«بحث آزاد» برای نخستین بار روی آنتن میرود
🔹 برنامه «بحث آزاد» ویژه پخش مناظرات آیت ا... مصباحیزدی با نمایندگان جریانهای الحادی- مارکسیستی از چهارشنبه ۲۴ دی به مدت ۷ شب و در ۱۲۰ دقیقه ساعت ۲۲ از طریق موج افام ردیف ۵/۱۰۳ مگاهرتز به روی آنتن میرود👌🏻
🚨@Ba_velayat_tashahadat
[ #نو_جوان🌱]
💎دعاے ضدتنبلی!😁👌🏻
https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=17597
👆🏼👆🏼
این کلیپ رو از دست نده!🔥
『آیندهســاز🌱』
[ #نو_جوان ] ما باید بـدویم...!!🏃🏾♂❤️ باید به خط پایان برسیم🖐🏿 📕ⓙⓞⓘⓝ👇🏻 https://eitaa.com/joinchat
📒یادت نره!
ما باید به خط پایان برسیم‼️🙃
بــدووو🏃🏾♂🏃🏾♂
🌹🌸🌹
🌸🌹
🌹
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_شصت_و_سه
به روایت امیرحسین
………………………………………………………
روی کاناپه کنار پدر میشینم و شربت آلبالویی که مامان زحمتش رو کشیده بود رو برمیدارم.
مامان_زنگ زدم بهشون
_ به کی؟
مامان_ به مامان تیانا
کاملا میدونستم تیانا کیه ولی ترجیح دادم بگم_ زینب؟
مامان_ اها. یعنی نمیدونی که کی رو میگم.
از دروغ متنفر بودم پس مجبور شدم بگم _ خانوم موسوی؟
مامان_ خب حالا ، خانوم موسوی
_ خب؟
مامان _ قرار شد فردا بریم خاستگاری
با شنیدن کلمه خاستگاری مقداری از شربت میپره تو گلوم و به سرفه میوفتم.
بابا میزنه پشتم و یکم حالم بهتر میشه.
مامان_ مادر جان اگه میدونستم انقدر مشتاقی که زودتر زنگ میزدم .
اولش بیخیال مخالفت میشم اما بعدش خودمو به خاطر این فکر سرزنش میکنم سریع میگم _ مامان من مشتاق چیه؟ نباید زنگ میزدید.
بابا_ چرا ؟
_ پدر من شما که مخالف ازدواج من با یه خانوم مذهبی بودید .
بابا_ این که مذهبی نبود، مگه ندیدی حتی چادرم سرش نبود.
_ مگه هرکی چادر سرش نباشه مذهبی نیست؟ چه ربطی داره پدر من ؟
مامان_ دیگه زنگ زدم. الانم فقط باید بگی چی ؟
_ چشم. دیگه چی میتونم بگم؟
حالا بماند که از خدام بود و البته تو دلم غوغا
” وای خدایا، من چم شده؟”
مامان_ امیرحسین جان. مادر. خدایی دوسش نداری؟
سرمو پایین میندازم.
مامان_ واه تو که از خداته دیگه چرا بدخلقی میکنی
_ ببخشید. شرمندم.
.
.
.
شکرلله حمدلله عفواًلله
واقعا به نماز شب و سجده شکر احتیاج داشتم.
اینکه مونده بودم چجوری به مامان بگم که از این خانوم خوشم اومده و خودش پیشقدم شد، سجده شکر لازم بود.
فقط خودمم نمیدونم چرا یه دفعه اونجوری مخالفت کردم. کلا خوددرگیری دارم. ?
سجاده رو جمع میکنم و دراز میکشم رو تخت. میخوام مرور کنم همه این چند وقت رو، از دربند تا اون شب مهمونی ، میخوام ببینم دقیقا کی دلم رو باختم؟ اما خودم هم این حس رو درک نمیکنم، منی که معیارم حجاب و چادر بود ، اما دوباره به خودم تشر میزنم ، مگه همه چی چادره ؟ این دختر، پاکی داشت که شاید تو خیلی از دخترای چادری نمیشد پیدا کرد .
شاید همون روز اول تو دربند، یا نه شایدم مسجد با دیدن چادرش ، یا نه شایدم اون شب ، شایدم اصلا اون شب تو خونشون.
نمیدونم نمیدونم نمیدونم وای خدایا. اصلا به من چه. ? بیا خل شدم رفت.
تو آن تک بیت نابی که غزل هایم به پایش سجده افتادند….
#ادامه_دارد...
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
🌹
🌸🌹
🌹🌸🌹
@Ba_velayat_tashahadat
مقام عرشی حضرت زهرا_1.mp3
12.24M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا س ۱
✨ رضایت و خشم حضرت فاطمه سلاماللهعلیها؛
محور رضایت و خشم خداست !
