eitaa logo
بانو نگار
516 دنبال‌کننده
315 عکس
99 ویدیو
6 فایل
رسانه بانوان انقلاب اسلامی ارتباط با ما👇 @Abaspoor98 @elhamghafari انتشار مطالب با ذکر نام کانال مجاز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
تناسب حقوقی زوجین یا برتری حقوقی مرد در حقوق خانواده در قرآن ؟ آیه 228 سوره بقره به عنوان یکی از صریح ترین آیات مربوط به اصل «معاشرت به معروف» می باشد که ذیل آن به برخی حقوق زن در خانواده پرداخته است. از میان عبارات این آیه آن چه در این یادداشت نگارنده بدان می پردازد عبارات انتهایی این آیه است که می فرماید: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ». در بخش اول این آیه: « وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ». خداوند بیان می دارد زنان حقوقی دارند متناسب با تکالیفشان. از آنجا که رابطه «حق» و «تکلیف» دوطرفه است؛ اگر حقوق زنان به اندازه تکلیف آنان باشد و چون در برابر زنان، مردان قرار دارند؛ بالاجبار حقوق و تکالیف مردان نیز "برابر" خواهد بود. از سوی دیگر در این آیه نمی توان «معروف» را صرفا قیدی برای «زنان» در نظر گرفت چرا که «برابری» نقض می شود. واژه «معروف» مکرراً در قرآن آمده است که ۱۹ مورد آن به موضوع «معاشرت مردان با زنان» در محیط «خانواده» پرداخته شده است. آیت الله جوادی آملی معتقدند: «معروف يعني با زنان با روشي مشروع رفتار كنيد كه "عقل" و "نقل" آن را مي‌پسندد و به رسميت مي‌شناسد.» از این رو این آیه به صراحت حقوق و وظایف "متساوی" هر یک از زن و مرد را در دایره "روابط خانوادگی"، بیان می دارد. کلمات «له»، «علیه» ،«مثل» و «معروف» که در آیه شریفه آمده اند جای هر گونه شک و تردید را بر مدعای مورد بحث از بین برده اند. اما در قسمت دوم آیه: «وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»؛ غالب مفسران قسمت دوم این آیه را بدون توجه به «معروف» که در ابتدای آیه قبل و سیاق دیگر آیات، که مردان را خطاب قرار داده است، تفسیر نموده اند از این رو معتقدند؛ حقوق مردان، بیش از زنان است لذا برخی برداشت ها از این آیه منبعث از انگاره "برتری مردان" که آنان را در؛ «خَلق و خُلق»، «کرامت»، «شرافت»، «حق و فضیلت»، برتر از زنان دانسته و حمایت از حقوق مردان را در تفاسیرشان به کار برده اند. این گونه تفاسیر اثرات قابل تاملی نیز در «فقه خانواده» بر جای گذاشته است به طوری که شهید مطهری با ذکر برخی متون فقهی تصریح می کند: «فقهای از قدیم معاشرت به معروف را به عنوان یک اصل پذیرفته بودند هر چند کاملا در فقه وارد نشده و گاه خلاف آن فتوا داده اند». همچنین این تفاسیر پاسخی به این ابهام که «برتری حقوقی مرد در خانواده» چگونه با «تساوی و برابری حقوقی زن در خانواده» قابل جمع است نمی دهند؟! این تفاسیر در ابتدا از برابری حق و تکلیف زنان و مردان صحبت می کنند سپس می گویند حقوق مردان در خانواده بیشتر است. در نتیجه این تفاسیر مبتلا به نوعی «ناسازگاری» در ابتدا و انتهای تفسیر این آیه می گردند. گروهی دیگر از مفسرین رویکرد دوم و متفاوتی اتخاذ نمودند و معتقدند؛ با توجه به واژه «معروف»، امتیاز مردان را نه حقوق بیشتر مردان در خانواده، بلکه تاکید پروردگار حکیم بر «توانایی گذشت مردان» از برخی حقوق خود تفسیر نموده اند که می تواند ریشه در تفاوت های فیزیولوژی زنان و مردان داشته باشد. دوران عادت ماهانه، دوران بارداری، دوران شیردهی و ...