از سلطانآباد تا آذرباد
بخش دوم) برخلاف آنچه ما تصور میکنیم رمان فانتزی فقط سرگرمی صرف نیست. فقط یک مخدر چاپی نیست که با خو
حداقل بگذارید جوهر مطلب من خشک بشه بعد اینارو بفرستید!
ولی خودمانیم، عنوان 《شیخ و اژدها》 عنوان جذابی برای یک رمان فانتزی است!
😁😁😁
فقط کی قراره بنویسدش!؟
نکته شماره ۱۱۸
یکی از تکنیکهایی که باعث شود بتوانید احساسات مخاطب را به سرعت درگیر کنید، استفاده از صحنه افتتاحیه بیربط است. در چنین وضعیتی داستان با یک سؤال بزرگ یا یک هیجان شدید یا حس و حال سنگین شروع میشود. مثلا در داستان مسافر جمعه، نوشته خانم عالمی، شخصیت داستان وارد محله یخچالقاضی قم میشود و پنهانی نشانی خانه کسی را میپرسد و میرود. بعد از آن داستان به روستایی دوردست در شهر سبزوار میرود. ما در لحظه نمیفهمیم بین دو چه ارتباطی وجود دارد اما کل داستان کمکم به صحنه افتتاحیه میرسد.
در اینجا نویسنده با ایجاد یک سؤال بزرگ، مخاطب را برای حوادث خط اصلی آماده میکند و او را وادار میکند تا داستان را پیشبینی کند.
صحنه افتتاحیه بهظاهر بیربط، مبتنی بر کنش است، ریتم پرهیجانی دارد و سراسر آن از ابهام پر است.
#نکات_نوشتن
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
همانطور که خبر دارید در فصل جدید متنخوانی قرار است در کنار خواندن متون کهن، به داستان هم بپردازیم.
کتابی که انتخاب کردم، کلیلهودمنه است و اینجا چند نکته و پرسش احتمالی که درباره متنخوانی دارید میگویم.
۱. قرار است هم متن را بخوانیم و هم آن را تحلیل دراماتیک و تحلیل اخلاقی بکنیم و روی ایدههای داستانی هم کار کنیم. پس برای تمرکز بیشتر، به جای جلسات هر روزه نیمساعته جلسات دو روز در هفته خواهد شد و و هر جلسه هم ۹۰ دقیقه است.
۲. اینکه متن را کامل خواهیم خواند و چیزی قرار نیست جا بیفتد. پس حتما متن اصلی و کامل را تهیه کنید.
۳. زمان ثبت نام تا ۱۵ دی ماه، (یک هفته دیگر) است.
۴. روز و ساعت برگزاری جلسات، روزهای یکشنبه و چهارشنبه، است. زمانش هم عصر خواهد بود. بین ۳تا۶ عصر.
۵. ما درباره عام داستاننویسی حرف خواهیم زد. ایدههای داستانی شما میتواند در طول دوره، داستان کوتاه، داستان بلند یا طرح رمان باشد.
۶. انشاءالله آغاز جلسات از ۲۰ دی ماه خواهد بود و تعداد جلسات هم ۱۶ جلسه خواهد بود.
۷. برای ثبت نام به شماره ۰۹۳۸۰۵۳۱۴۵۷ در ایتا، بله یا تلگرام پیام بدهید.
اگر سؤال دیگری هم بود میتوانید در خصوصی بپرسید یا همینجا کامنت بگذارید.
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستاری
@Azarbadir
در فصل جدید متنخوانی قرار است در کنار متون کهن، به داستان هم بپردازیم.
کتاب انتخابی کلیلهودمنه است. اینجا چند نکته درباره این دوره میگویم.
۱. قرار است هم متن را بخوانیم، هم آن را تحلیل دراماتیک و اخلاقی بکنیم و روی ایدههای داستانی هم کار کنیم. پس برای تمرکز بیشتر، به جای جلسات هر روزه نیمساعته جلسات دو روز در هفته و ۹۰ دقیقه خواهد بود.
۲. متن را کامل خواهیم خواند و چیزی قرار نیست جا بیفتد. پس حتما متن اصلی و کامل را تهیه کنید.
۳. زمان ثبت نام تا ۱۵ دی ماه، (یک هفته دیگر) است.
۴. روز و ساعت برگزاری جلسات، روزهای یکشنبه و چهارشنبه، است. زمانش هم عصر خواهد بود. بین ۳تا۶ عصر.
۵. ما درباره عام داستاننویسی حرف خواهیم زد. ایدههای داستانی شما میتواند در طول دوره، داستان کوتاه، داستان بلند یا طرح رمان باشد.
۶. انشاءالله آغاز جلسات از ۲۰ دی ماه خواهد بود و تعداد جلسات هم ۱۶ جلسه خواهد بود.
۷. برای ثبت نام به شماره ۰۹۳۸۰۵۳۱۴۵۷ در ایتا، بله یا تلگرام پیام بدهید.
اگر سؤال دیگری هم بود میتوانید در خصوصی بپرسید یا همینجا کامنت بگذارید.