کمی به این حدیث، عمیق فکر کنید؛...
" تمامیّت الله در یک زن، جلوه کرده است"
که حبّ و بغض او، دقیقاً منطبق با الله است!
این ...یعنی؛ عصمت مطلق!
✦ با چنین الگویی باید چه کرد؟
🔥@Ba_velayat_tashahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ از شاهکار نیروی دریایی ایران تا بچه تربیت کردن مرحوم هاشمی!
🔥ⓙⓞⓘⓝ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
•🍃♥️•
گاهی خدا عمدا ما را تنها میگذارد؛
تا با خودش مناجات کنیم...!
-استادپناهیان
🌧https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤استاد #رائفی_پور
👌🏻راهکارهای عملی برای
افزایش محبت به امام زمان❤️
🔆 فکر کن امام زمانت
درموردت اینطوری حرف بزنه!
📥 دانلود با کیفیت بالا
🍃@Ba_velayat_tashahadat
『آیندهســاز🌱』
🌹🌸🌹 🌸🌹 🌹 #رمان_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_شصت_و_سه به روایت امیرحسین ……………………………………………………… روی کاناپه ک
🌹🌸🌹
🌸🌹
🌹
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_شصت_و_چهار
به روایت زینب
…………………………………………………………………
روبه روی آینه وایمیستم ، میخوام با خودم رو راست باشم.
_ عاشق شدم؟
_ نه
_ قرار بود رو راست باشم
_ اره
_ عاشق کی؟
_ امیر امیر امیرحسین.
_ نههههههههههههه
_ وای امیرحسین چیه ؟ آقا امیرحسین.
_ ای خدایا. خل شدم رفت.
***
مامان_تانیا جان بیا.
_بله؟
مامان_ بیا بشین اینجا.
کنار مامان روی مبل میشینم.
_ خب؟
مامان_ نظرت درمورد پسر خانوم حسینی چیه؟
وای خدایا نکنه مامان فهمیده ، چی بگم حالا؟
_ خب یعنی چی چیه؟
مامان_ بزار برم سر اصل مطلب. خانوم حسینی زنگ زد ، گفت فردا شب میخوان بیان خاستگاری.
_ نهههههههههههههه?؟؟؟؟؟؟؟
مامان_ عه. چرا داد میزنی؟
_ شما چی گفتید؟
مامان_ گفتم بیان دیگه
_ چیییییی؟
مامان_ عه. یه بار دیگه داد بزنی من میدونم با تو. پاشو برو ببینم. عه
” وای وای وای خدایا. عاشقتم که. ولی ولی اگه ، اون عهدم…..???”
.
.
امیرعلی_ سلام جوجه جان
_ جوجه خودتی
امیرعلی_ شنیدم که خبراییه.
_ چه خبری؟
امیرعلی_ نمیدونم والا. میگن که یکی پیداشده دیگه از زندگی سیر شده میخواد بیاد خاستگاری شما.
کوسن روی مبل رو بر میدارم و پرت میکنم سمت امیرعلی.
_حرف نزن حرف. فاطمه خودشو بدبخت کرد شد زن تو.
امیرعلی_ اخ اخ بهش گفتم تنها نره خونه میرم دنبالش.
نگاهی به ساعت انداخت.
امیرعلی _ وای بدبخت شدم. نیم ساعته کلاسش تموم شده.
با تعجب فقط خیره شدم به رفتن امیرعلی و یه دفعه زدم زیر خنده. وای فاطمه از معتل شدن متنفر بود الان امیرعلی رو میکشت. ?
.
.
.
تونیک سفیدی که تا پایین پام بود ، با یه روسری کرم که به لطف فاطمه لبنانی بسته بودم، تصمیم داشتم امشب رو چادر سرم بکنم ، چادر حریر سفید با گل های برجسته ریز صورتی که جلوه خاصی بهش داده بود ، برای بار آخر تو آینه به خودم نگاه میندازم ، بدون هیچ آرایشی، ساده ساده و من چقدر این سادگی رو دوست دارم.
امیرعلی_ اجازه هست ؟
_ بیا تو پسره.
امیرعلی_ سلام دختره.
_ مصدع اوقات نشو.
امیرعلی همون لبخند همیشگی رو مهمون لباش کرد و گفت _ شاید مدت کوتاهی باشه که با امیرحسین اشنا شدم ولی دلم قرصه که دست خوب کسی میسپرمت.
_ اوووووو. توام. حالا نه به باره نه به داره.
با صدای زنگ امیرعلی سریع میره دم در و منم آشپزخونه.
