بدون سانسور🇮🇷
🔴ادامه از بالا👆 بعد ناهار خوردیم و خوش و بشای اولیه تموم شد داییم گفت خب با اجازه بریم سر اصل مطل
#روز_دوازدهم
#توکل_به_خدا
#قسمت_سوم
سلام عزیزان
بریم ببینیم آقا محمد ما داستانش به کجا رسید 👇
خواهش میکنم سیدجان با اجازه 😉
خب ماه محرم و صفر گذشت
تماس گرفتیم و قرار شد من و مامان و داداشم با خانومش بلند شیم بریم اصفهان و اونجا اولین جلسه خصوصی من و دخترخانوم برگزار بشه
آقا جاتون خالی بازم ناهار آماده کرده بودن ☺️
هم خواستگاری، هم جلسه اول ☺️
گفتن کجا میخواین صحبت کنید
پدردخترخانوم گفتن همین گوشه سالن
من گفتم اگه اشکال نداره تو اتاق خودشون (چون میخواستم نظمشون رو ببینم 😜)
خلاصه
رفتیم و 1.45 دقیقه درباره کلیات زندگی و نوع نگاه به همسر و توقعات و قناعت ها و اخلاق و... صحبت کردیم..
تو کتاب انتخاب همسر خونده بودم که سعی کنید تو جلسه اول چند سوال رو به چند مدل بپرسید و ببینید طرف مقابل تناقض داره یانه؟!
اما بنا شد اول ایشون سوال بپرسند و فک کنم با جلسه بازجویی اعضای ساواک مو نمیزد، از بس دقیق و حساب شده بود
منم که میدونستم چطور دارن مدیریت میکنند و چطور میخوان تناقض پیدا کنند
به 2 تا از سوالات یجوری پاسخ دادم که جلسه بعد باهاشون صحبت کنم و بنام این بود که اگه متوجه تناقضات من شد انتخابش کنم و ازدواج و اگه نشد، هم من جواب رد بدم(هان چیه ما مردا هم بله ناز داریم 😜)
تو پرانتز بگم که تصمیم من این شد که تا روزی که جواب بله رو عقلم به دلم نداد به ایشون نگاه نکنم و ایشون هم تو اتاق چادر رو از سرشون پائین آوردن و گفتند آقای.... بفرمائید میتونید به چهره من نگاه کنید و...
منم گفتم جسارت نباشه
میخوام اول عاشق فکرتون بشم بعد چهرتون(تجویز نمیشه، نگاه شخصیم بود)
گفتن بله، ولی حقتون اینه که ببینید
گفتم من از این حق تا روز بله عقلم به دلم میگذرم
(البته یه زیر چشمی رفتم و دماغ مبارک رو دیدم، خلاصه دماغه بدلم نشست😂) (آقا میگن لیلی سیاه بود)
حرفارو زدیم و اومدم بیام بیرون از اتاق
چون همه اون مدت 2 زانو نشسته بودم، پام سر شد و وسط اندرونی جلو آشپزخونه قفل کردم وایسادم
آقا آبروم رفت، مادر دخترخانوم زود برادر کوچیکه رو صدا زد که بدو دست آقا رو بگیر نخوره زمین😳☹️
اومدم تو پذیرایی یا بیرونی خونه دیدم داداشم داره افاضه میکنه و میگه حاجی ما تا آخر پشتش هستیم و..
منم گفتم نه حاجی من از این لیبرالها کمک نمیخوام، اینا یه 1000ی میدن، انتظار دارن 10.000 تومن دهنتو ببندی و از حق دفاع نکنی 😠
حاجی هم خوشش اومد از جملم و یه چنتا سوال از اوضاع کشور پرسیدن و تحریم های جدید آمریکا که مربوط به بانک مرکزی و بیمه میشدرو خواستن تحلیل کنم(یادتونه که بهمن و اسفند 90، بزرگترین و وحشیانه ترین تحریم ها علیه ایران در 2سال آخر احمدی نژاد اعمال شد و همون 2سالی که یهو همه چی گرون شد)
منم سریع تغییر لحن دادم و وارد فاز نخبگانی شدم و گفتم این تحریم ها واقعا سنگین هستند و خود اوباما هم اسمشونو گذاشته فلج کننده و.. تقریبا نیم ساعتی رو همین محور صحبت کردیم
داداش در اومد گفت اوووووه، ماشاءالله هر دو بزرگوار مث تیر و تخته میمونید و باهم هماهنگ هستید و چه دامادی بهتر از اين داماد 😃(خداییش کم حرف خوب میزد، ولی تا میگفت خوب جایی میگفت)
خلاصه گذشت و 2هفته بعد قرار بود 5شنبه ما مجدداً بریم اصفهان و...
