╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 22
🔵 بخش هشتم
استعانت، توكل و تفويض
و الا توكل از #استعانت ظاهراً بالاتر است. استعانت اين است كه كار را من ميكنم از شما مدد ميگيرم #توكل اين است كه شما كار مرا انجام بدهيد. #تفويض اين است كه مني نيستم من كيم كه بگويم شما براي من كار انجام بدهيد هر چه #كردي،كردي. هر چه كردي، كردي نه اينكه من كارم اين است و اين را ميخواهم و شما را #وكيل ميكنم كه اين كار را برايم انجام بدهيد. مقام استعانت بعدش توكل، بعد آن مراحل عاليهٴ تسليم و تفويض.
لبهٴ پرتگاه و خطر سقوط از دين
حالا اگر كسي اينچنين نبود، آنطوري كه در سورهٴ حج ياد شده است خداي ناكرده مشمول او خواهد شد. آيهٴ 11 سورهٴ حج اين است: «و من الناس من يعبد الله علي حرف»﴿79﴾؛ حرف يعني طرف اين در وسط جادهٴ دين نيست در صراط مستقيم نيست اين پيادهرو اين لبهٴ صعود همين جاهاي دين راه ميرود. كه اگر نفعي رسيده خب ميماند اگر نفعي نرسيده، فوراً از دين بر ميگردد. حرف يعني طرف . «و من الناس من يعبد الله علي حرف»﴿80﴾؛ يعني بر طرف، اين در اين زاويهٴ دين است، در اين حاشيهٴ دين است. كسي كه در حاشيه راه ميرود و از متن و وسط پرهيز ۹ميكند، ميگويند او #تحاشي دارد. تحاشي دارد يعني هميشه حاشيه ميرود. خب #متن را #رها ميكند ميرود #حاشيه. از صراط مستقيم و از متن دين تحاشي دارد هي خودش را كنار ميكشد. خب كناره كشي با يك #سقوط ميافتد ديگر. با يك #لغزش ميافتد لذا فرمود اين گروه چون توي متن دين نيستند توي صراط مستقيم نيستند، توي حاشيهاند. «و من الناس من يعبد الله علي حرف فإن أصابه خيرٌ اطمأن به و ان أصابته فتنه انقلب علي وجهه خسر الدنيا و الاخرة»﴿81﴾؛ اگر يك مختصر #آسيبي به او برسد يا #نفعي به او نرسد، بر ميگردد دست از #دين برميدارد. ميگويد اين چه #ديني است.
اين معلوم ميشود دين را براي دنيا خواسته، دين را براي اين خواسته كه دنياي او #تأمين باشد. براي آخرت نخواسته و براي دنياي حسنه نخواست. دنياي حسن نخواست. دنيا خواسته. نميگويد «ربنا اتنا في الدنيا حسنه»﴿82﴾ ميگويد «ربنا اتنا في الدنيا» هر چه شد. اين #در كنار است؛ چون در كنار است اگر نفعي عايدش نشد هم دنيا را از دست ميدهد هم آخرت را كه از دست داده بود. وثنيين حجاز اينچنين بودند، آنها به آخرت معتقد نبودند. آنها فقط بتها را براي سود دنيايي پرستش ميكردند. نه براي اينكه «هؤلاء شفعاؤنا عند الله»﴿83﴾ يوم القيامهاي نبود براي اينها. اينها كه به قيامت معتقد نبودند. مشركين سخن ايشان با ملحدين در نفي معاد يكسان بود. اينها ميگفتند انسان بين ميلاد و موت خلاصه ميشود. بعد از موت خبري نيست. و اگر بتها را ميپرستيدند براي اينكه شفعاء اينها باشند عند الله في الدنيا كه بهرهٴ مادي ببرند نه اينكه شفعاء اينها باشند عند الله تا بهرهٴ أخروي و #معنوي ببرند كه اينها به قيامت معتقد نبودند. حرف اينها اين بود كه «من يحيي العظام و هي رميم»﴿84﴾ ميگفتند «أإذا متنا و كنّا تراباً وعظاماً أإنّا لمبعوثون»﴿85﴾ آن روز در حجاز #ملحد به اين معني كه مادي محض باشد كم بود. هر چه بودند وثنيين و #بت پرستاني بودند كه ميگفتند: #كل نظام را #خدا آفريد ما چون ارتباطي با او نداريم اين بتها را ميپرستيم كه اين بتها وسيلهٴ و #شفاعت باشند، بوسيلهٴ اين #بتها ما از دنيا و در دنيا طرفي ببنديم همين. نه اينكه «ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفی»﴿86﴾ به ما #مقام معنوي بدهند چون اينها #قرب الهي به آن معني كه قائل نبودند. يا «هؤلاء شفعاءونا عند الله»﴿87﴾ نه يعني در قيامت از ما شفاعت كنند . اينها به قيامت معتقد نبودند. اينها ميگفتند انسان مثل يك درخت است چند #صباحي سبز است بعد پژمرده ميشود و خاك ميشود و ديگر هيچ.
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 26
🔵 بخش چهارم
سؤال...
جواب: مقامات بالاخره تكويني است ديگر.
ادامه سؤال قبلي:
جواب: آنها ديگر تشريع نيست.
ادامه سؤال قبلي:
جواب: عمل مربوط به اشيای خارجيه است هر موطني يك حكم تشريعي دارد ديگر اما اگر كسي همهٴ اين مراحل را طي كرده است به آنجا هم كه رسيده است ميگويد «اهدنا الصراط المستقيم»﴿17﴾، يعني اينكه به من دستور دادي ميدانم چي بر من واجب است آن #توفيق را به من بده كه من اين #فهميده را پياده بكنم.
آنگاه ظاهراً در مسألهٴ اهدنا بحثي نداشته باشيم. عمده كلمهٴ صراط است.
معنا و مصداق صراط
دربارهٴ صراط كه از خداي سبحان مسئلت ميكنيم «اهدنا الصراط المستقيم»﴿18﴾، بايد مراجعه كرد كه صراط بر چي اطلاق شده؟ معناي ظاهري #صراط يعني همان #راه. استقامت آن راه هم در برابر اعوجاج است راه گاهي معوج است، گاهي #مستقيم. راه معوج آن است كه #تخلف و #اختلاف دارد. راه مستقيم آن است كه از تخلف و اختلاف مصون است. اما قرآن چي را صراط مستقيم ميداند؟ و آيا صراط مستقيم يكي است و يا متعدد است؟ و آيا بين سبيل و صراط فرق است يا نه؟
قرآن كريم #دين را صراط مستقيم ميداند. در سورهٴ انعام آيهٴ 161 اين است: «قل انني هداني ربي الي صراط مستقيم»﴿19﴾ به رسول خدا (عليه آلاف التحية و الثناء) امر ميفرمايد كه بگو خدا مرا به صراط مستقيم هدايت كرده است. آنگاه صراط مستقيم را تشريع ميكند. «قل انني هداني ربي الي صراط مستقيم ديناً قيماً ملة ابراهيم حنيفاً»﴿20﴾ صراط مستقيم همان دين قيم است. #ديني كه خود #قائم است و #قيم انسانهاست. هم خود ايستاده است، هم ديگران را #ايستاده ميكند. هم خود #قائم است هم #قيم ديگران. اين دين قيم و #دين قيم را ميگويند صراط مستقيم «ديناً قيماً»﴿21﴾ و همهٴ اديان الهي صراط مستقيم هستند اما برجستهترين روش را ابراهيم خليل (سلام الله عليه) نشان داد لذا ميفرمايد: «ديناً قيماً ملةابراهيم حنيفا و ما كان من المشركين»﴿22﴾ حنيف در برابر متجانف است و در برابر جنيف است. اگر كسي در اين راه گرايشش به آن پياده رو باشد، تمام تلاشش اين باشد كه به سمت چپ يا به سمت راست گرايش داشته باشد اين را ميگويند جنيف. اين اهل جنف است اين متجانف است، هميشه به طرف پيادهرو ميل دارد. ميل او به #انحراف است كه اگر مواظبش نباشيد سقوط ميكند. اما آن روندهاي كه تمام تلاش و كوشش اين است كه در اين وسط باشد، ميل به وسط داشته باشد اين را ميگويند #حنيف. حنيف مائل به وسط است. ديديد اينهايي كه خيلي احتياط ميكنند سعي ميكنند وسط جاده باشند كه اگر يك وقتي اتومبيل دارد ميآيد خودشان را به كنار بكشند. اما تلاششان اين است كه از پيادهرو دور باشند. آنكه سعي ميكند به سمت چپ يا به سمت راست گرايش داشته باشد، اين متجانف في الأثم است اين جنيف است. يعني پاهايش و لبههاي پاهايش و انگشتهاي پاهايش به طرف پيادهرو است، بالاخره در دراز مدت منتهي ميشود به #سقوط. اما آنكه انگشتهاي پايش به طرف خط مستقيم است، يعني پايي كه در جاده ميگذارد، انگشتهاي پا، چهرهٴ، پا سمت پا تو وسط جاده است. اين براي دراز مدت هم محدود است #حنيف به آن راهيي ميگويند كه تمام #تلاشش اين است كه #وسط جاده باشد. #متجانف آن #سالكي را ميگويند كه ميلش به #طرف_پيادهرو است. فرمود اين ديني كه حنيف است و هيچگونه شركي در اين دين نيست، اين ملهٴ ابراهيم است خدا هم ما را به اين ملت #هدايت كرده است و اين صراط مستقيم است. «انني هداني ربي الي صراط مستقيم ديناً قيماً ملة ابراهيم حنيفاً و ما كان من المشركين»﴿23﴾ اين ميشود صراط مستقيم.
آموزش مفاهیم دینی به بچهها: اول از خودشون و دنیا بگید
قبل از اینکه بخواهید مفاهیم #دینی مثل #صبر یا بردباری رو به #بچهها توضیح بدید، باید اول دو تا چیز رو بهشون بشناسونید: یکی خودشون و یکی هم دنیای اطرافشون. مثلا ممکنه فهمیدن کلمات سخت مثل "صبر" برای بچهها کمی سخت باشه، ولی اگه بهش بگید که آدمها معمولاً #عجول هستن و عجله همیشه خوب نیست، بچهها راحتتر میفهمن چون خودشون هم میدونن چه جوری رفتار میکنن. یا مثلاً وقتی میگید آدمها دنبال جمع کردن #پول هستن، بچهها این رو راحتتر میفهمن.
همچنین باید بچهها رو با واقعیتهای #زندگی آشنا کنیم. بهشون بگید که توی این دنیا سختی و رنج هم هست. باید زود از #خواب بیدار بشن، تلاش کنن و برای آیندهشون کار کنن. اینطور بچهها بهتر میفهمن دنیا چطور کار میکنه و بعد میتونن مفاهیم دینی رو هم راحتتر درک کنن.
#آنتی_فتنه
═━━⊰❀🦋❀⊱━━═