دل تو دلم نیست که برم بیرون. وای پس چرا مامان صدام نمیکنه خدایا .
مامان_ تانیا جان عزیزم.
چایی هارو میریزم ، چادرم رو روی سرم مرتب میکنم و از آشپزخونه میرم بیرون .
_ سلام.
مامان امیرحسین _ سلام عروس گلم.
با شنیدن این کلمه قند تو دلم آب میشه ولی فقط به یه لبخند کوتاه و مختصر اکتفا میکنم.
اول خانم حسینی، بعد آقای حسینی ، بعد پرنیان و بعد……..
به هرسه با احترام خاصی چای رو تعارف میکنم و جواب تشکرشون رو با خوشرویی میدم تا زمانی که میرسم به امیرحسین.
از استرس زیاد، میترسم سینی چای رو پایین بگیرم.
همونجوری میگم بفرمایید، دستش رو بالا میاره که چای رو برداره که یه دفعه سینی رو کنار میکشم و گوشه سینی به زیر لیوان میخوره و لیوان کمی کج و یه مقدار از چاییش روی لباسش میریزه.
تازه فرصت کردم براندازش بکنم، یه کت و شلوار مشکی با یه پیرهن سفید، وای که چقدر بهش میومد.
_ وای شرمندم. عذر میخوام.
امیرحسین _ نه بابا خواهش میکنم.
یه دفعه صدای خنده جمع بلند میشه و منم باخجالت سرم رو پایین میندازم و چای رو به بقیه تعارف میکنم. حتی سرم رو بالا نمیارم که عکس العمل مامان بابا و امیرعلی رو ببینم. کلا من باید همش جلوی این سوتی بدم. ?
#ادامه_دارد...
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
🌹
🌸🌹
🌹🌸🌹
@Ba_velayat_tashahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 باید بهشون بگی! به همسرت، پدر و مادرت، بچهها و رفیقات ...
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
❄️https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
#صبحگاه_انتظار17
سلام دوســتان عزیزم🧡🌱
خیلی خوش تشریف آوردین
به صبحگاه خودتون☺️
خب...در صبحگاه 16 راجب #عدم_آمادگی باهم حرف زدیم و اینکه
آخه مگه بین ایننن همه منتظر توی دنیا
ما میتونیم جزء ۳۱۳ نفر یار آقا باشــیم؟؟🙄☹️
و به این رسیدیم که طبق حدیث امام صـادق(ع) و
اون کلیپــ قشنگ از استاد پناهیان🙃
ناامیدی معنی نداره🤨🙌🏽
✅اصن ما باید مــطمئن باشیم که میتونیم یار آقا باشیم😎
و باید آرزو کنیم دست راستــ امام باشیم❤️
که به هر نحوی هست
به این درجه برسیم👌🏻
🌻و حقیقتا هم سعی کنیم به جایگاهی برسیم که امام زمان رومون حسـاب کنه😉
🍊و البته این نکته که!
آقا 313 تا یار اصلی دارند اما همون طور که می دونید جامعه شیعی و مردم دنیا منتظر ایشون هستند و ایشون رو در موقع #ظهور همراهی می کنن👌
(قسمت پرتغال🙃از شرایط لازم برای تحقق ظهور بود☝️)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👀ببینید
☔️وقتی قائم ما ظهور کند...🌂.°•
🌖 علی بن یقطین از امام کاظم(ع) نقل کرده که فرمودند:
|| اگه به ما گفته شود ظهور تا مثلا ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال دیگر اتفاق نمیافتد مردم #قسیالقلب خواهند شد😔 و توده ی مردم از دین اسلام بر خواهند گشت...
ولیکن باید بگویید چقدر ظهور #سـریع اتفاق میافتد وچقدر فرج نزدیک است،😍
چراکه گفتن این مطلب که ظهور نزدیک است دوفایده دارد:
یکی اینکه باعث تالیف قلوب و نزدیـکی دلهای مردمان میگردد
و دوم اینکه خود باور نزدیکی ظهور باعث نزدیک شدن فــرج میشود🍃🌸||
{الکافی ج۱ ص۳۶۹}
مقام عرشی2_mixdown.mp3
14.43M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا س ۲
✨ خَلَقَكُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ... (شرح جامعه کبیره)
خداوند شما را بصورت انواری آفرید، و آنگاه شما را گرد عرش خویش، طائف گردانید!
#عرش ؛ مرکز فرماندهی ماسویالله (هرآنچه غیر خدا) است!
✦ منظور از این فراز چیست؟
اگر جای اهل بیت در مرکز فرمانروایی عالَم است، پس این همه مصیبت و آزار آنان در دنیا، برای چه بوده است؟
🔥@Ba_velayat_tashahadat
هدایت شده از _
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا