‹بیتوجهی به ناسپاسی مردم، اخلاقی، اجتماعی ›
« ناسپاسی مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كسانی بی آنكه از تو سودی برند تو را می ستايند، چه بسا ستايش اندك آنان برای تو سودمندتر از ناسپاسی ناسپاسان باشد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۰۴
‹ گنجایش نامحدود ظرف علم، علمی ›
« هر ظرفی با ريختن چيزی در آن پر می شود جز ظرف دانش كه هر چه در آن جای دهی وسعتش بيشتر می شود.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۰۵
‹ رهآورد حلم و بردباری، اخلاقی، اجتماعی ›
« نخستين پاداش بردبار از بردباريش آن كه مردم در برابر نادان پشتيبان او خواهند بود.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۰۶
‹ ارزش همانند شدن با خوبان، اخلاقی، اجتماعی ›
« اگر بردبار نيستی خود را به بردبار نشان ده، زيرا اندك است كسی كه خود را همانند مردمی كند و از جمله آنان به حساب نيايد. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۰۷
‹ مراحل خودسازی ، اخلاقی، تربیتی ›
« كسی كه خود را حساب كشد، سود می برد، و آن كه از خود غفلت كند زيان می بيند و كسی كه از خدا بترسد ايمن باشد و كسي كه عبرت آموزد آگاهی يابد و آنكه آگاهی يابد می فهمد و آن كه بفهمد دانش آموخته است.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۰۸
‹خبر از ظهور حضرت مهدی علیهالسلام، اعتقادی، سیاسی ›
« دنيا پس از سركشی به ما روی می كند، چونان شتر ماده بدخو كه به بچه خود مهربان گردد.
(سپس اين آيه را خواند: و اراده كرديم بر مستضعفين زمين، منت گذارده آنان را امامان و وارثان حكومتها گردانيم، قصص۵٫) »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۰۹
هدایت شده از ‹ بابحِطّة ›
- وصف حال؟
"در دل رنج ها باشد که آن به
هیچ دارویی خوش نشود.
نه بخفتن، نه به گشتن، نه به خوردن؛
الا به دیدار یار... :)
مستحب است شب اول ماه قمری
نوکر در به درت را به زیارت ببری
آمدم پیش تو شاید صدقه جمع کنم
با دو تا کاسه ی اشکی به همین مختصری
آمدم از تو گدایی بکنم کرب و بلا
ور نه هر جا بروم هست کمی سیم و زری
پر من مثل پر فطرستان سوخته است
به من سوخته پر هم برسان بال و پری
سگ قلاده گشاده همه جا در به در است
خسته ام از خودم و خسته ام از در به دری
پیشمرگ توام و جان به کف قافله ات
لشکر شاه پر است از خدم و دور و وری
پارس کردن بلدم خواسته باشید شما
امر فرما به اشاره به سری یا نظری
بارم افتاده زمین بار مرا هم بردار
چون که ارباب بُوَد ضامن هر کارگری
بدم اما بدی ام را نزدی بر رویم
گر چه از زشتی رفتار بدم با خبری
قسم چادر زهرا گرو باشد پیشت
ریخته آبرویم ، آبرویم را بخری
یادت افتادم و از دور سلامت کردم
تو به من ، بیشتر از من به تو ، دلتنگ تری
یک خط از روضه ی گودال بگو گریه کنیم
پنجه ی شمر کجا و گره ی موی سری
+ علیرضا وفایی خیال
روضه پایانی، کم کم داره.mp3
21.53M
اصلا خبر داری که از دوریت دارم دق میکنم؟!
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(48).mp3
2.42M
•••
ختم گویای نهج البلاغه بخش حکمت ها🌱
حکمت ۲۱۰ تا ۲۲۲
•••
https://eitaa.com/abotorabalhasan
‹ الگوهای پرهیزکاری، اخلاقی، تربیتی ›
«از خدا بترسيد، ترسيدن انسان وارسته ای كه دامن به كمر زده و خود را آماده كرده و در فرصتها كوشيده و هراسان در اطاعت خدا تلاش كرده و در دنيای زودگذر و پايان زندگی و عاقبت كار، به درستی انديشيده است.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۰
‹ ارزشهای اخلاقی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی ›
« بخشندگی نگاهدارنده آبروست و شكيبایی دهان بند بی خردان، و عفو زكات پيروزی و دوری كردن كيفر خيانتكار و مشورت چشم هدايت است. و آن كس كه با رای خود احساس بی نيازی كند به كام خطرها افتد، شكيبایی با مصيبتهای شب و روز پيكار كند و بی تابی، زمان را در نابودی انسان ياری دهد و برترين بی نيازی ترك آرزوهاست و چه بسا عقل كه اسير فرمانروایی هوس است، حفظ و به كارگيری تجربه رمز پيروزی است و دوستی نوعی خويشاوندی به دست آمده است و به آن كس كه به ستوه آمده و توان تحمل ندارد اعتماد نكن. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۱
‹ خودپسندی آفت عقل، اخلاقی›
« خودپسندی يكی از حسودان عقل است.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۲
‹تحمل مشکلات و خوشنودی، اخلاقی، تربیتی ›
« چشم از سختی خار و خاشاك و رنج ها فروبند تا همواره خشنود باشی.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۳
‹نرمخویی و کامیابی، اخلاقی، علمی ›
« كسی كه درخت شخصيت او نرم و بی عيب باشد، شاخ و برگش فراوان است.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۴
‹ اختلاف آفتِ اندیشه، اخلاقی، سیاسی ›
« اختلاف، نابودكننده انديشه است.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۵
‹ قدرت و تجاوزکاری، اخلاقی، سیاسی ›
« كسی كه به نوایی رسيد تجاوزكار شد.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۶
‹ دگرگونی روزگار و شناخت انسانها، اخلاقی، علمی ›
« در دگرگونی روزگار گوهر شخصيت مردان شناخته می شود.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۷
‹ حسادت آفتِ دوستی، اخلاقی، اجتماعی ›
« حسادت بر دوست، از آفات دوستی است.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۸
‹طمع آفتِ اندیشه ، اخلاقی ›
« قربانگاه انديشه ها، زير برق طمع هاست. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۹
‹ عدالت در قضاوت، اخلاقی، قضایی ›
« داوری با گمان بر افراد مورد اطمينان، دور از عدالت است. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۲۰
‹ آینده دردناک ستمکاران، اخلاقی، سیاسی›
« بدترين توشه برای قيامت، ستم بر بندگان است. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۲۱
‹ بیتوجهی به بدی بدکاران، اخلاقی، اجتماعی›
« خود را به بی خبری نماياندن و چشم پوشی از بهترين كارهای بزرگواران است. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۲۲۲
مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام در ضمن خطبه ای فرمودند:
در آن روزها، در هیچ خانه اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که خدیجه هم در آن بود و من سوّمین آنان بودم.
أَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشَمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ صلی الله علیه و آله
من نور وحی و رسالت را میدیدم، و بوی نبوّت را میبوییدم من هنگامی که وحی بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرود میآمد، ناله شیطان را شنیدم،
گفتم ای رسول خدا، این ناله کیست؟
گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گردید و فرمود:
إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ وَزِیرٌ وَ إِنَّکَ لَعَلَی خَیْرٍ
علی! تو آنچه را من میشنوم، میشنوی، و آنچه را که من میبینم، میبینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من بوده و به راه خیر میروی..
📜نهج البلاغه ص ۴۱۷
هدایت شده از - مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
امامزمانفقطامامِجمعههانیستکهفقط ؛
جمعههایادشمیکنیم 💔 . .