eitaa logo
از سلطان‌آباد تا آذرباد
63 دنبال‌کننده
23 عکس
0 ویدیو
1 فایل
یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستان شهریوری! اینجا درباره نوشتن و ادبیات حرف می‌زنم، متن‌خوانی شبانه و پادکست‌های روایت هم داریم. ارتباط با ادمین @azarbadirr
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم.
به کانال از سلطان‌آباد تا آذرباد خوش آمدید. اینجا یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی منتشر می‌شود. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
همه کارهای مهم‌شان را می‌گذارند برای شنبه، ولی من تصمیم گرفتم از جمعه شروع کنم! شنبه و جمعه بهانه است، اصل شروع کردن است. مدت‌هاست سه چیز ذهن من را مشغول کرده است؛ اول «ذهن‌ و زبان ایرانی» اینکه چگونه جهان را از نگاه ایرانی مسلمان روایت کنیم. دوم «توقلمان». چگونه مسیری را فراهم کنیم که علاقه‌مندان ادبیات و داستان ایرانی، بتوانند با کمترین انحراف به مقصد برسند و از چم و خم نویسندگی آگاه شوند، سومین مسئله «فلسطین» است. من هم دنبال راه حلی بودم که به اندازه توان خودم بتوانم در این راه قدمی بردارم. این سه مسئله، باعث شد که من تصمیم بگیرم یک مسابقه داستان‌نویسی برگزار کنم. مسابقه‌ای که مخاطبان اصلی‌اش نوقلمان است. کسانی که تاکنون اثر چاپ شده نداشته‌اند. دوم از نظر محتوایی به مقوله ذهن و زبان ایرانی بپردازد. سوم یک بخش ویژه هم دارد درباره مقاومت و فلسطین. من این جشنواره با توان فردی خودم شروع کرده‌ام، عده و عُده هم ندارم. فعلا خودم هستم و خودم. هر کسی هم که بخواهد کمک کند، ولی یک قدم کوچک، قدردان یاری‌اش هستم. اسم جایزه را هم گذاشته‌ام جایزه مرحوم محمود حکیمی. محمود حکیمی، نویسنده‌ای است که بسیاری از نویسندگان ایرانی، مستقیم و غیرمستقیم مدیون او هستند. در روزگاری که استبداد پهلوی همه جای ایران عزیز ما را مسموم کرده بود و همه در دوگانگی اسلام و ایران گیر کرده بودند، هم از اسلام و اتحاد مسلمانان گفت هم از تاریخ و فرهنگ ایرانی. محمود حکیمی بدون سروصدا و حاشیه هنرش را خرج نوشتن و تربیت نویسندگان مختلف کرد. حالا که از میان ما رفته است، خوب است که هم نامش را زنده نگه داریم و هم از فلسطین بگویم. موضوعات مسابقه نویسندگی جایزه محمود حکیمی از این قرار است. • ذهن و زبان ایرانی و جهان امروز • مقاومت، گذشته و امروز و آینده • زن تراز ایرانی در داستان ایرانی جایزه محمود حکیمی در دو بخش «داستان کوتاه» و «طرح رمان» برگزار می‌شود. همه علاقه‌مندان به حوزه ادبیات داستانی می‌توانند در این فراخوان شرکت کنند. این جایزه قرار است از نوقلمان حمایت کند و آثار آنها را می‌پذیرد. محدودیت سنی برای بخش داستان کوتاه نیست اما نویسندگان بخش طرح رمان، باید حداقل 22 سال داشته باشند. هر نویسنده در هر بخش نهایتا می‌تواند سه اثر ارسال کند. زمان ارسال آثار: 9 دی ماه 1403 اعلام نتایج و داوری: هفته آخر دی ماه 1403 پ.ن: صد البته این جایزه، جایزه نقدی هم دارد! به وقتش اعلام می‌کنم! راه ارتباطی در بخش اطلاعات کانال هست. سؤالی بود در خدمتم. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
از سلطان‌آباد تا آذرباد
