فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به سفارش رسانه ی مذهبی ابوتراب
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
خودت را به خواندن "زیارت آل یس"
عادت بده تا نگاه محبتآمیزِ امام زمان(عج) به خودت را حس کنی . . :)
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ نکنه گرمای هوا رو بهونه کنی و نیای
#امام_حسین #اربعین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
مداحی_آنلاین_یرون_مقامی_یعنی_که_ارباب_منو_می_بینه_رسولی.mp3
7.02M
⛈ زیارت یعنی
⛈ همین دل بی تاب
⛈ زیارت یعنی
⛈ حسین منو دریاب
👤 مهدی رسولی
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
ابی عبدالله ، به حق خانوم سه ساله !
که همه زندگیه نوکرته ، بذار ماهم تواوج
ناباوری بیایم و زمزمه کنیم : الوعده وفا ،
دیدی گفتم میرسم به کربلا :)💔 .
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لیلا شدی مجنون بشم آره؟
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
مِنَّتگذاشتسرِماونوکرششدیم؛
وَرنهحسینکجـاومنِروسیاهکجـا.. :)
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
-
سلام بر جانِ حاضرِ غریبِ عالم
فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي کُلِّ سَاعَةٍ🌱
السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةَاللَّهِفـٖےأَرْضِهِ..
#امام_زمان
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رو به شش گوشهترین قبله عالم هرصبح
بردن نام حسین بن علی میچسبد.
السلام علیک یا ابا عبدالله
#امام_حسین #کربلا #اربعین
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
1_9603371151.mp3
4.02M
طٌوهمهداروندار ِمنیا..❤️🩹🔓؛
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بَغَلَم کُن که مَرا گریه مَجالی بِدَهد
زَخمهاخوردهاَماَزمَرهمِاینآدمها
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_💔_
دیگه هیچی ندارم بگم...
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
Hamed Zamani & Reza Helali - Aghaye Man.mp3
6.85M
بنویسیدروی سنگقبرِمن
آقاٰی مندنیاٰی من!
اَللّٰہُمالجْعَلمَحْیاٰےمَحْیاےمَن
🌿🌥
حامد زمانی
عبدالرضا حلالی
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
اَزهَمینفاصِلہیِدورسَلامَمبِپَذیر ، ڪهخَرابِتوشُدَم،خآنہاَتآبادحُسِین
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🕊
ما به کرببلای تو وطن میگوییم؛
گرچه دوریم بیاد تو سخن میگوییم
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوابم یا بیدارم
الان که بین حرم تو و علمدارم
اومدم اینجا توشهی سالمو بردارم
خوابم یا بیدارم
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
enc_1715293470554309926848.mp3
3.76M
پناهم تویی❤️🩹
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
67caf0f2-c48d-4b1c-bca6-24e6568e673b.mp3
18.84M
همه ستونای تُو جادهی اربعین میگه: هلابیکم
🎙حاج میثم مطیعی
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
enc_16995217914558667024416.mp3
3.02M
همهمیریمولی امامحسینکهمیمونه❤️🩹:)))
#اربعین #امام_حسین #کربلا
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو مسیر پیاده روی میپرسه چند ميگيرى همين راهى كه آمدى رو ادامه ندى و برگردى؟
جوابا جالبه....ببینید...
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما که به کرببلای تو وطن می گوییم
گرچه دوریم به یاد تو سخن می گوییم
صلیاللهعلیکیااباعبدالله❤️
💠#امام_رضــــا🤍
💠#امام_زمـــان💚
💠#اللّهم_عجِّل_لولیک_الفرج🍀
🕊ــــــــــــــــــ↓بــاب هشتــ🕌↓ــــمــــــــــــــ🕊
@Bab_Hashtom🍃
6104337339003897
احمد خدابنده لو
بابت موکب امام حسین تو کربلا چند تا وسیله کم آوردیم با وسایل سرمایشی خیلی گرمه زائران آقا مریض میشن
اگر تواناییش رو دارین امکانش هست دوستان یا آشنایان کسی هست قرض بده تو مهر پس بدیم
پی وی بنده خدا. @ya_fatemat_al_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴⛺️••
هیچ چیز مثل هزینه کـردن برای امام
حسین (ع) نیست ! نکنــه این فرصت
رو از دست بدی ...