منم اون سال مسئول راهیان نور دانشگاه بودم و میخواستم برم جنوب برا شناسایی و جانمایی حرکت کاروان و... سوار ماشین شده بودیم و تقریبا داشتیم تو اتوبان شهید کاظمی از تهران خارج میشدیم که دیدم پدر دختر خانوم تماس گرفتند
گفتند ما الان حرم امام هستیم
دیدم شما 2بار اومدین تا اصفهان
منم گفتم بخاطر کمک به این امر خیر اینبار ما بیایم تهران و اگه موافق هستید بیاین همینجا حرم امام جلسه دومتون رو بگیرید و صحبت کنید.(خداییش همچنین پدر دخترهایی کم داریم، راستی عروس خانوم هم دانشگاهی ما هستن)
آقا منم گفتم بزن بغل آقا
و جانشین رو گفتم برو همه جا رو اوکی کن و بهم خبر بده که من باید برم جلسه مهمی(آخه سکرت بود😁، میدونید که تا نشده نباید بگید).
منم سریع رفتم خدمتشون و گفتن کجا حرف میزنید
گفتم صندلی عقب ماشین خودتون(چون نمیخواستم تو ملاءعام صحبت کنیم و یسری قبح ها بشکنه و شاید کسی ببینه و...)
آقا همین که شروع کردم بسم الله و...
دخترخانوم گفتن ببخشید 2تا نکته
جلسه 2 جا تناقض داشتید(همون که من میخواستم)
منم درجه گفتم بله اینجا و اینجا و راستش عمدی بود و الان رسما اعلام میکنم که شما انتخاب من هستید 😁
اما ایشون گفتن، من هنوز کلی سوال دارم و باید بپرسم و خلاصه کلی سوال کردن و 1ساعت و نیمی شد تقریبا و ایشون هرچی میپرسیدن، من میگفتم خب خودتون هم جواب بدین و...
بالاخره تموم شد
ولی شیطون بازی من گل کرده بود
گفتم خب کی جواب میدین
گفتن فکر میکنم و جواب میدم
گفتم نه زمان تعیین کنید
✅با #بدون_سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
🔴ادامه 👇
بدون سانسور🇮🇷
🔴ادامه از بالا👆 بعد ناهار خوردیم و خوش و بشای اولیه تموم شد داییم گفت خب با اجازه بریم سر اصل مطل
🔴ادامه از بالا👆
گفتن 1ماه دیگه
گفتم ای بابا چقد زیادددد
نه 2 هفته دیگه که راهیان نور هم هستیم و حسابی با شهدا خلوت کردید
گفت آخه خیلی زوده
گفتم آخه فکر کردن به من اینقدا هم ارزش نداره که وقتتونو هدر بدین و لطفاً 2هفته دیگه جواب بدین
آقا من اینو گفتم
یه جمله گفتن که هنوز که هنوزه عاشق همون یه جملم
میدونید چی گفتن؟!
گفتن: چشم ☺️
آقا این اولین چشم زندگی من بود، آقا حالم جا اوومد گفتم خب جواب 2هفته دیگم رو گرفتم و انشاالله باهم شهید بشیم تو مسیر ولایت
آقا ایشون یه جمله دیگه گفتن
که کلا سرم گیج رفت 😄
گفتن ان شاء الله
یعنی باااال درآوردم و سریع پیاده شدم و از حاج آقا و حاج خانوم تشکر کردم و دعوت کردم بریم خونه و... که حاج آقا گفت آقا جلسه مذاکرات هسته ای هم اینقدر طول نمیکشید
منم گفتم والا دختر خانوم دنبال کشف اورانیوم بودن وگرنه که من انتخابمو کردم 😄
تا اینو گفتم، دختر خانوم خودشونو پشت مادر پنهان کردن و...
اما از اون لحظه آی دلم شور میزد که نگاش کنم و روم نمیشد که نمیشد 😅
خدافظی کردم و رفتم
دیگه درگیر راهیان نور بودیم
یکی از بچه ها رو سپردم که تو اون اتوبوس شما ایشون هستن و هرچی گفتن مث دستور منه و خلاصه هوای زن داداشتو داشته باشی 😄
گفت باشه آقا باشه چشم
من با اتوباسای برادران تو مسیر فکه بودیم و اونا هم با خواهران تو هویزه بودن(ما کاروان ها رو هم از 2مسیر متفاوت میبردیم که هیچ برخوردی بین برادران و خواهران نباشه)
دیم مسعود زنگ زد
داداش داداش
جانم مسعودجان
داداش یکی از اتوبوسا تصادف کرد
و چپ کرد و خداروشکر زنداداش تو ادن یکی اتوبوس بود و سالمه 🙁
گفتم چی میگی بچه، بگو ببینم حال خواهران چطوره، چیزشون نشده، گفت نه خداروشکر هیشکی آسیب ندیده فقط اتوبوس میخوایم
ما هم سریع هماهنگ کردیم و از اهواز براشون اتوبوس فرستادیم و روز بعد هم بنا بود دانشگاه شهید چمران محل اسکانمون باشه
رفتیم واسه شام خواهران و گفتم یه سری بزنم ببینم کسی چیزیش نشده باشه و یه دلگرمی هم داده باشم و نگن طرف خودش نیستش
خلاصه همه چی خوب بود الحمدالله
آقا منم از صبح هیچی نخورده بودم، چون تدارکات غذا رو دیر آورده بود تو منطقه شرهانی و منم خودمو تنبیه کرده بودم چون از نظر من هر بی برنامگی مقصرش من مسئول بودم.