از دیشب خیلی از دوستان پرسیدند ما چه کمکی می‌توانیم درباره جایزه نویسندگی محمود حکیمی انجام بدهیم؟ همین اول بهتون بگم: کوچکترین قدم‌ها اینجا هم مهمه. من کاری به کیفیت باقی جشنواره‌ها ندارم. نمی‌خوام با بد دیدن باقی جشنواره‌ها، جایزه محمود حکیمی را بزرگ کنیم. همه ما در یک کشتی هستیم و باید باهم محترمانه رفتار کنیم اما جایزه محمود حکیمی قرار است ذهن و زبان ایرانی را در بین نویسندگان نوقلم ایرانی جا بیندازد و به آنها فرصت بدهد در فضای حرفه‌ای نشر قدم‌های جدی بردارند. کمترین کاری که می‌تونیم همه‌مان بکنیم تبلیغ جایزه است. حالا در هر کجا که خودتان راحت‌ترید. در ایتا، در تلگرام، در انیستا، در توییتر، در ویراستی، در بین بچه‌های دانشگاه، در بین همکاران، در بین اعضای خانواده. فرقی ندارد. بالاخره ما خانواده و دوستان و آشنایانی داریم. خوب است که به آنها خبرش را بدهیم. اگر کار گرافیکی بلدید، خوشحال میشم در کار طراحی پوستر و لوگوی جایزه کمکم کنید. اگر در زمینه موشن‌گرافی توانانیی دارید خوشحال می‌شم بتونیم تبلیغات ویدئویی خوب هم انجام بدیم. اگر دوست اهل رسانه دارید خوشحال میشم او را از این مسابقه با خبر کنید. ما به داور و ارزیاب و برنامه‌نویس سایت هم نیاز داریم. هر کس به اندازه توانش می‌تواند قدم بردارد. خوشحال می‌شوم تشریف بیاورید خصوصی، از توانایی‌هایتان بگویید تا به فراخور آنها از شما کمک بگیریم. (آیدی پروفایلم در توضیحات کانال هست.) ما در کارهای مسابقه فقط دنبال حرفه‌ای‌ها نیستیم. ما می‌خواهیم یک صدای مستقل باشیم و روی پای خودمان بایستیم. هوای خودمان و خودتان را داشته باشید. می‌توانید برای معرفی و تبلیغ آن از همین پوستری که برایتان گذاشتم استفاده کنید. از این به بعد در پیامرسان‌های بله، ایتا و تلگرام کانال از سلطان آباد تا آذرباد فعالیت دارد. آیدی همه آنها هم یکی است. بله ble.ir/join/CThzDoamB8 ایتا: https://eitaa.com/Azarbadir تلگرام: https://t.me/azarbadir
این هم اولین پوستر جشنواره است. اگر خواستید جایی منتشر کنید این را می‌توانید استفاده کنید. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
قسمت بیست و چهارم پادکست متن‌خوانی قابوس‌نامه را در شنوتو بارگزاری کردم. می‌توانید وارد کانال سیکا در شنوتو شوید و گوش کنید. ضمنا می‌توانید با کپی لینک آراس‌اسی که برایتان گذاشته‌ام، سیکاپادکست را در پادگیرهای دیگر به رایگان استفاده کنید. خوشحال میشم از هر پادگیری که استفاده می‌کنید، در کانال سیکا عضو شوید. منتظر پیشنهادها و دیدگاه‌هایتان درباره این مجموعه پادکست هستم. لینک فید آراس‌اس https://shenoto.net/feed/Seika لینک کانال سیکا در شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Seika از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
هرشب خوانش متون کهن فارسی را ساعت ۲۱ شروع می‌کنیم. تا ۳۰ دقیقه دیگر متن‌خوانی قسمت بیست و پنجم قابوس‌نامه آغاز می‌شود. لینک حضور در جلسه قرار: https://gharar.ir/r/edb06cad از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
تا به حال به هیئت‌های کسانی چون حاج حسین سازور، حاج محمود کریمی، سید مهدی رسولی، مجید بنی‌فاطمه و دیگران رفته‌اید؟ چقدر شلوغ و پرجمعیت است! اینها هیئت‌هایی هستند که چشم‌ها را خیره و دل‌ها را گرم می‌کند. از اینکه مجلس اباعبدالله الحسین را گرم می‌کنند. خوب پذیرایی می‌کنند و دست‌اندرکارانش پنجاه نفر و صد نفر هستند. برنامه‌ریزی‌اش از یک هفته و دو هفته قبل شروع نمی‌شود، از یک ماه و دو ماه قبل آغاز می‌شود. یک سری روضه‌ها و هیئت‌های خانگی هم داریم. جمعیتش نهایت صد نفر می‌شود. از خیلی‌هایش باخبر نمی‌شویم. اصلا نمی‌دانیم که آنها وجود دارد اما آنها هم برای زنده نگه داشتن نام امام حسین برگزار می‌شود. این روضه‌ها را گاه اهالی یک خانه، یا اهالی یک کوچه یا حتی چند دوست صمیمی برگزار می‌کنند. توی مجالسشان چند دوربین تصویربرداری نیست. حضور در جلساتش، ریلز در اینستاگرام و ایتا و تلگرام نمی‌شود اما در سکوت برگزار می‌شود. هر دویش هم خوب است. هم آن شلوغی هیئت رایت العباس و موج‌الحسین لازم است هم این خلوتی روضه‌های خانگی. تنها چیزی که این وسط مهم است، اخلاص است. ادم خودش را درست خرج امام حسین کند. حالا شاید یکی بیاید و بگوید داری حرف‌های بزرگتر از اندازه‌ات به زبان می‌آوری. نمی‌گویم اشتباه می‌کند. من به شخصه هیچ ادعایی در خوب بودن ندارم. بگذریم. این مقدمه مهم، برای یک مسئله مهم بود. برای من حکم همان روضه خانگی را دارد. من توقع ندارم دیگران در اهمیتش مقاله و یادداشت بنویسند. توقع ندارم فلان موسسه و نهاد دولتی و حکومتی پا پیش بگذارد. این را من شروع کردم و از کمک همه دوستانی که بخواهند در این مسیر به ما کمک کنند، خوشحال می‌شوم. شاید خیلی‌ از اهل ادبیات متوجه حضور این جشنواره نشوند. شاید هیچ‌وقت خبرش تیتر هیچ روزنامه‌ای نشود، شاید تعداد شرکت کنندگانش خیلی کم باشد اما من روی اخلاص آدم‌هایی که قرار است در این جشنواره شرکت کنند، حساب ویژه باز کرده‌ام. در عکس‌های بعدی نکات مربوط به جشنواره را مفصل‌تر توضیح دادم. هشتگ را اگر در کانال دنبال کنید، از باقی اخبارش هم باخبر می‌شوید. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
قسمت بیست و پنجم پادکست متن‌خوانی قابوس‌نامه را در شنوتو بارگزاری کردم. می‌توانید وارد کانال سیکا در شنوتو شوید و گوش کنید. ضمنا می‌توانید با کپی لینک آراس‌اسی که برایتان گذاشته‌ام، سیکاپادکست را در پادگیرهای دیگر به رایگان استفاده کنید. خوشحال میشم از هر پادگیری که استفاده می‌کنید، در کانال سیکا عضو شوید. منتظر پیشنهادها و دیدگاه‌هایتان درباره این مجموعه پادکست هستم. لینک فید آراس‌اس https://shenoto.net/feed/Seika لینک کانال سیکا در شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Seika از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
برای دوستانی که تازه به جمع ما پیوسته‌اند، کانال «از سلطان‌آباد تا آذرباد» کانال شخصی من است که در آن درباره داستان، ادبیات و مسائل وابسته به آن حرف می‌زنم. کانال چند بخش مهم دارد. یک بخش، اطلاع‌رسانی متن‌خوانی متون کهن است که شب‌ها اعلام می‌شود و آنلاین در سکوی قرار برگزار می‌کینمش. روز بعد فایل ضبط شده جلسه در کانال پادکست سیکا آپلود و منتشر و در اینجا هم اعلان می‌کنیم. بخش دیگر، نکات نویسندگی است که می‌توانید با هشتگ آنها را در کانال پیدا کنید. این نکات تقریبا روزانه هر روز در کانال منتشر می‌شود. بخش دیگر، جستارهایی است که من گاه‌گاه آنها را منتشر می‌کنم. ان‌شاءالله طی روزهای آینده، لینک تعدادی از آنها را در کانال بازنشر می‌کنم. بخش جدیدی که هم در کانال این روزها از آن صحبت می‌کنم است که درباره وضعیت جایزه و ابعاد آن صحبت می‌کنیم. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
نکته شماره ۸۳ نویسندگان قبل از اینکه اولین داستانشان را بنویسند، با خواندن کتاب‌های مختلف، برخی از فنون نویسندگی را به شکل ناخودآگاه یاد می‌گیرند و برخی هم را خودآگاه در جلسات آموزش نویسندگی. اما چیزی که باعث بهبود نویسندگی می‌شود، نوشتن دائم است. نویسنده باید برای کشف شیوه‌ها و مصالح بیشتر و همینطور شکل‌ها، ادراک‌ها و فنون، بنویسد. نوشتن حرفه‌ای یک فعالیت روزانه است که جز روزهای استثنائی نباید آن را کنار گذاشت. زیرا آن چیزی که ما به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه یاد می‌گیریم کفاف کشفیات جدی و جدید را به ما نمی‌دهد. تا ننویسید، نمی‌فهمید راه حلی که برای پیش‌برد داستان یا پردازش شخصیت یا نگارش صحنه به کار بردید کاملا عملیاتی است یا نه. حتی اگر راه حلی که رفته‌اید درست نباشد، به راه‌ حل‌های دیگر فکر می‌کنید. نویسنده کم‌حوصله، راحت‌طلب است و خیلی هم زود مأیوس می‌شود. او اگر از داشته‌هایش هم استفاده کند تنها ترتیب آنها را عوض می‌کند اما نویسنده حرفه‌ای و باحوصله در عمق فرو می‌رود تا آنچه را که لازم است بیابد و بعد به سطح برگردد. آزمون و خطاهایتان را جدی بگیرید. آنها بهترین منبع یادگیری شما هستند. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
نکته شماره ۱ شخصیت‌ها باید در وضعیتی باورکردنی، دست به اعمالی باورنکردنی بزنند. یعنی نباید ناگهانی و غیرمنتطره، قدرت فوق بشری از خود به نمایش بگذارند. چنین حوادثی، باید هنگام وقوع وضعیت‌های اضطراری یا بحران‌های باورکردنی رخ بدهد. مخاطبان نیز در چنین وضعیت‌هایی یعنی در اوج وحشت، خطرها، عشق‌ها یا حتی هنگام وقوع اتفاقات عجیب و غریب، اعمال قهرمانانه، قدرت خارق العاده و ایثار شخصیت‌ها را باور می‌کنند. مثال: مرد و زنی مدت‌ها در تلاش و تکاپو بوده‌اند تا بچه‌دار شوند. پس از سال‌ها، بالاخره بچه‌دار می‌شوند. تا اینکه ناگهان، یک روز، در جنگل، درخت بزرگی روی فرزندنشان می‌افتد. پدر که می‌بیند نیروی کمکی در آن نزدیکی نیست و تنها پسرش در حال مرگ زیر تنه درخت است با عشق از نیروی پدر-فرزندی، تنه درخت را بلند می‌کند تا مادر فرزندشان را از زیر تنه درخت بیرون بکشد. مثال بالا به ظاهر باورنکردنی است اما مرد با ابزاری عادی، این کار را انجام می‌دهد و بعد از پایان وضعیت بحرانی، به حالت قبلی برمی‌گردد. ما در اینجا میفهمیم اگر آن وضعیت بحرانی نبود، چنین رفتار فوق‌بشری از پدر سر نمی‌زد. یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
نکته شماره ۲ با وجود قوانین بسیار درباره فصل افتتاحیه، اما هیچ قانون مشخصی وجود ندارد که بگوید نویسنده باید فصل اول رمانش را چگونه بنویسد. تنها قاعده مفید یک چیز است؛ باید بر هر مانع و سدی که نویسنده را از شروع کردن رمان باز می‌دارد چیره شد. اگر نویسنده نتوانست از همان ابتدا فصل افتتاحیه درخشانی پیدا کند، نباید در انتظار بماند. دست‌دست کردن وقت تلف کردن است. خود نوشتن بر خوب نوشتن مقدم است. بعداً می‌شود به سراغ آن آمد و تغییرش داد. رمان را فوری از هر جای خط داستان یا طرح که می‌توانید شروع کنید. بسیاری اوقات، ما تازه در انتهای رمان متوجه می‌شویم که آیا فصل افتتاحیه رمانمان به دردخور و درخشان هست یا نه. مثال: هنگام نگارش رمان مست جنگ، فصل اول که همان فصل چنگیزخان است، فصلی است که در بازنویسی اضافه شد. هنگامی بود که در میانه‌های نوشتن رمان یادم آمد، کاشت و برداشت خوبی شکل نگرفته است و نمی‌شود بر چنین بستری سه جلد رمان نوشت. پس با تغییر فصل‌های افتتاحیه، هم نکات مورد نظرم را کاشتم و هم بر جذابیت اثر اضافه کردم. یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
