eitaa logo
_گل بابونه_
123 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
602 ویدیو
32 فایل
بسم‌اللہ🌱✨ خوشـٰاآن‌راه‌کہ‌پایانش‌توباشے🪴💚 • • از 2شهریور 1402اینجاییم‌تاحالتوبہترکنیم📗🍏 اندکےشروط↯ @BABONAH1 کپے؟ بلہ💚🌱'!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- بریم بیرون؟) 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
دنبـٰال‌آرزوهـٰات‌برو‌و‌اینو‌بدون‌کھ‌ چندسـٰال‌دیگھ‌از‌کـٰارایي‌کھ‌نکردي‌ پشیمون‌میشي ، نھ‌از‌کـٰارایي‌کھ‌کردي꧇)!✉️'🤸🏻‍♂ ‌ 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
تمرکز لیزرۍ موقـع درس خوندن🌸😻.! ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ - موبـایلت رو یا از خـودت دور کن؛ یا خــاموش کن 🧡🧘🏼 .◌ - موقع مطـالعہ لبــاس راحت بپوش👀🤌🏻 .◌ - حتمـا پشت میز درس بخون🌱💍 .◌ - دمــاۍ اتاقت نہ سرد بــاشه نہ گرم💛🍓 .◌ - تهویہ اتــاقت مطبوع باشہ✨🥪 .◌ 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
- 𝟻 ست رنگي شیك واسہ پـٰاییز‹.🌱🪐.› ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ قهوه‌اي+ طوسی+ آبی یخي☝️🏼🖇 سفید+ طوسي🌸😻 خـٰاکی+ طوسی+ آبـي🍓📖 آبی+ سرخـٰابی🩵🥲 طوسي+ شکلـٰاتی🌱👀 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- چقدر زیاده🥲🍁 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
- ولی هیچی مثل وایب سبز نیست🥺 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
و در آخر... زیباترین چهره ها را فراموش میکنم ولی زیباترین قلب و روح را هرگز! 💕🌱 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- برچسب بفروشیم؟🍀 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- مهر کیوت🌾🌸 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
هشتگ های کانال🤍😉 ❲🍁🥺❳˘˘ ❲☔️🥲❳˘˘ ❲✨😌❳˘˘ ❲👌🧐❳˘˘ ❲❤️🤓❳˘˘ ❲🍒😁❳˘˘ ❲🏝😊❳˘˘ ❲💜😍❳˘˘ ❲🫀😵‍💫❳˘˘ ❲👛🤤❳˘˘ ❲🍓😋❳˘˘ ❲☂😏❳˘˘ or ❲💎😇❳˘˘ ❲📚🥰❳˘˘ ❲👒😜❳˘˘ ❲⛱😀❳˘˘ ❲🫐🙃❳˘˘ ❲🌸😉❳˘˘ ❲🪴😶‍🌫❳˘˘ ❲🪁😶❳˘˘ ❲🍡😏❳˘˘ ❲🥢😅❳˘˘ ❲🥕😘❳˘˘ ❲🧩😄❳˘˘ ❲🩰🤨❳˘˘ ❲⛵️😃❳˘˘ ❲🔥😍❳˘˘ ❲🙈🤩❳˘˘ ❲💛😎❳˘˘ ❲🔮🥳❳˘˘ ❲🦋🙂❳˘˘ ❲❄️🥸❳˘˘ ❲🎟😱❳˘˘ ❲🌿😚❳˘˘ ❲🛼😮‍💨❳˘˘ ❲🌙😄❳˘˘ ❲💙🐳❳˘˘ ❲🎢😂❳˘˘ ❲🍟🤣❳˘˘ ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
دوستان عزیز.. بنده فردا سه تا امتحان دارم:/// متاسفانه شب نمیتونم فعالیت کنم:(😞 بنابراین رمان رو الان بارگذاری میکنم✨
_گل بابونه_
✨🌱✨ #ناحله #پارت_37 _نمیدونم دیشب یه خواب عجیبی دیدم +خلاصه من که نیستم! مامانتم همینطور پس در نهایت
✨🌱✨ آروم گفتم _قسمتُ خودمون میسازیم. انگار که شنید پاشو گذاشت رو گاز و با تمام وجود گاز داد‌ یه لبخند پیروزمندانه نشست رو لبم یه حسی بهم میگفت نمیرسم ولی به قول بابا هم فال بود هم تماشا!! بعدِ یه ربع تا بیست دیقه رسیدیم دم هیئت. خلوت بودنِ خیابون هیئت نشون از تموم شدن مراسم میداد. با حالت اشکبار رو به بابا گفتم _اه دیدینننن چرا اخه انقدر دیرررر حالا دیگه ساعت نُهِ!!! نه ! +خب حالا برو ببین شاید کسی باشه. _نه دیگه دست شما درد نکنه ممنون لطف کردین تا همینجاشم برگردین خونه لطفا. بابا سوییچِ ماشینو زد که دیدم یکی از در هیئت اومد بیرون بلند گفتم _عههههه نگه دارین یه دقیقه این و گفتمو از ماشین پریدم بیرون دلم یه جورِ خاصی شد . هیچ وقت تو عمرم این حسُ نداشتم. ناخودآگاه کشیده شدم سمت در ورودی. به اونی که از هیئت اومد بیرون گفتم _هستن هنوز ؟ سرشو تکون داد و گفت +تو مردونه!!! ولی مراسم تموم شده. کفشمو در اوردم و رفتم قسمت آقایون. یه جای خیلی بزرگ بود. انتهاش یه سری آدم جمع شده بودن. بدون اینکه به دور و برم نگاه کنم اروم قدم بر میداشتم. که یه دفعه همه بلند شدن. یه صدای آشنا گف +آروم بچه هآ آروم بلندش کنید!!! بسم الله یه یاعلی گفتنو تابوتو بلند کردن و گذاشتن رو شونشون. حس کردم قلبم داره میاد تو دهنم. بی اختیار قدمامو تندتر کردم و رفتم سمتشون.