رفتم سمت برادران، دیدم دایی کوچیکم تماس گرفت و پیامک پشت پیامک از دایی و عمو و خاله و... میاومد که تبریک میگیم و...
زنگ زدم گفتم چی شده
گفتن عروس خانوم بله رو داد 😂
همونجا یه تماس با پدر دختره گرفتم و بهشون گفتم از اینکه حقیر رو قابل دونستید ممنون و دعا کنید که سربلندتون کنم و...
سریع 2 رکعت نماز شکر خوندم و فک کنم بهترین نماز زندگیم بود 😭😭
بعدا فهمیدم تو هویزه کنار قبر شهید علم الهدی عروس خانوم توکل به خدا کردن و دلهرهشون رو کنار وگذاشتن و ازهمونجا جواب بله رو دادن 🙃
اما اصل ماجرا دیگه از این به بعد شروع میشه
دیگه موقع اینه که ببینیم وعده های الهی تحقق پیدا میکنه یا مارو پنچر نگه میداره تو زمین های آماده سازی واسه مرد شدن و تست مردونگی من 💪
پایان #قسمت_سوم
✅با #بدون_سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
بدون سانسور🇮🇷
🔴 #خلاف_گویی های برجامی #قسمت_دوم 🔺طرح مساله بارها و بارها به ما گفته اند #قطعنامه_های_شورای_امنی
🔴 #خلاف_گویی های برجامی
#قسمت_سوم
🔺 طرح مسئله:
آیا مدعای مشهور و پرتکرار حامیان برجام مبنی بر «لغو» قطعنامههای ششگانهی شورای امنیت سازمان ملل، صحیح و قابل اعتناست؟
❇️ به منظور بررسی و واکاوی این مدعا، ۴ نکته ی مهم را به محضر مخاطبان محترم تقدیم می کنیم:
⬅️ نخست: واقع مطلب آن است که هیچ قطعنامهای «لغو» نشده بلکه صرفا مفاد آنها (provisions) لغو شده است و چارچوبها و تدابیر آنها (measures) کماکان باقی است (حداقل تا ۱۰ سال پس از صدور قطعنامهی ۲۲۳۱).
در بند ۱۸ از بخش مقدمه و مفاد عمومی برجام می خوانیم:
The UN Security Council resolution endorsing this JCPOA will terminate all 👉provisions👈 of previous UN Security Council resolutions on the Iranian nuclear issue ...
⬅️ دوم: همهی مفاد این قطعنامهها نیز لغو نشده، بلکه صرفا برخی از آنها لغو شدهاند (فقط "هستهای" و حتی نه "اشاعهای". همهی تحریمهای هستهای نیز لغو نشده است، بلکه صرفا تحریمهای مالی و اقتصادی مرتبط با موضوع هستهای لغو شدهاند، مانند تحریم "اقلام دوگانه" یا در اصطلاح dual use که یک تحریم هستهای بود و کماکان پابرجاست).
⬅️ سوم: مفاد تحریمیِ مالی و اقتصادیِ مرتبط با برنامه ی هستهای نیز «لغو» نشدهاند، بلکه به صورت «مشروط» لغو شدهاند؛ چرا که به صِرف ادعا و اعتراض یکی از شش کشور (حتی بدون آنکه لازم و نیاز باشد که ادعای خود را ثابت کنند!!!) تمامی مفاد ۶ قطعنامهی مذکور دوباره باز میگردد و اعمال خواهد شد. (مراجعه شود به بند ۱۱ و ۱۲ قطعنامهی ۲۲۳۱)
⬅️ چهارم: اساسا قطعنامههای ششگانهی شورای امنیت (۱۶۹۶ – ۱۷۳۷ – ۱۷۴۷ – ۱۸۰۳ – ۱۸۳۵ – ۱۹۲۹) از ابتدا نیز اثر تحریمی خاص و قابل ذکری بر کشورمان نداشتند، بلکه صرفا دستاویزی برای مشروعیتبخشی به تحریمهای گسترده و پیچیدهی آمریکا و اتحادیهی اروپا بوده و کارکرد رسانهای داشتند. مضافا اینکه هیچیک از تحریم های اصلی (بانکی - نفتی) مربوط به قطعنامههای شورای امنیت نبوده و نیستند، لذا لغو قطعنامهها و تحریمهای شورای امنیت نیز اثر عینی و علیالارضی بر ساختار تحریمها نخواهد داشت. تمامی تحریمهای اصلی همان تحریمهای آمریکا و اروپا هستند که ساختار آنها نیز - حتی پس از انعقاد برجام - کماکان به قوت خود باقی است.
✍ @abarshagerd
✅با #بدون_سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794