بنده امین من
#زندگینامه #شهید_محمد_معماریان قسمت_پنجم حالا محمد يك دلمشغولي مهمتر پيدا كرده بود. تا كارهايش
#زندگینامه
#شهید_محمد_معماریان
قسمت ششم
ديده بود بعضي از بچهها نيمههاي شب بلند ميشوند براي نمازخواندن، آن هم نمازهاي طولاني و اشكي. صبح، همين بچهها شيرينترينها ميشدند بين همه؛ خواستني و تو دل برو. دنبال اين بود كه نماز شب را ياد بگيرد. يك ورقه و يك خودكار برداشت و رفت پيش فرماندهشان. كمي اين پا و آن پا كرد. انگار خجالت ميكشيد. فرمانده نگاه كرد ديد محمد با يك كاغذ و قلم آمد، اما حرفش را قورت ميدهد. بالاخره گفت: من... من... يعني ميشود نماز شب را برايم بنويسيد. يعني چهجوري نماز شب ميخوانند. فرمانده ته دلش از داشتن محمد ذوق كرده بود، اما خيلي جدي ورقه را گرفته بود و با خودكار رويش نوشته بود: نماز شب يازده ركعت است. هشت ركعت نافله كه دو ركعت دو ركعت بايد بخواني و سلام بدهي و سه ركعت ديگر هم كه يك دو ركعت ميخواني به نيت نماز شفع و يك ركعت هم به اسم نماز وتر. در قنوت نماز وتر، چهل مؤمن را دعا كن. هفت بار بگو هذا مَقامُ العائِذِ بِكَ مِنَ النار. هفتاد بار بگو...، سيصد بار بگو... و محمد شد جزو گروه #نماز_شب خوانها. . .
ادامه دارد..
اللهمعجللولیکالفرج
#رفیق_خدایی
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─