قسمت بیست و پنجم پادکست متنخوانی قابوسنامه را در شنوتو بارگزاری کردم. میتوانید وارد کانال سیکا در شنوتو شوید و گوش کنید. ضمنا میتوانید با کپی لینک آراساسی که برایتان گذاشتهام، سیکاپادکست را در پادگیرهای دیگر به رایگان استفاده کنید.
خوشحال میشم از هر پادگیری که استفاده میکنید، در کانال سیکا عضو شوید. منتظر پیشنهادها و دیدگاههایتان درباره این مجموعه پادکست هستم.
#سیکاپادکست
لینک فید آراساس
https://shenoto.net/feed/Seika
لینک کانال سیکا در شنوتو
https://shenoto.com/channel/podcast/Seika
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
https://eitaa.com/Azarbadir
برای دوستانی که تازه به جمع ما پیوستهاند، کانال «از سلطانآباد تا آذرباد» کانال شخصی من است که در آن درباره داستان، ادبیات و مسائل وابسته به آن حرف میزنم.
کانال چند بخش مهم دارد. یک بخش، اطلاعرسانی متنخوانی متون کهن است که شبها اعلام میشود و آنلاین در سکوی قرار برگزار میکنیمش. روز بعد فایل ضبط شده جلسه در کانال پادکست سیکا آپلود و منتشر و در اینجا هم اعلان میکنیم.
بخش دیگر، نکات نویسندگی است که میتوانید با هشتگ #نکات_نویسندگی آنها را در کانال پیدا کنید. این نکات تقریبا روزانه هر روز در کانال منتشر میشود.
بخش دیگر، جستارهایی است که من گاهگاه آنها را منتشر میکنم. انشاءالله طی روزهای آینده، لینک تعدادی از آنها را در کانال بازنشر میکنم.
بخش جدیدی که هم در کانال این روزها از آن صحبت میکنم #جایزه_حکیمی است که درباره وضعیت جایزه و ابعاد آن صحبت میکنیم.
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
https://eitaa.com/Azarbadir
نکته شماره ۸۳
نویسندگان قبل از اینکه اولین داستانشان را بنویسند، با خواندن کتابهای مختلف، برخی از فنون نویسندگی را به شکل ناخودآگاه یاد میگیرند و برخی هم را خودآگاه در جلسات آموزش نویسندگی.
اما چیزی که باعث بهبود نویسندگی میشود، نوشتن دائم است. نویسنده باید برای کشف شیوهها و مصالح بیشتر و همینطور شکلها، ادراکها و فنون، بنویسد. نوشتن حرفهای یک فعالیت روزانه است که جز روزهای استثنائی نباید آن را کنار گذاشت.
زیرا آن چیزی که ما به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه یاد میگیریم کفاف کشفیات جدی و جدید را به ما نمیدهد.
تا ننویسید، نمیفهمید راه حلی که برای پیشبرد داستان یا پردازش شخصیت یا نگارش صحنه به کار بردید کاملا عملیاتی است یا نه. حتی اگر راه حلی که رفتهاید درست نباشد، به راه حلهای دیگر فکر میکنید.
نویسنده کمحوصله، راحتطلب است و خیلی هم زود مأیوس میشود. او اگر از داشتههایش هم استفاده کند تنها ترتیب آنها را عوض میکند اما نویسنده حرفهای و باحوصله در عمق فرو میرود تا آنچه را که لازم است بیابد و بعد به سطح برگردد.
آزمون و خطاهایتان را جدی بگیرید. آنها بهترین منبع یادگیری شما هستند.
#نکات_نویسندگی
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
https://eitaa.com/Azarbadir
نکته شماره ۱
شخصیتها باید در وضعیتی باورکردنی، دست به اعمالی باورنکردنی بزنند. یعنی نباید ناگهانی و غیرمنتطره، قدرت فوق بشری از خود به نمایش بگذارند. چنین حوادثی، باید هنگام وقوع وضعیتهای اضطراری یا بحرانهای باورکردنی رخ بدهد.
مخاطبان نیز در چنین وضعیتهایی یعنی در اوج وحشت، خطرها، عشقها یا حتی هنگام وقوع اتفاقات عجیب و غریب، اعمال قهرمانانه، قدرت خارق العاده و ایثار شخصیتها را باور میکنند.
