eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 📖🍃 .رمـــــان قسمٺ انگار دست ابوالفضل را رد می‌کرد تا پای دل مرا پیش بکشد بلکه حرفی از آمدنش بزنم و ابوالفضل🔥 دستش را خوانده بود که رو به من دستور داد : «زینب جان یه لحظه برو تو اتاق!» لحنش به حدی محکم بود که خماری 🔥خیالم از چشمان مصطفی پرید و من ساکت به اتاق برگشتم! مادر مصطفی هنوز در حیرت حرف ابوالفضل مانده و هیچ حسی حریف مهربانی‌اش نمی‌شد که رو به من خواهش کرد : «دخترم به برادرت بگو بمونه!» و من مات رفتار ابوالفضل دور خودم می‌چرخیدم که 🔥مصطفی وارد شد... انگار در تمام این اتاق فقط 🔥چشمان مرا می‌دید که تنها نگاهم می‌کرد و با همین نگاه، چشمانم از نفس افتاد و او یک جمله از دهان دلش پرید : «من پا پس نکشیدم، تا هر جا لازم باشه باهاتون میام!» کلماتش مبهم بود و خودش می‌دانست آتش 🔥 چطور به دامن دلش افتاده که شبنم 🔥 روی پیشانی‌اش نم زد و پاسخ تعجب مادرش را با همان صدای گرفته داد : «ان‌شاءالله هر وقت برادرشون گفتن میریم زینبیه.» و پیش از آنکه زینبیه به آرامش برسد، 🔥 سوریه طوری به هم پیچید که انبار باروت داریا یک شبه منفجر شد.. 🔥 هنوز وارد شهر نشده و که از قبل در لانه کرده بودند، با اسلحه به جان🔥 مردم افتادند... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ꧁•♡حیدࢪیون♡•꧂