eitaa logo
به وقت تشکیلات
1.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
200 فایل
کانال ویژه محتوای تشکیلاتی راه ارتباطی به ما @Tamas_ba_BWT در صورت تمایل ما پذیرای مطالب تشکیلاتی شما هستیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از نظریه‌های مبتنی بر «رهیافت منابع انسانی در مدیریت» نظریه XY داگلاس مک گریگور هست. Douglas McGregor این نظریه چیست و چه می‌گوید؟ 🔸نظریه X مک گریگور چیست؟ نظریه X مک گریگور به این موضوع اشاره دارد که مدیران با نگرش X در مورد انسان چطور فکر می کنند. در ادامه توضیحات بیشتری در مورد نظریه X مک گریگور ارائه می دهیم. - اغلب انسانها به طور ذاتی از کار گریزانند و تا حد ممکن سعی می کنند کار نکنند. - اغلب انسانها دوست ندارند مسئولیت قبول کنند و مسئولیت پذیر نیستند به همین دلیل دوست دارند پیرو افراد دیگری باشند و توسط آنها هدایت شوند. - انسانها اغلب خواهان حاشیه امن هستند و امنیت شغلی برایشان مهم است. - منابع انسانی سازمان کم‌تحرک و کم تلاش هستند و باید تحت کنترل دقیق قرار بگیرند و همواره در معرض تهدید به تنبیه باشند تا به درستی کار کنند و رفتار سازمانی صحیحی داشته باشند. - اغلب مردم خلاقیت کمی برای حل مسائل و مشکلات دارند و قابلیت خلاقیت و نوآوری فقط در تعداد محدودی از افراد یافت می شود که آنها می توانند به مدیریت و رهبری دیگران بپردازند. - برای افزایش انگیزه انسانها باید از مشوقهای مادی و در کنار آن ایجاد امنیت استفاده کرد. - اغلب انسان ها در مقابل تغییر مقاومت می کنند و تغییر را دوست ندارند. ┄┅✧✾══✾🔸✾══✾✧┅┄ 🆔 @B_W_Tashkeelat
یکی از نظریه‌های مبتنی بر «رهیافت منابع انسانی در مدیریت» نظریه XY داگلاس مک گریگور هست. Douglas McGregor این نظریه چیست و چه می‌گوید؟ 🔸نظریه Y مک گریگور چیست؟ نظریه Y مک گریگور به این موضوع اشاره دارد که مدیران با نگرش Y در مورد انسان چطور فکر می کنند. در ادامه توضیحات بیشتری در مورد نظریه Y مک گریگور ارائه می دهیم. - کار مانند بازی است و می تواند مثل تفریح و سرگرمی لذتبخش و خوشایند باشد. - انسانها ذاتاً مسئولیت پذیر هستند و تحت شرایط مناسب می تواند مسئولیت قبول کند. و با اشتیاق به دنبال مسئولیت باشد. - اگر افراد کار خود را دوست داشته باشند و به آن علاقمند باشند، انگیزه لازم برای انجامش را بدست خواهند آورد و برانگیخته خواهند شد. - انسان ها متعهد هستند و بر اساس این حس تعهد خود، در دستیابی به اهداف ، خود هدایتی و خود کنترلی از خود نشان می دهد و نیازی به کنترل و نظارت ندارند. - قابلیت استفاده از قوه تخیل، هوش، و خلاقیت و مدیریت نوآوری برای حل مسائل، به طور طبیعی در همه ی انسانها وجود دارد. - میزان تعهد انسانها متناسب با پاداش های (مادی و معنوی) که در دستیابی به اهداف ارائه می شود، افزایش می یابد و برای انسانها احساس رضایت درونی بهترین پاداش است. - امروزه تنها بخش کمی از قابلیت ها و پتانسیل فکری انسان ها در زندگی صنعتی بکار گرفته می شود. ┄┅✧✾══✾🔸✾══✾✧┅┄ 🆔 @B_W_Tashkeelat
یکی از نظریه‌های مبتنی بر «رهیافت منابع انسانی در مدیریت» نظریه XY داگلاس مک گریگور هست. Douglas McGregor این نظریه چیست و چه می‌گوید؟ مقایسه نظریه ایکس وای مک گریگور بر اساس فرضیات نظریه ایکس وای مک گریگور، مشخص است که نظریه های X و Y اساسا با هم کاملا متفاوتند. نظریهX بدبینانه و خشک و کنترل از بالادست به زیر دست را راهگشا می داند. در مقابل نظریه Y خوش بینانه و انعطاف پذیر است و تاکید بر خود کنترلی و توجه به نیازهای انسانی دارد. طبیعی است که مدیران با توجه به نگرش و مفروضاتی که در مورد انسان دارند، به هدایت کارکنان می پردازند. لذا سبک مدیریت و سبک های رهبری آنان نیز متناسب با نگرش آنان خواهد بود. بنابراین مک گرگور رفتار مدیران با طرز تلقی X و Y را به صورت زیر توضیح می دهد. ┄┅✧✾══✾🔸✾══✾✧┅┄ 🆔 @B_W_Tashkeelat
یکی از نظریه‌های مبتنی بر «رهیافت منابع انسانی در مدیریت» نظریه XY داگلاس مک گریگور هست. Douglas McGregor این نظریه چیست و چه می‌گوید؟ 🔸سبک مدیریت مدیران بر اساس نظریه X مک گریگور در نظریه X مک گریگور سبک مدیریتی شامل موارد زیر است: - مدیران تمام تصمیمات را خودشان می گیرند چرا که به توانایی و قابلیت های کارمندان اعتماد و اطمینان ندارند. - مدیران بر نظارت شدید و کنترل کارمندان تاکید دارند و ساز و کارهای شدیدی برای این کنترل و نظارت تدارک می بینند. آنها فضای ترس از تنبیه را به وجود می آورند. - مدیران در مواجهه با خطا به دنبال یک مقصر می گردند و اعتقاد دارند که هر خطایی باید با سرزنش یک نفر خاتمه یابد بدون اینکه به دنبال خطاهای سیستمی و احتمال خطا در سیاستها و نبود آموزش و حتی ضعف مدیریت خودش باشد. - تأکید بر استفاده صرف از منابع و امکانات موجود دارند و اهمیتی برای خلاقیت و نوآوری قائل نمی شوند. - مدیران در این سبک مدیریتی توقع نتایج کوتاه مدت دارند و به نتایج بلند مدت و آسیبهای آینده توجهی نمی کنند. - با استفاده از مشوق های خارجی قصد ایجاد انگیزه در کارمندان دارند. چرا که این مدیران فکر می کنند کارمندان فقط برای پول کار می کنند. - محور سازمان مدیران هستند و رهبری و هدایت توسط مدیران انجام می شود. - این مدیران بر عدم تضاد منافع کارمندان تاکید دارند و برای رفع تضادها تلاش می کنند. ┄┅✧✾══✾🔸✾══✾✧┅┄ 🆔 @B_W_Tashkeelat
یکی از نظریه‌های مبتنی بر «رهیافت منابع انسانی در مدیریت» نظریه XY داگلاس مک گریگور هست. Douglas McGregor این نظریه چیست و چه می‌گوید؟ 🔸سبک مدیریت مدیران بر اساس نظریه Y مک گریگور در نظریه Y مک گریگور سبک مدیریتی شامل موارد زیر است: - کارمندان را در تصمیم گیری مشارکت می دهند و به نظرات آنان اهمیت می دهند. - بر کنترل درونی تاکید داشته و به استفاده از سازوکارهای خود کنترلی روی می آورند. از طرفی بر ارزیابی نتایج تاکید دارند. - فضای اعتماد را در سازمان به وجود می آورند و بر اعتماد متقابل تاکید می ورزند. - فضایی ایجاد می کنند که قابلیت های کارکنان توسعه یابد. بتوانند از این قابلیت ها استفاده کنند. و بر توسعه منابع و گسترش ظرفیت ها تاکید دارند. - بر نتایج بلند مدت تاکید دارند و برای حصول نتایج بلند مدت برنامه ریزی می کنند. - محور سازمان کارکنان هستند و مدیران نقش حمایتی دارند. - امکان وجود منافع متقابل را می پذیرند و تلاش می کنند بین کارمندان وحدت و همکاری بوجود بیاورند. - به استفاده از مشوق های درونی برای بر انگیختگی در کارمندان تاکید می ورزند و برای حصول ان تلاش می کنند. ┄┅✧✾══✾🔸✾══✾✧┅┄ 🆔 @B_W_Tashkeelat
✍یکی از نظریه‌های مبتنی بر «رهیافت منابع انسانی در مدیریت» نظریه XY داگلاس مک گریگور هست. Douglas McGregor این نظریه چیست و چه می‌گوید؟ 🔸نظریه XY مک گریگور در مورد انگیزش کارکنان مگ گریگور بعد ارائه این نظریه ها و نوع رفتار مدیران، بر نظریه Y تاکید داشت و بر این باور بود که مدیران باید نگرش خود به انسان را بر مبنای فرضیات نظریه Y قرار دهند تا بتوانند نیازهای خود شکوفایی انسان ها را برآورده نمایند. او بر این عقیده بود که مفروضات تئوری Y می تواند انگیزه کارکنان را افزایش و خلاقیت آنها را شکوفا کند که در نتیجه نتایج بسیار بهتری برای سازمان به دنبال دارد. نظریه XY مک گریگور در مورد انگیزش کارکنان جالب است. بر همین اساس به مدیران که فرضیات شان بر اساس نظریه X بود توصیه کرد که نگرش خودشان را تغییر دهند. چرا که به نظر او مدیری که نگرش مبتنی بر نظریه X دارد، رفتاری بر همین اساس هم با کارمندان خود خواهد داشت و قطعا انگیزه کارکنان افول می کند. این مدیر به شدت کنترل می کند و از محرکهای مادی برای ایجاد انگیزه استفاده می کند. در نتیجه کارمندان او هیچ وقت خودشکوفایی که یک نیاز درجه اعلاست را تجربه نخواهند کرد. لذا خلاق و بهره ور را نخواهد بود. کارکنان اینچنین مدیری تعهدی نسبت به سازمان و آینده ی آن نخواهند داشت. طبق نظریه XY مک گریگور در مورد انگیزش کارکنان ، اگر نگرش مدیر مبتنی بر فرضیات نظریه Y باشد، می تواند هدفهای فردی و سازمانی را تلفیق و در راستای هم قرار دهد. اینچنین مدیری خلاقیت و نوآوری را در سازمان تشویق می کند و کنترل را به حداقل می رساند. او برای جذاب کردن کار و ارضای نیازهای درونی و کسب رضایت درونی کارکنان تلاش می کند. در چنین شرایطی، کارکنان نیز تعهد بیشتری نسبت به سازمان خواهند داشت. البته خود مک گرگور هم می دانست که برخی از کارکنان تازه کار که هنوز به بلوغ فکری کافی نرسیده اند، را باید کنترل کرد تا زمانی که به مهارت ها لازم برسند. بعد از آن می توان این کنترل ها را کم و از تئوری Y استفاده کرد. ┄┅✧✾══✾🔸✾══✾✧┅┄ 🆔 @B_W_Tashkeelat
🔸نقد نظریه XY داگلاس مک گریگور اگر بخواهیم نگاهی نقادانه بر دیدگاه انسان سازمانی نظریه مک گریگور داشته باشیم باید بگوییم که یکی از نقدهای مهمی که میتوان بر تئوری ایکس و ایگرگ مک گرگور داشت این است که نظریه داگلاس مک گریگور، انسانها را در دو طیف متضاد افراطی قرار داده بود که هیچگاه اینطور نیست. نمی توان گفت اگر انسان ذاتاً تنبل نیست پس حتما عاشق کار است. بر اساس نظریه مک گریگور انسانها یا در دسته X هستند و یا در دسته Y و طیفی خارج از این دو وجود ندارد. در صورتیکه همه ی ما می دانیم انسان موجود بسیار پیچیده ایست و اینطور دسته بندی کردن آنها اساسا غلط است. چون انسانها در محیط ها مختلف و در حال و هواهای مختلف رفتارهای متفاوتی دارند. رفتار آنها بستگی به متغیرهای بسیار زیادی دارد. متغیرهایی مثل محیط کار آنها، رفتار مدیر، اهداف سازمان، ارزشهای مدیر و سازمان، نیازهای روز آنها، همکاران و … همه و همه می توانند بر نوع عملکرد انسان در محیط کار تاثیر گذار باشند. بر اساس همین دسته بندی او دو نوع رفتار افراطی برای مدیر در نظر می گیرد که هر دو رفتار می توانند عملکرد تیم و سازمان را دچار چالش کنند. هر چند او اعتقاد داشت که منظور او از تئوری Y مدیریت نرم نیست اما با توجه به مفروضات تئوری Y و نوع رفتاری که برای مدیر با این طرز تلقی ترسیم کرده است می توان اینچنین برداشت کرد که گرایش زیادی به مدیریت نرم دارد. از طرفی تئوری X مک گریگور مدیریت سخت را ترسیم می کند. ┄┅✧✾══✾🔸✾══✾✧┅┄ 🆔 @B_W_Tashkeelat
مقایسه مختصر سازمان‌ها، ساختارها یا تشکیلات ارگانیکی با مکانیکی ┄┅✧✾══✾🔸✾══✾✧┅┄ 🆔 @B_W_Tashkeelat