💳 کمک به موکب سیدالشهدا👇
➖
6104337339003897مــــــــلت ➖
6037691659728216صادرات ➖
5859831808627060تــــجارت ➖
6037991703204846مـــــــــلی "به نام خدابنده لو" از همراهی در موکب اربعین جا نمونید! کربلا به یادتون هستیم💚 🔰هماهنگی و ارسال فیش: 🆔 @ya_fatemat_al_zahra
هدایت شده از ابراهیمبابکنویددلھا | نمازشب🌙–کراماتشهدا🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴⛺️••
هیچ چیز مثل هزینه کـردن برای امام
حسین (ع) نیست ! نکنــه این فرصت
رو از دست بدی ...
💳 کمک به موکب سیدالشهدا👇
➖
6104337339003897مــــــــلت ➖
6037691659728216صادرات ➖
5859831808627060تــــجارت ➖
6037991703204846مـــــــــلی "به نام خدابنده لو" از همراهی در موکب اربعین جا نمونید! کربلا به یادتون هستیم💚 🔰هماهنگی و ارسال فیش: 🆔 @ya_fatemat_al_zahra
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان_خاطرات_یک_مجاهد💗
قسمت37
استاد حجتی یک مشت چرت و پرت را به عنوان درس وارد مغز بچه ها می کند اما من حتی این گفته ها را وارد کاغذ هم نمی کنم!
چند باری هم حرف هایش را نقد می کنم که او فقط با خشونت جوابم را می دهد.
ژاله بعد از کلاس با من حرف می زند و میخواهد چیزی نگویم، اما من جایی بزرگ نشده ام که بی توجهی به اطرافم را به من یاد داده باشند.
استاد کیومرث تمام ساعتش را به شوخی می گذراند و دو دقیقه پایانی کلاس، درسش را با سرعت میگ میگ می دهد.
اذان که می دهند، وضو می گیرم.
دانشگاه نمازخانه هم ندارد. دانشجویانی که اهل نماز و دین هستند در یکی از قسمتهای ساختمانی که هنوز به بهره برداری نرسیده، موکت میاندازند و آنجا نماز میخوانند.
نماز را با ژاله می خوانم و از ساختمان نیمه کاره خارج می شویم.
ژاله با آب و تاب از صحبت های پدر و پسردایی اش می گوید.
انگار قضیه دارد ختم به خیر می شود. خدا را شکر می گویم و به ژاله هم می گویم از خدا تشکر کند.
ناهار او را مهمان می کنم و بعد از ناهار به کلاس می رویم.
ساعت سه بعد از ظهر از دانشگاه خارج می شوم.
توی ایستگاه اتوبوس می ایستم.
کمی بعد اتوبوس O302 می ایستد و مسافران یوروش می برند.
من صبر میکنم همه سوار یا پیاده شوند و بعد من هم سوار می شوم.
خودم را با نگاه به خیابان مشغول می کنم. احساس می کنم کسی کنارم نشسته است، از روی کنجکاوی سرم را برمی گردانم و با دیدن پسر مشکوک مثل اسپند روی آتش گُر می گیرم!
_اینجا چیکار میکنین؟
کمی از من فاصله می گیرد و می گوید:
_یواشتر لطفا!
به دور و برم نگاه می کنم. چند نفری نگاهشان به ماست. سرم را پایین می اندازم و می گویم:
_باز چی میخواین؟
_قرار شد جزوه بدین بهم! یادتون رفت؟
نفسم را با شدت بیرون می دهم و می گویم:
_هنوز آماده نیست.
_مهم نیست! تا همین جا که نوشتین بسه.
سعی دارم فراری اش بدهم برای همین می گویم:
_من همه ی چیزایی که استادا میگن رو نمی نویسم فقط اونایی که با مزاجم سازگاره رو یادداشت می کنم.
_اتفاقا مزاج شما و شهناز مثل همه. برای همین اومدم پیش شما!
_هووف!
کمی بعد می گویم:
_اصلا شهناز چیکارشه؟
_تب و لرز داره! نمیتونه از خونه بیرون بیاد.
انگار تا جزوه نگیرد دست بردار نیست!
کمی اطرافم را نگاه می کنم و می گویم:
_باشه دفترو میدم بهتون ولی سریع باید بهم پس بدین.
دستش را روی چشمش می گذارد و می گوید:
_بله، چشم حتما!
دفتر را به دستش می دهم و همزمان اتوبوس می ایستد.
پسر مشکوک که هنوز اسمش را نمی دانم از من خداحافظی می کند و پیاده می شود.
نفس راحتی می کشم و از پنجره بیرون را تماشا می کنم.
چند قدمی که می رود، یک زن به او نزدیک می شود. چشمانم را ریز می کنم.
خودش است! شهناز!
دروغ گویی پسر مشکوک از من دور نمی ماند و دلم میخواهد با کیفم تا شب کتکش بزنم.
با خودم می گویم:"ای کاش دفترو بهش نمی دادم!"
چیزی در ذهنم به صدا در می آید و می گوید:" صد بار بهت گفتم این مشکوکه! اصلا کاراش بوداره بعد تو دفترو بهش دادی؟"
آن طرف ماجرا می گوید:" ولی اون دفتر که چیز خاصی نداره! مهم نیست، به دردش نمیخوره و پس میده!"
صدای ذهنم می گوید:"همین دیگه! اینکه چیزی نداره مشکوک تره!"
دلشوره ای عجیب به دلم می افتد و باعث می شود ایستگاه خانه را فراموش کنم و چند خیابان را برگردم.
دایی خانه نیست! میروم به اتاق و خودم را در دنیای کتاب هایم غرق می کنم.
یک جرقه از ماجرای مشکوک امروز در ذهنم کلید می خورد و طعم کتاب ها را برایم زهر مار می کند!
میخواهم بخوابم تا فکر و خیال به کله ام نزند اما هر چه این پهلو و آن پهلو می شوم بی فایده است!
رادیوی دایی را برمیدارم و کاسکتی را داخلش می گذارم. آهنگ بی کلامی پخش می شود و مرا سوار بر قطار خاطرات می کند.
باز هم دلتنگی را به جانم می اندازد و دلم را برای خانواده تنگ تر می کند.
اذان مغرب را که می دهند بال در می آورم و میروم تا با خدا صحبت کنم.
بعد از نماز هر چه حرف دارم را بر زبان می رانم و با خدا حرف میزنم.
صدای باز کردن در می شود و دایی یا الله گویان وارد می شود.
چندین کتاب و کاغذ برمیدارد و از من خداحافظی می کند.
رفتن دایی هم مشکوک است! اصلا هر چه در اطرافم می گذرد مشکوک است!
"خدایا! من تحمل این همه خیال ناجور را ندارم!"
نفس عمیقی میکشم و روی سجاده خوابم می برد.
صدای ساعت کوکی مثل پتکی به سرم می خورد و بیدار می شوم.
نان های یخ زده را روی بخاری نفتی می گذارم و چای دم می کنم. کلاس اول با فرحزاد است و ترجیح می دهم ساعت اول به دانشگاه نروم.
فکر پسر مشکوک لحظه ای از ذهنم بیرون نمی رود و خودم را به بیخیالی میزنم.
🍁نویسنده_مبینار (آیة)🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