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستاری
@Azarbadir
از سلطانآباد تا آذرباد
ولی خودمانیم، عنوان 《شیخ و اژدها》 عنوان جذابی برای یک رمان فانتزی است! 😁😁😁 فقط کی قراره بنویسدش!؟
عنوان 《شیخ و ربات》 هم گزینه خوبی است برای رمان علمیتخیلی! واقعا خیلی دوست دارم روش وقت بگذارم!
😁
نکته شماره ۱۱۹
بخش اول)
هنگامی که میخواهیم افتتاحیه رمانمان را شروع کنیم با دو گونه افتتاحیه مواجهیم. افتتاحیه فراخ و افتتاحیه محدود.
در افتتاحیه فراخ، یک اتفاق مهم روی داده است که تأثیر اساسی بر زندگی تعدادی از شخصیتها میگذارد. اما شخصیتها مسئول رخ دادن آن نیستند. این اتفاقات میتواند جنگ، انقلاب، زلزله، نزاع خیابانی، قطعی برق و دهها اتفاق دیگر باشد که توسط دیگر انسانها یا طبیعت انجام شده باشد.
در چنین افتتاحیهای نویسنده رمانش را با حادثهای شروع میکند که بیرون از زندگی شخصیتها رخ داده شروع میکند. بعد از آن شخصیتها در داستان ظاهر میشوند. کانون توجه ما در داستان فراخ است. چرا که ابتدا جهان داستان به وجود آمده است و بعد اشخاص ظاهر میشوند.
با کم شدن اهمیت آن حادثه، نمای داستان ما هم کمکم محدود میشود.
مثال: جلالالدین به عنوان شاهزادهای میخواره، مشغول لذت بردن از زندگی سلطنتی خودش است که خبر میرسد مغولان به حکومت آنها حمله کردهاند و او باید به پدرش کمک کند تا حکومتشان بر ایران حفظ شود.
#نکات_نوشتن
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستاری
@Azarbadir
از سلطانآباد تا آذرباد
نکته شماره ۱۱۹ بخش اول) هنگامی که میخواهیم افتتاحیه رمانمان را شروع کنیم با دو گونه افتتاحیه مواج
نکته شماره ۱۲۰
بخش دوم)
هنگامی که میخواهیم افتتاحیه رمانمان را شروع کنیم با دو گونه افتتاحیه مواجهیم. افتتاحیه فراخ و افتتاحیه محدود.
در افتتاحیه محدود، یک یا چند تن از شخصیتهای اصلی داستان، حادثهای را به وجود آوردهاند. این حادثه باعث سلسلهای از اتفاقات و حوادث فرعی دیگر میشود و داستان درباره نقش شخصیتها در هر یک از این حوادث است که به زندگی آنها ارتباط دارد.
در چنین افتتاحیهای، کانون توجه ما محدود است. زیرا شخصیتها باید پیش بروند تا زندگیشان جزئی از حادثه و مکان و زمان تاریخی رمان شود. بنابراین در این حالت، ابتدا شخصیتهایی داریم و سپس آنها پا به درون جهان میگذارند.
مثال: حسام، مربی آموزش زبان انگلیسی یک روز بعد از خرید برای خانه، متوجه میشود توانایی عبور از یک دیوار و رفتن به گذشته را دارد. او تصمیم میگیرد به گذشته برود و جلوی ترورهای دهه شصت را بگیرد.
#نکات_نوشتن
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
نکته شماره ۱۲۱
آیا باید کتابها را پشت سر هم خواند یا میشود چند کتاب را همزمان خواند؟ پاسخِ این پرسش، قطعی نیست. بخشی از این پرسش به کارکرد و توانایی مغز شما در خواندن برمیگرد. همینطور باید عوامل محیطی را هم دخیل بدانیم. برخی انسانها نمیتوانند همزمان اطلاعات چند کتاب در ذهنشان نگه دارند و برخی هم توانایی تمرکز بر یک کتاب را ندارند.
در چنین وضعیتی نمیشود برای همه یک نسخه واحد پیچید. پس از اینکه نمیتوانید روی یک کتاب تمرکز کنید و دائم مجبورید از یک کتاب به یک کتاب دیگر بروید خودتان را سرزنش نکنید. همینطور از اینکه نمیتوانید مانند دیگران همزمان چند کتاب را جلو ببرید به حساب ضعف خودتان نگذارید.
مهمتر از این سؤال، دو نکته دیگر را باید رعایت کنیم. اول اینکه خودتان را عادت بدهید هر روز مقدار مشخصی کتاب خوب و مفید بخوانید. حالا فرقی نمیکند این مقدار مشخص از یک کتاب است یا چند کتاب.
دوم اهمیت کتابها را مشخص کنید. کتابی را که تخصصی است و نیاز به تفکر مفصل و جدی درباره آن دارید، باید خُردخُرد بخوانید. این کتابها در دسته کتابهای بالینی قرار میگیرند. پس میتوانید بخشی از مطالعه مفیدتان را به این دسته اختصاص بدهید و قسمت بیشتر را به مطالعات دیگری که تمرکز کمتری از شما طلب میکنند اختصاص بدهید.
