eitaa logo
‹ باب‌حِطّة ›
120 دنبال‌کننده
202 عکس
38 ویدیو
10 فایل
أنت لسْتَ وَحدكْ تأمّل حَوْلَك، صاحب‌الزّمَان معك(: • القدس لنا 🇵🇸 • |موقوفه| • ارتباط با من: https://abzarek.ir/service-p/msg/1983838
مشاهده در ایتا
دانلود
امام تیره‌پوست شیعه! پارت اول: رسول مدنی صلوات‌الله علیه و آله، میان سخنانش بر منبر مسجد جمله‌ای گفت؛ که بعدها برای من عروسی خواهد آمد پاک‌زبان و پاک‌دامن که خدای‌من عزوجل، رحم او را شایسته‌ی حمل سرور خلایق و عوالم، پسرم جواد قرار میدهد. صدای پچ‌پچ از قسمت زنانه‌ی مسجد بلند شد... چند ده‌سال این مژده‌ی رسول، نقل محافل و گعده‌های زنان مسلمان در خانه‌ها و مساجد بود که آن عروس رسول‌الله، چه‌زمانی رخ نمایان خواهد ساخت و همسر حضرت‌رضا خواهد شد. پارت دوم: امروز در آفریقا صحرای وسیعی وجود دارد مشهور به «نوبیا» یا «nubian desert» خشک و وسیع و مأمن زرافه‌های کمیاب آفریقایی. به اهالی و ساکنین این صحرای آفریقایی نوبی میگویند. نوبی‌ها که اکثرا سیاه‌پوست هستند امروز در سودان، کنیا، تانزانیا و مصر ساکن هستند. انور سادات رئیس‌جمهور سیاه‌پوست مصر از اهالی همین منطقه است. پارت سوم: دخترکان سیه‌چشم و متموّل حجازی در آرزوی یک نگاه علی‌بن‌موسی‌الرضا می‌سوختند و از هم پیشی میگرفتند که دل او را ببرند و مصداق آن پیشگویی محمد شوند و یک عمر افتخار کنند؛ ایشان ولی با دختری از اهالی صحرای نوبه که به عنوان کنیز به بلاد اسلامی وارد شده بود ازدواج فرمود. او همان دختری بود که بعد از مژده پیغمبر، زمین مدینه انتظار قدم‌هایش را میکشید. زاهد و عالم و شب‌زنده‌دار و باتقوا که حضرت رضا او را به مریم مقدس تشبیه میکرد. دختری سیاه‌پوست از قلب آفریقای شمالی در بیت حضرت رضا. همه شگفت زده‌شده‌اند! پارت چهارم: از حضرت رضا و همسرش سبیکه نوبیّه پسری متولد شده به نام جواد؛ همچون مادرش تیره‌پوست، و مثل پدرش نورانی و زیبا. در وصف او نوشته‌اند « شدید الأدمه،حائل‌اللون» یعنی خیلی تیره‌ پوست. شکاکان و سست‌ها شو انداختند که تا بحال از این خانواده فرزندی تیره‌پوست متولد نشده. او فرزند رضا نیست. بچه که بزرگ‌تر شد و شبهه‌ها که بیشتر شد، فرمود اصلا بروید چهره‌شناس های ماهر بیاورید. چهل پنجاه مرد در باغی جمع شدند و حضرت رضا لباس باغبانی به تن کرد و آن گوشه‌ها مشغول زراعت شد. چهره‌شناس وارد مجلس شد. گفتند این پسر متعلق به کدام مرد این مجلس است. چهره‌شناس نظرکرد و نظرکرد، گفت فرزند هیچ‌ کدامتان نیست. او فرزند آن باغبان انتهای باغ است. همه تکبیر گفتند. کودک لبخند زد و دندان‌هایش مثل مرواریدی سپید درخشید... امروز اما در شرح حال حضرت جواد روحی‌له‌الفدا فقط به نام‌ پدرشان اشاره میکنیم و کم‌سن بودن حضرتش در شروع‌امامت و خفقان‌های حکومت عباسی بر ایشان. مادر آفریقایی و چهره زیبا و گندم‌گون امام را سانسور میکنیم! فکر میکنیم این نقص و نقطه‌ضعف است برای امام که رنگین‌پوست باشد و مادرش کنیزی از دل آفریقا. همه‌چیز را با شابلون‌های ساده‌لوحانه و نژاد‌پرستانه خودمان ترسیم میکنیم، حتی امام را. جان‌های ما به‌فدای یک تار موی جوادالائمه و یک نگاه آن دختر سیه‌چرده آفریقایی...