مثال:
مرد و زنی مدتها در تلاش و تکاپو بودهاند تا بچهدار شوند. پس از سالها، بالاخره بچهدار میشوند. تا اینکه ناگهان، یک روز، در جنگل، درخت بزرگی روی فرزندنشان میافتد. پدر که میبیند نیروی کمکی در آن نزدیکی نیست و تنها پسرش در حال مرگ زیر تنه درخت است با عشق از نیروی پدر-فرزندی، تنه درخت را بلند میکند تا مادر فرزندشان را از زیر تنه درخت بیرون بکشد.
مثال بالا به ظاهر باورنکردنی است اما مرد با ابزاری عادی، این کار را انجام میدهد و بعد از پایان وضعیت بحرانی، به حالت قبلی برمیگردد. ما در اینجا میفهمیم اگر آن وضعیت بحرانی نبود، چنین رفتار فوقبشری از پدر سر نمیزد.
#نکات_نوشتن
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
https://eitaa.com/Azarbadir
نکته شماره ۲
با وجود قوانین بسیار درباره فصل افتتاحیه، اما هیچ قانون مشخصی وجود ندارد که بگوید نویسنده باید فصل اول رمانش را چگونه بنویسد. تنها قاعده مفید یک چیز است؛ باید بر هر مانع و سدی که نویسنده را از شروع کردن رمان باز میدارد چیره شد.
اگر نویسنده نتوانست از همان ابتدا فصل افتتاحیه درخشانی پیدا کند، نباید در انتظار بماند. دستدست کردن وقت تلف کردن است. خود نوشتن بر خوب نوشتن مقدم است. بعداً میشود به سراغ آن آمد و تغییرش داد. رمان را فوری از هر جای خط داستان یا طرح که میتوانید شروع کنید. بسیاری اوقات، ما تازه در انتهای رمان متوجه میشویم که آیا فصل افتتاحیه رمانمان به دردخور و درخشان هست یا نه.
مثال:
هنگام نگارش رمان مست جنگ، فصل اول که همان فصل چنگیزخان است، فصلی است که در بازنویسی اضافه شد. هنگامی بود که در میانههای نوشتن رمان یادم آمد، کاشت و برداشت خوبی شکل نگرفته است و نمیشود بر چنین بستری سه جلد رمان نوشت. پس با تغییر فصلهای افتتاحیه، هم نکات مورد نظرم را کاشتم و هم بر جذابیت اثر اضافه کردم.
#نکات_نوشتن
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
https://eitaa.com/Azarbadir
بسیاری از نکات نوشتن و نکات خواندن را قبلتر در کانال بله منتشر کرده بودم که اینجا هم بازنشرشان میکنم
✳️✳️پرسشهای متداول✳️✳️
دوستان طی این چند روز چند پرسش را تکرار کردند، آنها را جمع کردم و یکجا گذاشتم تا اگر دیگران هم پرسش مشترک دارند، به پاسخشان برسند.
این متن بهروزرسانی خواهد شد.
۱- آثار را در چه قالب و فرمتی بفرستیم؟
همه اثار ارسالی، اعم از داستان کوتاه و طرح رمان، در فایل وُرد و با قلم B Nazanin و با فونت ۱۴ ارسال شوند.
۲- آیا میتوان به صورت گروهی در مسابقه شرکت کرد؟
بله. میتوان به صورت گروهی در مسابقه شرکت کرد. در صورت برنده شدن، جایزه تقسیم خواهد شد.
۳- هنگام ارسال اثر، چه نکاتی را همراه با اثر بفرستیم؟
یک معرفی کوتاه شامل نام و نام خانودگی، سن، تحصیلات و شماره تماس در ابتدای داستانتان در هر فایل قرار دهید.
۴- برای آگاهی درباره موضوعات مسابقه نیاز به توضیح بیشتر دارم. درباره این موضوعات بیشتر توضیح میدهید؟
انشاءالله تا ۱۰ آبان ماه، فایلهایی را در اختیار همهتان قرار میدهیم تا درباره جنبههای فرمی و محتوایی مسابقه آگاهی بیشتری پیدا کنید.
۵- آیا آثاری که در جشنوارههای دیگر شرکت داده شدهاند، میتوانند در این مسابقه هم شرکت کنند؟
آثاری که در جشنوارههای دیگر برگزیده شده باشند در این مسابقه شرکت داده نخواهند شد.
