبل به ماتم گل «آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دامظله»
{ @AyatollahBahrololom }
🚩 شیــــعه زیـــــــــارت
نــاحـیهی مقـــــدّسه
را شعار خود ساخته
● قضیهی کربلا به عنوان یک مصیبت بزرگ و عاشورا به عنوان روز حزن و غم برای همهی اولیاء الهی بویژه ائمهی اطهار(ع) مطرح بوده و هست.
● شیعه نمیتواند با تفسیرهای روشنفکرمآبانه و یا عرفان نمایانه دست از دستورالعمل در مورد عزاداری و نوحهگری بردارد و به جمع اهل وجد و نشاط، #رقص_و_موسیقی بپیوندد.
● شیعه زیارت ناحیهی مقدّسه را شعار خود ساخته «وَ ابتَغوا اِلَیهِ الوَسِیلَه» را با اشک و آه در نظر گرفته، با شمشیر مجلس عزا و #فریاد_یا_حسین(ع)، به جنگ مخالفین اسلام و ستمگران میرود.
● بعضی از نویسندگان اخیر نوشتهاند که: گریه و #عزاداری و سینهزنی و نوحهخوانی کار مردمی است که در عالم کَثرات گرفتارند و از نفس، برون نیامدهاند!
● سؤال اینست:
ائمهی معصومین(ع)، بزرگان دین، علماء عاملین که در مصیبت امام حسین(ع) گریان و #محزون بوده، آیا در عالم کثرات گرفتار و از نفس برون نیامده بودند؟
● اگر راستی عزاداری و نوحهخوانی بر امام حسین(ع) کار خفتگان و #غافلان است، پس گریهی ائمهی معصومین(ع) بر آن حضرت را چگونه باید تفسیر نمود؟!
● عمل فاطمیات، که در این مصیبت عظمی گریان و نالان بودند، #گریبان_چاک، لطمه بر صورت میزدند را چگونه باید شرح داد؟
● آیا پیروان راستین ائمه(ع) غافل از مراتب و درجات شهیدان کربلا بودهاند و به امام حسین(ع) معرفت نداشته، از #بیخبری به گریه و ناله بر امام حسین(ع) میپرداختهاند؟
● آیا عبارت زیارت ناحیهی مقدّسه:
«فَلَأنذُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَأبکِیَنَّ...»
گویای غم و غصّه و تأسف بر #مصائب امام حسین(ع) نمیباشد و یا امام زمان(عج) به مراتب و درجات امام حسین(ع) عالم نبودهاند؟
● آیا سیرهی اهلالبیت(ع) را در امر عزاداری امام حسین(ع) نادیده گرفتن و عزاداران را غافل و بیخبر خواندن، خود را #عارف پنداشتن و #عرفان را به بند انحصار کشاندن، مطلوب خدای عارفان است!؟
● ریشهی این مطلب، یعنی سرور در روز عاشورا، به استعمار بنیامیه و بنیعباس برمیگردد و #بلندگوهای_سقیفه با همکاری مدعیان عرفان و سکینه، در طول تاریخ جهت بیصدا نمودن فریاد عاشورا و بیرنگ نمودن بُعد مبارزاتی کربلا به تبلیغ این روش پرداختهاند.
📝 برگرفته از مقدمه کتاب: نوای بلبل به ماتم گل «آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دامظله»
{ @AyatollahBahrololom }
#کلام_علماء
💠 مرحوم حضرت آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه در تعلیقات خود بر کتاب احقاق الحق شهید نور الله شوشتری رضوان الله علیه در رابطه با جریان تصوف مینویسد:
👈 از نظر من مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگترین مصائب است؛ زیرا ارکان اسلام را منهدم ساخت و بنیان آنرا تَرَک داد.
پس از جستجوی عمیق و گردش در میدانهای کلمات آنان و اطلاع از مطالب مخفی آنان و یافتن رازهای پوشیده آنان در پی دیدار با سران فرقههای تصوف، بر من روشن شد که این درد،
از راهبان نصارا به دین اسلام سرایت کرده و گروهی از عامه (اهل تسنن) مانند: حسن بصری و شبلی و معروف و طاووس و زهری و جنید و دیگران آن را گرفتند، سپس از آنان به شیعه سرایت کرد تا اینکه کارشان بالا گرفت و پرچمهایشان برافراشته شد،
به گونهای که از اساس دین سنگی را روی سنگ باقی نگذاشتند.
⭕️ آنان نصوص کتاب و سنت را تاویل کردند و با احکام فطری عقلی مخالفت نمودند و به #وحدت_وجود و حتی موجود ملتزم شدند و در عبادت وجهه گرفتند و بر اوراد آکنده از #کفر و اباطیل که رؤسای آنها میساختند، مداومت کردند و به چیزی پایبند گردیدند که آن را ذکر خفی قلبی مینامیدند و از سمت راست قلب شروع میشد و به سمت چپ خاتمه مییافت.
گاهی آن را سفر از حق به خلق مینامیدند و گاهی نزول از قوس صعودی به قوس نزولی، و بالکعس که از آن به عنوان سفر از خلق به حق و عروج از قوس نزولی به قوس صعودی تعبیر کردهاند،
خدا به داد این شیادان برسد، پس چرندیات خود را به فقه سرایت دادند، همچنین در مبحث نیت و غیر آن و دیدم بعضی از مرشدان آنان را که اشعار مغربی #عارف را از روی دیوانش میخواندند و گریه میکردند و به آن اعتنا میکردند همچون اعتنایی که به آیات قرآن کریم میشود،
جای تاسف است برای قومی، کسانی که قرآن شریف را ترک کنند و دعاهای صحیفه کامله سجادیه را که زبور آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و سخنان موالی و سروران امامان علیهم السلام را و مشغول شوند به امثال کتاب مغربی و … و دیدم یکی از آنان را که دعوی فضل داشت و از برخی سخنان که به ائمه هدی علیهم السلام نسبت داده شده، برای ترویج مسلک خود استفاده میکند مانند:
🔸«لنا مع الله حالات فیها هو نحن و نحن هو» یعنی برای ما با خدا حالاتی است که در آن حالات او ما هستیم و ما او. و این بینوا در علم و تتبع و تحقیق و ضبط نمیدانست که کتاب مصباح الشریعة و مانند آن که چنین سخنان منکری در آنها جمع شده، ساخته ایادی صوفیان اعصار گذشته است که برای ما به ارث مانده است.
🔹شیوع تصوف و ساختن خانقاهها در قرن چهارم بود. بعضی از مرشدین آن قرن، وقتی تفنن متکلمین را در عقاید دیدند، از فلسفه فیثاغورث و پیروان او در الهیات، قواعدی را اقتباس نمودند و از لاهوتیات اهل کتاب و بت پرستان، جملههایی را گرفتند و آن جملات را به لباس اسلام در آوردند و به علم خاصی تبدیل نمودند که آن علم را علم تصوف یا حقیقت یا باطن یا فقر یا فنا یا کشف و شهود نامیدند.
و در این زمینه کتابها و رسالهها نوشتند و این وضع همچنان ادامه داشت تا آنکه قرن پنجم و قرنهای بعدی فرا رسید و برخی از زیرکان اهل تصوف میدان وسیعی را آماده یافتند تا به اسم ولایت و غوثیه و قطبیه و دعوی تصرف در ملکوت با قوه قدسیه، چه رسد به ناسوت، در میان جاهلان، مقام شامخی همچون مقام نبوت و حتی الوهیت به دست آورند.
⚠️آنان با مقالاتی مبنی بر تاویلات مزخرف و کشف خیالی و رویاها و اوهام، فلسفه تصوف را توسعه دادند و کتابهای پیاپی بسیاری مانند کتاب تعرف و دلالت و نصوص و شروح آن و نفحات و رشحات و مکاشفات و انسان کامل و العوارف و المعارف و التاویلات و غیره که پر از حکایتهای دروغ و قضایای کاملا بیمعناست، نوشتند. وقتی کالای آنان بازار پیدا کرد و نامشان مشهور شد و بازارشان گرم گردید، به فرقهها و دستههای مختلف تقسیم شدند و عوام وسفلگان را با #حدیث_جعلی
«الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق» اغفال کردند و برای هر فرقهای که از دیگران متمایز گردند، علامتهایی را قرار دادند... خداوند ما و شما را از فریب کاریهای بافندگان #عرفان و #فلسفه و #تصوف حفظ کند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به آستانه اهل بیت پیامبر خدا صلوات الله علیهم اجمعین روی میآورند و کسی را جز آنان نمیشناسند. آمین آمین.
📜 احقاق الحق، تالیف نور الله تستری با تعلیقات آیت الله مرعشی، جلد۱، صفحه۱۸۲ - ۱۸۵
{ @AyatollahBahrololom }
بهرحال در حوزه بعضی میل به #تصوف پیدا کردند!
⚠️حوزوی و تصوّف! تعجب میکنم. حوزوی و دنبالروی از مخالفین اهلبیت علیهم السلام که در روایت است که فرمودند: اگر از دوستان ماست چگونه میرود در پی عقوق ما؟ اگر حقوق ما را قبول دارد، حق ما را قبول دارد، ما را حق میداند، چگونه عاق ما میشود؟
⛔️صوفیه اگر چه اسمشان را عوض میکنند به نام #عارف، اینها عاق اهلبیت علیهم صلوات الله هستند.
🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دام ظله
{ @AyatollahBahrololom }
#کلام_علماء
💠 مرحوم حضرت آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه در تعلیقات خود بر کتاب احقاق الحق شهید نور الله شوشتری رضوان الله علیه در رابطه با جریان تصوف مینویسد:
👈 از نظر من مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگترین مصائب است؛ زیرا ارکان اسلام را منهدم ساخت و بنیان آنرا تَرَک داد.