‌ اوناهم دیگه حرکت کردن‌، چند قدمِ اخرِ باقی مونده رو دوییدم که همه نگاشون زوم‌شد رو من با هول و ولا دنبال آشنا میگشتم که دیدم محسن زیر تابوتُ گرفته... با چشایِ پر اشک نگاهش کردم اونم نگاهم کرد . دیگه اشکام سرازیر شد ملتمسانه گفتم _آ...آقا محسن....!! اطرافشو نگاه کرد _با شمام. میشه خواهش کنم یه دیقه نرید؟ همه با چشایِ گرد زل زدن به من. _خواهش میکنم یه دیقه شهیدُ بزارید زمین من به زور خودمو رسوندم اینجا. دیگه وایستاده بودن. مردد نگام کرد و نگاشو برگردوند یه سمت دیگه که صدای ریحانه رو شنیدم. +عه اومدی ؟ چرا انقد دیر؟ _میگم‌برات بعدا. میشه به اینا بگی فقط یه دیقه اجازه بدن منم ببینم شهیدُ؟ ریحانه با چشاش یه سمتُ نگاه کرد برگشتم طرف زاویه دیدش. که دیدم داره به یه پسری که لباس چریکی بسیجی تنشه نگاه میکنه .اول نشناختم بعد که بیشتر دقت کردم فهمیدم محمدِ!!! به محسن نگاه کرد و سرشو تکون دادو خودش رفت.. محسن اینام که زیر تابوتُ گرفته بودن اروم گذاشتنش زمین و رفتن کنار!! به ریحانه گفتم _میشه کنارش بشینم؟ وضو دارم به خدا! +بشین عزیزم بشین. فقط یه خورده سریع تر دیرشون شده! _قول میدم. یه لبخند به من زد و ازم دور شد ‌ ادمایی هم که اطرافم بودن ازم فاصله گرفتن. وایستادم کنارش. بهش نگاه کردم. همونی که تو خوابم دیدم. تو یه تابوت که دورش پرچم ایران پیچیده بود از همونایی که تو تلویزیون نشون میدادنُ تو پیج محمدم دیده بودم. روش نوشته بود "شهید گمنام" (۱۸ ساله) ناخوداگاه اشکام میریخت رو گونم . شوری اشکمو رو لبم حس کردم. نمیفهمیدم چرا گریم گرفته!!از همه مهم تر نمیدونستم چرا به این شدت. سعی کردم اشکامو پنهون کنم که کسی متوجه نشه. به تابوت نگاه کردم. اروم گفتم _تو همونی که دستمو گرفتی؟ کمک کردی اره؟ تویی پسر حضرتِ زهرا؟ تو پستای این بچه ها خوندم تو بچه حضرت زهرایی!!اره؟درسته که میگن آرزوهارو براورده میکنی؟؟اسمش چی بود اها همون"حاجت"تو منو دعوت کردی مراسمت!!؟منِ بی سروپا!!!؟ من لیاقت داشتم؟ سرمو گذاشتم به حالت سجده رو تابوتُ بوسیدمش. دوباره نگاش کردمو دستمو اروم روش حرکت دادم _پس حالا که گرفتی دستمو ول نکن!! اینو گفتمو ازش فاصله گرفتم که دوباره اومدن سمت تابوتُ بلندش کردن.نشستم گوشه ی هیئت و به رفتنشون نگا کردم. پاهامو تو بغلم جمع کردم و اشکامو پاک کردم. سرمو برگردوندم گوشه ی دیگه ی هیئت که محمد با ریحانه نشسته بود. ریحانه با دیدن من خواست از جاش پاشه که محمد نزاشت. گوشه چادرشُ گرفت و بوسید و از جاش پاشد و دنبال تابوت رفت. بهش خیره شدم این لباس جذبشو بیشترمیکرد. میترسیدم بفهمه دارم نگاش میکنم. چقدر خوشگل تر و خوشتیپ تر از قبل. انگار میدرخشید. داشتم‌رفتنشو تماشا میکردم که ریحانه صدام کرد +نگفتی‌دختره؟؟ چیشد‌اومدی؟توکه‌گفتی‌نمیای... نویسندگان: غزاله میرزا پور، فاطمه زهرا درزی 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استایل رفیقونه❤️✨ ✨ ⤹⋅ ––––– ⊰ 𖧷 ⊱ –––––⋅⤾ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@BABONAH🌱💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊹๋࣭ .🌱⤹ یه ولاگ زیبااا ..🌮🙇🏻‍♀. ‌ ✨ ⤹⋅ ––––– ⊰ 𖧷 ⊱ –––––⋅⤾ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@BABONAH🌱💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- وایب خوبش‌..🥰 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘
_گل بابونه_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- یه مدل دیگه..🔥😁 🪴| ‌▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ @BABONAH💕🌱˘˘