۶- سرانجام داستانهای کوتاه و طرحهای رمان بعد از پایان مسابقه چه میشود؟
آثار برگزیده در بخش داستان کوتاه به صورت یک کتاب مستقل منتشر میشود. طرحهای رمان برگزیده هم با ناشران مختلف رایزنی خواهد شد تا وارد فرایند نگارش و چاپ شوند.
۷-آیا جایزه موضوعات یا قالبهای خاصی دارد؟ آیا میتوان برای مخاطب نوجوان یا در ژانر فانتزی اثر ارسال کرد؟
هیچ محدودیتی در موضوع، قالب و مخاطب اثار ارسالی نیست.
#جایزه_حکیمی
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
https://eitaa.com/Azarbadir
نکته شماره ۸۴
خواندن کاراترین حس انسان یعنی بینایی را درگیر میکند و همزمان فعالیتهای ذهنی را هم بالا میبرد. ذهن نیاز دارد آنچه را چشم میبیند، تصور، درک و تحلیل کند.
مخصوصا اگر پای خواندن رمان هم در میان باشد، قوه خیال انسان هم به تکاپو میافتد و باید آنچه را که نویسنده نوشته، در جهان ذهن خود بسازد.
همه اینها یعنی خواندن فعالیتی سخت است که نیاز به تمرکز فراوان دارد و توانایی انسان را مصرف میکند. هنگام مطالعه شرایطی را فراهم کنید که بیشترین تمرکز را داشته باشید و حواستان پرت نشود.
هر حواسپرتی یک فشار مضاعف برای ادامه مطالعه است. مخصوصا اگر بخواهید مطالعه را به یک فعالیت روزانه تبدیل کنید.
#نکات_خواندن
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
https://eitaa.com/Azarbadir
حجاب مژه
امروز عصر صداوسیما دعوت بودم تا در برنامه نقد کتاب، درباره مانگا حرف بزنم.
قبل از ضبط برنامه، موقع گریم از آقای گریمور پرسیدم مژههام که مشکل نداره؟
گفت چطور؟
گفتم سری قبل که برای ضبط برنامه آمده بودم، بعد از گریم آقای کارگردان گفت دوباره گریم کنند، چون مژههام یک جوری است انگار سرمه کشیده! ناظر پخش گیر میده!
گریمور دوباره با وسایلش دست به کار شد تا برای مژههام حجاب درست کند!
خاطره را که تمام کردم، گریمور هم کارش تمام شد، قدمی به عقب رفت، یک نگاه دقیق به چشمام انداخت و پرسید: واقعا سرمه نمیکشی؟
#خاطرات_نویسندگی
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
https://eitaa.com/Azarbadir
از سلطانآباد تا آذرباد
✳️✳️پرسشهای متداول✳️✳️ دوستان طی این چند روز چند پرسش را تکرار کردند، آنها را جمع کردم و یکجا گذاش
بخش پرسشهای متداول جایزه را بهروزرسانی کردم.
نکته شماره ۸۵
دو گونه حقیقت داریم؛ حقیقت محض و حقیقت عاطفی.
حقیقت محض: جمهوری اسلامی ایران در آسیای غربی است. پایتخت جمهوری اسلامی ایران، تهران است.
حقیقت عاطفی: از شلوغی تهران بدش میآمد. جانش را میگرفت.
وقتی حقایق محض را منظم در کنار یکدیگر بگذاریم، صحنه، محیط و پسزمینه تاریخ اثر به وجود میآید.
حقایق عاطفی و ضخصی، واقعیتهای عینی را برای ما باورکردنی میکنند.
حالا گر نویسنده بگذارد شخصیتها، زندگیشان را در صحنهای واقعی به نمایش بگذارند، روند قانع کردن خواننده آغاز میشود. اگر حقایق محض به خوبی در داستان جا بیفتند، جزئی از زندگی شخصیتها میشوند و به حقایق عاطقی تبدیل میگردند. با استفاده از احساس، حقایق خنثی را زنده و شورانگیز میکنیم.
مثال:
حقیقت محض: در اتاق یک زن ایستاده است. در کنج اتاق، یک صندلی چوبی در گوشه اتاق قرار دارد و روی آن یک قاب عکس قرار دارد.
حقیقت عاطفی: زن دستی به دسته صندلی چوبی کشید. به عکس پسر شهیدش نگاه کرد و با لبخند گفت: «قول دادی در آن دنیا شفیع من باشی.»
#نکات_نوشتن
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
https://eitaa.com/Azarbadir