eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
~حیدࢪیون🍃
♡بسم الرب عشق♡ 💓*تاریکی شب*💓 #part3 خوب حالا چرا انقدر نازنازی هستی دختر . +ساره فرد
♡بسم الرب عشق♡ 💓*تاریکی شب*💓 اوهوم پس بی زحمت تا من برم پیششون شما دخترمو نگه دار ،چشم ماشالله فاطمه جون خودش خانومه نگه داشتن نمیخواد . دخترم من برم پیش عزیز جون شما پیش زهره جون باش خوب؟چشم مامان من هستم تا شما بیای نقاشی میکشم ،باشه قربونت پس من برم خداحافظ سلام زهره جون +سلام عزیزم زهره جون خاله ساره خونست؟ نه عزیزم رفته کلاس قرآن زودی میاد تا شما نقاشی کنی -اوهوم پس من برم اتاق خاله جون نقاشی کنم راستی زهره جون من دیشب با ،بابا محمدم صحبت کردم +اه به سلامتی انشالله سالم بیان رفتم آشپز خونه و ظرف های صبحانمو شستم خورشت جا افتاده ی عمه رو خاموش کردم دیدم اذان دارن میگن وضو گرفتم سجاده مو باز کردم رفتم چادر مو سر کنم که صدای فاطمه اومد زهره جون موبایلتون داره زنگ میخوره +باشه عزیزم الان میام رفتم تو اتاق ساره گوشیمو گرفتم آخ جون داداش مجتبیِ ،سلام داداشی روزت بخیر وکیل آینده پشت گوشی خنده های بلند همیشگیش شنیده شد ،سلام زهره خانم خوبی خواهر ' ممنونم شما خوبید درساتون خوبن سلام دارن خدمت خواهر عزیزم -راستی زهره جان کار داشتم مزاحمت شدم +جانم داداش به گوشم بگو من 5 روز دیگه کارم تمام میشه راه میوفتم سمت تهران ببین مادر چیزی از شمال نمیخواد ،خودت چی چیزی نمیخوای : چون هرچی به گوشی مادر تماس میگرم جواب نمیده حتی به تلفن منزلم زنگ میزنم جواب نمیده +من که هیچی نمیخوام داداشی ،ولی من خونه عمه اینام بازم امروز قراره برم خونه بهش میگم بهتون اطلاع میدم داداش باشه خواهری سلام برسون اگرم چیزی خواستی درخدمتم ببین اگه عمه اینا چیزی میخوان بهم بگو تهیه کنم توی چند روز . +باشه داداش میگم ،کاری ندارید نه قربانت یاعلی +خداحافظت داداش ، گوشی رو قطع کردم داشتم چادرمو میبستم که صدای زنگ خونه اومد اوفففففف مگه میزان یکبارم شده آدم نماز اول وقت بخونه مثلا ،رفتم دیدم سارهِ درو باز کردم اومدم پیش سجاده ام .ساره اومد تو ، بَه زهره خانم الان داری نماز میخونی ، داشتم اقامه رو میبستم شما تشریف اوردین ملکه خانم خندید، منم نمازمو بستم سلام خاله جون :بَه فاطمه خانم ،خاله مامان کو پس ؛ نمیدونم زهره جون گفتن سمیه خانم اینا دارن آش درست میکنن فکر کنم مامان رفته باشن اونجا پیش عزیز . اوهوم پس همه جمعشون جمعِ جزء ما خوب داشتی چیکارمیکردی اون ور 'داشتم براتون نقاشی میکردم خاله جون اوهوم دستت درد نکنه عزیزم +ساره داشت تلوزیون نگاه میکرد که اشهدنمازمو گفتم ،ساره میریم خونه ما ، اره چرا نمیریم فقط باید فاطمه جون و تحویل مامانش بدیم باشه خاله جون من مشکلی ندارم دوست دارم برم سر دیگ پیش عزیز جون اینا اوه قربونش بشه خاله +پس من برم آماده بشم ،رفتم تو اتاق ساره لباسم و پوشیدمو چادر جده رو از جا آویزونی گرفتم دیدم چادر من نیست اه پس چادر من کو ساره ساره :جانم ........ 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از 👇 به قلم :(علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ @Banoyi_dameshgh