بنده امین من
4⃣نورا و مادربزرگ 👵🏻👱🏻♀ نورا و نوید برای رفتن به میدان امام حسین آماده میشدند. عصر آن روز جشن ملی
5⃣ نورا و مادربزرگ 👱🏻♀👵🏻
نورا با احتیاط مسواک ژلهای را روی دندان های نوید میکشید:
"نچ نچ نچ. هنوز در نیومده، کرم خوردشون."😵
مامانبزرگ گفت:
"دندونای شیری، اگه مراقبت نشه، زود پوسیده و سیاه میشه. باید ببریمش دندونپزشک. "👩🏼⚕
نوید غرولند میکرد و دهنشو کج و کوله میکرد و میبست.
_ببین مادربزرگ! حتی یه ذره هم سفید نشد. ☹️
نوید زد زیر گریه و انگشت نورا را گاز گرفت.
_آااااخ. انگشتم...😩
چرا گاز میگیری خب؟ دندون های خودمم سیاه شده دلم.میخواد از ناراحتی بشینم گریه کنم...
مادربزرگ گفت:
"دخترگلم! اینهمه لکه با چند روز مسواک زدن که پاک نمیشه. تازه پوسیدگیشو چی میکنی؟ "😲
نورا گفت:
"نمیدونم دیگه. باید از اول مراقب بودیم😭!!!!!"
مادربزرگ گفت:
"نورا جان. کارای زشتی که ما آدما انجام میدیم درست مثل همین کرم خوردگیهاست. اثر عمیقش روی روح و جانمون باقی میمونه. انجام دادنش یه لحظهاست. ولی پاک شدنش چی؟"❌❗️
نورا به فکر رفت
حرف های مادربزرگ را در ذهنش مرور کرد
کاش از اول آدم بتواند جلوی کار اشتباه را بگیرد
#پوسیدگی
#نورا_و_مادربزرگ
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚2417🔜