پس از جستجوی عمیق و گردش در میدانهای کلمات آنان و اطلاع از مطالب مخفی آنان و یافتن رازهای پوشیده آنان در پی دیدار با سران فرقههای تصوف، بر من روشن شد که این درد،
از راهبان نصارا به دین اسلام سرایت کرده و گروهی از عامه (اهل تسنن) مانند: حسن بصری و شبلی و معروف و طاووس و زهری و جنید و دیگران آن را گرفتند، سپس از آنان به شیعه سرایت کرد تا اینکه کارشان بالا گرفت و پرچمهایشان برافراشته شد،
به گونهای که از اساس دین سنگی را روی سنگ باقی نگذاشتند.
⭕️ آنان نصوص کتاب و سنت را تاویل کردند و با احکام فطری عقلی مخالفت نمودند و به #وحدت_وجود و حتی موجود ملتزم شدند و در عبادت وجهه گرفتند و بر اوراد آکنده از #کفر و اباطیل که رؤسای آنها میساختند، مداومت کردند و به چیزی پایبند گردیدند که آن را ذکر خفی قلبی مینامیدند و از سمت راست قلب شروع میشد و به سمت چپ خاتمه مییافت.
گاهی آن را سفر از حق به خلق مینامیدند و گاهی نزول از قوس صعودی به قوس نزولی، و بالکعس که از آن به عنوان سفر از خلق به حق و عروج از قوس نزولی به قوس صعودی تعبیر کردهاند،
خدا به داد این شیادان برسد، پس چرندیات خود را به فقه سرایت دادند، همچنین در مبحث نیت و غیر آن و دیدم بعضی از مرشدان آنان را که اشعار مغربی #عارف را از روی دیوانش میخواندند و گریه میکردند و به آن اعتنا میکردند همچون اعتنایی که به آیات قرآن کریم میشود،
جای تاسف است برای قومی، کسانی که قرآن شریف را ترک کنند و دعاهای صحیفه کامله سجادیه را که زبور آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و سخنان موالی و سروران امامان علیهم السلام را و مشغول شوند به امثال کتاب مغربی و … و دیدم یکی از آنان را که دعوی فضل داشت و از برخی سخنان که به ائمه هدی علیهم السلام نسبت داده شده، برای ترویج مسلک خود استفاده میکند مانند:
🔸«لنا مع الله حالات فیها هو نحن و نحن هو» یعنی برای ما با خدا حالاتی است که در آن حالات او ما هستیم و ما او. و این بینوا در علم و تتبع و تحقیق و ضبط نمیدانست که کتاب مصباح الشریعة و مانند آن که چنین سخنان منکری در آنها جمع شده، ساخته ایادی صوفیان اعصار گذشته است که برای ما به ارث مانده است.
🔹شیوع تصوف و ساختن خانقاهها در قرن چهارم بود. بعضی از مرشدین آن قرن، وقتی تفنن متکلمین را در عقاید دیدند، از فلسفه فیثاغورث و پیروان او در الهیات، قواعدی را اقتباس نمودند و از لاهوتیات اهل کتاب و بت پرستان، جملههایی را گرفتند و آن جملات را به لباس اسلام در آوردند و به علم خاصی تبدیل نمودند که آن علم را علم تصوف یا حقیقت یا باطن یا فقر یا فنا یا کشف و شهود نامیدند.
و در این زمینه کتابها و رسالهها نوشتند و این وضع همچنان ادامه داشت تا آنکه قرن پنجم و قرنهای بعدی فرا رسید و برخی از زیرکان اهل تصوف میدان وسیعی را آماده یافتند تا به اسم ولایت و غوثیه و قطبیه و دعوی تصرف در ملکوت با قوه قدسیه، چه رسد به ناسوت، در میان جاهلان، مقام شامخی همچون مقام نبوت و حتی الوهیت به دست آورند.
⚠️آنان با مقالاتی مبنی بر تاویلات مزخرف و کشف خیالی و رویاها و اوهام، فلسفه تصوف را توسعه دادند و کتابهای پیاپی بسیاری مانند کتاب تعرف و دلالت و نصوص و شروح آن و نفحات و رشحات و مکاشفات و انسان کامل و العوارف و المعارف و التاویلات و غیره که پر از حکایتهای دروغ و قضایای کاملا بیمعناست، نوشتند. وقتی کالای آنان بازار پیدا کرد و نامشان مشهور شد و بازارشان گرم گردید، به فرقهها و دستههای مختلف تقسیم شدند و عوام وسفلگان را با #حدیث_جعلی
«الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق» اغفال کردند و برای هر فرقهای که از دیگران متمایز گردند، علامتهایی را قرار دادند... خداوند ما و شما را از فریب کاریهای بافندگان #عرفان و #فلسفه و #تصوف حفظ کند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به آستانه اهل بیت پیامبر خدا صلوات الله علیهم اجمعین روی میآورند و کسی را جز آنان نمیشناسند. آمین آمین.
📜 احقاق الحق، تالیف نور الله تستری با تعلیقات آیت الله مرعشی، جلد۱، صفحه۱۸۲ - ۱۸۵
{ @AyatollahBahrololom }