#نکات_خواندن
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
هدایت شده از کشکول ناظر
به عنوان مثال، خود من در هر بازه زمانی دستکم پنج کتاب (یا حتی بیشتر) در دست مطالعه دارم و تازه اینها کتابهای غیر درسی و غیر تخصصی هستن!
ولی خب از طرف دیگه بعضیها حتی اگه بفهمن یه نفر داره دو تا کتاب رو با هم میخونه تعجب میکنن و میگن چطور میتونی دو تا کتاب همزمان بخونی؟! 😅
البته یه چیز دیگه که اینجا مهم و تعیینکنندهس، سرعت کلی مطالعهس. مثلا من هر دفعه که یه کتاب رو میگیرم دستم، دوست ندارم بیش از سی، چهل صفحه ازش بخونم؛ حتی رمان و داستان. دلیلش هم اینه که دوست دارم مزه کتاب کاملا در عمق جانم بشینه. 😁
در نتیجه برای جبران این سرعت کم، چند کتاب رو با هم میخونم؛ و خب چون ذهنم تربیت شده و طبقهبندی کاملا منظمی داره، با هم قاطیشون نمیکنم.
اما همین آقای آذرباد که پست قبلی رو از کانالش فوروارد کردم، گاهی مثلا در یک روز ۴۰۰ صفحه از یه رمان رو میخونه و میره جلو. 😊
خلاصه نکته مهم اینه که #کتاب_بخوانیم و مهمتر از اون اینکه #کتاب_خوب_بخوانیم.
📓 "کشکول ناظر"؛ کانال اشعار و نوشتههای آرش محبوب زاده
@virtual_pilgrim_archive
نکته شماره ۱۲۲
یک قانون کلی و. قطعی و یک تکنیک همیشگی برای افتتاحیه داستان وجود ندارد. برای رسیدن به یک پاسخ قطعی، باید به یک فرمول چند مجهولی پاسخ دهید. دنبال چه هستید؟ هیجان؟ تعلیق؟ شناخت؟ آیا داستان شما یک رمان هیجانانگیز است یا یک رمان شخصیتمحور؟ آیا دنیایی که داستانتان در آن میگذارد برای مخاطب آشنا است یا با دنیایی متفاوت روبهرو میشوید؟ آیا میخواهید داستانتان را خطی روایت کنید یا قرار است پرشهای زمانی داشته باشید؟ آیا قالب داستانتان برای مخاطب شناخته شده است یا مخاطب درباره آن اطلاعات کمی دارد؟
پاسخ به هر کدام از این سؤالها میتواند نوع افتتاحیه داستان و رمان شما را تحت تأثیر قرار دهد. یکی از راهحلهایی که میتواند به شما کمک کند، مطالعه افتتاحیه رمانهایی است که شبیه رمان شماست. مثلا با مطالعه پنجاه مورد از آنها میتوانید به تصویر نسبتاً روشنی از چگونگی نوشتن افتتاحیه رمانتان برسید.
#نکات_نوشتن
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
چرا در دوره نویسندگی خلاق، سراغ متون کهن رفتیم؟
اول اینکه باید ببینیم تصور ما از متون کهن چیست؟ آیا متون کهن داستانی برای ما فقط مجموعهای از شعر و حکایت است؟ یا در پشت این شعر و قصهها، چیز بیشتری برای ما هست؟
در پاسخ باید بهتان بگویم اگر زبان متون کهن را نازلترین مرتبه آن بدانیم، باز هم انس با متون کهن به ما کمک زیادی میکند. زبان یکی از کلیدیترین عناصر داستانی است و در روزگاری که آثار ترجمهای و گرتهبرداریهای ناقص برخی روزنامهنگارهای کمسواد، زبان نگارش ما را ضعیف کرده است یکی از بهترین راهحلها برای بهبود زبانمان خواندن متون کهن است. پس فکر نکنیم این شعر و حکات چیز کمارزشی است. گنجینه بیمثالی است از تصاویر بکر و معانی پرکاربرد که میتواند راهگشای مشکلات ما باشد.
دومین نکته که باید به آن توجه کنیم، مسئله محتوا است. محتوا چیزی نیست که یکهو و ناگهانی ایجاد شده باشد. همانطور که فرمهای گوناگون طی قرون متمادی به دست ما رسیده است، محتوا هم چنین مسیری را طی کرده است. بازگشت به عقب، در واقع رفتن به سرچشمه است. اخلاق در هنر و ادبیات دستاورد مدرنیته نیست. جزو بدیهیات سنتهای ادبی ما بوده است که اکنون بگم و فراموشش کردهایم.
خواندن متون کهن در این زمینه کمک میکند درک عمیقتری از کهنالگوهای فرمی و محتوایی در داستان داشته باشیم و با ثباتتر بنویسیم. اینطوری وقتی گذشته را به خوبی درک کنیم لازم نیست که چرخ را دوباره اختراع کنیم.
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir