🍄...به نام خدای تَوّاب و غَفّار...🍄
🍃رمان فانتزی، امنیتی و آموزنده #توّاب
🍃قسمت ۵۵ و ۵۶
🍃محمد
امروز روزآخر این سفره و ما هنوز کاری نکردیم مشخص نیست آخر این داستان چی میشه من واقعا باید این کار رو بکنم یا نکنم؟
وگرنه سر زن عمو ودختر عموم چی پیش میاد؟
کلافه و سردرگم تو همین فکرها بودم که در اتاق به صدا در آمد
_بله؟
🔥_داداش جون ؛ آماده نشدی ؟
صدای نازنین بود مگه ما قرار بود بریم جایی؟
پاشدم در رو باز کردم و نازنین رو با کمی فاصله جلوی در کناره دختر حاجی دیدم
_داداش!! چرا هنوز آماده نیستی بعد میگن خانم ها دیر حاضر میشن زود باش الان حاجی هم میاد!!!
وقتی دید از هیچی خبر ندارم رو کرد به دختر حاجی و گفت:
_سوجان من با اجازه یه کمکی به داداش بکنم تا زودتر بشه بریم
_باشه عزیزم من منتظرم
نازنین از کنارم رد شد با اتاق و آروم گفت: _مگه اون گوشیتو چک نکردی؟؟؟
+نه !!!
🔥_ای بابا محمد اصلا حواست نیستا برا چی ما اینجاییم؟؟؟
_خب حالا مگه چی شده؟!؟
🔥_زود بپوش برای آخرین بار با حاجی و دخترش بریم حرم تا من جا پای این دوستی رو خوب محکم کنم. در ضمن یه پیراهن یشمی داشتی اونو بپوش یکم تو چشم باشی !
این رو گفت و رفت بیرون
منم به ناچار سریع همون پیراهن یشمی رو پوشیدمو واسه رفتن آماده شدم...
با حاجی و دخترش راهی حرم شدیم.
نمیدونم چرا این داییشون هیچوقت باهاشون نیست.
به ورودی حرم که رسیدیم حاجی گفت :
_بهتره بریم زیرزمین تا در قسمت خانوادگی باشیم و راحت بتونیم دعا وداع رو بخونیم.
🔥_عالیه حاج آقا خدا خیرتون بده
نازنین بود که سریع جواب داد منم که فقط نظارگر بودم.
دور از جمعیتو در خلوت ترین قسمت نشستیم و حاجی کتاب رو باز کرد و شروع کرد به دعا خوندن
دخترش و نازنین هم کتاب به دست نزدیکش نشستند و منم به ناچار کنار حاجی نشستم.
داشت کم کم حوصله ام سر میرفت که
وسط های اون کلمه های عربی که میگفت...
شروع به مناجات کرد یه مناجاتی که عجیب به دلم نشست
(خدایا ټومنو خوب میشناسی،
من همان طفل بازیگوشم،هر جا که بروم،
هر دستهگلی که به آب دهم،
آخر سر، پناهم تویی خدای من)
یعنی واقعا؟؟؟
این دسته گلهایی که من به آب دادم خدا
میبخشه؟؟؟
یعنی هنوز هم میشه برگشت؟؟
حاجی چی میگه؟؟؟؟
میگه لذت بخش ترین لحظه ؛ لحظه ی توبه هست!!!
باید بگه سخت ترین کار دنیا!!!
" نمیدونم چرا دوست دارم واسه یه توبهی جانانه دست به کار بشم ولی ته دلم قرص نیست
که بخششی هم در کار باشه!!
این همون #ناامیدیه که حاجی میگه مؤمن نباید داشته باشه و واسش ممنوعه. "
🍃ادامه دارد....
🍃کپی با ذکر صلوات هدیه به شھید مجید بندری
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
🔴جهت دسترسی به قسمتهای قبل
لطفا گزینه زیر را انتخاب کنید وبا فلش🔺🔻 قسمتهای قبلی را به راحتی پیدا کنید.
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید.
#توّاب