در زنان آنان در احوالات «جسمی» و «روحی» آسیب پذیر تر از مردان نموده است. لحاظ این مهم در «حقوق خانواده» بسیار قابل تامل است. از این روجهت رغبت مردان به «گذشت»، خداوند این گذشت را «درجه» و «رتبه ای» برای «مردان» قلمداد می نمایند. آنچه مسلم است امروزه «فقه خانواده» و به تبع آن قوانین خانواده در کشور ما متاثر از رویکرد اول در تفاسیر است از این رو شاهد عدم توازن در حق و تکلیف در فقه وحقوق خانواده هستیم. ✍زهرا عباس پور @Banou_negar
همچنان الگوی سوم مردانگی اصرار بر حصر جنسیت در جنس ناظر به الگوی ساخته شده تاریخی قطعا رهیافتی برای برون رفت از وضع موجود پدید نخواهد آورد.پس نه زنانگی مطلق ناظر به زن غایت ماست و نه مردانگی مطلق ناظر به مرد! جهان بسط یافته در ذیل سلطه وانقیاد تاریخی مردان شرقی همان قدر روح بشر را آزرد که انقلاب زنانه ی AFTER THE PILL در غرب. قفس گشایی از جنسیت های نظم یافته حول ایستایی تاریخی چندهزارساله بنفع یک جنسیت، می تواند عامل پرگشایی و پرواز دو جنس قرار گیرد. تعدیل ذات مردانه در تعاطی با زن و حتی تعدیل ذات مردانه در تعاطی با مرد مطلوب و مراد ما از پارگراف های فوق است.نفی الگوی برساختی از جنسیت بمعنای نفی مطلق جنسیت نیست که از دل آن سیالیت زاده شود،بلکه مراد تغییر و تعدیل جنسیتیست.منظور کاربست شاخصه های الگوی جایگزین یعنی مادرانگی در جنسیت مردانه است که علی الظاهر زنانه فهم می شوند و در تضاد با الگوی تاریخی مرد اما در باطن نسبت دارند با انسان کامل که او هم مادری می کرد برای امت خویش! پژوهشگر اگر جای متغیر مستقل و وابسته را اشتباه بگیرد، کلیت پژوهش بخطا خواهد رفت. مسئله اصلی و امروز جامعه ایرانی عدالت است، ناعدالتی در ابعاد مختلف عمدتا مردانه بسط یافته و این توسعه، حق حیات را از هر دو جنس ربوده است! "مالکیت حداکثری" ارث به یادگار رسیده ی ناعادلانه و البته عمدتا مردانه،همواره خود را دال محوری همه چیز قرار می دهد. و همگان در نسبت با او معنا پیدا می کنند(طبقه قلیل مردان قدرت طلب که علاوه بر زنان حتی آحاد مردان کارگر و کارمند و مستضعف را بخشی از مایملک خویش می پندارند و همواره جهت توسعه این مایملک بشر را به بند می کشند، طبیعت را ویران می کنند، اقتصاد را چپاول می کنند، شهر را به اسم آبادانی ویران می کنند، سیاست را از ریشه تاریخی تربیت به ضد تربیت بدل می کنند،جنگ به راه می اندازند و قس علی هذا). آنچه پایان بخش این نظم و سبقه تاریخی مذموم است، مادرانگی ست که ورای زنانگی ست. ما برای وضع نظم عادلانه و پیش برنده نیازمند مفهومی هستیم که بسبب آن فرد خود را وسط بگذارد، اما اینبار این خود او باشد که از دیگران معنا می گیرد و البته همزمان معنا می بخشد. نه آنکه همه معنای دیگران تابعی از او پنداشته شود. محل بحث و نزاع را نیز می بایست شفاف نمود.مخاطب ما در مفهوم پردازی فوق نه عوام و نیروی جنبشی_نهضتی زاده شده از آنان، بلکه طبقه ی قلیل ساختار و نهادساز است. " آقای ساختار،آقای دین، طبقه قلیل مردان تصمیم گیر، طبقه قلیل مردان برنده، طبقه قلیل مردان پر قدرت، طبقه قلیل مردان امنیتی، طبقه قلیل مردان دلال" بصورت کلی کلیت اجتماع متشکل از زن و مرد به موازات و بصورت تساوی محل تجاوز و ربایش معنای زندگی بوده اند. آقای ساختار با همه ی ابعادش تغییر کند حول مادرانگی: آموزش ما، شهر ما، اقتصاد ما، سیاست ما، فهم ما از دین و...تغییر پیدا خواهد نمود و سپس گفتمان مادرانگی در دل اجتماع دائما خود را بازتولید خواهد نمود. اما چرا مسئله ما عموم نیست؟ عده ای از دوستان با بازی زبانی دائما توپ را در زمین عموم می اندازند که این خطایی راهبردیست. ما در فضای عموم شاهد دینامیسم و تعادل نسبی در بین دو جنس می باشیم. نه مردانگی مطلق مذموم موج می زند و نه زنانگی مطلق تقبیح شده.جامعه خود دست به تغییر خویش زده است،بلاشک.از بیان اماره های حضوری و بدیهی آن عبور می کنم. رویکرد مدنی کلان گفتمان غالب اجتماع در تعالی جنسیتی درون خانواده است. اما همین اجتماع در بیرون از خانه همچنان مردانگی وجه غالب اوست.چرا که متولی بیرون ساختار است.اوست که می بایست دست به تغییر و تعدیل در تمامی نظام های اجتماعی حاکم ببرد که نمی ببرد. در نهایت باید عرض داشت، حجم بالای واکنش مثبت جامعه زنان به طرح الگوی سوم مردان را می بایست به چشم یک فرصت نظاره کرد و نه تهدید. انشاءالله در مورد الگوی سوم مردانگی بیشتر خواهم نوشت. ✍سید هاشم فیروزی https://t.me/Banou_negar
🔹آسیب شناسی تجرد دختران دهه 60 مسأله تجرد دختران دهه 60 پدیده ای چند بعدی است که تحلیل آن نیاز به توجه به همه ابعاد دارد. دختران متولد دهه 60 که از اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 به سن ازدواج رسیدند، با تغییراتی در سبک زندگی و ازدواج مواجه شدند که ورود آنها را به دنیای تأهل با اما و اگرهایی همراه می ساخت. - شرایط پس از دفاع مقدس و شهید، جانباز و اسیر شدن برخی از پسران متولد دهه 50 که خواستگاران بالقوه این گروه از دختران بودند؛ - مادرانی که در دهه های قبل زودهنگام ازدواج کرده بودند و اکنون از آنچه داشتند راضی نبودند؛ توصیه اکید این گروه از مادران به دختران خود، ادامه تحصیل و استقلال اقتصادی پیش از ازدواج بود. اضافه کنید پدرانی که با ازدواج دختران خود به طور کلی یا حداقل زیر 30 سال و قبل از پایان تحصیلات تکمیلی دانشگاهی مخالف بودند؛ - عرف غالب مبنی بر ازدواج دختران یک خانواده به ترتیب سن و تبعاتی که بر هم زدن این عرف غلط برای دختر اول و در مجموع خانواده به همراه داشت. نتیجه این فرهنگ نادرست از دست رفتن فرصت ازدواج برای دختران کوچکتری بود که باید تا ازدواج خواهران بزرگتر خود صبر می کردند؛ - شرایط اقتصادی و فرهنگی جامعه در دهه هشتاد به سمتی پیش رفته بود که پسران دیگر مثل قبل به دنبال آموختن حرفه و ایجاد کسب و کار نبودند. اتمام تحصیلات دانشگاهی، حداقل در کلان شهرها، و پس از آن گذراندن دوران سربازی که جملگی به معنای تاخیر در ورود به بازار اشتغال و صدالبته ایجاد توقع برای شغل بهتر به سبب تحصیلات بالاتر نسبت به نسل قبل بود، میانگین سن ازدواج در پسران را بالا برده بود؛ - از سوی دیگر برخی دختران نیز خواهان زندگی مستقل، و فعال کردن ابعاد بیشتری از ظرفیت ها و استعدادهای خود بودند و ازدواج دیگر اولویت اول شان نبود؛ افزایش میانگین سن ازدواج پسرانی که قرار بود به طور بالقوه با دختران دهه 60 ازدواج کنند، طبیعتا باعث افزایش میانگین سن ازدواج این دختران نیز شد. از سوی دیگر با تلاش های بی وقفه برای کنترل جمعیت در دهه 70، این گذاره که سن باروری زنان 20 تا 35 سال است قویا در اذهان جامعه رسوخ کرده بود؛ این دو عامل در کنار یکدیگر سبب شد فاصله سنی زوجین دستخوش تغییراتی شود؛ دختران به محض ورود به سن 30 و نزدیک شدن به سنین 35 سالگی، دیگر گزینه مناسبی برای ازدواج نبودند، حال آنکه سن پسران هم بالا رفته بود ولی اهمیتی نداشت؛ در مجموع اتفاقی که برای این دختران افتاد چنین بود: جامعه و خود دختران، از آنها انتظار داشتند شخصیتی چند بعدی داشته باشند و هماهنگ با تغییرات رو به جلوی جهانی، پله های پیشرفت (با تعریف و مختصات جدید) را بپیمایند. از طرف دیگر برخی پسرها امکان تحصیلات عالیه را پیدا نکردند و نتوانستند گزینه مناسبی برای دختران تحصیل کرده باشند و برخی دیگر که به سمت طی مدارج علمی و تکمیل تحصیلات رفتند و ازدواج را به تاخیر انداختند، دیگر مایل نبودند با دختران گروه سنی خود ازدواج کنند و به گروه سنی بعدی متمایل شدند. در این میان، با دو گروه از خانواده های دختران مواجه بودیم. یک گروه که از تاخیر ازدواج دختران دهه 60 نگران بودند و نمی خواستند چنین اتفاقی برای دختران آنها بیفتد فلذا در ازدواج دختران خود با هر شرایطی تعجیل داشته، مشکلی با فاصله سنی دختر و دامادشان نداشتند، و گروه دیگر که اقتصاد اولویت اولشان برای خوشبختی دخترانشان بود و طبیعی بود که پسران دهه قبل که حالا در دهه 30 به ثبات اقتصادی رسیده اند، گزینه های بهتری نسبت به خواستگاران بالقوه دختران آنها بودند هرچند به قیمت فاصله سنی زیاد بین آنها و محروم شدن دختران دهه بالاتر از ازدواج تمام شود. در حالی که اگر فرهنگ ازدواج همسن، یا حداقل با یک یا دو سال تفاوت سن در همان دهه 80 همه گیر می شد، و الزاما همه با نگاه های صرفا تک بعدی ناظر به جسم زن، به دنبال دختران 5 تا 7 سال کوچکتر از خود برای ازدواج نبودند، بسیاری از دختران مجرد کنونی دهه 60 هم امکان ازدواج با گروه سنی خود را پیدا می کردند. ✍دکتر مرضیه شعربافچی دکتری مطالعات زنان @Banou_negar https://t.me/Banou_negar
علی‌رغم تلاش‌های مهمی که در پژوهش‌ها و متون فقهی اسلام در پاسخ به مسائل و نیازمندی‌های بشر تاکنون صورت گرفته اما هنوز فاصله زیادی تا تحقّق آرمان‌های دینی در عرصه‌های مختلف حیات بشری من جمله زیست جنسیتی و جنسی انسان وجود دارد و همین مسئله به یکی از دغدغه‌های اصلی موسسۀ سجا (رصد، مطالعات و سیاستگذاری اجتماعی سلامت جنسی اسلامی) تبدیل شده است. بدین منظور با هدف تولید علم دینی در مبحث جنسیّت و غریزه جنسی، پس از برگزاری جلسات هم‌اندیشی و تبیین مسائل جنسیّتی و جنسی که در فقه موجود کمتر به آنها پرداخته شده است، پیشنهاد شد تا با همکاری موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام به منظور روشن شدن زوایای مغفول‌عنه مباحث جنسی و جنسیّتی درس خارج فقه حضرت استاد حاج شیخ محمد حسن وکیلی به موضوع جنسیّت و تربیت جنسی اختصاص یابد. پیرو این تصمیم، صدها ساعت بحث و درس و تحقیق به انجام رسید تا بحمدلله هم اینک سلسه مباحثی که ذیل عنوان کلی «فقه جنسیّت، تربیت و سلامت جنسی» مطرح شده است، شامل 10 محور موضوعی انسجام یافته و اینک پس از انجام پژوهش‌های مربوطه هر محور در یک مجلّد به زیور طبع آراسته می‌گردد انشاء الله. @Banou_negar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️واکاوی ابعاد مغفول مساله جمعیت در ایران 🍃 با حضور: جناب اقای محمد سلیمی (دانشجوی دکتری جمعیت شناسی دانشگاه تهران) @mohammad_salimi_t سرکار خانم الهام غفاری( دانشجوی دکتری مطالعات زنان) @elghafari88 🍃 کارشناس مجری لایو: سرکار خانم زهرا بابا زاده (دانشجوی دکتری مطالعات زنان) @_zahra.babazadeh_ زمان: یکشنبه ۱ خرداد ساعت: ۲۱🕘 https://www.instagram.com/p/Cd0E9tZoq-c/?igshid=MDJmNzVkMjY=
. به نقل از ایسنا، رییس فراکسیون زنان و خانواده مجلس گفت: در این طرح آورده شده که در شرایطی که زن حداقل یک سال متوالی یا 18 ماه متناوب در طول سه سال منتهی به دادگاه جدا از مرد زندگی کرده و حاضر به بذل کل مهریه خود شود، کراهت شدید زوجه برای دادگاه محرز و حکم ماده 1130 جاری شود. سرکار خانم دکتر قاسم پور، ما ز یاران چشم یاری داشتیم ... معیار عسر وحرج بیش و پیش از آنکه نوعی باشد، شخصی است. شما بر مبنای چه اصلی مشخص می کنید هر زنی می تواند سه سال کراهت از زوج را تحمل کند، بعلاوه مهریه خود را هم به طور کامل بذل کند، تا دادگاه عسر و حرج او را احراز کند. این دست موارد نه تنها کمک به حل بحران طلاق نیست، بلکه رویه جدیدی در بررسی سخت تر پرونده های طلاق عسر و حرجی در دادگاههای خانواده مستقر می کند. چنین فضاحتی را از کجای فقه بیرون کشیدید؟ چرا یک زن باید کراهت از زوج را سه سال تحمل کند؟ در شرایطی که برای زوج او هیچ محدودیتی جهت طلاق و رهاکردن زوجه، چندهمسری دائم و موقت هم زمان ووو وجود ندارد. او چرا برای رها کردن خود از شرایط حرجی باید کل مهریه خود را ببخشد؟ این ظلم و بی عدالتی را از کجای دین مبین اسلام خارج می کنید؟ چرا نهاد ازدواج را در نگاه زنان جوان، زندانی معرفی می کنید که در صورت کراهت و شکست، رهایی از آن ممکن نیست؟ شما این زن را از فرصت ازدواج مجدد، مادری در زمان مناسب، سلامت جسم و روان محروم می کنید به جرم این که نمی تواند با همسرش (به هزار دلیل شخصی) زندگی کند؟ شما چگونه پاسخگوی ترسیم این چهره کریه از کرامت و منزلت زن در نظام قانونگذاری اسلامی خواهید بود؟ ما هر چقدر فریاد می زنیم فرایند ازدواج و طلاق را سخت تر نکنید، این مسئله آسیب های جبران ناپذیری برای سلامت جنسی جامعه دارد، اما صد افسوس که کسی نمی شنود. امیدواریم طرح اصلاح قانون محکومیتهای مالی که شامل این مورد هم بوده، پیش از تصویب مورد بازنگری عاقلانه قرار گیرد. @ghasempour_ir https://www.instagram.com/p/Cd79YzYIf0z/?igshid=MDJmNzVkMjY=
*بانو نگار برگزار می کند* 📌گفت و گو پیرامون *طرح جدید مهریه در کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی* 🔆با حضور 🍃خانم سکینه السادات پاد(وکیل پایه یک دادگستری و دانشجوی دکتری حقوق عمومی) @sara.sadat1395 🔆 دبیر نشست 🍃خانم منیره افشین پور(فعال حوزه زن و خانواده، دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق) @Monire.Afshinpour ⏰جمعه ۶خردادماه ساعت22🕙 https://www.instagram.com/p/Cd_KgSjovV7/?igshid=MDJmNzVkMjY=
یاد و نام امام خمینی (قدس ره) در عالم تا ابد ثبت و ضبط است.