بسیاری از نکات نوشتن و نکات خواندن را قبل‌تر در کانال بله منتشر کرده بودم که اینجا هم بازنشرشان می‌کنم
✳️✳️پرسش‌های متداول✳️✳️ دوستان طی این چند روز چند پرسش را تکرار کردند، آنها را جمع کردم و یکجا گذاشتم تا اگر دیگران هم پرسش مشترک دارند، به پاسخشان برسند. این متن به‌روزرسانی خواهد شد. ۱- آثار را در چه قالب و فرمتی بفرستیم؟ همه اثار ارسالی، اعم از داستان کوتاه و طرح رمان، در فایل وُرد و با قلم B Nazanin و با فونت ۱۴ ارسال شوند. ۲- آیا می‌توان به صورت گروهی در مسابقه شرکت کرد؟ بله. می‌توان به صورت گروهی در مسابقه شرکت کرد. در صورت برنده شدن، جایزه تقسیم خواهد شد. ۳- هنگام ارسال اثر، چه نکاتی را همراه با اثر بفرستیم؟ یک معرفی کوتاه شامل نام و نام خانودگی، سن، تحصیلات و شماره تماس در ابتدای داستانتان در هر فایل قرار دهید. ۴- برای آگاهی درباره موضوعات مسابقه نیاز به توضیح بیشتر دارم. درباره این موضوعات بیشتر توضیح می‌دهید؟ ان‌شاءالله تا ۱۰ آبان ماه، فایل‌هایی را در اختیار همه‌تان قرار می‌دهیم تا درباره جنبه‌های فرمی و محتوایی مسابقه آگاهی بیشتری پیدا کنید. ۵- آیا آثاری که در جشنواره‌های دیگر شرکت داده شده‌اند، می‌توانند در این مسابقه هم شرکت کنند؟ آثاری که در جشنواره‌های دیگر برگزیده شده باشند در این مسابقه شرکت داده نخواهند شد. ۶- سرانجام داستان‌های کوتاه و طرح‌های رمان بعد از پایان مسابقه چه می‌شود؟ آثار برگزیده در بخش داستان کوتاه به صورت یک کتاب مستقل منتشر می‌شود. طرح‌های رمان برگزیده هم با ناشران مختلف رایزنی خواهد شد تا وارد فرایند نگارش و چاپ شوند. ۷-آیا جایزه موضوعات یا قالب‌های خاصی دارد؟ آیا می‌توان برای مخاطب نوجوان یا در ژانر فانتزی اثر ارسال کرد؟ هیچ محدودیتی در موضوع، قالب و مخاطب اثار ارسالی نیست. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
نکته شماره ۸۴ خواندن کاراترین حس انسان یعنی بینایی را درگیر می‌کند و همزمان فعالیت‌های ذهنی را هم بالا می‌برد. ذهن نیاز دارد آنچه را چشم می‌بیند، تصور، درک و تحلیل کند. مخصوصا اگر پای خواندن رمان هم در میان باشد، قوه خیال انسان هم به تکاپو می‌افتد و باید آنچه را که نویسنده نوشته، در جهان ذهن خود بسازد. همه اینها یعنی خواندن فعالیتی سخت است که نیاز به تمرکز فراوان دارد و توانایی انسان را مصرف می‌کند. هنگام مطالعه شرایطی را فراهم کنید که بیشترین تمرکز را داشته باشید و حواستان پرت نشود. هر حواس‌پرتی یک فشار مضاعف برای ادامه مطالعه است. مخصوصا اگر بخواهید مطالعه را به یک فعالیت روزانه تبدیل کنید‌. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
حجاب مژه امروز عصر صداوسیما دعوت بودم تا در برنامه نقد کتاب، درباره مانگا حرف بزنم. قبل از ضبط برنامه، موقع گریم از آقای گریمور پرسیدم مژه‌هام که مشکل نداره؟ گفت چطور؟ گفتم سری قبل که برای ضبط برنامه آمده بودم، بعد از گریم آقای کارگردان گفت دوباره گریم کنند، چون مژه‌هام یک جوری است انگار سرمه کشیده! ناظر پخش گیر می‌ده! گریمور دوباره با وسایلش دست به کار شد تا برای مژه‌هام حجاب درست کند! خاطره را که تمام کردم، گریمور هم کارش تمام شد، قدمی به عقب رفت، یک نگاه دقیق به چشمام انداخت و پرسید: واقعا سرمه نمی‌کشی؟ از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی https://eitaa.com/Azarbadir
با عرض پوزش امشب متن‌خوانی برگزار نخواهد شد.