‹ باب‌حِطّة ›
-❤️‍🔥
با اختلاف بهترین چیزیه که امشب میبیند!
انقلابی بودن و نبودن، پای نظام بودن و نبودن، پای این خط بودن و نبودن، فقط به حرف و عکس پروفایل و ادعا نیست. عمل می‌خواد عزیزم. مرد عمل‌ هم هیچ وقت صحنه رو خالی نمیزاره تا کفتار و کرکس خودی نشون بدن! ما یه بار رای دادیم و به جمهوری اسلامی آری گفتیم، تا آخر عمرمونم شده هرچند سال دوباره رای می‌دیم. نمی‌زاریم شغالا فکر کنن شیر این بیشه مُرده.
سوریه، حرم مطهر سیده رقیه، دردانه‌ی ارباب بچه‌ها براشون جشن تولد گرفتن:)
! قدر دان جمهوری اسلامی و رهبر هستیم و گله‌مند عملکرد مسئولین دولتی کشور؛ ما منتقد گله‌مند هستیم به خاطر عملکرد مسئولین، که مردم در شرایط سخت قرار گرفتند. ما همه‌جوره با وجود تمام سختی‌ها، مقتدرانه پای نظام و رهبرمان ایستادیم. ولی قسم برادری هم با مسئولی نخوردیم. هرکسی برای پیشرفت کشور و آسودگی مردم قدمی برداشت، قدردانش هستیم. اما هرکسی خلاف مسیر حرکت کرد، ازش گله‌مندیم و مطالبه‌گر؛ پای صندوق‌های هم رأی می‌آییم چون همه دست در دست هم می‌خواهیم کشورمان قله‌های ترقی را طی کند و خار چشم دشمنانش شود ... گله‌مندی ما را به اشتباه پای چیز‌های دیگر ننویسید!
هدایت شده از ‌- طلبه .
امروز رأی میدیم، فردا جون ؛ چشم که کمه، دشمن بره بمیره از حسادت .
هدایت شده از :: حسین مختاری ::
سلام وقت بخیر خدا قوت به همه همه کسانی که در انتخابات شرکت کردنـد و زحمت کشیدن و وقت گذاشتن‌و‌چندین روز همـه زنـدگـی شـون رو وقـف کـردنـد تا مشارکت بیشتر و بیشتر بشه🙏🌱 تا الان چنـدیـن نفـر پیـام دادن که ما این چند هفته اخیر کلا درگیر انتخابات بودیم و متـوجه نشـدیم که کارگاه به‌دل‌نشستـن رایگان شده و جا موندیم! اگر شما هم جـز این افراد هستیـد به پشتیبان پیام بدیـد تا کارگاه رو رایگان تقدیم تون کنند🙏
‹ باب‌حِطّة ›
سلام وقت بخیر خدا قوت به همه همه کسانی که در انتخابات شرکت کردنـد و زحمت کشیدن و وقت گذاشتن‌و‌چندی
یه کانالی هست که الحق و الانصاف مطالب خوبی درباره مباحث روانشناسی ارتباطی و خانواده داره و این تعریف خیلی کمی از فعالیت های این کاناله درواقع بی انصافیه مبنای مشاورش کاملا اسلامیه و فقط شعار نمیده!حقیقتا اینجوریه و ادم انقلابی هم هست و درکل خیلی مشتیه😅 دغدغه حل مشکل مردمو داره و مطالبه که اصن هیچ جا و هیچکس به آدم نمیگه رو در اختیار ادم میزاره
هدایت شده از ابوتراب
ادم با کسی که از چشمش افتاده ولی از دلش نرفته رو باید چیکار کنه؟
40.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ سیده رقیه منتشر شد:)♥️
‹ باب‌حِطّة ›
...
خوشبختی برای من این شکلی تعریف میشه: یکم: دلم هواییِ برای رفتن به راهیان‌نور، برای رفتن سر مزار شهید علم‌الهدی، ولی قسمت نمیشه و من میمونم توی شهر وسط شلوغیِ دنیا؛ اما، رفیق خوبم منو همراه خودش کرده با شریک کردن من توی قسمتای جذاب سفرش:) انقدری با معرفت یادم کرده که از عکساش میتونم بفهمم حال و هوای طلائیه و شلمچه و اروند رو:) دوم: دلم از همیشه تنگ‌تره برای نجفِ عزیز و دارم توی فراق و این بی توفیقی‌ها ذوب میشم؛ اما، شعری که با جون و دل یه شب توی اوج دلتنگی برایِ شاه‌نجف نوشتم _بی خبر از سرنوشتش_ هدیه کردم به بهترین رفیقم و حالا اون برگه‌ی کج و کوله با یه خط داغون میرسه به نجف و روحمو از جا میکنه و با خودش میبره؛ انقدر ذوق مرگ میشم از این حرکت که دیگه چیزی بهتر از این رو برنمیتابم:) سوم: به دنبالِ رسیدنِ همون برگه‌ی شعر به نجف، دلم تنگ میشه برای در و دیوار حریم حرمش برای خوشه‌ی انگور ضریح، برای عکس گرفتن از دونه‌دونه‌‌ی کاشیا، برای حرف زدن با آجر به آجر صحن‌ و رواق‌ها، شبش یه رفیق مشتی پیام میده و میگه به یادت از در و دیوار عکس گرفتم:) این یعنی اوج خوشبختی برای من:) این یعنی خدا داره لطفشو با واسطه‌ی بنده‌های خوبش ( رفیقای‌نابم) به من کمترین می رسونه:) این یعنی امیرالمومنین علیه السلام از دور حواسش به دل کوچک منم هست:) همینا باعث میشه بی‌خوابی بزنه به سرم و بخوام تا صبح قربونِ لطف خدا برم:)
هدایت شده از ابوتراب
@sahne_del_6003844227987935239.mp3
644.1K
صدبار قربانت‌ شوم بازم بدهکارم ؛ آه !! دنبالِ رزقِ آخرِ سالَ‌م ..
رمضان شد. بیایید زندگی را بگذاریم زمین، بعدها وقت برای زندگی کردن هست. بیایید این چند لحظه کوتاه را که اسمش رمضان است، بمیریم. مولانا می‌گفت: «بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید در این عشق چو مردید همه روح پذیرید.»
هدایت شده از مُرتاح
نماز می‌خوانیم، در جایی گرم و نرم افطار می‌کنیم و سیر می‌شویم. در کنار هم می‌خندیم و صحبت می‌کنیم. شاید هم یک فیلمی از تلویزیون تماشا کنیم؛ آن هم وقتی که روی مبل لم داده‌ایم و از پر خوری نفخ کرده‌ایم. یا اگر که خیلی فرهیخته باشیم بعد از دعای سفره و هم نشینی با خانواده کتاب مورد علاقمان را در دست بگیریم و روی تک مبل کنار پنجره بنشینیم و شروع به خواندن کنیم. البته شاید هم کسی در این میان دلشوره‌ی معشوقش را داشته باشد. در کل سختیِ زیادی نداریم. چه می‌فهمیم دو روزِ کامل روزه داشتن یعنی چه. چه می‌فهمیم افطار باز نکرده خبر شهادت معشوق شنیدن یعنی چه. چه می‌فهمیم از سرما، زیر باران انسانی مُرد یعنی چه. هنوز چند دقیقه به اذان مانده موشک نخورده وسط سفره افطارمان که بفهمیم درد یعنی چه.. فلسطین یعنی درد. یعنی با خون روزه ات باز شود نه با خرما؛ فلسطین یعنی غم.
آخرین شبِ جمعه‌ی سال رو دریابید!
‹ باب‌حِطّة ›
-
شما که از نفسم به من آگاه‌تری... منو از دست خودم نجات بده بابای اربابِ بی‌کفن خلصنی من نفسي
خدایا به تو پناه می‌برم که ظاهر من در برابر دیده‌ها نیکو، و درونم در آنچه که از تو پنهان می‌دارم، زشت باشد، و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو از آن آگاهی، توجه مردم را به خود جلب نمایم و چهره ظاهرم را زیبا نشان داده، با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده به سوی تو آیم، تا به بندگانت نزدیک، و از خشنودی تو دور گردم. - حضرت امیرالمومنین حکمت ۲۷۶ نهج‌البلاغه
مناجاتی با امام زمان.mp3
2.09M
زد اگر کسی در خانه‌ات دل ماست کرده بهانه‌ات