اخبار داغ سلبریتی ها
تو ذهنت تصور کن با خانوادت نشستی تو خونهات، داری شام میخوری یا تلوزیون میبینی یا با کوچولوهات بازی
همه لطفاااااا تو گروههاییک هستید فوروارد کنید اگه فوروارد بسته س کپی کنید فقط منتشرکنید 👏👏👏❤️
#نشر_واجبـــــــــــــ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اول دعوا کردیم بعد آشنا شدیم بعد ازدواج کردیم
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طریقه آشنا شدن میترا استاد با آقای نجفی از زبان خودش
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی اوجی و نرگس محمدی عزیز❤️
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
هدایت شده از تبلیغات پیشروو
برنامه تغییر صدا
👦🔊👩
تغییر صدای مرد به زن
و برعکس
دانلود کن و صداتو تغییر بده
👇
ieeta_seda-v65.apk
14.21M
با این برنامه
میتونی صداتو تغییر بدی
دانلود کن
خودت امتحان کن
👆
#عذاب_شمر_ملعون_در_عالم_برزخ
علامه امینی رحمت الله ارادت خالصانه اے به اهل بیت عصمت و طهارت داشت؛ آقازاده محترم ایشان آقاے حاج شیخ رضا امینی نقل میکند:
پدرم در آخرین بیمارے؛ روے تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا؛ من این داغ و عقده ے دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده ام با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ پنج سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیرے بکنم. و این عقده دلم را به پایان برم.
و اینک یکی از رؤیاهای عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از رابطه مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم:
ایشان فرمودند: مدت ها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟
و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام را چگونه به او میدهد؟!
شب هنگام در عالم خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا؛ روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده ام.
دو کوزه نزد ایشان بود؛ فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود؛ که صفا و شادابی محیط و گیاهان؛ قابل بیان و وصف نیست.
کوزه ها را برداشته و رو به آن محل نهادم.آن ها را پر آب نمودم.حرکت کردم تا به خدمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاد ، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.دیدم کسی از دور به طرف من می آید. هرچه به من نزدیک تر میشود، هوا گرم تر میگردد،گویی این حرارت از آتش اوست.
در خواب به من الهام شده بود که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، وقتی به من رسید ، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی.
حمله شدید به من کرد و من ممانعت می نمودم دیدم اکنون کوزه ها را از دست من میگیرد ،آن هارا چنان به هم کوبیدم که کوزه ها شکسته و آب آن ها به زمین ریخت.
چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی آبی در آن ها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده.
درختان هم خشک شده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راهی ڪه آمده بود بازگشت، هرچه دور تر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول باز گشتند.
به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم ، حضرت فرمودند:
خداوند متعال این چنین شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می نوشید از هر زهری تلخ تر و از هر عذابی برای او دردناک تر بود، بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.
------------------------------------------------------------------------------
📚 منبع:
یادنامه علامه امینی، ص ۱۳ و ۱۴ ، از کتاب های عذاب قبر
برزخ،پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ، ص ۱۲۵و ۱۲۶و ۱۲۷ ، نویسنده کتاب:
مهدی فربودی