eitaa logo
بـ𓂆‍راے‌او
4هزار دنبال‌کننده
433 عکس
166 ویدیو
1 فایل
نون‌ و‌ القلم .. - نحنُ شیعَت علي ! حیدر آباد جغرافیای ِ ذهنیست . همه‌ میخوانند‌ اما‌ من ؛ فقط‌ 'براے‌او' می‌نویسم .
مشاهده در ایتا
دانلود
بابا‌ شما‌ چیزی‌ نپرس‌ از گوشواره ؛ من‌ هم‌ از انگشتر‌ نمی‌گیرم‌ سراغی !
یاد گیسوی‌ رقیه‌ جگرم‌ می‌سوزد ؛ دست‌ عباس‌ کجا‌ پنجه‌‌ئ اغیار‌ کجا ..
هدایت شده از بـ𓂆‍راے‌او
624656abb90194b4f7d07bd3d1d3680e.mp3
5.72M
نگاش‌به‌سمت‌آسمون...!
هدایت شده از بـ𓂆‍راے‌او
1_1165020180.mp3
1.7M
خیلی‌شبیه‌مادرمم‌...!
ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید ؛ بنویسید که دوری ز حسین دشوار است ..
202.1K
سر پيراهن تو گريه‌ئ ما را در آوردند .
295.2K
ما خونوادتاً وهب خونوادتيم .
انگار قاب کوچکی از عکس مجتبی‌ست ، هر لحظه می‌تپد دل زینب برایِ او ..
او حس نمی کند که یتیم است و خون جگر ، تا با حسین می‌گذرد لحظه هایِ او ..
مثل رقیه روح و روان حسین بود ، او همچو عمه دل نگران حسین بود ..
پناهم باش ، بجز روضه‌ت پناهی نیست ..
راهی برای لشکر شب جز فرار نیست ، پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟
غرقه در خون دیدن تو ، بر عمویت مشکل است .
این داغ دل ؛ تکرار داغ اکبرش بود .
خدایا ما زورمون به این دنیا نمی‌رسه ، تو رو به اصغرت ..
کاش دشت روبه رویت لااقل یک مرد داشت ، یک سوال مادرانه ، تیر خیلی درد داشت !؟
این روزا به معنی واقعی کلمه خمرم کم شده .
لالایی گلم . تشنه‌ئ یه جرعه آب علی .
سفره‌ی این خانواده شیر میدان پرور است ، قاسم و اکبر ندارد ، اصغرش هم حیدر است .
هدایت شده از بـ𓂆‍راے‌او
4_5911106031412317950.mp3
17.1M
جوری لالایی بخونم حَرمله گریش بگیره ..
اکبرم ، بابا ! چه علی اصغر شدی ..
هدایت شده از بـ𓂆‍راے‌او
بنا نبود که آفت به باغ ما بزنند پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند