~حیدࢪیون🍃
🍃 📖🍃 .رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ#صد_وهجده نگاه مهربانش از آینه التماسم میکرد حرفی نزنم و آن
🍃
📖🍃
.رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ#صد_ونوزده
بلکه #🔥معجزهای شود که هیولای تکفیری در قاب در پیدا شد و چشمانش به صورتم چسبید..؛
اسلحه را به سمتم گرفته و نعره میزد تا پیاده شوم 🔥و من مثل جنازهای به صندلی چسبیده بودم که دستش را به سمتم بلند کرد...
با پنجههای درشتش سرشانه مانتو و شالم را با هم گرفت و با قدرت بدنم🔥 را از ماشین بیرون کشید...
که دیدم #سیدحسن زیر لگد🔥 این وحشیها روی زمین نفسنفس میزند و با همان نفس بریده 🔥چشمش دنبال من بود...
خودش هم 🔥#شیعه بود و میدانست سوری بودنش شیعه بودنش را پنهان میکند و نگاهش برای من میلرزید مبادا زبانم سرم را به باد دهد...
مادر مصطفی گوشه خیابان افتاده و فقط ناله #یاالله جانسوزش🔥 بلند بود و به هر زبانی التماسشان میکرد دست سر از ما بردارند...
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
꧁•♡حیدࢪیون♡•꧂